نماز پیامبر صلی الله علیه وسلم

فهرست کتاب

فهرست موضوعی کتاب

فهرست موضوعی کتاب

۱- مقدمه چاپ جدید. کثرت اشتباهات وارد شده در چاپ‌های المکتب اسلامی که بعضا اشتباهاتی است فاحش. و ذکر نمونه‌ای از آن با بیان سبب آن و تأثیر آن قطع در همکاری با ناشر پیشین.

۲- شکوای مؤلف از تقلب کاری‌های المکتب الإسلامی در بعضی از آثار چاپ شدۀ وی و ذکر نمونه‌هایی از آن.

۳- جواب ادعا و دروغ ناشر در خصوص صحیح ابوداود و صحیح سنن ابوداود.

۴- ادعای المکتب الإسلامی در ذیل کتاب الحلال والحرام قرضاوی: تخریج المحدث الشیخ محمد ناصرالدین الالبانی! که دروغ محض است و اینکه با نیرنگ در بعضی از چاپ‌های صفةالصلاة نوشته است که: «حق چاپ برای ناشر محفوظ است». حال آنکه این حق از آن مؤلف است و عذرخواهی مضحک ناشر و سپس تکرار همین کار در خصوص دو کتاب «آداب الزفاف» و صحیح القلم الطیب!!

۵- بازی با تاریخ، چاپ‌های کتاب و مقدمات مؤلف.

۶- شکایت ناشر (المکتب الإسلامی) و تهدید وی با ارسال اظهارنامه و ادعاهای باطل وی.

۷- تکرار ادعای دروغین ناشر مبنی بر آنکه کتاب صحیح ابوداود جزو سلسله صحاح السنن الأربعه است بعد از چاپ کتابی که تحت عنوان «صحیح ابی داود باختصار السنة» چاپ کرده بود که دروغش را آشکار می‌کند که این غیر از صحیح ابی داود است و از جمله کارهای دیگر وی حذف ده صفحه از مقدمۀ مؤلف در چاپ به خاطر عدم مراعات امانتداری و بیان دلیل آن.

۸- بعضی از نمونه‌های تصرفات ناشر در کتاب‌های مؤلف و تجاوز وی به علم و دانش و انتخاب ناروا به «صحیح مسلم» و از روی عمد یا جهل افزودن مطلبی زیادی بی‌اساس به حدیث صحیح متفق علیه و گمراه کردن خواننده با این ادعا که این کار از مؤلف است!

۹- رد نظر یکی از متعصبین حنفی که تخصصی در حدیث ندارد که در نقد کتب مؤلف خوانندگان را به اشتباه انداخته که گویا حدیث «وضع الیدین علی الصدر» صحیح و ثابت نیست. در حالی که خود وی حدیث امام احمد را که به این مطلب تصریح دارد تقویت می‌کند و احادیث دیگری هم در این باب ذکر می‌کند! که دیدگاه ناقد، بود بدور از انصاف و روش علمی است.

۱۰- گمان ناقد در خصوص اینکه جز ابن حبان کسی عاصم حجدری را موثق نمی‌دارد اینکه می‌داند ابن معین او را ثقه دانسته و رد کردن گمان وی در اینکه حدیث عاصم دارای اشکال است و بیان اشکالی که علت ضعیف شمردن حدیث بوده.

۱۱- حدیث دیگری از وائل و تجاهل آن متعصب از صحت آن و نیز حدیث بخاری از سهل بن سعد.

۱۲- ردیه بر شیخ غماری که قول ابن مسعود در صیغه تشهد را (فلما قبض قضا السلام علی النبی) اجتهادی از وی برشمرده و بیان اینکه این مسأله امری توقیفی از پیامبرصبوده و نیز به این دلیل که صحابه آن را بعد از رحلت رسول‌اللهصانجام می‌دادند.

۱۳- نقد ضعیف برشمردن خبر عبدالرزاق و اینکه صحابه پس از رحلت پیامبر صمی‌گفتند: السلام علی النبي(با روایت از ابن جریح) و جواب وی با فرض ثبوت عنه ولی تجاهل از تصریح روایت حدیث از وی کما اینکه از تصحیح حافظ نیز تجاهل کرده است. و شیخ اعظمی نیز از تصریح مزبور تجاهل کرده و اشاره به جمع بین آن دو یعنی (السلام علیك أیها النبي، والسلام علی النبي).

۱۴- غرور و حق ستیزی غماری در تجاهل‌اش از حدیث عایشه که موافق عمل صحابه بوده و طعن وی در باب مؤلف.

۱۵- رد سخنان غماری به شش دلیل که استدلال کرده که ابن مسعود بنا به اجتهاد خود صیغه را از خطاب به غایب تغییر داده و در تشهد «السلام علینا من ربنا»را افزوده!

۱۶- مناقشه با وی در عبارت «فهذه الجملة زادها»و نظر اهل بلاغت در بیان مقصود.

۱۷- اثبات اینکه انتساب این عبارت زیادی به ابن مسعود جایز نیست. و در دلیل ششم بیان آنچه حدیث عایشه نزد بیهقی ذکر کرده و از تجاهل وی به خاطر جهات یکی از راویان آن و فریب دادن خوانندگان در خصوص آنچه از نووی نقل کرده در حالی که خلاف مقصود نووی است!!

۱۸- استدلال به عمل ابن مسعود و صحابه پس از پیامبرص اینکه در تشخیص راه درست و پیش از آمدن اختلافات راهی جز مراجعه به سلف صالح نیست و اینکه امروزه این روش بهترین راه است برای تشخیص دعوت حق از سایر دعوت‌ها چرا که همه به زعم و به ادعا خود به کتاب و سنت دعوت می‌کنند!

۱۹- نمونه‌ای دیگر از تحریفات یکی از اباضیه که رساله‌ای تألیف کرده و در آن حکم کرده که تمام احادیثی که دال بر رفع یدین و قرار دادن آن‌ها در نمازند ضعیف یا موضوعه‌اند. با اینکه علم به تواتر آن احادیث و وجود بعضی‌شان در صحیحین دارد. جز ذکر نمونه‌ای از طعن وی به ائمه حدیث و دروغ گفتن وی در نقل.

۲۰- مقدمۀ چاپ دهم و شکوه از کسی که کتاب را برای طمع و سود مادی به شرکت می‌برد و ذکر احادیثی در این باب و بیان‌ اینکه حق تألیف و نشر در کشورهای اسلامی پایمال می‌شود ولی در کشورهای غیراسلامی حفظ می‌شود!! و اشاره به بعضی افزوده‌ها و فوائد این چاپ.

۲۱- مقدمه چاپ پنجم.

۲۲- رسالۀ شیخ تویجری در رد بر این کتاب و جواب وی و مناقشه با وی در یک مسأله‌ی نمونه که دلالت دارد بر میزان ارزش سایر انتقادات وی و رد کردن گمان و زعم وی در این باره که زیادت سوره و نماز جنازه باطل و شاذ است. و بیان بطلان نظر تویجری با اثبات اتفاق‌نظر پنج تن از ثقاها.

۲۳- تشکر و سپاسگزاری از انتقادهای تویجری و اعتراف به اینکه در برخی مسائل مربوط به حواشی نظرات وی صائب بوده است.

۲۴- اشاره به اینکه نسبت دادن «رساله الصلاة» به احمد امام صحیح نیست و بیان نظر ذهبی در این باره.

۲۵- مقدمه نخستین کتاب.

۲۶- تصریح علامه لکنوی در اینکه بسیاری از کتب فقهی مملو از احادیث موضوعه‌اند و ذکر نمونه‌ای از این دست احادیث.

۲۷- نظر امام نووی در خصوص کاربرد مخصوص صیغه‌های مختلف اقوال (أمر، قال رسول‌الله، فعل، نهی، روی عنه، قیل ...)بنا به نوع حدیث صحیح یا حدیث و بی‌توجهی علما به این نکتۀ مهم.

۲۸- سبب تألیف کتاب و شرط مؤلف در استفاده از احادیث و خودداری وی از احادیث ضعیف و شناساندن حدیث ثابت و بیان حدیث «إیاكم والفتن...»و تخریج آن.

۲۹- حدیث «اتقوا الحدیث عنی...»و بیان مسائل آن و نیز بیان روش تألیف کتاب.

۳۰- توضیح اینکه وی مذهب محدثین را دارد و تصریح علامه لکنوی به اینکه مذهب محدثین قوی‌تر از مذهب فقها در مسائل فرعی و اصلی و بیان نظر سبکی باب نماز. و بیان نظر مؤلف در تأیید و أصح دانستن نظر سبکی.

۳۱- اقوال ائمه مذاهب فقهی در پیروی از سنت و ترک سخنانشان در صورت مباینت با سنت.

۳۲- نظر ابوحنیفه/که حاوی سه نقل قول از وی و تخریج آن‌ها و سخن ابن شحنه حنفی در وجوب عمل کردن به حدیث در صورت اصطکاک با مذهب و اینکه مذهب خود طالب همین روش است.

۳۳- نهی ابوحنیفه/از ابایوسف در نوشتن هر آنچه از وی می‌شنود و ذکر نظر شعرانی به اینکه اگر او زنده می‌ماند تا شریعت پس از نو حافظان برای تدوین و دستیابی بدان به کشورها و بلاد مختلف جمع می‌شد وی آن‌ها را همه می‌پذیرفت و قیام‌هایش را ترک می‌کرد و قیاس مذهب او کم است. تأیید لکنوی و تأکید بر اینکه جا نیست بر وی طعن زده شود به خاطر اینکه اگر نظری فقهی از وی با حدیث در اصطکاک باشد آنگونه که بعضی از جهال انجام می‌دهند واجب است که مقلدان وی بدان عنایت داشته باشند.

۳۴- مالک بن انس/و نقل سه سخن از وی که هر سه دال بر این‌اند که در صورت مخالف با حدیث باید از فتوی رجوع کرد و جواب شعرانی به مقلدی که پس از فوت امامش به احادیث‌ها دست یافت که صحیح بودند.

۳۵- شافعی/و نقل نه سخن از وی و تخریج آن‌ها و قول ابن حزم در ابطال تقلید ائمه و اینکه در این خصوص شافعی از همه تندتر بود.

۳۶- معنی این سخن ائمه فقه که «إذا صح الحدیث ...».

۳۷- شهادت امام شافعی در این خصوص که امام احمد عالی‌ترین مردان به علم حدیث است و اینکه از وی خواست که به او حدیث صحیح بیاموزد چه کوفی باشد چه غیر کوفی و این دلیل آن شد که وی حدیث فراوان فرانگیرد برخلاف ائمه پیش از وی!

۳۸- احمد بن حنبل/و نهی وی از تقلید مالک و غیره از ائمه در آرائشان و اینکه حجت در احادیث است و اینکه هر کس حدیث را نپذیرد بر درۀ هلاکت است.

۳۹- بیان اینکه هر کس به لغت تمسک کند مخالف منهج ائمه نیست بلکه در واقع پیروی آن‌ها کرده اما برخلاف تقلید!

۴۰- سخن حافظ ابن رجب در وجوب تبلیغ و رساندن امر رسول‌الله به امت گرچه رأی بسیاری از ائمه با آن مخالف باشد و ذکر نمونه‌هایی از سلف در این باب.

۴۱- ترک تبعیت از بعضی اقوال ائمه به خاطر تبعیت از سنت و مخالفت محمدبن حسن و ابویوسف با استادشان ابوحنیفه در یک سوم مذهبشان.

۴۲- نمونه‌ای از کتاب «موطأ محمد» که در آن با امامش مخالفت کرده و اینکه در آن مسائل دیگری است که در آن‌ها با وی مخالفت کرده و فتوای عصام بن یوسف بلخی برخلاف نظر امام و رفع یدین در نماز برای تبعیت از سنت و آنچه لکنوی از وی استنباط کرده و شکوای وی از جاهلان زمانش به خاطر طعن زدن در کسانی که تقلید امام را در یک مسأله به خاطر قوی بودن دلیل‌شان ترک می‌کنند!

۴۳- خواست مؤلف از اینکه احدی از مقلدها مبادرت به طعن در شیوه این کتاب به خاطر مخالفت با مذهب نکنند.

۴۴- شبهات و جواب آن‌ها. اول آنکه روش این کتاب درست است لکن مشایخ اقرار به اختلاف دارند و به حدیث «اختلاف أمتي رحمة»حجت می‌کنند و بیان بطلان آن و مخالفت آن با قرآن.

۴۵- اینک صحابه اختلاف داشتند و بیان بین اختلاف آنان و اختلاف خلف از حیث سبب و اثر آن اختلاف.

۴۶- ردیه امام مالک بر قول آنان: «في الخلاف توسعة»و اینکه حق یکی است و تعددپذیر نیست و سخن امام مزنی در این باب.

۴۷- انکار مزنی بر کسی که قائل به اختلاف است. و ذکر داستان تلاش ابوجعفر منصور در تحمیل مذهب مالک بر مردم و نهی مالک از این کار وی و اینکه به وی گفت که: «إن الناس اطلعوا علی أشیاء لم یطلع علیها»و بیان آنچه در «المدخل الفقهی» به نسبت داد و اینکه وی گفته است: «اختلفوا في الفروع وكل مصیب»صحیح نیست و ذکر بهترین اقوال مالک در سبب نهی وی از آن.

۴۸- استدلال ابن عبدالبر در اینکه راه درست یکی است و تعددپذیر نیست.

۴۹- از آثار اختلاف خلف، ابا کردن آنان است از گزاردن نماز در پشت‌سر یک امام و احداث چهار محراب در یک مسجد و فتوای بعضی از آنان در منع ازدواج بین حنفی‌ها و شافعی‌ها و اجازه بعضی از آنان با این توجیه که: «آن‌ها به منزلۀ اهل کتاب‌‌اند».

۵۰- از آثار اختلاف گشودن راه تشکیک مستشرقین بر اسلام و در انداختن مسلمان‌ها در حیرت حتی دعوتگرانی چون محمد غزالی. به طوری که کتاب‌ها و نوشته‌های اخیرش به این حیرت و سرگشتگی وی اذعان دارند. بیان نمونه‌ای از انحراف وی از سنت و اتباعش از هوی در تصحیح و تضعیف احادیث و ناچیز شمردن تلاش محدثان و فقها و اصول آنان و بیان اینکه این اختلافات امروزه به سدی بزرگ میان کفار و مسأله اسلام آوردن‌شان شده است به طوری که براساس نقل علامه معصومی/در ژاپن پیش آمده بود.

۵۱- سوم در بطلان که دعوت به اتباع سنت و ترک اقوال ائمه به معنای ترک مطلق آراء آنان است و بیان اینکه تمام آنچه را که ما بدان دعوت می‌کنیم در ترک اتخاذ مذاهب به عنوان دین و جایگزینی آن به جای کتاب و سنت خلاصه می‌شود و انتقاد از متفقین در این زمان و وضع احکام جدید و پیش گرفتن طریقۀ نرمی و رحض است و بیان نظر سلیمان تیمی در این باره و نظر ابن عبدالله در وصف طالب تابع سنت و راه هدایت صحابه.

۵۲- بطلان این گمان که اتباع سنت مستلزم طعن در امامی است که با آن مخالف است.

۵۳- استقبال کعبه با ذکر تعدادی احادیث در یافتن قبله چه در سفر چه در حضر و سفارش پیامبر به کسی که نمازش را درست نمی‌گزارد و کیفیت گزاردن نماز نافله بر روی مرکب.

۵۴- کیفیت نماز به هنگام ترس شدید و نیز کسی که قبله را پیدا نمی‌کند و حدیث جابر در خصوص نماز در روزی ابری و اینکه اگر کسی در این شرایط در استقبال (پیدا کردن قبله) اجتهاد کرد و به خطا رفت نمازش صحیح است. وحدیث رو کردن پیامبر به کعبه هنگامی که رو به بیت‌المقدس نماز می‌گزارد و نزول آیۀ ﴿قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاءِ...[البقرة: ۱۴۴]. و داستان رو کردن نمازگزاران در مسجد قبا به سوی کعبه در نماز صبح و اینکه صحابه رأی به بطلان نماز کسی که امر به وی شده که نمازش را اصلاح کند نمی‌دادند.

۵۵- قیام [در این بخش وصف نماز خوف و نماز شخص مریض و نیز اینکه پیامبر در بیماریی که منجر به رحلتشان شد] با مردم نشسته نماز گزارد و اینکه آنان را هم امر کرد که بنشینند تا با این کار، عمل ایرانیان و رومیان را در برابر ملوکشان مرتکب شوند!

۵۶- نماز مریض در حالت نشسته که حدیث عمران در آن آمده: «صل قائماً...»و «صلاه القاعد علی النصف»... و مراد از آن و اگر کسی توانایی گذاشتن سر بر روی زمین را نداشت نباید چیزی بین رویش و زمین حائل قرار دهد و بر آن سجده کند.

۵۷- نماز گذاشتن.

۵۸- قیام و قعود در نماز شب.

۵۹- نماز با کفش و دستور به آن و شیوۀ درآوردن آن‌ها به هنگام نماز.

۶۰- نماز بر منبر و اینکه منبر پیش از سه پله داشته باشد بدعت است.

۶۱- ستره و وجوب آن و امر به نزدیک ایستادن از آن و توصیه امام احمد بدان در مسجدی که چه بزرگ باشد چه کوچک و بیان اینکه حرمین شریفین هم می‌شود و بر علما واجب است.

۶۲- جواز نماز رو به شتر البته نه در جای استراحت او نیز نماز رو به همسر در حالی که وی در برابر نمازگزار در رفت و آمد نباشد و ماجرای گوسفندی که از جلوی پیامبر در نماز عبور می‌کرد.

۶۳- ماجرای گرفتن شیطان توسط پیامبرصو انکار قادیانیه‌ها نصوص کتاب و سنت را در خصوص عالم جن و تأویل و تعطیل کردن آن. و امر به درگیر شدن با کسی که در برابر نمازگزار زیاد رفت و آمد می‌کند.

۶۴- آنچه سبب قطع نماز می‌شود و بیان آن و زن حائض.

۶۵- نماز به طرف قبر.

۶۶- نیت.

۶۷- تکبیر که حاوی احادیثی است از جمله سفارش پیامبرصبه فردی که نمازش را درست نمی‌گزارد و حدیث: «مفتاح الصلاة الطهور وتحریمها التكبیر...»و بیان معنای تحریم و غیره.

۶۸- افراختن دست‌ها و احادیثی که در بارۀ آن و کیفیت افراختن دست‌ها به هنگام بلند کردن آن‌ها آمده است.

۶۹- گذاشتن دست راست بر چپ و امر بدان و احادیثی که در این بخش آمده که اباضیه آن را انکار می‌کنند. ر.ک: مقدمه.

۷۰- نهادن دو دست بر سینه و کسانی از ائمه که آن را گفته‌اند و بیان اینکه لغت قبض یا وضع است و تکلف در جمع بین آن دو وارد نشده و بدعت است. ر.ک: مقدمه.

۷۱- نگاه کردن به محل سجده و خشوع و نهی از نگاه کردن به آسمان در نماز و گزاردن نماز در جا و در لباسی که او را به خود مشغول ندارد و نهی از التفات به اطراف.

۷۲- حدیث «صل صلاة مودع...»و نیز حدیث دیگری در فضیلت خشوع.

۷۳- دعاهای استفتاح که دوازده دعایند و در هیچ کتابی بدین جامعیت نیامده.

۷۴- پیامبرصدعای «وجهت وَجهي...»را در نماز فرض و سنت می‌خواند و ذکر «أنا أول المسلمین»روایت مرجح است و نمازگزار آن را بگوید و بیان معنای آن و ادعیه‌ای دیگر که وی در نماز شب می‌خواند که خواندنشان در فرائض مشروع است مگر آنکه برای امام طولانی باشد.

۷۵- قرائت استعاذه قبل از آن و صیغه‌های آن و تفسیر آن.

۷۶- قرائت آیه به آیه و بیان اینکه بر سرهر آیه باید ایستاد گرچه به آیۀ قبلی تعلق داشته باشند و بیان اینکه آن مذهب گروهی از ائمه و قاریان است.

۷۷- رکن بودن خواندن فاتحه و فضائل آن و دو حدیث دربارۀ کسانی که توان حفظ آن را ندارند.

۷۸- نسخ و ابطال قرائت پشت‌سر امام در نماز جهری و احادیث وارده در این خصوص و بیان مقصود پیامبر از «مالی أنازع..» و ذکر حافظانی که آن را صحیح دانسته‌اند و تقویت حدیث: «من كان له إمام...».

۷۹- وجوب قرائت در نماز سری و نهی از تشویق و ایجاد مزاحمت با قرائت و حدیث «خلطتم علی القرآن»و فضیلت کسی که حرفی از کتاب خدا را بخواند. و بیان نظر ائمه حنفی که به جایز بودن قرائت در نماز سری فتوا داده‌اند و بیان موضوع بودن حدیث «مَنْ قَرَأَ خَلْفَ الْإِمَامِ مُلِئَ فُوهُ نَارًا».

۸۰- گفتن «آمین» و اینکه امام هم باید آن را بلند بگوید و نیز سفارش مقتدیان به گفتن آمین و فضیلت آن و اینکه باید آن را به هنگام و همراه با امام بگویند و از وی پیشی نگیرند.

۸۱- قرائت پیامبر صپس از فاتحه. بیان تفاوت آن‌ها در سوره‌های طولانی و کوتاه برحسب احوال از جملۀ آن‌ها شنیدن گریۀ کودکی و حدیث «إنی لأدخل في الصلاة...»و بیان اینکه حدیث «جَنِّبُوا مَسَاجِدَكُمْ صِبْيَانَكُمْ...»ضعیف و مخالف سنت است.

۸۲- داستان مردی انصاری که امامت می‌کرد و در هر رکعتی سورۀ توحید ﴿قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ١را می‌خواند و حدیث و قول پیامبرصدربارۀ وی: «حُبُّكَ إِيَّاهَا أَدْخَلَكَ الْجَنَّةَ».

۸۳- جمع کردن بین سوره‌های نظیر هم و دیگر سوره‌ها در یک رکعت. و جواز قرائت سوره بر خلاف ترتیب مصحف و فضیلت طول قیام و عبارت «سبحانک قبلی...».

۸۴- جواز اکتفا به فاتحه و داستان جوانی که از اقتدای به معاذ کناره کشید وقتی که معاذ قرائت را طول داد و در گوشه‌ای از مسجد نماز گزارد وسخن پیامبرصدر این باره: «أفتان أنت یا معاذ!»و خطاب پیامبر به آن جوان و شهادت آن جوان در جنگ. و حذف حدیثی در این باره که برایم روشن شد که ضعیف است.

۸۵- قرائت و با صدای بلند و آرام در نمازهای پنجگانه و غیره و اینکه یاران پیامبر چگونه قرائت او را در نماز سری می‌دانستند.

۸۶- داستان ابوبکر و عمر در قرائت نماز شب‌شان و امر به اعتدال در بلند کردن صدا نماز و فضیلت آرام خواندن.

۸۷- آنچه را که پیامبر در نمازهایش می‌خواند: الف: نماز صبح.

۸۸- امر به قرائت معوذتین و قرائت در صبح جمعه.

۸۹- قرائت در سنت فجر و کوتاهی آن و حدیث: «هذا عبد آمن بربه...»و مناسبت آن.

۹۰- ب: نماز ظهر و اطالۀ قرائت در رکعت اول و دلیل آن.

۹۱- قرائت آیات بعد از فاتحه در دو رکعت اخیر و بیان کسانی از سلف که آن را گفته‌اند و مخالفت لکنوی حنفی مذهب با کسانی که منکر آنند.

۹۲- وجوب قرائت فاتحه در هر رکعت.

۹۳- ج: نماز عصر.

۹۴- د: نماز مغرب و اینکه پیامبرصگاهی قرائت را در آن طول می‌داد به طوری که یک بار سورۀ اعراف و بار دیگر انفال را در آن خواند.

۹۵- قرائت در سنت مغرب.

۹۶- نماز عشاء و نهی از اطالۀ قرائت در آن و داستان معاذ با مرد نصاری که از گزاردن نماز جماعت دوری کرد و به تنهایی نماز گزارد و تعلیم پیامبرصمعاذ را که در نماز سوره‌ای بخواند.

۹۷- نماز شب و ماجرای ابن مسعود وقتی که پیامبرصقرائت را در آن طول داد و نیز ماجرای حذیفه وقتی که پیامبرص بقره و بعد نساء و سپس آل عمران ... را در آن قرائت داد اما قرآن را هرگز در یک شب ختم نمی‌کرد، و نهی وی از قرائت قرآن در کمتر از سه روز، و داستان پیامبرصابن عمر و بیان و تفسیر قول وی: «لِكُلِّ عَابِدٍ شِرَةٌ وَلِكُلِّ شِرَةٍ فَتْرَةٌ»از طحاوی.

۹۸- فضیلت کسی که دویست یا صد آیه را در نماز بخواند و آنچه را که در هر رکعتی می‌خواند و اینکه یک بار نماز شب پیامبر در تمام شب طول کشید و اینکه آیه‌ای را مرتب تکرار می‌کرد و اینکه دربارۀ مردی که مرتب سورۀ اخلاص را تکرار می‌کرد فرمو که: «سورۀ اخلاص برابر ثلث قرآن است» و بیان بی‌اساس بودن روایتی از ابوحنیفه که او چهل سال پیوسته نماز صبح را وضوی عشاء می‌خواند.

۹۹- هـ: نماز وتر.

۱۰۰- نماز جمعه.

۱۰۱- نماز عیدقربان و عیدفطر.

۱۰۲- نماز جنازه و قرائت سوره‌ها بعد از فاتحه در آن (نیز رجوع شود به رد نظر تویجری در مقدمه).

۱۰۳- قرائت با ترتیل و صوت زیبا و بعضی احادیث قولی و فعلی در این باره و تذکر تغییر حدیث «زَيِّنُوا الْقُرْآنَ بِأَصْوَاتِكُمْ»از روی بعضی راویان آن و اینکه کسی که آن را صحیح دانسته اشتباه کرده است.

۱۰۴- رد نظر کسانی که بر جامع الأصول تعلیق نوشته و تحقیق در حدیث بخاری: «لَيْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ يَتَغَنَّ بِالْقُرْآنِ»و اینکه یکی از راویان در استناد این متن به ابوهریره اشتباه کرده و تحقیق در اینجا روایت کردن مجرد از بخاری و نسبت دادن به او نیست!

۱۰۵- تجاهل بعضی از محققین کتاب شرح الغمه در تحقیق مذکور و سبب آن.

۱۰۶- یاری رساندن به امام (فتح) که در اینجا گلۀ پیامبرصاز «أبی» به خاطر عدم یاری رساندن وی به پیامبر به هنگام اشتباه در قرائت آمده است.

۱۰۷- استعاذه و دفع وسوسه در نماز.

۱۰۸- رکوع و سفارش پیامبر به مردی که نمازش را درست نمی‌گزارد به آن و گفتن تکبیر به هنگام رکوع و اینکه پیامبر دستش را برافراشت و بیان اینکه این حدیث متواتر و مذهب جماهیر محدثین و فقهای است از جمله مالک و بعضی از حنیفه. (نیز رجوع کنید به رد بر اباضی در مقدمه).

۱۰۹- شیوۀ رکوع و اینکه باید دو کف را روی زانوها گذاشت و گشودن انگشتان و کشیدن پشت.

۱۱۰- وجوب طمأنینه در رکوع و امر بدان و انذار کسی که در آن طمأنینه نمی‌یابد و بیان اینکه چنین کسی بدترین سارقان است و نمازش درست نیست و معجزۀ پیامبرصافرادی را که در پشت سرش قرار داشتند.

۱۱۱- اذکار رکوع و انواع هفتگانه آن و تفسیر سبوح قدوس و بیان حکم جمع بین اذکار در رکوع.

۱۱۲- اطالۀ رکوع تا حدی که زمانی نزدیک به طول قیام را دربرگرفت.

۱۱۳- نهی از قرائت قرآن در رکوع.

۱۱۴- اعتدال در رکوع و آنچه که انسان باید گفت. حدیث: «إذقال (الإمام) سمع الله لمن حمده فقولوا: ربنا ولك الحمد...»و بیان اینکه این کار منافاتی با آنچه امام نیز می‌گوید ندارد. و ذکر انواع تحمید در آن و افراشتن دست‌ها و اینکه متواتر است. (نیز ر.ک: رد بر اباضی در مقدمه).

۱۱۵- قید «ملء السماوات وملء الأرض...»و انواع آن و نیز تفسیر «و لا ینفع ذا الجد منك الجد».

۱۱۶- اطالۀ این قیام و وجوب طمأنینه در آن و امر به اعتدال تا اینکه هر مفصلی در ستون فقرات پشت در جای خود قرارگیرد. و رد نظر کسی که قائل است به اینکه در این قیام باید با دست راست دست چپ را گرفت و بیان اینکه این کار بدعت است، و رد نظر شیخ تویجری در خصوص آنچه که از امام احمد در این باره نقل کرده است.

۱۱۷- سجود و امر به تکبیر در آن و طمأنینه در آن و اینکه پیامبر گاهی دو دست را از پهلوهایش دور نگه می‌داشت و گاهی هم دست‌ها را برمی‌افراشت.

۱۱۸- به سجده رفتن با تکیه بر دو دست و اینکه با زانو به سجده رفتن صحیح نیست و رد نظر ابن قیم در این باره.

۱۱۹- اوصاف سجود پیامبرصکه از جمله مهم‌ترین شان تماس یافتن بیش با زمین و طمأنینه یافتن.

۱۲۰- نهی از مرتب کردن مو یا لباس به هنگام رفتن به سجده و به ویژه در کل نماز (به نظر جمهور علما) و تشبیه پیامبرصچنین فردی را به کسی که دست بسته نماز می‌خواند و تفسیر آن و ترجیح اینکه این مسأله خاص مردان است.

۱۲۱- وجوب طمأنینه در سجود تشبیه مهم پیامبرصدر باره کسی که در سجده طمأنینه نمی‌یابد.

۱۲۲- اذکار سجود که دوازده نوع است.

۱۲۳- نهی از قرائت قرآن در سجده و حدیث «أقرب ما یكون العبد من ربه...».

۱۲۴- اطالۀ سجده. داستان سوار شدن حسن بر پشت پیامبرصدر حال سجده و طول دادن سجده به خاطر مهربانی با وی که در روایت دیگری حسن و حسین آمده است. بعضی مسائل آن.

۱۲۵- فضیلت سجده. و دو حدیث که در یکی از آن‌ها پیامبرصفرمود که: در روز قیامت امتش با آثار وضو شناخته می‌شوند و در دیگری می‌فرماید: «إِنَّ الملائكة يَعْرِفُونَهُمْ المذنبين المصلين بِآثَارِ السُّجُودِ». و تنبیه اینکه کسی که از روی تنبلی نماز را ترک کند جاوید در جهنم نمی‌ماند.

۱۲۶- سجده بر زمین وحصیر و احادیث قولی و فعلی در این باره که یکی از آن‌ها فائده لغوی مهمی دارد.

۱۲۷- برخاستن از سجده و وجوب طمأنینه در آن و بلند کردن دست‌ها در آن و کسانی که از سلف قائل بدان بوده‌اند.

۱۲۸- نشستن بین دو سجده و رد نظر ابن قیم در نفی ثبوت آن.

۱۲۹- وجوب طمأنینه در بین دو سجده.

۱۳۰- اذکار بین دو سجده و افراشتن دست‌ها.

۱۳۱- جلوس استراحت. و کسانی از ائمه که قائل بدان بوده‌اند.

۱۳۲- تکیه بر دو دست در برخاستن برای رکعت بعد. که بیان حدیث آن و اسناد آن برخلاف رأی همۀ نویسندگان است. و نیز بیان موضوع بودن حدیث «كان یقوم كالسهم لایتعتمد علی یدیه»و رد این نظر که پیامبر وقتی برای رکعت دوم بر می‌خواست ساکت بود.

۱۳۳- وجوب قرائت فاتحه در هر رکعت و خبر جابر در این باره.

۱۳۴- تشهداول.

۱۳۵- نشستن برتشهد و امر به خواندن تشهد و افترایش در آن در وسط نماز (به فردی که نمازش را درست نمی‌گزارد) و نهی از تکیه کردن بر دست چپ در تشهد و تفسیر آن.

۱۳۶- حرکت دادن انگشت در تشهد و ذکر روایتی نادر از امام احمد در تند حرکت دادن انگشت و رد نظر کسی که آن را بیهوده می‌داند و شایسته نمی‌داند. یا کسی که از حدیث ضعیف برای مخالفت با آن دلیل می‌آورد.

۱۳۷- وجوب تشهد اول و سجده سهو بردن به خاطر فراموش کردن آن و مشروعیت دعا پس از آن.

۱۳۸- انواع تشهد که پنج نوع است و اینکه صحابه پس از رحلت پیامبرصمی‌گفتند: السلام علی النبي(تغییر صیغه از مخاطب به غائب).

۱۳۹- تعلیق سبکی در صحیح بودن این حدیث وجوب جزم و قاطع حافظ نیز در صحیح آن.

۱۴۰- افزودۀ ابن عمر در تشهد: «وبرکاته» که از او نیست.

۱۴۱- انکار بعضی از سلف در مورد زیادی «ومغفرته» در تشهد و ادب آنان از اتباع و پیروی از سنت.

۱۴۲- صلاة بر پیامبرصمحل و انواع آن، که هفت شکل دارد و بیان اینکه در هر دو تشهد جایز است و بیان اینکه قول به کراهت اتمام صلوات ابراهیمی در تشهد اول بی‌پایه است همچون قول به عدم مشروعیت آن.

۱۴۳- بهترین چیزی که درصلوات بر پیامبرصباید گفت و اینکه افزودۀ «ابراهیم و علی» از نظر بخاری و دیگران ثابت است برخلاف ابن تیمیه و ابن قیم.

۱۴۴- فوائد مهمی که درصلوات بر نبی امتصدر بردارد که شش مورد است. اینکه خاندان پیامبر همچون خود وی بهره‌مند می‌شوند و نیز نمونه‌هایی از این دست از کتاب و سنت و بیان وجه تشبیه در «كما صلیت...».

۱۴۵- اکتفا به «اللهم صل علی محمد»جایز نیست و نص امام شافعی در اینکه لفظ تشهد و صلوات بر پیامبر در هر دو تشهد یکسان است. و حدیث «كان لا یزید في الركعتین علی التشهد»ضعیف است و رد نظر نشاشیبی که صلوات بر آن را در آن انکار کرده است.

۱۴۶- اختلاف علما در مشروعیت توسید (ذکر سید) در صلوات بر پیامبرصو ترجیح عدم مشروعیت آن و فتوای حافظ ابن حجر در این باب به طور مفصل و نیز نووی به طور مختصر.

۱۴۷- ضعف حدیث ابن مسعود «... وبركاتك علی سید المرسلین».

۱۴۸- اینکه بهترین شکل صلوات بر ویصصلواتی است که خودش اصحاب را تعلیم فرموده است و اینکه تلفیق میان آن‌ها مشروع نیست.

۱۴۹- اکثر مسلمانانی که بر او صلوات می‌فرستند محدثان‌اند.

۱۵۰- قیام به رکعت سوم و سپس چهارم. افراشتن دست‌ها گاهی با تکبیر و امر به تکبیر و جلوس استراحت و تکیه بر دست و امر به قرائت فاتحه در آن‌ها و افزودن چند آیه به آن‌ها.

۱۵۱- قنوت در نمازهای پنجگانه به هنگام نزول مصیبت، افراشتن دست‌ها در قنوت و نظر ائمه‌ای که بدان قائل بودند، بدعت بودن مسح صورت با دست‌ها در قنوت و نظر عزبن عبدالسلام در این باره.

۱۵۲- قنوت در وتر. اینکه آن قبل از رکوع بود و اینکه چرا گاهی قنوت می‌خواند؟

۱۵۳- دعای قنوتی که پیامبرصبه حسن بن علی تعلیم داد و بیان اینکه در آن صلوات بر پیامبرصصحیح نیست و نظر عزبن عبدالسلام که نباید در آن چیزی افزود و بیان صحت زیادی آن «ولا یعز من عادیت»و نیز زیادیی «لامنجا...».

۱۵۴- تشهد آخر و وجوب آن و نشستن در آن به صورت تورک.

۱۵۵- وجوب صلوات بر پیامبرصبیان حدیث «إذَا صَلَّى أَحَدُكُمْ فَلْيَبْدَأْ بِتَحْمِيدِ رَبِّهِ ... ثُمَّ يُصَلِّي عَلَى النَّبِيِّ...»و نظر علمایی که به واجب بودن آن قائل‌اند و نیز حدیثی دیگر.

۱۵۶- وجوب استعاذه از چهار چیز قبل از دعا، که پیامبرصبدان امر کرد و آن را انجام می‌داد و به یارانش هم تعلیم داد.

۱۵۷- دعای پیش از سلام و انواع آن. که ده نوع دعاست که فرد آنچه را خواست پس از استعاذه از آن‌ها انتخاب کند و «معنی مأثم ومغرم».

۱۵۸- توسل پیامبرصبه الله تعالی به علم خدا و قدرتش در دعا.

۱۵۹- حدیث «حَوْلَهَا نُدَنْدِنُ».

۱۶۰- دو حدیث در توسل به اسماء الله تعالی در دعا و اینکه توسل به مقام و مانند آن جایز نیست و آخرین چیزی که قبل سلام‌دادن باید گفت.