صحنه های تکان دهنده در تاریخ اسلام

فهرست کتاب

آنچه سقوط طلیطله به دنبال داشت

آنچه سقوط طلیطله به دنبال داشت

بدینگونه پایتخت بزرگ اندلس سقوط کرد و برای همیشه از قبضۀ اقتدار اسلام خارج شد. بدینگونه این پایتخت قدیمی که سیصد و هفتاد سال اسلام بر آن حکم می‌راند، به چنگ مسیحیان افتاد.

از آن روز طلیطله پایتخت مملکت کاستیل شد و با موقعیت طبیعی مخصوص خود به صورت دژی برای قسمت شمال اسپانیا درآمد، و سد محکمی بود که جلو تجاوز بیگانه را می‌گرفت.

سقوط طلیطله ضربت شدیدی بر پیکر اندلس و امنیت آن وارد ساخت. تعادل نیروها به هم خورد. نیروی اسلام برتری خود را در شبه جزیره ایبری بعد از چهار قرن از دست داد، و برتری کامل مسیحیان را به منصه ظهور رسانید.

از آن زمان سیاست باز پس گرفتن اندلس توسط مسیحیت La reconquista در شکل جدید و نیرومندی خودنمائی کرد. سپاهیان کاستیل برای اولین بار پس از فتح اندلس توسط مسلمانان، از رود «تاجه» عبور کردند و در حالی که پرچم مرگ و نابودی را حمل می‌کردند به سوی اراضی اسپانیای اسلامی سرازیر شدند!

کندی مورخ اسپانیائی در دنباله سقوط طلیطله می‌نویسد: «این شهر یگانه مانع عبور مسیحیان از رود «تاجه» بود. فتح این شهر به واسطه ضعف مسلمانان، نیروی تازه‌ای به قدرت پادشاه کاستیل بخشید. به طوری که بعد از قرن‌ها که از تسلط و عظمت مسلمین می‌گذشت، خود را در برابر فاتحان مسیحی، درمانده و مشرف به نابودی دیدند.

مسلمانان برای جلوگیری از سقوط آن مصائب، فقط یک راه داشتند و آن اتحاد بود که سرنوشت خود را به دست‌هائی کار کرده و نیروئی واحد بسپارند، ولی مصالح شخصی زعمای قوم طبق معمول بر مصالح عمومی رجحان داشت، و به همین گونه باقی ماند تا اینکه روی به انقراض و نابودی گذارد.

پیروزی (آلفونس ششم) و تسلط وی بر طلیطله گذشته از نتایج بزرگ مادی، تأثیر ادبی عمیقی هم در سایر ممالک اروپا بر جای گذاشت؛ زیرا طلیطله پایتخت قدیم گت‌ها بود. به علاوه پایتخت مذهبی اسپانیا نیز به شمار می‌رفت.

از این رو اشغال آن توسط پادشاه کاستیل به صورت مرکز حکومت اسپانیای مسیحی درآمد. به طوری که سایر همکارانش از پادشاهان مسیحی اسپانیا او را به لقب «امپراطور» خواندند، این لقب را آلفونس شخصاً روی خود نهاده بود.

از نظر دیگر ضربتی که اسلام در اسپانیا به واسطه سقوط طلیطله خورد بزرگترین اثر را در سایر نقاط آن مملکت و سراسر دنیای اسلام بر جای گذاشت. کلیه امرای اسلامی از این واقعه شوم تکان خوردند، و بعد از فوت وقت متوجه شدند که این اعلام خطری بود برای همه آن‌ها که یکی از دیگری به همین سرنوشت مبتلا خواهند شد!

در میان آن‌ها «معتمد بن عباد» که مقتدرترین پادشاه ملوک الطوائف اسلامی بود بیش از دیگران مسؤولیت آینده را احساس می‌نمود، و به خوبی می‌دانست دیری نخواهد پائید که با خطر روزافزونی مواجه خواهند شد. با این وصف، این پیش‌آمد سوء خود نقطه تحول عظیمی بود که طرز فکر امرای متخاصم اسلامی را دگرگون ساخت به طوری که همگی برای اولین بار متحد شدند، و جدائی و اختلاف را کنار گذاشتند و به طور دستجمعی متوجه آن سوی تنگه جبل الطارق گردیدند و از برادران مسلمان خود (بربرهای مرابطین) مرزداران غیور اسلامی یاری خواستند.

دخالت همین بربرهای مرابطین در سیر حوادث اسپانیا نیز بزرگترین اثر را به جای گذاشت.

شعرای اندلس در اشعار خود فقدان طلیطله را فاجعه دردناکی خواندند و در آن باره قصائد جانسوزی ساختند. مشهورترین آن‌ها قصیده رائیه‌ای است که مطلع آن چنین است:

آه چگونه دهان‌ها بعد از اشغال مرزها لبخند شادی بر لب دارد؟ طلیطله را کفر فرو گرفته است، چه خبر بزرگی!

کجا ایوان کسری و کاخ «خورنق» و «سدیر» به آن می‌رسد؟

اسلام از میان رفت، بر نابودی اسلام خون گریه کن که انبوه اشک، تشنگی را برطرف نمی‌سازد!