نبرد منصوره
(۶۴۸ هـ - ۱۲۵۰ م)
هرچند جنگهای صلیبی صفحهای از تاریخ عمومی اسلام است، ولی به یک معنی صفحهای از تاریخ ملی مصر نیز به شمار میرود. مصر میدان بسیاری از نبردهای صلیبی بوده است. سابقه سپاهیان مصر در عقبراندن صلیبیها بیش از سایر قشونهای اسلامی است، و بیش از همه آنها صلیبیها را درهم کوبیده و از آنها کشتار نمودند.
سختترین حملات صلیبیها که در تاریخ مصر به نحو آشکاری جلب توجه میکند، جنگ هفتم آنهاست. صلیبیها از این جهت مصر را مورد حمله قرار دادند که آن را میدان جنگ مقدس خود قرار دهند و غنیمتی برای کلیسا کسب نمایند.
جنگهائی که در خلال این حمله میان مسلمانان و مسیحیان درگرفت و در «نبرد منصوره» به اوج خود رسید و به نحو قاطعی پایان یافت، میدانی برای پرتاب گلولههای آتشین (آتش یونانی) به طرف سپاهیان صلیبی بود که در دیدگاههای ترسناکی انجام گرفت و خبر انتشار آن، سیر زمان را دگرگون ساخت.
اخبار آن از راه یک سَند معتبر و مهم فرانسوی که نویسندهی آن شخصاً در کلیهی آن جنگها شرکت داشته و در سپاه فرانسه دارای مقامی عالی بوده، به ما رسیده است.
این شخص همان «ژان دیژوانفیل» یکی از نزدیکان بزرگ لوئی نهم و نویسنده خاطرات موسوم به (تاریخ لوئی مقدس) است. این کتاب خاطراتی است که طی آن از زندگی پادشاهی لوئی نهم سخن رفته است، و از جمله اخبار جنگ هفتم صلیبی و حوادث آن روز مصر نیز با دقت و تفصیل مورد نظر قرار گرفته است.
جنگ هفتم صلیبی در مصر، در ایام سلطنت ملک صالح پسر ملک کامل به فرماندهی لوئی نهم پادشاه فرانسه معروف به «لوئی مقدس» اتفاق افتاد. این جنگ یکی از بزرگترین جنگهای صلیبی بود، این جنگ در واقع سرآغاز فصل جدیدی از فصول این جنگهای وحشیانه بود؛ زیرا مملکت لاتینی که «گودفردی بویون» و جنگجویانش در بیت المقدس تأسیس کردند بیش از هشتاد و هشت سال به طول نیانجامید، سپس به سرعت در زیر ضربات نیرومند ابرمرد مجاهد صلاح الدین ایوبی از میان رفت، و اراضی مقدسه به قلمرو اسلام بازگشت و صلیبیها به قلعههای خود در ساحل مدیترانه عقبنشینی کردند.
صلیبیها از هنگام سقوط کشورشان در بیت المقدس تصمیم گرفتند میدان نبرد را به مصر بکشانند تا نیروئی که حملات آنها را در هم کوبید و نقشههاشان را خنثی کرد، نابود سازند. بدین منظور برای اولین بار در زمان سلطنت ملک کامل قدم به مصر نهادند و بر شهر دمیاط مسلط شدند (۶۱۵ هـ) ولی بعد شکست خوردند و ناگزیر آن را تخلیه کردند.
از آن پس مصر به مدت سی سال در کمال امن و آسایش به سر میبرد تا اینکه لوئی نهم حملهی بزرگ خود را آغاز کرد. منظور از این حمله این بود که روش جنگهای صلیبی از سر گرفته شود و بار دیگر اراضی مقدسه فتح گردد. در واقع این حملات بیش از سایر جنگها، رنگ جنگ صلیبی داشت.
علت آن هم این بود که لوئی نهم را انگیزهی دینی ریشهداری فرو گرفته بود. انگیزۀ او از رفتن به مشرق تنها مطامع دنیوی و به قدرترسیدن و غنیمت و پیروزی نبود که امرا و جنگجویان پیش از وی آن را منظور داشتند و با شتاب روی به شرق و مرزهای ثروتمند اسلامی نهادند، تا اموال و بردگان فراوان به چنگ آورند و در سرزمینهای خرم و پر نعمت آن استقرار یابند.
آنچه لوئی را وادار به این جنگ کرده بود قبل از هرچیز اشتیاق زیاد برای خدمت به دین مسیح و اعلای آن و گرفتن اراضی مقدسه از تصرف اسلام بود. او با اندیشۀ شخص خود و عواطف سرشار دینی تن به این جنگ داده بود، هرچند سیاست وی چیزی جز انجام مقاصد کلیسا نبود.