وجوب قرائت در نماز سری
پیامبرصقرائت اصحاب را در نمازهای سری مورد تأیید (و تقریر) قرار داده است. جابر گوید: ما در نماز ظهر و عصر پشت سر امام در دو رکعت اول فاتحه و سوره را میخواندیم و در دو رکعت آخر فقط فاتحه را [۲۰۵].
پیامبر از ایجاد مزاحمت برای او در قرائت با صدای بلند، نهی میفرمود. روزی با اصحابش نماز ظهر را برگزار نمود و سپس پرسید: کدامیک از شما ﴿سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى١﴾[الأعلى: ۱]. را خواند؟ کسی گفت: من، اما نیت خیر داشتم. حضرت فرمود: میدانستم که یکی از شما در قرائت با من نزاع میکند [۲۰۶]. روایتی دیگر نیز آمده که پشت سر پیامبر، قرائت را با صدای بلند میخواندند. حضرت فرمود: «خَلَطْتُمْ عَلَىَّ الْقُرْآنَ» [۲۰۷]«قرآن خواندن مرا به هم زدید» و فرمود: «إِنَّ الْمُصَلِّىَ يُنَاجِى رَبَّهُ فَلْيَنْظُرْ بِمَا يُنَاجِيهِ بِهِ وَلاَ يَجْهَرْ بَعْضُكُمْ عَلَى بَعْضٍ بِالْقُرْآنِ» [۲۰۸]«نمازگزار با پروردگارش مناجات میکند. باید دقت کند که با وی چه میگوید و نباید عدهای از شما با تلاوت قرآن با صدای بلند برای برخی دیگر ایجاد مزاحمت کنید».
و میفرمود: «مَنْ قَرَأ حَرْفاً مِنْ كِتَابِ اللهِ فَلَهُ حَسَنَةٌ، وَالحَسَنَةُ بِعَشْرِ أمْثَالِهَا، لاَ أقول: ألم حَرفٌ، وَلكِنْ: ألِفٌ حَرْفٌ، وَلاَمٌ حَرْفٌ، وَمِيمٌ حَرْفٌ» [۲۰۹]. «کسی که حرفی از کتاب خداوند بخواند، متقابلاً برایش حسنهای نوشته میشود و هر حسنه ده برابر میشود. نمیگویم که «الم» یک حرف به حساب میآید، بلکه «الف» حرفی، «لام» حرفی و «میم» نیز حرفی است».
[۲۰۵] ابن ماجه با سندی صحیح آن را آورده و در «الإرواء» تخریج شده است (۵۰۶). [۲۰۶] مسلم، ابوعوانه و سراج. [۲۰۷] بخاری در جزء خود و احمد و سراج با سند حسن آوردهاند. [۲۰۸] مالک و بخاری در «أفعال العباد» با سندی صحیح آوردهاند. نکته: امام شافعی در قول قدیمش و محمد در روایتی از ابوحنیفه قراءت پشت سر امام را در نماز سری نه جهری جایز دانستهاند. شیخ علی قاری و بعضی از بزرگان همین دیدگاه را برگزیدهاند. همچنین نظر امام زهری، مالک، ابن مبارک، احمد بن حنبل و گروهی از محدثین و دیگران همین است. شیخ الإسلام ابن تیمیه نیز همین قول را برگزیده است. [۲۰۹] ترمذی و ابن ماجه آن را با سند صحیحی آوردهاند و آجری در «آداب حملة القرآن» آورده است ولی حدیث «من قرأ خلف الإمام ملیء فوه ناراً»(کسی که پشتسر امام قرائت را بخواند دهانش پر از آتش میشود). موضوع و جعلی است که در «سلسلة الأحادیث الضعیفة» (شماره ۵۶۹) توضیح داده شده است.