صحنه های تکان دهنده در تاریخ اسلام

فهرست کتاب

سرانجام محاصره‌ی قسطنطنیه

سرانجام محاصره‌ی قسطنطنیه

سپاهیان اسلام پیش از فرا رسیدن فصل زمستان در روز دوم محرم سال ۹۹ هجری برای دومین بار قسطنطنیه را به محاصره گرفتند. مسلمه فرمانده سپاه اسلام خود را آماده ساخت تا پایتخت روم شرقی را برای مدتی طولانی محاصره کند. به همین جهت خوار بار فراوانی جمع‌آوری نمود و برای سپاهیان خود کپرها و خانه‌های چوبی ساخت [۲۹].

مسلمه با اینکه افسری جسور و شجاع بود، اما در فنون جنگی بصیرت و تجربه کافی نداشت. او به پیشرفت خود ایمان داشت و زود مغرور می‌شد، مضافاً به اینکه در میان معاونانش فرمانده‌ای از سرداران طراز اول نبود [۳۰]. او اطمینان داشت که رومی‌ها به زودی تسلیم می‌شوند، و در این خصوص فریب وعده‌های لیون سوم را خورد.

لیون امپراطور روم هر وقت محاصره قسطنطنیه تنگ می‌شد به مسلمه پیشنهاد گفتگو و سازش می‌نمود و بدین وسیله از فشار محاصره می‌کاست و خواربار به شهر می‌رسانید.

تواریخ اسلامی می‌گوید: لیون در آخر تعهد کرد که شهر و موجودی خزائن روم و کلیه اندوخته‌ها را به مسلمه فرمانده سپاه اسلام تسلیم کند و اختیار کشور خود را به خلیفه مسلمین واگذار نماید و جزیه بدهد!

ولی بدون شک لیون این مواعید را از روی نفاق و دوروئی و به خاطر استفاده از فرصت و فریب‌دادن فرمانده‌ی سپاه اسلام می‌داد [۳۱].

هنوز هفته‌ای چند از دومین محاصره قسطنطنیه توسط «مسلمه» نگذشته بود که سلیمان بن عبدالملک خلیفه دمشق در ۱۰ صفر سال ۹۹ هجری پیش از آنکه فرصت یابد نیرو به کمک مسلمه بفرستد، درگذشت.

متعاقب آن فصل زمستان نیز با سرمای کشنده‌ای فرا رسید به طوری که نواحی مجاور شهر چندین هفته از برف و یخ پوشیده شد.

عدۀ کثیری از زبده‌ترین سربازانی که شهر را محاصره کرده بودند قربانی سرمای کشنده و خطرناک شدند. بیشتر اسب‌ها و چهارپایان لشکر نیز تلف گردیدند. کمبود خواربار و مشکلات تحصیل آن هم، نظام سپاه را درهم ریخت. به علاوه مرگ سلیمان بن معاذ فرمانده ناوگان در همین ایام نیز مزید بر علت گردید و امور سفاین جنگی مسلمین را متزلزل ساخت.

بعکس، رومی‌ها زمستان سرد را در داخل شهر با آرامش و آسایش سپری کردند. در فصل بهار ناوگان بزرگی حامل خواربار از اسکندریه برای سپاهیان اسلام رسید. ناوگان مزبور وارد آب‌های «بصره» شد و در (کالوس ارجوس) لنگر انداخت، به دنبال آن ناوگان دیگری از افریقا سر رسید و در ساحل بتنیا (شرق دریای مرمره) پهلو گرفت.

اکثر دریا نوردان این ناوگان که از اسکندریه و افریقا آمده بودند مزدوران عیسوی بودند.

هنگامی که آن‌ها به اردوگاه اسلام نزدیک شدند، وضع متزلزل سپاهیان، آن‌ها را دچار تشویس ساخت و بیم آن داشتند که مبادا سرانجام نظام آن‌ها از هم بگسلد و ناتوان و منحل گردند.

بسیاری از آن‌ها با توطئه قبلی شب هنگام گریختند و در شهر به همکیشان خود پیوستند، و امپراطور را از وضع نامساعد سربازان اسلام آگاه ساختند.

لیون امپراطور روم نیز ار فرصت استفاده نمود و بدون فوت وقت دسته‌ای از ناوگان خود را که مسلح به یک نوع سلاح گرم به نام آتش یونانی بودند به خارج بندر گسیل داشت. ناوگان روم بی‌درنگ به کشتی‌های مسلمین حمله بردند و آن‌ها را دچار اضطراب و بی‌نظمی نمودند.

در نتیجه این حمله برخی از کشتی‌های مسلمانان طعمه حریق گردید و برخی دیگر به به چنگ دشمن افتاد و بقیه رو به ساحل آورد.

اوضاع جنگ دگرگون شد. فشار و قحطی سربازان اسلام را فرا گرفت، در حالی که رومیان که در شهر محاصره شده بودند نفس راحتی می‌کشیدند. با این وصف مسلمه در خشکی محاصره قسطنطنیه را ادامه داد و چندان در این کار اصرار ورزید که ستون‌های اعزامی وی برای تحصیل خواربار متلاشی شد. قحط و غلا سربازان را در بر گرفت، موجودی به آخر رسید و چهارپایان از میان رفت.

کار به جائی رسید که سربازان دچار سخت‌ترین وضع گشتند و شروع به خوردن گوشت چهارپایان و پوست و ریشه‌ها و برگ‌های درختان نمودند و جز خاک همه چیز را می‌خوردند [۳۲].

خلیفه‌ی جدید عمر بن عبدالعزیز فرمان داد که سربازان اسلام دست از محاصره قسطنطنیه بردارند و مراجعت کنند، مسلمه نیز دستور کوچ داد و بازمانده سپاهیان خود را از پشت دیوارهای شهر به ساحل آسیائی آنجا که بقیه ناوگانش پهلو گرفته بودند منتقل ساخت.

مسلمانان از دومین محاصره این شهر در دوم محرم سال ۱۰۰ هجری رفع ید کردند، ولی پس از آنکه در پای دیوارهای قسطنطنیه بزرگترین نیروی اسلام که بر ضد نصرانیت بسیج شده بود از میان رفت! بازمانده سربازان اسلام از سمت جنوب به طرف دمشق عقب نشست.

بقیه ناوگان اسلامی را طوفان‌های مجمع الجزایر دریای اژه درهم کوبید و پراکنده ساخت، یونانی‌ها نیز در جزایر خود به قسمتی از آن‌ها حمله بردند و بسیاری از آن‌ها را غرق کردند و از آن ناوگان عظیم جز چند کشتی به ساحل شام بازنگشت [۳۳].

***

بدینگونه اسلام در دو حمله بزرگ از مقابل دیوارهای مرتفع و نیرومند قسطنطنیه عقب نشست، و نقشه خلافت دمشق به هم خورد و آرزوئی که برای فتح اروپا از ناحیه شرق داشت تحقق نیافت.

این ناکامی به چند علت بازگشت می‌کرد: یکی اینکه اعراب مسلمان در جنگ‌های دریائی تازه کار بودند. مشکلات منطقه جنگ نیز طوری بود که سپاه جنوب که در اقلیم‌های شام و مصر و افریقا پرورش یافته بودند نمی‌توانستند آن را پیش‌بینی کنند. این مشکلات بیشتر ناشی از مهارت رومی‌ها در تاکتیک دفاع از دژها و شهرهای محاصره شده خود و استادی آن‌ها در به کاربردن آتش یونانی بود.

به علاوه علی رغم از هم پاشیدگی حیات اجتماعی و اقتصادی دولت روم شرقی، رومی‌ها همچنان تفوق رزمی خود را حفظ کرده بودند. استحکام دیوارهای قسطنطنیه و انبوه وسائل دفاعی و آلات جنگی را که برای عقب‌زدن جنگجویان فراهم کرده بودند نیز باید بر این مشکلات افزود.

این ناکامی در تاریخ اسلام سخت تکان‌دهنده بود ودر سرنوشت مسلمانان تأثیر عمیقی داشت. محاصره این شهر بزرگترین کوششی بود که مسلمانان مبذول داشتند تا پرچم خود را در قلمرو ملل غرب به ا هتزاز درآورند، آن هم در زمانی که شوکت و اقتدار اروپا دستخوش تفرقه و ضعف شده بود و بت‌پرستی و نصرانیت سیادت معنوی آن را در معرض کشمکش قرار داده بودند.

پیشروی مسلمانان در دشت‌های فرانسه تا کرانه‌های رودخانه لوار بعد از انصراف از فتح قسطنطنیه به اندک زمانی (سال ۱۱۴ هـ) مقرون به آمادگی قبلی و اهمیت‌دادن به آن، و عزم و اصراری که در حمله به قسطنطنیه به عمل آمد، نبود، هرچند این پیشروی همان سیاست را تحقق بخشید و منظوری را که خلافت دمشق داشت عملی ساخت.

بعد از این واقعه مسلمانان دیگر در صدد برنیامدند که برای دست‌یافتن به اروپا با فتح قسطنطنیه راهی بگشایند، هرچند سپاه اسلام بعدها چندین بار خود را به نزدیک این شهر رسانید.

مشهورترین این پیکارها در زمان مهدی خلیفه عباسی روی داد. در آن زمان پسر وی هارون الرشید در تابستان سال ۱۶۵ هجری به عزم نبرد با روم روی به سرزمین دولت بیزانس نهاد.

هارون ارتفاعات آناطولی را پیمود و به سواحل آسیائی بسفور رسید و در بلندی‌های خریسوپولیس (اسکوتاری) مقابل قسطنطنیه فرود آمد. در آن اوقات تخت قیصر روم در اختیار طفلی بود که او را قسطنطین ششم می‌گفتند و امور دولت در دست مادر وی ملکه «دینی» بود.

در این جنگ مسلمانان رومی‌ها را سخت درهم شکستند، و ملکه ناگزیر شد با مسلمین پیمان صلح منعقد سازد و تعهد نمود که سالیانه جزیه بپردازد. با اینکه مسلمانان در پای دیوارهای قسطنطنیه قرار داشتند مع الوصف در این نوبت اقدام به محاصره آن نکردند و همین معنی نیز می‌رساند که زمامداران اسلام در آن زمان‌ها در اندیشه‌ی فتح قسطنطنیه و راه‌یافتن به اروپا نبودند.

***

اگر مسلمانان بر قسطنطنیه استیلاء می‌یافتند، سرنوشت اروپا و تاریخ جهان دگرگون می‌شد و ملل دیگری در اروپا بوجود می‌آمدند و دین دیگری غیر از نصرانیت در آنجا رسوخ می‌یافت و آئین اسلام بر ملل غرب حکومت می‌کرد.

در فصل آینده خواهیم دید چگونه نبرد اسلام و نصرانیت به جنگ مرگ و زندگی مبدل گردید و چگونه اروپائیان شمال در کرانه‌های رودخانه «لوار» گرد آمدند تا سیل اسلام را از رخنه‌کردن در اروپا عقب بزنند و نیز خواهیم دید که چگونه مورخان اروپائی راجع به نجات اروپا و نصرانیت از چنگ اسلام در جنگ تور (سرزمین شهیدان اسلام در فرانسه) حماسه‌سرائی کرده اند.

مثلا گیبون می‌گوید: «حوادث این جنگ گذشتگان بریتانی و همسایگان ما (گال‌ها) را از اسارت دینی و اجتماعی قرآن نجات داد! و شکوه و جلال رم را نگاه داشت و سقوط قسطنطنیه را به تأخیر انداخت، نصرانیت را حفظ کرد و تخم نفاق و پراکندگی را در میان دشمنان آنان (مسلمانان) افکند» [۳۴].

در صورتی که «فنلی» مورخ بیزانسی به عکس عقیده دارد که «نجات اروپا و مسیحیت از هجوم مسلمانان در مقابل دیوارهای قسطنطنیه و به دست لیون سوم انجام گرفت» و می‌گوید: «نویسندگان گال (فرانسه) پیروزی شارل مارتل پادشاه فرانسه را در جنگ با مسلمانان خیلی بزرگ جلوه داده‌اند و آن را یک پیروزی درخشان نامیده و نجات اروپا از حملات مسلمانان را به شجاعت فرانسویان نسبت داده اند.

در حالی که پرده‌ای بر روی نبوغ لیون سوم و کار او کشیده شده است چه وی یک نفر سرباز بود که به منظور آینده بهتری برای خود و بعد از خنثی‌کردن نقشه طولانی فتح قسطنطنیه توسط مسلمانان به تاج و تخت امپراطوری روم رسید»

به هرحال آنچه مسلم است قسطنطنیه، پناهگاه مسیحیت در ناحیه شرق بود و تردید نیست که سواحل رودخانه «لوار» فتوحات اسلامی را در مغرب اروپا عقب زد. آری، دیوارهای قسطنطنیه و کرانه‌های رودخانه لوار باعث عقب‌نشینی مسلمانان از اروپا و نجات مسیحیان گردید و سرنوشت اسلام و مسیحیت را تعیین کرد.

[۲۹] تاریخ طبری ج ۲ (۵) ۱۳۱۵. [۳۰] العیون والحدائق، ص ۲۷ و ۲۸. [۳۱] العیون والحدائق، ص ۲۹. [۳۲] تاریخ طبری ج ۲ (۵) ۱۳۱۶ و کامل ابن اثیر ج ۵ ص ۱۰. [۳۳] Finlay: Ibidi ۲. [۳۴] سقوط امپراطوری روم.