ظهور صلاح الدین ایوبی
صلاح الدین ایوبی از موقعی که در سال ۵۶۴ هـ به وزارت «العاضد بالله» آخرین خلفای فاطمی مصر رسید، چند سال سرگرم تصفیه امور خلافت فاطمی، و تنظیم کارها و تهیه مقدمات روی کارآمدن خود بود. سپس دست به کار شد تا منظور مهم خود را عملی سازد.
صلاح الدین میدید موقعیت آنروز مصر و شام طبیعی نیست و امیرنشینهای اسلامی در آن مناطق که در سایه امرای سلاجقه و دیگران پخش شدهاند، دولتهای کوچک و ناتوانی هستند و قادر به مقاومت در برابر دشمن متجاوزی که برخی از نواحی آنها را جدا ساخته و در اطراف آنجا آمد و رفت دارند، نخواهند بود.
او به خوبی متوجه بود که برای پایاندادن به تجاوز صلیبیها و تجاوز غرب باید دو کار انجام گیرد: نخست اینکه کلیه امیرنشینهای پراکنده و متخاصم اسلامی از آسیای صغیر تا مصر باید در یک جبههی نیرومند واحد قرار گیرند، و وادار به مبارزه جهاد گردند. دیگر اینکه باید به کار مملکت صلیبی در بیت المقدس که رمز تجاوز و پایگاه دائمی متجاوزان صلیبی بود پایان داد، سپس سایر دژها و پناهگاههای صلیبیها را از میان برد.
صلاح الدین به این دو موضوع مهم میاندیشید و همه ابتکارات و تلاشهایش را در این راه مبذول میداشت؛ دو موضوعی که باید عملی شود، در غیر این صورت پیروزی بزرگ و درخشان دشوار به نظر میرسید. زیرا او میدانست که دولت مصر از قرن سوم هجری یعنی از زمان دولت بنی طولون شامل اقلیم واحدی بود که مصر و سوریه و فلسطین را در برمیگرفت.
صلاح الدین میدانست که قیام این اجتماع واحد و تمرکز نیروها و نقشههای آنان به تنهائی قادر خواهد بود که از مطامع همسایه نیرومند شمالی خود یعنی دولت بیزانس جلوگیری به عمل آورد.
با بیکفایتی و خیانت دولت فاطمی مصر، اقلیمهای اطراف آن در اواخر قرن پنجم هجری مجزا شد، فرنگیان صلیبی توانستند با پیروزی آن را به چنگ آورند و بیت المقدس و مرزهای سوریه را بگشایند و غرب فرصت یافت تا مقاصد تجاوزکارانهی خود را عملی سازد.
از این رو لازم به نظر میرسید که به این پراکندگی امیرنشینان جدید خاتمه داده شود، و این قسمت نیرومند قدیمی به حال سابق و صورت واحد خود درآید، تا بتواند در برابر فرنگیان صلیبی مقاومت کند، و پایگاهها و اراضی از دست رفته را آزاد سازد.
این موضوعی بود که صلاح الدین میخواست با تمام قدرت به آن جامهی عمل بپوشد. وفات نورالدین زنگی حکمران سوریه که در سال ۵۶۹ هجری اتفاق افتاد صلاح الدین را وا داشت تا در راستای تحقق این مهم تمرکزی بیشتر نشان دهد؛ زیرا این حکمران بزرگ که مربی و سرور قدیمی صلاح الدین بود، بزرگترین قدرت اسلام به شمار میآمد که روی او حساب میشد.
با خارجشدن وی از میدان، افق کار ثمربخش صلاح الدین روشن گردید. صلاح الدین پس از وفات نورالدین زنگی سردار نامی اسلام، در اوائل سال ۵۷۰ هـ به سوی شام شتافت و بدون مقاومت بر آن دست یافت. کارها را سر و صورت داد و اموال بسیاری میان مردم توزیع کرد. سپس روی به «حمص» نهاد و بر آن مستولی شد، آنگاه «حماة» را گرفت و از آن پس با حکمران «حلب» پیمان صلح بست، و هنوز دو سال نگذشته بود که مانند مصر، همه قلمرو شام را تحت فرمان آورد.
این نخستین مرحله تشکیل جبههی واحد بود که صلاح الدین سعی داشت آن را عملی سازد. مرحلهی دوم هنگامی بود که صلاح الدین در سال ۵۷۸ هجری با نیروها و نفرات خود بار دیگر از قاهره خارج شد و از راه شام به سوی شمال شرقی رفت، و هنوز سه سال دیگر نگذشته بود که توانست به منظور خود در ضمیمهساختن کلیه امیرنشینهای جزیره [۱۲۰]به صف خود نائل گردد. بدینگونه جبهه شمالی تقویت شد، و اجتماع واحد بزرگ اسلامی از دیار بکر و حدود آسیای صغیر تا قاهره بوجود آمد.
در خلال این مدت صلاح الدین به طور متوالی با صلیبیها سرگرم جنگ بود و دائماً با آنها در نبردهای متعدد درگیر بود.
در اوائل سال ۵۷۳ هجری صلاح الدین به «عسقلان» حمله برد و قلمرو آن را درهم کوبید سپس عازم «رمله» شد و در نزدیکی آن با جنگجویان صلیبی به فرماندهی «بدوین» پادشاه بیت المقدس برخورد نمود. جنگ سختی میان طرفین درگرفت و به شکست صلاح الدین انجامید. بسیاری از مسلمانان کشته و اسیر شدند و خود صلاح الدین نیز به قاهره بازگشت.
این شکست او را سخت ناراحت کرد. به همین جهت اقدام به بسیجنمودن سپاه و تهیه نفرات کرد تا حمله جدیدی را آغاز کند. سپس با نیروهای خود قاهره را به قصد دمشق ترک گفت. نزدیک سه سال در شام بسر برد و در این مدت در چندین جنگ با صلیبیها در طبریه و صور و بیرون پیکار نمود که به پیروزی وی خاتمه یافت. سپس صلیبیها را در «حمص» سخت درهم شکست و عدهای از بزرگان آنها را اسیر نمود. سرانجام «بلدوین» تقاضای صلح کرد و قرار داد صلح به مدت دو سال میان طرفین منعقد گردید.
سپس صلاح الدین در نیمهی سال ۵۷۶ به مصر بازگشت. یک سال و نیم در مصر بسر برد و سرگرم ترمیم نقشه جنگ آینده و تهیه مقدمات کار بود، ضمناً به حکام خود در سوریه هم نوشت که خود را آماده سازند.
آنگاه در پنجم ماه محرم سال ۵۷۸ هـ با نیروها و سربازان خود از قاهره به عزم جنگ بیرون آمد، این آخرین بار بود که وی سرزمین مصر را ترک گفت و دیگر برنگشت.
صلاح الدین نزدیک چهار سال دیگر را در شام گذرانید، و در این مدت کلیه ایالات و پایگاههای باقیمانده جزیره را به تصرف آورد و بر موصل و دیار بکر استیلا یافت. عزالدین مسعود حکمران حلب نیز شهر را در اختیار او گذاشت. بدین ترتیب وی توانست نقشه خود را در مطیعسختن کلیه قلمرو جزیره عملی سازد و جبهه دفاعی شمال را تقویت کند و همه را به صورت امن درآورد.
[۱۲۰] قلمروی در بین دجله و فرات در بالای موصل و نزدیکی سوریه بوده است. (مترجم)