[مقایسه دیدگاه شیعه در مورد اصحاب محمد جبا دیدگاه یهود و نصاری در مورد اصحاب موسی و عیسی إ]
نصاری و یهود در مورد اصحاب موسی و عیسی این سخنان را بر زبان نراندند که روافض (شیعه) در مورد اصحاب محمد جبر زبان میرانند، هنگامی که گفتند اصحاب محمد جبر کفر و باطل باهم اتفاق نمودهاند [۲۳۳]. از آنان چه انتظاری میتوان داشت. و در این صورت از اصحاب محمد جچه کسی باقی خواهد ماند. حال آنکه خداوند میگوید: ﴿وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنكُمۡ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ لَيَسۡتَخۡلِفَنَّهُمۡ فِي ٱلۡأَرۡضِ كَمَا ٱسۡتَخۡلَفَ ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِهِمۡ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمۡ دِينَهُمُ ٱلَّذِي ٱرۡتَضَىٰ لَهُمۡ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّنۢ بَعۡدِ خَوۡفِهِمۡ أَمۡنٗا﴾[النور: ۵۵]. «خداوند کسانی از شما را که ایمان آوردهاید، و اعمال نیک انجام دادهاید وعده داده است که آنان را در زمین خلیفه سازد، همانگونه که پیشینیان را در زمین خلیفه ساخت، و دینی را که او بر آن راضی است برای آنها تمکین داده، و ترس آنان را به امن تبدیل خواهد کرد».
و این سخن، سخنی راست، و این وعده، وعدهای حق است. و همه میدانیم که عصر آنان به پایان رسیده است. و در این صورت رافضیان را نه خلیفهای بوده است، و نه در زمین تمکینی. و آنان را نه امتی بوده است و نه در آرامش. بلکه آنچه آنان در آن بسر میبردهاند، ظلم بوده است و تعدی و تعصب و هرج و مرج و پریشانی و اضطراب و زد و خورد.
[۲۳۳] حافظ ابن عساکر (۱۶۵: ۴) از حسن مثنی بن حسن السبط ابن علی بن ابیطالب اینگونه نقل میکند که: او به یکی از رافضیان گفت: «بخدا سوگند که اگر خداوند ما را بر شما متمکن سازد، دست و پای شما را بریده، و سپس توبه شما را نیز قبول نخواهیم کرد». مردی به او گفت: چرا توبه آنان را قبول نخواهید کرد؟ و او جواب داد: «ما آنان را بهتر از شما میشناسیم. آنان اگر بخواهند به شما راست میگویند، و اگر بخواهند به شما دروغ خواهند گفت. و این مسئله را به حکم (تقیه) درست میدانند. وای بر شما، تقیه، اجازه و رخصهای برای شخص مسلمان میباشد، تا اگر مجبور شده، و از فرد دارای قدرتی بترسد، به او چیزی میگوید که حقیقتاً در نفس او نیست. پس در تقیه فضلی وجود ندارد، بلکه فضل در قیام به امر خداوند و سخن به حق گفتن است. بخدا که هرگز تقیه سلاحی نیست که بندهای از بندگان خداوند آن را در دست گرفته، و بقیه بندگان خدا را گمراه کند». (خ)