تکیه بر دو دست در برخاستن برای رکعت بعد
آنگاه پیامبر با تکیه بر زمین، برای رکعت دوم برمیخاست [۴۹۷]. در نماز دستها را بر زمین میگذاشت و چون برمیخاست بر دستهایش تکیه میکرد [۴۹۸]. حدیثی روایت شده که «كانَ يَقُومُ كَأَنَّهُ السَّهْمُ لا يَعْتَمِدُ عَلَى يَدَيْهِ»: او سریع برمیخاست گویی تیر بود و بر دستهایش تکیه نمیکرد». که جعلی است و شرح بیشتر آن را در «الضعیفة» (۵۶۲ و ۹۲۹ و ۹۶۸) آوردهام. و چون برای رکعت دوم میایستاد با الحمدالله شروع میکرد و ساکت نمیماند [۴۹۹]. این رکعت را همچون رکعت اول انجام میداد، جز آنکه این رکعت را کوتاهتر از اولی میگزارد.
[۴۹۷] بخاری و شافعی. [۴۹۸] ابواسحاق حربی با سند حسن آن را روایت نموده و بیهقی با سند صحیح. و اما حدیث «کان یقوم کأنه السهم لا یعتمد علی یدیه» موضوعه است و هر چه با این مضمون نقل شده باشد ضعیف و ناصحیح است که در «الضعیفة» (۵۶۲ و ۹۲۹ و ۹۶۸) بیان کردهام. و اینکه إسناد حربی را تقویت کردهام بر یکی از فضلا گران آمد و ایجاد اشکال کرد که آن را در کتاب دیگرم «تمام المنة فی التعلیق علی فقه السنة» توضیح دادهام که بدان مراجعه شود. [۴۹۹] مسلم و ابوعوانه. در مورد سکوت نفی شده در این حدیث، احتمال میرود که برای قرائت دعای استفتاح باشد و شامل سکوت قرائت استعاذه نیست و نیز احتمال میرود که اعم از این باشد، اما احتمال اول نزد من راجحتر است. علما در مورد استعاذه به جز رکعت اول دو نظر دارند. اما قول راجح نزد ما مشروعیت آن در هر رکعتی است. تفصیل این مطلب در «الأصل» آمده است.