شکست تاریخی سپاهیان فرانسه در گذرگاه پیرنه
شارلمانی پادشاه فرانسه با سپاهیان تحت فرمان خود هنگام عبور از سلسله جبال «پیرنه» از «باب شزری» یا «باب شزورا» گذشت و قلمرو «باشکنس» یعنی ایالت ناوار Navara کنونی را گشود و «پامپلون» مرکز آن را محاصره کرد و اندکی بعد تصرف نمود.
«ناوارها» شاخهای از «باشکنس» بودند. باشکنسها از زمان تسلط وزیگتها عادت داشتند که به این آسانی حاضر به تسلیم در برابر نیروی بیگانه نمیشدند. با این وصف و با همه سرسختی آنها شارلمانی قلمرو ناوار را به تصرف درآورد.
آن دسته از نیروهای فرانسه که سمت مشرق جبال پیرنه پیش میآمدند، در حقیقت نقاط مسیحینشین را متصرف میشدند؛ زیرا مسلمانان از زمان «پپین» پدر شمارلمانی حکومت بر این ناحیه را رها نموده بودند. به همین جهت آنها در قلمرو دوست پیشروی میکردند و همه جا با استقبال مردم مواجه میگشتند.
سلیمان بن یقظان از هنگام ورود (شارلمانی) به پامپلون آمد و رفت مینمود و گروگانهای مسلمین را طبق تعهدی که نموده بود به وی تسلیم کرد، و قبل از همه «ثعلبه بن عبید» فرمانده سپاهیان عبدالرحمن فرمانروای کل اسپانیا بود. بعضی هم گفتهاند، وی ثعلبه را پیش از آمدن شارلمانی به فرانسه به وی تسلیم کرده بود و شارلمانی «ثعلبه» را در فرانسه بازداشت نمود.
هنگامی که «شارلمانی» از کار اشغال «پامپلون» فراغت یافت، در حالی که سلیمان بن یقظان او را همراهی میکرد عازم «سرقسطه» شد [۵۶].سرقسطه مهمترین نقطهای بود که سلیمان در «پادر بورن» تعهد کرده بود که به شارلمانی تسلیم کند.
قسمت دیگر نیروهای فرانسه در آن اوقات به برشلونه (بارسلون) رسیده بودند و از ناحیه مغرب رهسپار «سرقسطه» شدند، تا با نیروهای تحت فرمان شارلمانی تلاقی کنند.
شارلمانی فکر میکرد وقتی به «سرقسطه» رسید همپیمانان مسلمان خود را برای همکاری با خویش و تسلط بر آن شهر بزرگ مهیا خواهد یافت، ولی به عکس در آن موقع میان سران مسلمین اختلاف افتاده بود. حسین بن یحیی انصاری حکمران «سرقسطه» و همپیمان نخستین سلیمان، از عاقبت تسلط فرانسویان بیمناک شد، و در آخرین لحظه که متوجه گردید شارلمانی به سوی شهروی پیش میآید در مقام دفاع از شهر و حکومت خود برآمد.
هنگامی که شارلمانی با سلیمان به «سرقسطه» رسیدند، حسین بن یحیی نه تنها به استقبال آنها بیرون نیامد، بلکه شهر را از هر جهت برای دفاع و مقاومت مهیا کرد. سلیمان نیز هر کاری کرد نتوانست حسین را قانع سازد که دروازههای شهر را بگشاید شارلمانی هم قدرت نیافت بر آن دست یابد [۵۷].
از این رو سلیمان بن یقظان از تسلیم شهرها و دژهای نظامی اسلامی واقع در آن حدود به شارلمانی فرمانده سپاه فرانسه خودداری کرد و او نیز قادر به رسوخ در آن کوه و کمرها و جنگهائی که آمادگی آن را نداشت نبود. شارلمانی در این هنگام نسبت به سلیمان سوءِ ظن پیدا کرد و او را دستگیر ساخت [۵۸]و با سپاهیان خود در سال ۷۷۸ میلادی مطابق شوال ۱۶۱ هجری به شمال شرقی فرانسه بازگشت.
بعضی از مورخان لاتینی علت بازگشت بیهوده شارلمانی را به شمال و عدم قدرت بر تصرف قلمرو اسلامی اسپانیا را اینطور تفسیر کردهاند که به وی خبر رسید دشمنان دیرین او ساکسونها از غیبت او در اسپانیا استفاده کرده و به حرکت درآمدهاند تا سرزمین او را در آن سوی رودخانه «راین» اشغال کنند، و همین خبر سبب شد که وی به سرعت به فرانسه بازگردد.
شارلمانی با کلیه نیروهای خود و اسیرش (سلیمان بن یقظان) و سایر گروگانها از راه «باشکنس» به شمال بازگشت. در این اثنا «ناوارها» نفرات خود را گرد آوردند و آماده دفاع از شهرهای خود مخصوصاً «پامپلون» شدند. مقاومت حسین بن یحیی حکمران «سرقسطه» نیز آنها را تشجیع کرده بسیاری از مسلمانان اطراف هم به کمک آنها شتافند، تا به اتفاق با دشمن مشترک پیکار کنند. ولی «شارلمانی» با نیروهای منظم خود «ناوارها» را به شدت مورد هجوم قرار داد و مقاومت ناوار و همرزمان مسلمین آنها را درهم شکست به طوری که ناچار شدند شهر را ترک گویند و به نواحی مجاور پراکنده گردند.
بدینگونه شارلمانی برای دومین بار بر «پامپلون» استیلا یافت و دژها و برج و باروهای آن را ویران ساخت تا ناوارها نتوانند به مقاومت برخیزند، و او به آسانی راه بازگشت سپاهیان خود را به فرانسه هموار سازد.
***
شارلمانی «پامپلون» را به منظور عبور از ارتفاعات «رونسفال» که به «باب شزری» - یکی از گذرگاههای جبال پیرنه – منتهی میگردید، ترک گفت. ولی آیا میدانید در آنجا چه اتفاق افتاد؟ تواریخ اسلام میگوید: وقتی شارلمانی از سرزمین مسلمانان دور شد و مطمئن گردید، «مطروح» و «عیشون» پسران سلیمان بن یقظان با نفرات خود به شارلمانی حمله بردند و پدر خود را نجات دادند و به «سرقسطه» بازگشتند [۵۹].
این سخن کوتاه اشاره به شکست هولناکی است که سپاهیان فرانسه در مقابل «باب شزری» به آن مبتلا گردید، و تواریخ لاتینی تفصیل آن را برای ما بازگو میکند. از تواریخ اسلامی نیز استفاده میشود که وقتی شارلمانی سلیمان بن یقظان را دستگیر ساخت، پسران او مجدداً با حسین بن یحیی حکمران «سرقسطه» متحد شدند، و نیروهای خود را جمعآوری نمودند و برای هجوم به سربازان فرانسه مهیا گشتند. آنگاه به تعقیب پادشاه فرانسه پرداختند تا پدر خود را آزاد سازند.
شارلمانی از همان راهی که آمده بود باز میگشت. یعنی از دشتهای «رونسفال». گذرگاه «رونسفال» که به عربی آن را «باب شزری» مینامند [۶۰]در سمت غربی سلسله جبال پیرنه و شمال شرقی «پامپلون» واقع است.
این گذرگاه یکی از معابر متعددی بود که از زمان تسلط رومیها برای عبور از شمال به جنوب «پیرنه» مورد استفاده قرار میگرفت. مسلمانان نیز از همین گذرگاه برای رفتن به «گالیس» و بازگشت از آنجا استفاده میکردند. این سلسله جبال پر پیچ و خم و مرتفع در قرون متمادی به صورت سدی محکم، شبه جزیره اسپانیا را از «گالیس» جدا میساخت و جنگجویان ناگزیر بودند که از این گذرگاههای مشهور عبور کنند.
باری در یکی از این گذرگاهها یعنی «باب شزری» بود که آن جنگ هولناک میان مسلمانان و فرانسویان به وقوع پیوست؛ زیرا هنوز سپاهیان فرانسه عبور خود را از آنجا آغاز نکرده بودند که جنگجویان مسلمین به فرماندهی «عیشون» و «مطروح» از پشت سر به آنها حمله بردند و نظام آنها را در هم ریخته غنائم و اسرائی از آنها گرفتند که از جمله سلیمان بن یقظان بود.
تواریخ اسلامی صریحاً میگوید: مسلمانان بودند که دست به این حمله ناگهانی زدند، در صورتی که تواریخ لاتینی باشکنسهای مسیحی را نام میبرند و میگویند: آنها خواستند انتقام مظالم و ویرانی شهرهای خود و بخصوص «پامپلون» را بدینگونه از فرانسویان بگیرند.
قول راجح در این مورد اینست که مسلمانان با کمک «باشکنسها» اقدام به این حمله نمودند و هرکدام منظوری داشتند. مسلمانان میخواستند اسیران و گروگانها و از جمله «سلیمان» را آزاد سازند، و باشکنسها قصد داشتند انتقام ویرانی و ظلم و فساد فرانسویان را در قلمرو خود بگیرند، آنچه مسلم است آنها به کمک هم سپاهیان انبوه فرانسه را مورد هجوم قرار دادند و مسلّمتر اینکه در این حمله مسلمانان پیشقدم بودند، چنانکه حماسه مشهور «رولان» که ذکر خواهیم کرد آن را تأیید میکند.
در این حمله فرانسویان شکست سختی خوردند، و در آن گیر و دار بسیاری از جنگجویان و فرماندهان فرانسوی کشته شدند. اسیران و خزانه شاهی که در دنباله سپاه میآمد نیز به چنگ مهاجمین افتاد. سپاهیان شارلمانی در آن گذرگاه و کوه و کمر قادر به هیچگونه دفاع از خویش نبودند، در نتیجه نکبت این شکست در قرون بعدی خاطر ملل اروپا و مسیحیان را به خود مشغول داشت.
«رولان» Roland قهرمان حماسه تاریخی این جنگ، حکمران قصر بریتانی (فرانسه) بود، در حماسه رولان که بعد از این جنگ سروده شده است، حقایق با افسانه بسیاری آمیخته شده است. با این وصف در قرون متمادی به عنوان حماسه پرشور جنگی آن زمان میان اروپائیان باقی مانده است!
***
خلاصۀ حماسه «رولان» در باره این جنگ چنین است: «شارلمانی به اسپانیا لشکر کشید و هفت سال در آنجا جنگید، تا اینکه مرزها و شهرهای آن را به استنثناءِ «سرقسطه» که پایگاه مارسیل [۶۱]پادشاه اسلام بود، گشود. شارلمانی در کنار «قرطبه» فرود آمد تا اینکه فرستادگان، مارسل آمدند و اظهار اطاعت کردند، به این شرط که وی از اسپانیا کوچ کند.
شارلمانی هم مجلسی از بارونها و از جمله «رولان» برادرزادهی خود منعقد ساخت و به مشورت پرداخت.
«رولان» عقیده داشت که باید جنگ ادامه یابد، ولی دستۀ دیگری به سرداری «جانلون» حکمران «ماینس» خواستار صلح بود. نظر این دسته پذیرفته شد؛ زیرا فرانسویان از جنگ و کشتار خسته بودند.
«جانلون» برای «مارسیل» پادشاه عرب پیغام فرستاد که حاضر است با وی پیمان صلح ببندد، ولی مارسیل با فرستادن تحف و هدایا او را فریب داد و این اتحاد موجب خیانت به «رولان» ودار و دستۀ او شد.
«جانلون» به شارلمانی اظهار داشت که پادشاه عرب شروط فرانسویان را پذیرفته است، شارلمانی هم دستور کوچکردن را صادر کرد. رولان فرماندهی دنباله سپاه را به عهده داشت. دوازده نفر از امراء و بسیاری از جنگجویان فرانسوی نیز با وی بودند.
ولی همینکه سپاهیان به فراز گذرگاههای کوهستانی رسیدند «اولیفر» یکی از امرای لشکر، سپاهی از مسلمین را که در حدود چهارصد هزار نفر!! بودند دید. هماندم به «رولان» پیشنهاد کرد که با شیپور خود، شارلمانی را در مقدمۀ سپاه به کمک بطلبد، ولی «رولان» نپذیرفت. سپاهیان مهاجم به قسمت عقب سپاه فرانسه حمله بردند و زد و خورد سختی در گرفت. رولان همچنان از کمکخواستن امتناع میورزید، تا اینکه سپاهیانش متلاشی شدند و فقط شصت مرد با وی ماندند.
در این هنگام باشیپور از شارلمانی استمداد نمود و به دنبال آن بقیه یارانش نیز کشته شدند، و فقط «رولان» و «اولیفر» و دو نفر دیگر باقی ماندند.
وقتی مسلمانان متوجه شدند شارلمانی با سپاهیان خود برای جنگ با آنها برمیگردد، بنا گذاشتند از آنجا کوچ کنند، سه نفر باقی مانده یاران رولان نیز به قتل رسیدند، خود رولان هم سخت زخمی شد و مشرف به مرگ گردید.
ولی در آخرین لحظه توانست بار دیگر در شیپور خود بدمد. شارلمانی ناله او را از مسافت دور شنید و به سرعت سر رسید و لشکر دشمن را پراکنده ساخت. فرانسویان کشتگان خود را دفن کردند. و «جانلون» خائن سخت کیفر دید. «آلده» نامزد «رولان» هنگامی که از مرگ وی آگاه شد جان سپرد.
این بود خلاصه داستانی که حماسه مهشور «رولان» را تشکیل میدهد! این حماسه فرسنگها از مرز حقیقت فاصله دارد. پیداست که بعضی آن را از داستانهای جنگی و خاطرات و روایات شفاهی و حماسههای جنگی آن عصر گرفتهاند که در اصل نورمانی (دانمارکی) و برای نخستین بار در قرن یازدهم میلادی، یعنی در حدود سه قرن بعد از آن جنگ پدید آمد. نخست در بعضی از داستانها تدوین گردید، سپس در قصیدهای مشتمل بر چهار هزار بیت به نام «حماسه رولان» و طی قرنها به عنوان بزرگترین اثر ادبی و پرشورترین حماسه جنگی میان اروپائیان باقی ماند.
این واقعه یعنی داستان «باب شزری» منبع سرشاری برای نویسندگان و شعرا گردید که در قرون وسطی تأثیر به سزائی در ادبیات فرانسوی باقی گذاشت.
جالب توجه اینکه شارلمانی بعد از این صدمه فرصت نیافت که برای انتقام از شکست خود و کشتهشدن جنگجویان خویش، به جنگ مسلمین یا «باشکنسها» مبادرت ورزد. از میان گروگانها نیز جز «ثعلبه بن عبید» فرمانده سپاه عبدالرحمن اول، کسی در دست وی اسیر نماند. ثعلبه مدتی در فرانسه بازداشت بود تا اینکه شارلمانی پس از مذاکراتی او را در قبال گرفتن مبالغ هنگفتی آزاد ساخت.
بدینگونه نقشه شارلمانی در جنگ با اسپانیای اسلامی و رخنهکردن در آن سرزمین با شکست و از دستدادن بهترین سربازانش پایان یافت. اگر شارلمانی توفیق مییافت «سرقسطه» را فتح کند و بر مرزهای شمالی اسپانیا دست یابد، رخنهکردن در جنوب اسپانیا برای وی آسان بود، و در نتیجه زندگی اسپانیای مسلمان به کلی به خطر میافتاد. ولی تقدیر چنین بود که نقشهی او به دست سپاه کوچکی از مسلمانان جانباز و شجاع با ناکامی و شکست مواجه شود.
البته شارلمانی شکست خود را فراموش نکرد و پیوسته در صدد فتح اسپانیا و جبران شکست خود بود.
[۵۶] کامل ابن اثیر ج ۶، ص ۵. [۵۷] مجموعه اخبار، ص ۱۱۳. [۵۸] کامل ابن اثیر، ج ۶، ص ۵. [۵۹] کامل ابن اثیر، ج ۶، ص ۵. [۶۰] این نام را شریف ادریسی به این گذرگاه داده و در اصل از اسم قدیمی رومی آن گرفته شده است. [۶۱] این اسم به همین گونه ضبط شده است.