نماز پیامبر صلی الله علیه وسلم

فهرست کتاب

دعای استفتاح

دعای استفتاح

پیامبر قرائت را با دعاهای فراوان و متنوعی آغاز می‌کرد. حضرتصدر این دعاها ستایش خدا را به جا می‌آورد، او را تمجید می‌نمود، و ثنای او را می‌گفت. به شخصی که نمازش را درست نمی‌گذارد دستور همه چیز را داد و فرمود: «لَا تَتِمُّ صَلَاةٌ لِأَحَدٍ مِنْ النَّاسِ حَتَّى يُكَبِّرُ وَيَحْمَدُ اللَّهَ جَلَّ وَعَزَّ وَيُثْنِي عَلَيْهِ وَيَقْرَأُ بِمَا تَيَسَّرَ مِنْ الْقُرْآنِ» [۱۶۲]«نماز احدی از مردم کامل نیست مگر آنکه الله اکبر گوید و حمد و ستایش خدا را به جا آورد و تا جایی که برایش مقدور است قرآن بخواند».

حضرت محمدصدر آغاز نماز، دعاهای مختلفی می‌خواند. گاه این دعا را می‌خواند:

۱- اللَّهُمَّ بَاعِدْ بَيْنِيْ وَبَيْنَ خَطَايَايَ كَمَا بَاعَدْتَ بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ، اللَّهُمَّ نَقِّنِيْ مِنْ خَطَايَايَ كَمَا يُنَقَّى الثَّوْبُ الأَبْيَضُ مِنَ الدَّنَسِ، اللَّهُمَّ اغْسِلْنِيْ مِنْ خَطَايَايَ بِالثَّلْجِ وَالْمَاِء وَالْبَرَدِ. «خداوندا! میان من و گناهانم فاصله بینداز، همان‌طور که میان مشرق و مغرب فاصله‌ انداخته‌ای. خدایا! مرا از گناهانم پاک کن، چنانکه لباس سفید از پلیدی پاک می‌شود. خداوندا! مرا از گناهانم با آب و برف و تگرگ غسل بده و بشوی». وی این دعا را در نماز واجب می‌خواند [۱۶۳].

۲- وَجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلَّذِى فَطَرَ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ إِنَّ صَلاَتِى وَنُسُكِى وَمَحْيَاىَ وَمَمَاتِى لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ لاَ شَرِيكَ لَهُ وَبِذَلِكَ أُمِرْتُ وَأَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ [۱۶۴] اللَّهُمَّ أَنْتَ الْمَلِكُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ (سبحانك وبحمدك) أَنْتَ رَبِّى وَأَنَا عَبْدُكَ [۱۶۵] ظَلَمْتُ نَفْسِى وَاعْتَرَفْتُ بِذَنْبِى فَاغْفِرْ لِى ذُنُوبِى جَمِيعًا إِنَّهُ لاَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ أَنْتَ وَاهْدِنِى لأَحْسَنِ الأَخْلاَقِ لاَ يَهْدِى لأَحْسَنِهَا إِلاَّ أَنْتَ وَاصْرِفْ عَنِّى سَيِّئَهَا لاَ يَصْرِفُ عَنِّى سَيِّئَهَا إِلاَّ أَنْتَ لَبَّيْكَ وَسَعْدَيْكَ [۱۶۶] وَالْخَيْرُ كُلُّهُ فِى يَدَيْكَ وَالشَّرُّ لَيْسَ إِلَيْكَ [۱۶۷] (ولامهدي من هديت) أَنَا بِكَ وَإِلَيْكَ، (لا منجأ ولا ملجأ منك إلا إليك) تَبَارَكْتَ وَتَعَالَيْتَ أَسْتَغْفِرُكَ وَأَتُوبُ إِلَيْكَ.

«رو به سوی کسی کردم که آفرینندۀ آسمان‌ها و زمین است، در حالی که حق‌گرا و (مسلمانم) و از مشرکان نیستم. همانا نماز، عبادت، زندگی و مرگم برای خداوند جهانیان است که شریکی ندارد. بدین چیز امر شده‌ام و من اولین مسلمانانم. خدایا! پادشاه تویی. خدایی جز تو نیست (پاک و منزهی و به ستایشت مشغولم) تو پروردگار منی و من بندۀ توأم. بر خود ستم کردم و به گناهم اعتراف دارم. پس تمامی گناهانم را بیامرز که آمرزنده‌ای جز تو نیست. مرا به بهترین اخلاق هدایت کن که جز تو کسی دیگر بدان هدایت‌گر نخواهد بود. و اخلاق بد را از من دور گردان که کسی دیگر از آن دور نخواهد کرد جز تو. لبیک می‌گویم و مطیع فرمانت هستم. همۀ نیکی‌ها در دستان توست و بدی به تو نمی‌رسد. (هدایت شونده آن کس است که تو هدایت کرده‌ای). از توام و به سوی تو باز می‌گردم. (نجات و پناهگانی از تو جز به سوی تو نیست) مبارک و بلند مرتبه‌ای، از تو طلب آمرزش می‌کنم و به سوی تو برمی‌گردم». حضرت این دعا را در نماز فرض و مستحب می‌خواند [۱۶۸].

۳- گاهی همین دعا را بدون عبارت «أَنْتَ رَبِّى وَأَنَا عَبْدُكَ»تا آخر آن می‌خواند و این عبارت را هم می‌افزود: «اللَّهُمَّ أَنْتَ الْمَلِكُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ سبحانك وبحمدك» [۱۶۹]. «خدایا! تو پادشاهی و هیچ معبودی جز تو نیست، پاک و منزهی و به ستایشت مشغولم».

۴- به گونه‌ای دیگر تا عبارت «أَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ»روایت شده و وقتی به آن می‌رسید این دعا را می‌افزود: «اللَّهُمَّ اهْدِنِى لأَحْسَنِ الأَخْلاَقِ وَأَحْسَنِ الأَعْمَالِ لاَ يَهْدِى لأَحْسَنِهَا إِلاَّ أَنْتَ وَقِنِى سَيِّئَ الأَخْلاَقِ وَالأَعْمَالِ لاَ يَقِى سَيِّئَهَا إِلاَّ أَنْتَ» [۱۷۰]. «خداوندا! مرا به بهترین اخلاق و بهترین اعمال هدایت کن، جز تو کسی هدایتگر بدان نیست. مرا از اخلاق و اعمال بد دور کن، جز تو نگهدارنده‌ای از آن نیست».

۵- سُبْحَانَكَ [۱۷۱] اللَّهُمَّ وَبِحَمْدِكَ، وَتَبَارَكَ اسْمُكَ، وَتَعَالَى جَدُّكَ، وَلاَ إِلَهَ غَيْرُكَ» [۱۷۲]. «خداوندا! تو را پاک و منزه می‌دانم و به ستایشت مشغولم، نامت مبارک و جلالت والاست و هیچ معبودی جز تو نیست».

و فرمود: «إن أحب الكلام إلى الله أن يقولَ العبدُ: سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ ...» [۱۷۳].

۶- در نماز شب علاوه بر دعاهای بالا سه بار ذکر «لا إله إلا الله»و «الله أكبر كبیراً»را هم می‌گفت [۱۷۴].

۷- «اللهُ أَكْبَرُ كَبِيْراً، وَالْحَمْدُ ِللهِ كَثِيْراً، وَسُبْحَانَ اللهِ بُكْرَةً وَأَصِيْلاً»نقل است که یکی از صحابه نماز را با این ذکر آغاز کرد. پیامبر فرمود: «عَجِبْتُ لَهَا، فُتِحَتْ لَهَا أَبْوَابُ السَّمَاءِ» [۱۷۵]. «از آن دعا در شگفت شدم، زیرا درهای آسمان به خاطر آن گشوده شد».

۸- «الْحَمْدُ ِللهِ حَمْدًا كَثِيْرًا طَيِّباً مُبَارَكًا فِيْهِ». مردی دیگر نماز را با این ذکر شروع کرد، رسول خدا فرمود: «لَقَدْ رَأَيْتُ اثْنَىْ عَشَرَ مَلَكًا يَبْتَدِرُونَهَا أَيُّهُمْ يَرْفَعُهَا» [۱۷۶]«دوازده فرشته را دیدم که در رساندن آن به (عالم) بالا از هم سبقت می‌گرفتند».

۹- اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ أَنْتَ نُوْرُ [۱۷۷] السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَنْ فِيْهِنَّ، وَلَكَ الْحَمْدُ أَنْتَ قَيِّمُ [۱۷۸] السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَنْ فِيْهِنَّ، (وَلَكَ الْحَمْدُ أَنْتَ رَبُّ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَنْ فِيْهِنَّ) (وَلَكَ الْحَمْدُ لَكَ مُلْكُ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَنْ فِيْهِنَّ) (وَلَكَ الْحَمْدُ أَنْتَ مُلِكُ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ) (وَلَكَ الْحَمْدُ أَنْتَ الْحَقُّ وَوَعْدُكَ الْحَقُّ، وَقَوْلُكَ الْحَقُّ وَلِقَاؤُكَ الْحَقُّ، وَالْجَنَّةُ حَقٌّ وَالنَّارُ حَقٌّ، وَالنَّبِيُّوْنَ حَقٌّ، وَمُحَمَّدٌصحَقٌّ وَالسَّاعَةُ حَقٌّ) (اللَّهُمَّ لَكَ أَسْلَمْتُ، وَعَلَيْكَ تَوَكَّلْتُ وَبِكَ آمَنْتُ، وَإِلَيْكَ أَنَبْتَُ، وَبِكَ خَاصَمْتُ، وَإِلَيْكَ حَاكَمْتُ، فَاغْفِرْ لِيْ مَا قَدَّمْتُ، وَمَا أَخَّرْتُ، وَمَا أَسْرَرْتُ، وَمَا أَعْلَنْتُ)، أَنْتَ الْمُقَدِّمُ، وَأَنْتَ الْمُؤَخِّرُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ، (أَنْتَ إِلَهِيْ) لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ [۱۷۹] (ولا حول ولا قوة إلا بك).

«خداوندا! ستایش تو راست. تو روشنگر آسمان‌ها و زمین و آنچه در آن‌ها است، هستی تو نگهدارندۀ آسمان‌ها و زمین و آنچه در آن‌هاست هستی. ستایش برای توست. تو پادشاه آسمان‌ها و زمین و آنچه در آن‌هاست هستی. سپاس برای تو. تو حقی، وعده‌ات، سخنت و دیدارت حق است، بهشت و جهنم و قیامت حق است. پیامبران حق‌اند. محمد حق است، خداوندا! تسلیم توام، بر تو توکل دارم، به تو ایمان آوردم، به سوی تو برمی‌گردم و به خاطر تو دشمنی می‌ورزم و پیش تو برای داوری می‌آیم. از گناهان گذشته و آینده‌ام درگذر؛ گناهانی که پنهان یا آشکارا مرتکب شده‌ام و گناهانی را که تو بدان‌ها آگاهتری. تو مقدم و مؤخری، تو پروردگار منی، خدایی جز تو نیست و هیچ حول و قوه‌ای جز تو نیست». پیامبر این دعا و دعاهای زیر را در نماز شب می‌خواند [۱۸۰].

۱۰- اللَّهُمَّ رَبَّ جِبْرَائِيْلَ، وَمِيْكَائِيْلَ، وَإِسْرَافِيْلَ فَاطِرَ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ، عَالِمَ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ، أَنْتَ تَحْكُمُ بَيْنَ عِبَادَكَ فَيْمَا كَانُوْا فِيْهِ يَخْتَلِفُوْنَ، اهْدِنِيْ لِمَا اخْتُلِفَ فِيْهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِكَ، إِنَّكَ تَهْدِيْ مَنْ تَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيْمٍ [۱۸۱]. «خداوندا! ای پروردگار جبرئیل و میکائل و اسرافیل! ای آفرینندۀ آسمان‌ها و زمین! ای آگاه به نهان و آشکار! تو میان بندگانت در آنچه اختلاف می‌ورزیدند قضاوت می‌کنی، در آنچه مورد اختلاف هست مرا با اذن خود به حق و راستی هدایت کن. همانا هر که را بخواهی به راه راست هدایت می‌کنی».

۱۱- پیامبر ده بار الله أکبر، الحمدلله، سبحان الله، لا إله إلا الله و أستغفرالله می‌گفت و ده بار نیز این دعا را تکرار می‌کرد: «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي وَاهْدِنِي وَارْزُقْنِي وَعَافِنِي» [۱۸۲]«خدایا! مرا بیامرز، هدایتم کن، روزیم ده و مرا عافیت ده». و نیز این دعا را: «اللَّهُمَّ إنِّیْ أعوذُ بِكَ مِنَ الضيق يَومَ الْحِسابِ». «خداوندا! در روز حساب از سختی و تنگی به تو پناه می‌برم».

۱۲- الله أكبر الله أكبر الله أكبر، ذُوالملكوتِ وَالجبروتِ وَالْكبرياءِ وَالعظمةِ [۱۸۳].

[۱۶۲] ابوداود آن را روایت کرده، حاکم علاوه بر روایتش، آن را صحیح دانسته و ذهبی نیز با وی موافق است. [۱۶۳] ابن ابی شبیه (۱۲/۱۲۰/۲) و نیز در الإرواء (شماره ۸) تخریج شده است. [۱۶۴] در بیشتر روایات این چنین است و در برخی از آن‌ها (وأنا من المسلمین) آمده است. پیداست بعضی از راویان در آن دست برده‌اند. نکته‌ای که دال بر این موضوع باشد در برخی روایات آمده است. نمازگزار باید بگوید: وأنا أول المسلمین و برخلاف آنچه که عده‌ای گمان دارند هیچ اشکالی را در برندارد. به گمان ایشان، این مطلب به این معنی است که (من اولین شخصی هستم که به این صفت درآمده‌ام) در حالی که اینچنین نیست، بلکه معنایش سبقت در اطاعت از امر خداست و نظیر آن فراوان است، مانند: ﴿قُلْ إِنْ كَانَ لِلرَّحْمَنِ وَلَدٌ فَأَنَا أَوَّلُ الْعَابِدِينَ٨١[الزخرف:۸۱]. و نیز از قول موسی÷: ﴿وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ١٤٣[الأعراف: ۱۴۳]. [۱۶۵] أزهری گوید: یعنی لا أعبد غیرک (غیر تو را نمی‌پرستم). [۱۶۶] «لبیک» یعنی برای اطاعتت مدام ایستاده‌ام و «سعدیک» یعنی امر تو را مدام یاری می‌کنم و مطیع دینی که بدان راضی هستی می‌باشم. [۱۶۷] یعنی آنکه شر به خدای متعال نسبت داده نمی‌شود، چون شر، از اعمال او نیست، بلکه تمامی کارهای او خیر است، چرا که کارهای وی حول محور عد و فضل و حکمت می‌چرخد. او خیر است و شری در او نیست. شر بدان جهت شر است که انتساب آن از خداوند قطع شده است. ابن قیم گوید: آفریننده حقیقی خیر و شر خداست. شر در بعضی از مخلوقات خداست نه در آفرینش و فعل او. بنابراین وی پاک و منزه است از ظلمی که حقیقت آن، نهادن چیزی است در غیر محل خود. خداوند اشیاء را جز در مواضع شایسته‌شان نمی‌گذارد که همه این‌ها خیر است. شر عبارت است از گذاشتن چیزی در غیر محلش. پس از آنجا که وضع در محل خود، شر نیست دانسته شد که شر نمی‌تواند به وی منسوب باشد... چنانچه کسی تشکیک کند که چرا خداوند چیزی را در حالی که شر است آفرید؟ جواب این است که: آفریدن شر و فعل آفریدن شر، خیر است نه شر. زیرا خلق و فعل قایم به اویند. نسبت دادن شر به وی محال است. شر و بدیهایی هم که در مخلوق هست در عدم انتسابشان به وی شناخته می‌شوند. فعل و خلق منتسب به وی خیر محض است. تحقیق درباره این بحث مهم به طور کامل در کتاب ابن قیم موسوم به «شفاء العلیل فی مسائل القضاء والقدر والتعلیل» (صص ۱۷۸-۲۰۶) آمده است که می‌توان بدان مراجعه کرد. [۱۶۸] مسلم، ابوعوانه، ابوداود، ابن حبان، احمد، شافعی و طبرانی آن را روایت کرده‌اند. کسانی که این مطلب را تنها به نماز مستحب تخصیص داده‌اند در اشتباهند. [۱۶۹] نسائی با سند صحیحی آن را آورده است. [۱۷۰] نسائی و دارقطنی آن را با سند صحیح آورده‌اند. [۱۷۱] سبحانک یعنی، أسبحک تسبیحا به معنی أنزهک تنزیها من کل النقائص است و بحمدک یعنی نحن متلبسون بحمدک. تبارک یعنی کثرت برکة اسمک إذ وجد کل خیر من ذکر اسمک، جدک یعنی علا جلالک وعظمتک. [۱۷۲] ابوداود آن را روایت نموده. حاکم نیز علاوه بر آن صحیحش دانسته و ذهبی با وی موافق است. عقیلی (ص ۱۰۳) گوید: این مطلب به وجوه زیادی و با أسناد خوبی روایت شده و در «الإرواء» (شماره ۳۴۱) تخریج شده است. [۱۷۳] ابن منده آن را در «التوحید» (۱۲۳/۲) با سند صحیح آورده و نسائی آن را در (الیوم واللیلة) به صورت موقوف (خبر موصول به صحابی) و مرفوع (خبر موصول به پیامبر) روایت کرده. در «جامع المسانید» ابن کثیر (ج ۳ بخش ۲ ص ۲۳۵/۲) همین مطلب ذکر شده است. بعدها آن را در نسائی (به شماره ۸۴۹ و ۸۵۰ ) دیدم در «الصحیحة» (۲۹۳۹) تخریج کرده‌ام. [۱۷۴] ابوداود و طحاوی با سند حسن آن را آورده‌اند. [۱۷۵] مسلم و ابوعوانه، ابونعیم در أخبار أصبهان (۱/۲۱۰) آن را از جبیر بن مطعم نقل کرده که شنید پیامبر آن را در نماز مستحب می‌خواند. [۱۷۶] مسلم و ابوعوانه. [۱۷۷] نور یعنی منورهما، و بک یهتدی من فیهما. [۱۷۸] قیم یعنی حافظهما و راعیهما. [۱۷۹] بخاری، مسلم، ابوعوانه، ابوداود، ابن نصر و دارمی. [۱۸۰] البته این مطلب، نافی مشروعیت خواندن این دعا را در نماز واجب نیست. البته امام به خاطر جلوگیری از اطالۀ نماز و ملالت نمازگزاران، از این امر استثنا است. [۱۸۱] مسلم و ابوعوانه. [۱۸۲] احمد و ابن ابی شیبه (۱۲/۱۱۹/۲) و أبوداود و طبرانی در «الأوسط» (۶۲/۲) از «الجمع بینه وبین الصغیر» با یک سند صحیح و یک سند حسن. [۱۸۳] طیالسی و ابوداود با سند صحیح.