نماز پیامبر صلی الله علیه وسلم

فهرست کتاب

حرکت دادن انگشت در تشهد

حرکت دادن انگشت در تشهد

پیامبر در تشهد دست چپ را روی زانوی چپش باز می‌کرد و انگشتان دست راست را جمع و آن‌گاه انگشت اشاره را رو به قبله می‌کرد و نگاهش را بدان می‌دوخت [۵۱۲]. وقتی می‌خواست اشاره کند انگشت ابهام را روی انگشت وسط می‌گذاشت [۵۱۳]و گاهی با آن حلقه می‌کرد [۵۱۴]، و هر گاه انگشتش را بلند می‌کرد حرکت می‌داد و با آن دعا می‌کرد و می‌گفت: «لَهِىَ أَشَدُّ عَلَى الشَّيْطَانِ مِنَ الْحَدِيدِ» يَعْنِى السَّبَّابَةَ» [۵۱۵]. «انگشت اشاره در مقابله با شیطان محکمتر از آهن است».

بعضی از یاران پیامبر در صورت عدم انجام آن به یکدیگر اعتراض می‌کردند که مقصود اشاره با انگشت در دعاست [۵۱۶]. حضرت در هر دو تشهد با این انگشت اشاره می‌کرد [۵۱۷]. پیامبر روزی مردی را دید که با انگشتانش دعا می‌کرد؛ به او گفت: «أحد أحد» «به یکتایی او اقرار کن» و به انگشت سبابه، اشاره کرد [۵۱۸].

[۵۱۲] مسم، ابوعوانه و ابن خزیمه. حمیدی در مسند (۱۳۱/۱) و نیز ابویعلی (۲۷۵/۲) با اضافاتی و با سند صحیح از ابن عمر روایت کرده‌اند. [۵۱۳] مسلم و ابوعوانه. [۵۱۴] ابوداود، نسائی، ابن جارود در «المنتفی» (۲۰۸) ابن خزیمه (۱/۸۶/۱-۲) و ابن حبان در «صحیح» (۴۸۵) با سند صحیح روایت کرده‌اند و ابن ملقن آن را صحیح دانسته (۲۸/۲) ابن عدی (۲۸۷/۱) برایش شاهدی آورده و درباره راویش عثمان بن مقسم گفته: در روایت حدیث ضعیف است، ولی حدیث او نوشته می‌شود. درباره این جمله حدیث که: «با آن دعا می‌کرد». امام طحاوی می‌گوید: «این دلیل آن است که در آخر نماز بوده است». به نظر من این مطلب دلیل آن است که اشاره با انگشت و حرکت دادنش تا هنگام سلام ادامه یابد؛ چون دعا قبل از آن است. مذهب مالک و دیگران همین است. از امام احمد سوال شد که آیا نمازگزار می‌تواند با انگشت در نماز اشاره کند؟ گفت: آری، البته. ابن هانی این قول را در «مسائل عن امام احمد» (۱/۸۰) آورده. به نظر من این مطلب روشن می‌سازد که حرکت دادن انگشت در تشهد سنت ثابتی است از رسول‌الله، و احمد و دیگر ائمه اهلسنت بدان عمل می‌کرده‌اند. آنان که گمان دارند این کار بیهوده است و شایسته نماز نیست باید از خدا بترسند. چون با اینکه علم به ثبوت این مطلب دارند، باز به تصور اینکه کاری عبث و بیهوده است، از حرکت دادن انگشت خودداری می‌کنند، و با تکلف دست به تأویل‌ها و توجیهاتی می‌زنند، که سبک زبان عرب آن‌ها را برنمی‌تابد و با برداشت امامان مخالف است. عجیب این است که آنان در مایل دیگر از امام (احمد) دفاع می‌کنند، گر چه رأیش مخالف سنت باشد؛ چون تصور می‌کنند که تخطئه امام لازمه‌اش طعن در وی و بی‌احترامی به اوست. باز این مسأله را فراموش می‌کنند و سنت ثابت را رد می‌کنند و عاملان بدان را هم سرزنش و دانسته یا ندانسته ائمه را به خاطر دفاع از باطل هتک حرکت می‌کنند با اینکه شیوه زنان چنان است که به باطل از امامان دفاع کنند؛ در حالی که از قضا در این مسئله آن امامان به سنت پیامبر رسیده‌اند (و این پیروان با امامان خویش مخالفت می‌کنند) گذشته از این هتک حرمت آنان دامن پیامبرصرا نیز می‌گیرد؛ زیرا این سنت وی است، ﴿فَمَا جَزَاءُ مَنْ يَفْعَلُ ذَلِكَ مِنْكُمْ...[البقرة: ۸۵]. اما نهادن انگشت بعد از اشاره یا مقید کردنش به وقت نفی و اثبات (در لا إله إلا الله گفتن) اصلی و پایه‌ای در سنت ندارد و به دلیل این حدیث مخالف سنت است و حدیثی که می‌گوید نباید حرکتش داد از حیث اسناد ثابت نشده است ـ که در «ضعیف أبی داود» (۱۷۵) تحقیق نموده‌ام. [۵۱۵] احمد، بزار، ابوجعفر، بختری در «الأمالی» (۶۰/۱)، طبرانی در «الدعاء» (ق ۷۳/۱) عبدالغنی مقدسی در «السنن» (۱۲/۲) با سند حسن، رویانی در «مسند» (۲۴۹/۲) و بیهقی. [۵۱۶] ابن ابی شیبه (۲/۱۲۳/۲) با سند حسن. [۵۱۷] نسائی و بیهقی با سند صحیح. [۵۱۸] ابن ابی شیبه (۱۲/۴۰/۱) و (۲/۱۲۳/۲) و نسائی و حاکم صحیحش دانسته‌اند و ذهبی با وی موافق است و این ابی شیبه هم شاهدی دارد.