نماز پیامبر صلی الله علیه وسلم

فهرست کتاب

بلند شدن از رکوع و آنچه در آن گفته می‌شود

بلند شدن از رکوع و آنچه در آن گفته می‌شود

پیامبر به هنگام راست کردن پشت پس از رکوع می‌گفت: «سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَهُ» [۳۹۵]. به شخصی که نمازش را درست نمی‌گزارد توصیه کرد: «لا تَتِمُّ صلاة لأحدٍ مِّنَ النَّاسِ ... حَتَّى ... يُكبِّرَ... ثُمَّ يركع... ثُمَّ يَقُولَ: سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَهُ حَتَّى يَسْتَوِیَ قَائِمًا» [۳۹۶]. «نماز احدی از مردم کامل نیست مگر آنکه تکبیر گوید... بعد رکوع کند، سپس بگوید: سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَهُتا آنکه راست بایستد».

و وقتی که سرش را بلند می‌کرد راست می‌شد به طوری هر استخوانی از بدن در جای خود قرار می‌گرفت [۳۹۷].

سپس در حالی که ایستاده بود می‌گفت: رَبَّنَا وَلَكَ الْحَمْدُ [۳۹۸]، و تمامی تمازگزاران (مأموم و غیر مأموم) را بدان سفارش می‌کرد و می‌فرمود: «صَلُّوا كَمَا رَأَيْتُمُونِي أُصَلِّي» [۳۹۹]. و می‌گفت: «إنَّمَا جُعِلَ الْإِمَامُ لِيُؤْتَمَّ بِهِ»«به این منظور امام تعیین شده تابه وی اقتدا شود» چون گفت: سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَهُبگویید: «اللَّهُمَّ رَبَّنَا لَك الْحَمْدُ»خداوند سخنتان را می‌شنود و اجابت می‌کند. و از زبان پیامبرش گفته است: سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَهُ [۴۰۰].

علت دستور فوق را درحدیث دیگری بیان کرده: «فَإِنَّهُ مَنْ وَافَقَ قَوْلُهُ قَوْلَ الْمَلاَئِكَةِ غُفِرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ» [۴۰۱]. «هر کس گفته‌اش با سخن فرشتگان هماهنگ شود گناهان گذشته‌اش آمرزیده می‌شود». و به هنگام اعتدال [۴۰۲]دو دستش را به همان‌گونه تکبیرة الإحرام برمی‌افراشت و همان‌طور که نقل شد ایستاده می‌گفت: رَبَّنَا وَلَكَ الْحَمْدُ [۴۰۳]و گاهی هم «رَبَّنَا لَكَ الْحَمْدُ» [۴۰۴]گاهی نیز «اللَّهُمَّ»را به این دو عبارت می‌افزود [۴۰۵]، و امر بدان می‌کرد: «إِذَا قَالَ الإِمَامُ: سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ فَقُولُوا: اللَّهُمَّ رَبَّنَا لَكَ الْحَمْدُ، فَإِنَّهُ مَنْ وَافَقَ قَوْلُهُ قَوْلَ الْمَلاَئِكَةِ غُفِرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ» [۴۰۶]. گاهی این عبارت را بدان می‌افزود: «مِلْءَ السَّمَوَاتِ، وَمِلْءَ الأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا، وَمِلْءَ مَا شِئْتَ مِنْ شَيْءٍ بَعْدُ» [۴۰۷]. «به اندازه پری آسمان‌ها و زمین و آنچه بین آسمان‌ها و زمین است و اندازۀ پری آنچه بعد از این‌ها خواهی». گاهی هم این را می‌افزود: «أَهْلَ الثَّنَاءِ وَالْمَجْد، لاَ مَانِعَ لِمَا أَعْطَيْتَ، وَلاَ مُعْطِيَ لِمَا مَنَعْتَ، وَلاَ يَنْفَعُ ذَا الْجَدِّ مِنْكَ الْجَدُّ» [۴۰۸]. «ای آنکه سزاوار ستایش و بزرگی هستی! مانعی برای بخششت نیست و عطا کننده‌ای برای آنچه منع کنی نیست و جز اعمال صالح، مال و بهره‌های دنیایی نجات‌بخش نمی‌باشد».

و گاهی می‌افزود: «مِلْءَ السَّمَوَاتِ، وَمِلْءَ الأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا، وَمِلْءَ مَا شِئْتَ مِنْ شَيْءٍ بَعْدُ، أَهْلَ الثَّنَاءِ وَالْمَجْدِ، أَحَقُّ مَا قَالَ الْعَبْدُ، وَكُلُّنَا لَكَ عَبْدٌ اللَّهُمَّ لاَ مَانِعَ لِمَا أَعْطَيْتَ، وَلاَ مُعْطِيَ لِمَا مَنَعْتَ، وَلاَ يَنْفَعُ ذَا الْجَدِّ مِنْكَ الْجَدُّ» [۴۰۹]. «به اندازۀ پری آسمان‌ها و زمین و پری آنچه که بعد از این‌ها خواهی، ای آنکه سزاوار ستایش و بزرگی هستی! شایسته‌تر این چیزی که بنده گوید (و همگی تو را بنده‌ایم) خدایا در آنچه می‌بخشی بازدارنده‌ای نیست و عطا کننده‌ای برای آنچه دریغ می‌داری وجود ندارد و جز اعمال صالح، مال و بهره‌های دنیوی نجات دهنده نیست». گاهی نیز در نماز شب چنین می‌گفت: «لِرَبِّيَ الْحَمْدُ، لِرَبِّيَ الْحَمْدُ»«ستایش تنها برای پروردگارم است (دوبار)» و آن را پیوسته تکرار می‌کرد؛ تا آنکه قیام وی همسان با رکوع می‌شد. رکوع نیز همانند قیام اولش بود در آن قیام سوره بقره را خوانده بود [۴۱۰].

مردی که پشت سر پیامبرصنماز می‌گزارد، پس از افراشتن سر از رکوع و گفتن «سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَهُ»چنین خواند:

«رَبَّنَا وَلَكَ الْحَمْدُ، حَمْداً كَثِيْراً طَيِّباً مُبَارَكاً فِيْهِ) (مباركاً عليه كما يحب ربنا ويرضی»«پروردگارا! و ستایش مخصوص توست، ستایش فراوان، پاک و مبارک. (مبارک باد، آن چنان که پروردگار ما دوست دارد و خشنود می‌شود».

پس از اتمام نماز پیامبر پرسید: چه کسی بود که این دعا را می‌خواند؟ مرد جواب داد: من بودم ای رسول خدا، پیامبر فرمود: «لَقَدْ رَأَيْتُ بِضْعَةً وَثَلاَثِينَ مَلَكًا يَبْتَدِرُونَهَا، أَيُّهُمْ يَكْتُبُهَا أَوَّلُ» [۴۱۱]. «همانا بیش از سی فرشته را دیدم که هر کدام از آنان با دیگری رقابت می‌کرد تا کدام یک (ثواب) آن را زودتر بنویسند».

[۳۹۵] بخاری و مسلم. [۳۹۶] ابوداود و حاکم روایت کرده‌اند. همچنین حاکم صحیحش دانسته وذهبی موافق اوست. [۳۹۷] فتح الباری (۲/۳۰۸). [۳۹۸] بخاری و احمد. [۳۹۹] همان. [۴۰۰] مسلم، ابوعوانه، احمد و ابوداود. گفتنی است که، این حدیث دلالت بر آن ندارد که مأموم در گفتن «سمع الله لمن حمده» با امام شرکت نجوید، چنان که بر عدم مشارکت امام با مأموم در گفتن «ربنا لک الحمد» نیز دلالت ندارد. این حدیث آنچه را که امام یا مأموم در این رکن می‌گوید بیان نمی‌کند، بلکه اذعان دارد براینکه «ربنا لک الحمد» گفتن مأموم پس از «سمع الله لمن حمده» گفتن امام باشد. آنچه این مطلب را تأیید می‌کند این است که پیامبر در حالی که امام بود «ربنا لک الحمد» می‌گفت. همچنین حدیث «صلوا کما رأیتمونی أصلی» اقتضا دارد که مأموم آنچه را که امام در «سمع...» و غیره می‌گوید تکرار کند. افاضلی که در این مسئله ما را نقد کرده‌اند، بایسته است تأمل کنند و هر کس خواستار اطلاعات بیشتری در این باره است به رساله حافظ سیوطی در کتاب «الحاوی فتاوی» (۱/۵۲۹) مراجعه کند. [۴۰۱] بخاری و مسلم آورده‌اند، ترمذی صحیحش دانسته است. [۴۰۲] بخاری و مسلم آورده‌اند «رفع یدین» متواتر است همگی مذاهب و بعضی از حنفی‌ها آن را پذیرفته‌اند. ر. ک صحیح الترغیب، شماره ۱۶. [۴۰۳] همان. [۴۰۴] همان. [۴۰۵] بخاری و احمد آن را روایت کرده‌اند. ابن قیم مرتکب اشتباهی شده و در «زادالمعاد» صحت این روایت یعنی جمع بین «اللهم» و «واو» را انکار نموده است. با آنکه در صحیح بخاری و مسند احمد آمده و نسائی و احمد از دو طریق از ابوهریره روایت کرده‌اند. همچنین دارمی از ابن عمر، بیهقی از ابی‌سعید خدری و نسائی از ابوموسی اشعری روایت نموده‌اند. [۴۰۶] بخاری و مسلم نقل کرده و ترمذی صحیحش دانسته. [۴۰۷] مسلم و ابوعوانه. [۴۰۸] همان. [۴۰۹] مسلم، ابوعوانه و ابوداود. [۴۱۰] ابوداود و نسائی با سند صحیح آورده‌اند و در «الإرواء» (۳۳۵) تخریج شده است. [۴۱۱] مالک، بخاری و ابوداود.