برخاستن از سجده
پیامبر تکبیر گویان سرش را از سجده بلند میکرد [۴۷۴]. و به آن کسی که نمازش را درست نمیگزارد همین سفارش را کرد و فرمود: «لَا تَتِمُّ صَلَاةٌ لِأَحَدٍ مِنْ النَّاسِ حَتَّى ... يَسْجُدَ، حَتَّى تَطْمَئِنَّ مَفاصِلَهُ، ثُمَّ يقول: الله أكبر، ويَرْفَعُ رَأْسَهُ حَتَّى يَسْتَوِیَ قَاعِداً» [۴۷۵]. «نماز احدی کامل نیست مگر اینکه سجده کند، طوری که مفاصلش آرام گیرد و سپس بگوید: الله أکبر و سرش را بلند کند، تا صاف بنشیند». گاهی دستهایش را با این تکبیر بلند میکرد [۴۷۶]. بعد پای چپش را میگسترد و با طمأنینه بر آن مینشست [۴۷۷]و بدان شخص که نمازش را درست نمیگزارد سفارش کرد که «إِذَا سَجَدْتَ فَمَكِّنْ لِسُجُودِكَ، فَإِذَا رَفَعْتَ فَاقْعُدْ عَلَى فَخِذِكَ الْيُسْرَى» [۴۷۸]«چون سجده کردی اعضای سجدهات را برزمین بنه و وقتی نشستی بر ران چپت بنشین» پای راستش را نصب میکرد [۴۷۹]، و انگشتان را رو به قبله میکرد [۴۸۰].
[۴۷۴] بخاری و مسلم. [۴۷۵] ابوداود و حاکم روایت کردهاند. حاکم صحیحش دانسته و ذهبی موافق اوست. [۴۷۶] احمد و ابوداود با سند صحیح. احمد رفع دست را در اینجا و هر تکبیری میپذیرد. در «البدائع» ابن قیم (۴/۸۹) آمده که نقل است از ابن أثرم درباره افراشتن دستها سؤال شد گفت: در هر پایین رفتن و برخاستنی تکبیر بگویید. همچنین أثرم گفت: اباعبدالله (امام احمد) را دیدم که در هر فرود آمدن و برخاستنی از نماز دستها را بلند میکرد. ابن منذر و ابوعلی از بین شافعیه همین دیدگاه را دارند. آن گونه که در کتاب «طرح التثریب» آمده، یک روایت از مالک و شافعی همین دیدگاه را بیان میکند. انس، ابن عمر، نافع، طاووس، حسن بصری، ابن سیرین و ایوب سختیانی این دیدگاه به ثبوت رسیده است. ر.ک: «مصنف ابن أبی شیبه» (۱/۱۰۶) با اسناد صحیح از آنان. [۴۷۷] بخاری در جزء «رفع الیدین»، أبوداود با سند صحیح، مسلم و أبوعوانه. در«الإرواء» (۳۱۶) نیز تخریج شده است. [۴۷۸] احمد و ابوداود با سند حسن روایت کردهاند. [۴۷۹] بخاری و بیهقی. [۴۸۰] نسائی با سند صحیح.