نماز پیامبر صلی الله علیه وسلم

فهرست کتاب

مقدمۀ چاپ پنجم

مقدمۀ چاپ پنجم

إن الحمدلله، نحمده ونستعينه ونستغفره ونعوذ بالله من شرور أنفسنا و سيئات أعمالنا من يهده الله فلا مضل له و من يضلل فلا هادی له، وأشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شرك له وأشهد أن محمداً بعده ورسوله وصلاة الله وسلامه عليه وعلی آله وصحبه وإخوانه أجمعين إلی يوم الدين.

اما بعد، این چاپ پنجم صفةصلاة النبیصاست، [که پس از آن که نسخ چاپ‌های قبلی نایاب شده بود و در پی درخواست و نیاز دوستداران] به خوانندگان عزیز در جهان اسلام تقدیم می‌دارم. در چاپ حاضر دوباره کتاب بررسی و ویراستاری شده و نتیجه مطالعات مستمر و توغل‌ام در کتب خطی و چاپی مربوط به دانش حدیث را در آن به کار بردم و بر خود واجب دیدم که خوانندگان را از نتیجه کارم محروم نسازم تا آنان نیز در این طریق و افزایش دانش همراه من باشند. خدای متعال می‌فرماید: ﴿وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا٨٥[الإسراء: ۸۵] [۹].

همچنین کتابنامۀ مؤلف را که در چاپ قبلی اشتباهاً نیامده بود، بدان افزودیم که تعداد مآخذ مورد استفاده در این چاپ به صدوپنجاه کتاب و اثرمعتبر رسیده است. حدوداً یکسال قبل و پیش از چاپ پنجم به رساله‌ای پنجاه و هفت صحفه‌ای در قطع کوچک زیر عنوان، «التنبیهات علی رسالة الألباني في الصلاة» از شیخ حمود ابن عبدالله تویجری حنبلی نجدی برخوردم که به سال ۱۳۸۷ هجری قمری در ریاض به چاپ رسانده بود؛ یعنی در همان سال که کتاب حاضر برای بار چهارم منتشر شد. با علاقه و اخلاص آن را در دست مطالعه گرفتم اما وقتی از خواندن آن فراغت یافتم دیدم که وی در سیزده مسأله با من مناقشه دارد که چهار مورد از آن‌ها به اصل کتاب مربوط نمی‌شود بلکه به حواشی آن مربوط است.

ردیه‌ای مبسوط بر رسالۀ وی نگاشتم که اگر امکان چاپ بیابد حجمش سه برابر کار وی خواهد بود. برای من روشن شد که شیخ (حفظه الله) در مذهب حنبلی متعصب و سخت‌گیر است و این نکته برای دیگران نیز ثابت و روشن است که وی در علم حدیث و طرق و علل و رجال آن تبحر ندارد لذا درست نبود که وی در مسائل دیگر کتاب که موضوع اصلی آن را تشکیل می‌داد با من وارد مناقشه و مجادله علمی شود. البته این مقدمه و مجال آن را ندارد که به طور مفصل به همۀ آن‌ها بپردازم و چنانکه اشاره شد در ردیۀ مزبور به طور مفصل آمده است ولی بنا به مشت نمونۀ خروار است یکی از آن‌ها را می‌‌آوریم تا خواننده متوجه شود که شیخ در دانش حدیث چقدر علم دارد:

در صفحات ۱۴ تا ۱۷ رساله‌اش وی قول ابن عباس را در باب این حدیث ثابت از وی آورده که «السنة أن يقرأ في الجنازة بفاتحة الكتاب» که در روایتی «وسورة» اضافه آمده است و اظهار داشت که این زیادی (یعنی «وسورة») که در صفحه ۱۰۳ چاپ چهارم کتاب آمده ضعیف است و به خاطر آنکه شاذ است ثابت نمی‌باشد. هیثم ابن ایوب هم که از ثقات در باب مطلب زیادی مزبور (یعنی «و سورة») آن را پذیرفته که اسامی‌شان همراه با تخریج آن‌ها به ترتیب ذیل است:

اول: سلیمان ابن داود هاشمی که ابن جارود در «المنتقی» به شماره ۵۳۷ آن را تخریج کرده.

دوم: ابراهیم ابن زیاد خیاط بغداد که باز ابن جارود بشماره (۵۳۷) آن را تخریج کرده.

سوم: محرز ابن عون هلالی که أبویعلی موصلی در مسندش (ق۱۴۱/ ۲) آن را تخریج کرده.

چهارم: ابراهیم ابن حمزه زبیری که بیهقی آن را در «السنن الکبری» (۴/۳۸) تخریج کرده.

همۀ این متابعات از حیث إسناد صحیح‌اند که امام نووی در «المجموع» (۵/ ۲۳۴) به صراحت سه مورد از آن‌ها را صحیح می‌داند و عسقلانی هم در التلخیص الحبیر بدان اقرار دارد.

همۀ این چهار ثقات و نیز پنجمین آن‌ها یعنی هیثم ابن ایوب اتفاق نظر دارند بر اثبات مطلب زیادی آن (یعنی «وسورة») در حدیث مزبور. حال قضاوت را به خواننده اهل دقت می‌سپاریم و می‌پرسیم که چرا شیخ ادعا می‌کند که به خاطر خبر واحد بودن آن، حدیث هیثم ضعیف است؟!

البته مسأله به همین جا ختم نمی‌شود. این مطلب زیادی از طریق امام یعنی از ابن عباس روایت شده است. اولی محور نقل ثقات مزبور بوده که طلحه ابن عبدالله ابن عفو از ابن عباس روایت کرده بود اما دومی حدیثی است از طریق زیدابن طلحه تیمی که می‌گوید: «سمعت ابن عباس ...» که حدیث را با مطلب زیادی آن ذکر می‌کند. عبدالله بن محمد ابن سعید ابن ابی مریم در «ما أسند سفیان ابن سعید ثوری (۱۰/۴۰/۲) و ابن جارور در «المنتقی» (۵۳۶) نیز با اسناد صحیح آن را تخریج کرده‌اند.

و حدیث «لاَ صَلاَةَ إِلاَّ بِقِرَاءَةِ فَاتِحَةِ الْكِتَابِ فَمَا زَادَ»یعنی: هیچ نمازی نیست جز با قرائت سوره فاتحه، نیز درستی آن را تأیید و تقویت می‌کند. و قطعاً نماز بر جنازه فرض کفایت است که در عموم این حدیث جا می‌گیرد در حالی که اصحاب شیخ استدلالشان از آن تنها وجوب قرائت فاتحه است در نماز جنازه ولی عبارت «فمازاد» دلالت دارد بر مشروعیت قرائت سوره پس از فاتحه در نماز جنازه و این همان چیزی است که شوکانی در نیل الأوطار (۴/۵۳) ذکر کرده است که لابد جناب شیخ از آن اطلاع دارند ولی چون برخلاف مذهبش است حتماً تمایلی بدان ندارد! والله أعلم.

و این نشان می‌دهد که تعصب و جمود مذهبی و دفاع و حمایت از آن چنانکه مخالف سنت باشد درد مزمن و جانکاهی است که در قلوب مردم در همۀ بلاد و کشورهای اسلامی ریشه دوانیده است جز اندک کسانی که خداوند آنان را از این آسیب حفظ کرده است.

در پایان من از جناب شیخ تویجری به خاطر عنایتشان به این کتاب و نیز علاقه وافرشان به ارشاد خوانندگان و طلاب و نیز تلاششان برای کشف خطاهای کتاب [برحسب رأی خود] تشکر می‌کنم. اگر چه وی چنانکه اشاره شد به خطا رفته است اما در چهار مورد نظرات ایشان را پذیرفته‌ام که عبارتند از: ۱- دعای بعد از تشهد در اقرار به گناه و معصیت که البته در چاپ سوم به سال ۱۳۸۱ یعنی شش سال قبل از چاپ رسالۀ شیخ اصلاح کرده بودم.

۱- شیخ در خصوص سخن من در مقدمۀ چاپ دوم کتاب در باب صلاة که گفته بودم «أنها أعظم ركن من أركان الإسلام» گفته‌اند: «لابد من تقیید ذلك بما بعد الشهادتین» من با نظر ایشان مخالفتی ندارم و از آنجا که گفته‌اند: «دع ما یریبك إلی ما لا یریبك» (چیزی را که تو را به شک می‌اندازد کنار بگذار و به سوی آنچه تو را به شک نمی‌اندازد برو).که به توصیۀ وی عمل کرده‌ام و در مقدمۀ مشارالیه از آن برگشته‌ام. و قید مزبور نیز صراحتاً در آخر فصل «شبهات و پاسخ‌های آن» آمده است که چشمان شیخ بدان روشن خواهد شد.

۳- در تفسیر جمله «والشر لیس إلیك» در دعای توجه برای تحقق نظر شیخ به «لأنه لیس في فعله تعالی شر» عدول کرده‌ام و منظورم از شر، فعل باری تعالی نبوده است و اگر چه تفاوت چندانی بین دو عبارت نمی‌بینم که در ردیۀ مزبور مفصل بحث کرده‌ام.

۴- از «البدائع» مطلبی نقل کرده بودم در خصوص بلند کردن دست‌ها به هنگام سجود و گفته بودم: به نقل از ابن الأثرم که شکل صحیح آن الأثرم است که آن را تصحیح می‌کنم و همچنان که شیخ اشاره کرده‌اند احتمالاً وی ابوبکر احمد ابن محمد امین‌هائی طائی است والله أعلم.

امیدواریم خداوند امکان نشر جوابیه به شیخ تویجری را فراهم سازد. زیرا در آنجا به طور مفصل به مسائل وارده در کتاب پرداخته شده و به ویژه به رساله الصلاة امام احمد تذکر داده‌ایم که انتساب آن به امام احمد صحیح نیست و حتی حافظ ذهبی دربارۀ آن گفته است: «أخشی أن تكون موضوعة».

از خداوند بزرگ مسألت می‌کنم که امکان نشر و توزیع این کتاب را بیش از پیش برایمان میسر سازد و به استاد فاضل زهیر شاویش، صاحب المکتب الإسلامی جزای خیر دهد و برای من و او اجر و ثواب بنویسد. إنه خیر مسؤول.

الآن مقدمه‌ای بر کتاب تقدیم می‌دارم که حاوی نکات مهمی است در بیان انگیزه تألیف و روش علمی و دقیق آن که در نوع خود بی‌نظیر است که آن را به تاریخ ۱۳/۶/۱۳۷۰ هجری همراه با فصل مهمی تحت عنوان «مشبهات و جواب به آن‌ها» نوشته بودم که بدین ترتیب آن را در تاریخ ۲۰/۵/۱۳۸۱ هجری بدان الحاق کردم. امیدوارم خداوند متعال به وسیلۀ این کتاب به بسیاری از بندگان صالح خود سود برساند و ما را در زمرۀ آنان و تحت لوای پیامبرمان محمدصمحشور گرداند.

دمشق، ۲۸/۱۰/۱۳۸۹

محمد ناصرالدین ألبانی

[۹] ترجمه: «و از دانش جز اندکى به شما نداده‏اند».