نماز پیامبر صلی الله علیه وسلم

فهرست کتاب

سجده‌کردن با تکیه بر دو دست

سجده‌کردن با تکیه بر دو دست

پیامبر به هنگام سجده، دست‌ها را پیش از زانوانش بر زمین می‌نهاد [۴۱۹]و در سفارش بدان می‌فرمود: «إذَا سَجَدَ أَحَدُكُمْ، فَلَا يَبْرُكْ كَمَا يَبْرُكُ الْبَعِيرُ، وَلْيَضَعْ يَدَيْهِ قَبْلَ رُكْبَتَيْهِ» [۴۲۰]. «وقتی یکی از شما به سجده رفت چون شتر ننشیند بلکه دست‌ها را باید قبل از دو زانو بر زمین بگزارد». و می‌فرمود: «إِنَّ الْيَدَيْنِ تَسْجُدَانِ كَمَا يَسْجُدُ الْوَجْهُ، فَإِذَا وَضَعَ أَحَدُكُمْ وَجْهَهُ فَلْيَضَعْ يَدَيْهِ، فَإِذَا رَفَعَهُ فَلْيَرْفَعْهُمَا» [۴۲۱]. «دست‌ها نیز مانند صورت سجده می‌کنند. پس اگر یکی از شما صورت را بر زمین نهاد دست‌ها را نیز باید بر زمین بگزارد و هر گاه صورتش را از زمین بلند کرد دست‌ها را نیز بردارد».

پیامبر بر کف دست‌هایش تکیه می‌کرد و پهنشان می‌نمود [۴۲۲]. در حالی که انگشتان دست را به هم چسبانده بود [۴۲۳]، آن‌ها را رو به قبله قرار می‌داد [۴۲۴]. و دست‌ها را در امتداد شانه [۴۲۵]و گاهی گوش قرار می‌داد [۴۲۶]، بینی و پیشانی را نیز بر زمین می‌نهاد [۴۲۷]، به آن شخصی که نمازش را درست نمی‌گزارد فرمود: هر گاه به سجده رفتی کامل به سجده برو [۴۲۸]، و در روایتی آمده که فرمود: «إذا أنت سجدت فأثبت وجهك ويديك حتى يطمئن كل عظم منك إلى موضعه» [۴۲۹]. «هر گاه سجده کردی صورت و دست‌هایت را به زمین بچسبان، تا هر یک از استخوان‌هایت در جای خود آرام گیرند». و می‌فرمود: «لاَ صَلاَةَ لِمَنْ لاَ يُصِيبُ أَنْفَهُ مِنَ الأَرْضِ مَا يُصِيبُ الْجَبِينَ» [۴۳۰]. «و کسی که پیشانی‌اش به زمین بخورد ولی بینی‌اش با زمین تماس نیابد نماز نگزارده است». زانوان و کنارۀ پاها را به زمین می‌چسباند [۴۳۱]. پشت پاها و سرانگشتان را به طرف قبله می‌کرد [۴۳۲]و پاشنه‌های پا را محکم می‌نمود [۴۳۳]. و پاها را می‌ایستاند [۴۳۴]و بدین شیوه امر می‌کرد [۴۳۵]در حالی انگشت‌ها باز می‌کرد [۴۳۶]. این هفت اعضایی هستند که پیامبر بر آن‌ها سجده می‌کرد یعنی: دو کف دست، دو زانو، دو پا، پیشانی و بینی. وی دو عضو آخر را یک عضو به حساب آورده، به طوری که فرمود: «أُمِرتُ أَنْ أَسْجُدَ»«امر شده‌ام که سجده کنم» و در روایتی: «أُمِرْنَا أَنْ نَسْجُدَ عَلی سَبْعَةِ أَعْظُمٍ»«امر شده‌ایم تا با هفت عضو به سجده رویم». که عبارتند از پیشانی (و اشاره می‌کرد به بینی) و دست‌ها (در لفظی: کف دست) و زانوان و اطراف پاها. در نماز نباید لباس و یا مو را مرتب کرد و می‌فرمود: «إِذَا سَجَدَ الْعَبْدُ سَجَدَ مَعَهُ سَبْعَةُ آرَابٍ: وَجْهُهُ وَكَفَّاهُ وَرُكْبَتَاهُ وَقَدَمَاهُ» [۴۳۷]. در مورد مردی که نماز می‌گزارد و موهای پشت سر را بافته بود فرمود: این مرد همچون کسی است که نماز را دست بسته می‌گزارد [۴۳۸]. و فرمود: موهای بافته شده نشیمنگاه شیطان است [۴۳۹]. همچنین به هنگام سجده، وی ساعدهایش را بر زمین نمی‌گستراند [۴۴۰]. بلکه بلندتر از زمین نگه می‌داشت و از پهلو دور می‌کرد، به گونه‌ای که از پشت سر سفیدی زیر بغلش پیدا بود [۴۴۱]، حتی بره‌ای به راحتی از زیر دست‌هایش رد می‌شد [۴۴۲]. پیامبر در این مسئله به حدی مبالغه می‌کرد که یکی از صحابه گفته است: ما برای رسول خدا نگران می‌شدیم که دست‌هایش را به هنگام سجده از پهلوهایش آنچنان دور می‌کرد [۴۴۳]. پیامبر بدان امر می‌کرد و می‌فرمود: «إذَا سَجَدْت فَضَعْ كَفَّيْك، وَارْفَعْ مِرْفَقَيْك» [۴۴۴]. «چون سجده کردی دست‌هایت را بگذار و آرنج‌هایت را بلند کن» و نیز می‌فرمود: «اعْتَدِلُوا فِى السُّجُودِ، وَلاَ يَبْسُطْ أَحَدُكُمْ ذِرَاعَيْهِ انْبِسَاطَ الْكَلْبِ»(و در لفظی: كما يَبْسُطُ الْكلْب» [۴۴۵](در سجود اعتدال داشته باشید و ساعدهایتان را پهن نکنید مانند کلب) و در حدیث دیگری چنین آمده: «وَلاَ يَفْتَرِشْ أَحَدُكُمْ ذِرَاعَيْهِ افْتِرَاشَ الْكَلْبِ» [۴۴۶]. «هیچ یک از شما دست‌هایش را پهن نکند مانند کلب» و می‌گفت: «لا تبسط ذراعيك [۴۴۷] كبسط السبع، وادعم على راحتيك وتجاف، عن ضبعيك، فإنك إذا فعلت ذلك سجد كل عضو منك معك» [۴۴۸]. «ساعد یا دست‌ها را مانند چهارپایان باز مکن، برکف دست‌هایت تکیه ده و از وسط بازوانت فاصله بگیر. چنانچه این را انجام دهی تمام اعضایت با تو سجده می‌کنند».

[۴۱۹] ابن خزیمه (۱/۷۶/۱) و دار قطنی و حاکم روایت نموده‌اند. حاکم صحیحش دانسته و ذهبی نیز موافق است. حدیثی که با آن در تعارض باشد صحیح نیست. دیدگاه مالک همین است. احمد نیز دیدگاهی مانند این دارد به طوری که در «التحقیق» ابن جوزی آمده (۱۰۸/۲). مروزی در «مسائل» (۱/۱۴۷/۱) با سند صحیح از امام اوزاعی روایت کرده که گفت: مردم را دیدم که (هنگام رفتن به سجده) دست‌هایشان را پیش از زانو می‌نهادند. [۴۲۰] ابوداود و تمام در «الفوائد» (ق ۱۰۸/۱) و نسائی در «الصغری» و «الکبری» (۴۷/۱ که مکیروفیلم آن در دانشگاه ملک عبدالعزیز مکه است) با سند صحیح روایت کرده‌اند. عبدالحق در «الأحکام» (۵۴/۱) صحیحش دانسته. وی در «کتاب التهجد» (۵۶/۱) می‌گوید: این حدیث از نظر سند بهتر و استوارتر از حدیث قبلی است، یعنی حدیث وائل که با آن تعارض دارد. علاوه بر تعارض با این حدیث صحیح از نظر اسناد دارای اشکال است که در «سلسلة الأحادیث الضعیفة» (شماره ۹۲۹) و «الإرواء» (۳۵۷) بیان کرده‌ام. باید دانست که به هنگام نشستن شتر نخست زانوهای را بر زمین می‌گزارد که در لسان‌العرب و سایر کتب لغت بیان شده و طحاوی هم این مطلب را در «مشکل الآثار» و «شرح معانی الآثار» ذکر کرده‌اند. امام قاسم سرقسطی نیز در غریب الحدیث (۲ و ۷/۱-۲) با سند صحیح از ابوهریره نقل کرده که: «لایبركن أحد بروك البعیر الشارد»، سپس امام می‌گوید: «هذا في السجود، یقول: لا یرم بنفسه معا ـ كما یفعل البعیر الشارد غیر المطمئن المواتر ولكن ینحط مطمئناً یضع یدیه حم ركبتیه وقدروی في هذا حدیث مرفوع مفسر». سپس حدیث وارده را ذکر می‌کند و برجسته می‌سازد. ابن تیم اظهار تعجب کرد گفته است: «إنه كلام لا یعقل ولا یعرفه أهل اللغة»و منابعی را که ما بدان اشاره کردیم و نیز تعدادی منابع دیگر را ذکر می‌کند باید بدانها مراجعه کرد و به طور مفصل در این باره در رساله ردیه‌ام بر شیخ تویجری بحث کرده‌ام که ممکن است به زودی منتشر شود. [۴۲۱] ابن خزیمه (۱/۷۹/۲) و احمد و سراج نیز روایت کرده‌اند؛ حاکم صحیحش دانسته و ذهبی با آن موافق است. در«الإرواء» نیز تخریج شده است.(۳۱۳) [۴۲۲] ابوداود و حاکم آورده‌اند. حاکم صحیحش دانسته و ذهبی موافق است. [۴۲۳] ابن خزیمه، بیهقی و حاکم. حاکم صحیحش دانسته و ذهبی موافق اوست. [۴۲۴] بیهقی با سندی صحیح آورده. ابن ابی شیبه (۱/۸۲/۲) و سراج به طریق دیگری برای متوجه کردن انگشتان به قبله حدیث نقل کرده‌اند. [۴۲۵] ابوداود و ترمذی، ترمذی علاوه بر آن صحیحش دانسته و نیز ابن ملقن (۲۷/۲) و در «الإرواء» (۳۰۹) تخریج شده است. [۴۲۶] ابوداود و نسایی با سند صحیح. [۴۲۷] ابوداود و ترمذی. ترمذی علاوه بر آن صحیحش دانسته و نیز ابن ملقن (۲۷/۲) و در «الإرواء» (۳۰۹) تخریج شده است. [۴۲۸] ابوداود و احمد با سند صحیح. [۴۲۹] ابن خزیمه (۱/۱۰/۱) با سند حسن. [۴۳۰] دار قطنی و طبرانی (۳/۱۴۰/۱) و أبونعیم در «أخبار أصبهان». [۴۳۱] بیهقی با سند صحیح آورده. ابن أبی شیبه (۱/۸۲/۲) و سراج در مورد متوجه کردن سر انگشتان به قبله حدیث فوق را با سندی دیگر ذکر کرده‌اند (۲/۳۶۳). حاکم و هم‌چنین ذهبی حدیث مزبور را صحیح دانسته‌اند. [۴۳۲] بخاری و ابوداود. ابن سعد (۴/۱۵۷) از ابن عمر روایت نموده که وی دوست داشت در نماز هر عضوی از وی به سمت قبله باشد، حتی که انگشت ابهام را نیز به سمت قبله می‌کرد. [۴۳۳] طحاوی و ابن خزیمه (شماره ۶۵۴ چاپ المکتب الإسلامی) و حاکم روایت کرده‌اند. حاکم صحیحش دانسته و ذهبی موافق اوست. [۴۳۴] بیهقی با سند صحیح. [۴۳۵] ترمذی و سراج روایت نموده‌اند. حاکم صحیحش دانسته و ذهبی با وی موافق است. [۴۳۶] ابوداود و ترمذی آورده‌اند. [۴۳۷] مسلم، أبوعوانه و ابن حبان. [۴۳۸] ابن اثیر گوید: معنی حدیث این است که هر گاه موهای نمازگزار پخش باشد در سجده بر زمین می‌افتد و به نمازگزار ثواب سجده با آن می‌رسد. اما اگر بافته باشد تشبیه شده است به کسی که نماز را با دست‌های بسته می‌گزارد و بدین معنی است که موها به سجده نرفته است. می‌گویم: معلوم است که این حکم خاص مردان است نه زنان به طوری شوکانی از ابن عربی نقل کرده. [۴۳۹] ابوداودو ترمذی آورده‌اند . ترمذی آن را حسن دانسته و ابن خزیمه و ابن حبان آن را حسن و صحیح دانسته‌اند. صحیح ابوداود (۶۵۳). [۴۴۰] بخاری و ابوداود. [۴۴۱] بخاری و مسلم آورده‌اند و در «الإرواء» (۳۵۹) نیز آمده است. [۴۴۲] مسلم، ابوعوانه و ابن حیان. [۴۴۳] ابوداود و ابن ماجه با سند حسن. [۴۴۴] مسلم و ابوعوانه. [۴۴۵] بخاری، مسلم، ابوداود و احمد. [۴۴۶] احمد و ترمذی روایت نموده‌اند ترمذی صحیحش دانسته. [۴۴۷] ذراع از آرنج تا انگشت را گویند. [۴۴۸] ابن خزیمه (۱/۸۰/۲) و مقدسی در «المختارة» و حاکم آورده‌اند. حاکم صحیحش دانسته و ذهبی با وی موافق است.