صحنه های تکان دهنده در تاریخ اسلام

فهرست کتاب

بسیج اروپا برای جنگ با اسلام

بسیج اروپا برای جنگ با اسلام

این علل و عوامل که آتش کشمش دائمی میان اسلام و مسیحیت را روشن می‌ساخت، همان عوامل و عللی بود که اندیشه جنگ‌های صلیبی را متوجه شرق کرد. همانطور که انفجار اسلامی در زمان دولت‌های اسلامی «مرابطین» و «موحدین» شمال افریقا، اسپانیای مسیحی را تهدید به اشغال می‌کرد، و حماسه سرائی و شور ملت شمال را بر می‌انگیخت، همانطور نیز انفجار اسلامی در مشرق بر بی‌تابی مسیحیت و مخصوصاً ناراحتی‌های دولت روم شرقی که پناهگاه مسیحیت در مشرق بود، می‌افزود و آن‌ها را به هیجان می‌آورد.

در آن موقع اسلام با نیروی تازه و جوانی که دولت سلجوقی بود، می‌درخشید. حملات سلجوقیان و پیشرفت فتوحات آن‌ها در زمان آلب ارسلان و ملکشاه (۴۵۵ – ۴۸۵ هـ) در اراضی روم شرقی و ساحل مدیترانه، زنگی بود که نخستین جنگ‌های صلیبی را به صدا درآورد.

این جنگجویان میراث دولت عباسی را تصاحب کرده، ارمنستان و آسیای صغیر و شام را در کمتر از یک ربع قرن اشغال نمودند، و چنان‌که به تفصیل گفتیم سپاهیان دولت بیزانس را در نبرد ملازکرد (۴۶۳ – ۱۰۷۱ م) نابود کرده بودند، و در کنار دولت بزرگ مابین سند و فرات، سلطنت روم اسلامی را نیز در آسیای صغیر تأسیس نمودند و بدینگونه حدود امپراطوری آن‌ها تا آب‌های دریای مرمره و سواحل مدیترانه امتداد یافت.

قسطنطنیه نیز در برابر این خطر روزافزون، متوسل به ملل غرب شد. به علاوه زائرانش که اماکن مقدسه فلسطین را زیارت کرده بودند نیز از مظالم فاتحین و تحکم آن‌ها نسبت به نصرانیت و شعائر آن‌ها، صدا به ناله و شکایت برداشتند.

در آن موقع مردی در رأس کلیسا قرار داشت که از عزم و هوش فراوان برخوردار بود. این مرد «هلدبرانه» بود که به نام «گریگوری هفتم» بر تخت پاپی جلوس کرد. «خطر جدید، پاپ را به وحشت انداخت و چنین دید که باید دولت روم شرقی را که برای حفظ اروپا از حملات مسلمین سد سدیدی در شرق بود، به وسیله‌ی جنگ از خطر نابودی نگاه دارد.

بدین منظور پاپ از عموم امرای اروپا دعوت نمود که به یاری و کمک او بشتابند.

ولی پاپ علی رغم هوش و حزمی که داشت نتوانست آن حماسه پرشور را که روح حملات صلیبی بر ضد اسلام بود، در امرای اروپا و مردم پدید آورد.

پاپ مردد بود که به جنگ مسلمانان برود یا این حمله را متوجه نورمان‌ها کند که در جنوب ایتالیا می‌زیستند. به همین جهت دعوت وی نتیجه‌ای به بار نیاورد، و جز عده‌ای از جنگجویان جسور کسی دعوت او را اجابت نکرد.

پاپ «اوربان دوم» جانشین وی وظیفه داشت که برنامه پاپ گریگوری هفتم را زنده نگاه دارد و آن را به مرحله عمل درآورد. اوربان روحانی پرشور و هوشمندی بود. او تنها از امرا و رؤسا دعوت به عمل نیاورد، بلکه از مردم خواست که در این پیکار مقدس شرکت جویند.

کسی که دعوت او را به اطلاع عموم می‌رسانید یک نفر راهب فرانسوی همشهری او به نام «پطرس زاهد» بود که از داعیان و مبلغان سالخورده به شمار می‌رفت.

این راهب در سال (۱۰۹۳ م) اماکن مقدسه را در فلسطین زیارت نمود، سپس به اروپا بازگشت و زننده‌ترین داستان‌ها از مظالم سلجوقیان و بی‌حرمتی آن‌ها نسبت به قبر مسیح را بازگو کرد.

خواه گفته‌های این راهب راست بود یا ادعا و مبالغه هرچه بود، این نقل‌ها و دعوت وی از مردم برای جنگ با مسلمانان تأثیر مهمی در برانگیختن تعصب عمومی داشت.

پطرس زاهد در حالی که پا برهنه بود و لباس زبر پوشیده و صلیب بزرگی را حمل می‌نمود سوار الاغی شده در اطراف کشورهای اروپا می‌گشت و برای طبقات مردم سخنرانی می‌نمود. از سخنان او مردم می‌گریستند و شور مذهبی‌شان برانگیخته می‌شد و آتش عطش آن‌ها برای گرفتن انتقام و استرداد قبر مسیح شعله‌ور می‌شد.

جنبش سلجوقیان در آن زمان فروکش نموده، و به واسطه فوت ملکشاه (۱۰۹۱) میلادی، سازمان دولت‌شان به هم خورده بود.

ولی روحانیون کلیسا و امرای غرب اعتماد به آن آرامش موقت ننمودند. بخصوص که از تاریخ گذشته دریافته بودند که هرگاه اسلام رو به خاموشی رفت، از جای دیگر با انفجار شدیدتری آشکار می‌گردد.

پاپ (اوربان) مانند سلف خود (گریگوری) لازم می‌دید که باید دولت روم شرقی تقویت شود، با این وصف مصلحت می‌دانست که یک دولت لاتینی در فلسطین روی کار آید تا بر بیت المقدس نظارت کند، و مراقب حملات اسلام از سمت جنوب و شرق باشد، همانطور که کلیسا می‌خواست امرا و رؤسای مسیحی دعوت آن را لبیک گفتند و جمعیت انبوه خود را بسیج کردند.

به دنبال آن سیل مسیحیان به طرف شرق سرازیر شدند، و از اینجا سلسله جنگ‌های بزرگی که به نام جنگ‌های صلیبی معروف است، آغاز گردید.

طوائف جنگجوی اروپا به سرعت از راه قسطنطنیه روی به شرق نهادند، و پس از پیمودن مملکت روم اسلامی که ترکان سلجوقی در آسیای صغیر تأسیس نموده بودند، در ماه ربیع الاول سال ۴۹۱ هـ در جنوب به صوب سوریه و فلسطین پیش آمد.

در آن هنگام همه چیز در مشرق عالم اسلام راه را به روی این جنگجویان هموار می‌ساخت.

دولت فاطمی مصر که قریب یک قرن دامنۀ سلطنت خود را تا سواحل شام و آسیای صغیر توسعه داده بود، دچار فتور و انحلال شده بود [۸۵].

ترکان سلجوقی بیشتر پایگاه‌های شام را از قلمرو فاطمیان جدا ساخته و به صورت امیرنشین‌های مستقل درآورده بودند.

این دولت‌های مستقل و کوچک در جزیره (شمال عراق) و شام، بدون پشتیبان قوی که به هنگام خطر روزافزون آن را نگاه دارد، مانده بودند.

آتش دشمنی که میان خلافت عباسی و فاطمی بغداد و قاهره روشن شده بود، نیز عوامل پریشانی و ضعف را در آن منطقه که تقدیر آن را صحنه جنگ‌ها و تصادم گوناگون قرار داده بود، شعله‌ور می‌ساخت.

این حقایق تلخ بر صلیبی‌ها پوشیده نبود، و همه می‌دانستند که برای فتح پایگاه‌ها و مرزهای مستقل و متخاصم که قادر به دفع دشمن نیرومند نیستند، پیش می‌روند.

انطاکیه نخستین پایگاه عظیمی بود که به دست صلیبی‌ها افتاد. این شهر بعد از مقاومت ممتد که چندین ماه به طول انجامید، به واسطۀ خیانت بعضی از زعمای محلی سقوط کرد (۱۰۹۸ م)

صلیبی‌ها مدتی را در مقابل دیوارهای طرابلس (شمال لبنان کنونی) گذراندند و در آنجا میان آن‌ها، پاره‌ای اختلافات پدید آمد. سپس عزم خود را جزم نمودند و در حالی که رهبر بزرگ آن‌ها «گودفری بویون» در رأس آن‌ها بود، حرکت پیروزمندانه خود را از سمت جنوب و ساحل مدیترانه از سر گرفتند.

در آن اوقات قدرت امرای شام از میان رفته بود. به طوری که توفیق نیافتند به سرعت خود را برای تدارک آن خطر روزافزون مهیا سازند. بیت المقدس گوهر درخشانی بود که انظار جنگجویان مسیحی را به خود جلب می‌کرد و افکارشان را مشغول می‌داشت. صلیبی‌ها در سال ۱۰۹۹ میلادی در مقابل برج و باروی «بیت المقدس» ظاهر شدند.

بیت المقدس پیش از آن چند سال بود که در حوزه حکومت یکی از امرای سلجوقیان قرار داشت. هنگامی که صلیبی‌ها آهنگ شام نمودند، حکومت مصر که مالک شرعی فلسطین بود فرصت را غنیمت شمرد و سپاهیان خود را به بیت المقدس فرستاد و آن را از دست سلاجقه بیرون آورد. سپس حکمرانی به نام «افتخار الدوله» از جانب خود برای آن تعیین نمود.

صلیبی‌ها مجدداً بیت المقدس را محاصره کردند. شهر هنوز فاقد وسیلۀ دفاعی لازم بود! محاصره بیت المقدس چهل روز طول کشید. در این مدت مسلمانان از بالا برج و باروی شهر صلیبی‌ها را عقب می‌راندند. ولی سرانجام صلیبی‌ها توانستند بعد از درهم‌کوبیدن شهر با منجنیق‌ها و تیرها، برج و باروی شهر را اشغال کنند و بر آن مسلط شوند (۱۵ یولیه سال ۱۰۹۹ م)

صلیبی‌ها ده‌ها هزار نفر از سکنه بیت المقدس را در مسجد اقصی و مسجد صخره و نقاط دیگر حرم به قتل رساندند. و سایر قسمت‌ها را از خون بی‌گناهان رنگین نمودند. سقوط و قتل عام بیت المقدس مصیبت دردناک برای عالم اسلام بود.

رؤیای دستگاه پاپ و صلیبی‌ها بدینگونه تحقق یافت، و مملکت لاتینی در قلب ملت‌های مسلمانان به عنوان پیروزی مسیحیت تأسیس گردید! به مرور ایام اراضی و پایگاه‌های اسلامی اطراف «بیت المقدس» نیز به سرنوشت آن دچار شد و دولت لاتینی به صورت نیروی خطرناکی درآمد.

قدرت اسلامی در شام به حد کافی رو به ضعف نهاده بود. نیروی خلافت فاطمی در مصر نیز به تحلیل رفته بود. خود مصر هم در همان اوقات مطمح حملات و مقاصد صلیبی‌ها بود، و برای جنگجویان مانند درِّ درخشان می‌درخشید.

صلیبی‌ها مصر را ستون اسلام و شرق می‌دانستند و اگر آن ستون را از میان بر می‌داشتند می‌توانستند بر سراسر شرق اسلام حکومت کنند. مملکت لاتینی و امیرنشین‌های صلیبی شام گذشته از اینکه نسبت به طوائف جنگجوی صلیبی مرز پیروزی معنوی مسیحیت بود، رمز آرزوها و منافع دنیوی آن‌ها نیز بود.

هنوز نیم قرن نگذشته بود که آتش جنگ دوم صلیبی روشن شد. همانطور که جنگ اول صلیبی به منظور عقب‌زدن جهش اسلام در زمان سلاجقه اتفاق افتاد و جنگجویان صلیبی به طرف قسطنطنیه پیش آمدند. همینطور نیز جنگ دوم صلیبی در سال ۵۴۲ هـ ۱۱۴۷ به خاطر جنبش تازه سلجوقیان و استیلاءِ عماد الدین زنگی بر شهر رحا (ادیسا) پناهگاه مملکت لاتینی در شمال (۱۱۴۴ م) آغاز شد. جنگ سوم صلیبی سال ۵۸۴ هـ ۱۱۸۸ م نیز برای عقب‌زدن قیام مصر در عهد صلاح الدین ایوبی و استیلای وی بر بیت المقدس، و نابودی مملکت لاتینی که نزدیک به نود سال در فلسطین حکم می‌راند، به وقوع پیوست.

جنبش اسلام در آن موقع نیرومند و عالی بود به طوری که آناطولی و روم شرقی را تهدید به اشغال می‌کرد. و لذا بزرگترین پادشاهان مسیحی این عصر ریچارد شیردل پادشاه انگلیس برای جلوگیری از این خطر روزافزون با سرعت و اضطراب به سوی فلسطین حرکت کرد.

مصر در جنگ‌ با سپاهیان فرانسه و انگلیس و آلمان و سایر دولت‌های اروپا درگیر شد، و سربازانش درس‌های عبرت‌انگیزی به مهاجمین دادند.

ابرمرد فاتح سلطان صلاح الدین ایوبی پس از یک‌پارچه ساختن مسلمانان سپاهیان فرنگ را سخت درهم کوبید و کار به آنجا رسید که نیروی جنگی مصر در آن ایام دل‌ها را پر از هیبت و هراس نموده بود، و آرزوهای مسیحیت در شرق به یک باره فرو ریخت.

جنگ چهارم صلیبی در سال ۶۰۰ هجری – ۱۲۰۴ میلادی به صورت دسته‌های غارتگر که سران آن‌ها در قسطنطنیه می‌زیستند درآمد، این عده اعضای بدن دولت بیزانس را میان خود تقسیم کردند و دست از فداکاری در جنگ مقدس کشیدند.

سپاهیان صلیبی در جنگ پنجم (۶۱۴ هـ) و هفتم (۶۴۷) نیروهای خود را در آب‌های مصر و اراضی «مَیاط» در برخوردهای بی‌نتیجه‌ای از دست داد و جنگ با شکست کامل و متلاشی‌شدن قدرت صلیبی‌ها پایان یافت.

اما در جنگ ششم سال ۶۲۵ هـ صلیبی‌ها توانستند بیت المقدس را برای مدتی مسترد دارند.

[۸۵] - با مراجعه به تاریخ ننگین فاطمی‌ها دانسته می‌شود آنان از اسلام بهره‌ای نداشتند و پا به پای دشمن علیه اسلام و مسلمانان می‌جنگیدند. [مصحح]