سربازان اسلام در خاک فرانسه پیش میروند
هنگامی که «ایودیس» دوک اکیتانیه از شکست و کشتهشدن همپیمان خود «منوزه» آگاهی یافت و متوجه شد که در معرض خطر جدی قرار گرفته است، آماده دفاع از قلمرو خویش گردید. نخست فرانسویان به اتفاق «گتها» در ایالات شمالی دست به حمله بر ضد پایگاههای مسلمین زدند.
عبدالرحمن غافقی که اینک به فرمانروائی کل اسپانیا منصوب گشته است، در صدد بود که انتقام کشتهشدن سمح بن مالک خولانی سردار نامی پیش از خود را بگیرد و شکست مسلمانان را در کنار دیوارهای «تولوز» جبران کند.
به همین منظور از آغاز فرمانروانی خویش پیوسته نیرو بسیج میکرد تا همگی کشور فرانسه را تصرف کند، ولی هنگامی که دید ایالات شمالی در معرض خطر قرار گرفته است ناگزیر شد که قبل از انجام مقصود، روی به شمال آورد. در صورتی که اگر این پیش آمد اتفاق نمیافتاد، قادر بود بزرگترین نیروی اسلامی را که تا آنروز سابقه نداشت به سوی گالیسیا اعزام بدارد.
در اوائل سال ۱۱۴ هجری عبدالرحمن آراگون (مرز شمالی) و ناوار (شهرهای باشکنس) را پیمود و با پشت سر نهادن ایالات شمالی قدم به خاک اصلی فرانسه نهاد. سپس با سپاهیان خود به شهر آرل واقع در کنار رود رن که اهالی آن از پرداخت مالیات خودداری نموده بودند حمله برد، و پس از جنگ سختی که در کرانه رود مزبور میان او و سربازان دوک به وقوع پیوست بر آن شهر دست یافت.
آنگاه روی به غرب نهاد و از رود گارن عبور کرد و با نیروهای خود مانند سیل به طرف امیرنشین اکسوتین [۳۸]سرازیر شد. دوک در صدد برآمد جلو پیشروی مسلمانان را بگیرد.
میان سپاهیان دو طرف در کرانه رود در دون پیکار سختی در گرفت دوک سخت درهم شکست و سپاهیانش متلاشی گشت.
ایزیدور مورخ و قاضی باجه (از شهرهای اسپانیا) مینویسد: «خدا میداند که در آن جنگ چقدر از مسیحیان کشته شد». عبدالرحمن دوک را تا بردال پایتختش دنبال کرد و بعد از محاصره کوتاهی پایتخت را به تصرف درآورد.
دوک با تنی چند از نزدیکانش به شمال گریخت، و به دنبال آن تمام قلمرو امیرنشین اکسوتین به دست مسلمانان افتاد. عبدالرحمن بار دیگر به طرف رودخانه «رن» بازگشت.
سربازان اسلام «برگونیه» را گشوده و «لیون» و بیزانسون [۳۹]را اشغال کردند جلوداران آنها به «سانس» که فقط صد میل تا پاریس فاصله داشت رسیدند!
عبدالرحمن غافقی سپس از ناحیه غرب روی به کرانههای رود «لوار» نهاد تا فتح آن منطقه را تکمیل کند و از آنجا آهنگ پایتخت فرانسه نماید [۴۰].
این پیشروی با موفقیت انجام گرفت و در نتیجه نیمی از جنوب فرانسه را از شرق تا غرب در مدت چند ماه متصرف شد. ادوارد گیبون میگوید: «خط پیروزی مسلمین» تا هزار میل از صخره جبل الطارق تا کرانههای رود «لوار» امتداد یافت! اشغال این مسافت مسلمانان را به حدود پولونیا و ارتفاعات اتگیوسیا کشانید.
رودخانه «راین» از نیل و فرات نیرومندتر نبود که بتواند در برابر هجوم مسلمانان مقاومت نماید. شاید دیری نمیپائید که ناوگانی از مسلمین بدون جنگ دریائی به مصب رودخانه «تایمز» میرسید، بلکه امکان داشت هم اکنون احکام قرآن در دانشگاه «آکسفورد» تدریس شود و نیز امکان داشت که کرسیهای «آکسفورد» اعتراف به نزول وحی و رسالت محمد نماید»!!
***
برخورد نهائی که سرنوشت اسلام و مسیحیت و شرق و غرب را تعیین میکرد نزدیک میشد. افتح دنیای آن روز توسط مسلمانان خیلی سریع و دهشتانگیز بود.
زیرا هنوز نیم قرن از وفات پیغمبر اسلام نگذشته بود که مسلمانان دولت با عظمت ایران را از میان بردند و بر قسمت اعظم قلمرو روم شرقی از شام تا دورترین نقطۀ مغرب استیلا یافتند.
بدینگونه حکومت اسلامی با کمال قدرت در بین «سند» از ناحیه شرق و اقیانوس اطلس در سمت غرب برجای ماند و در شمال نیز تا قلب آسیای صغیر گسترش یافت.
هدف فاتحان اسلام از روز نخست بالاتر از آن بود که قسمتی از اراضی دیگران را ضمیمۀ قلمرو خود کنند و ممکلت و دولت خود را توسعه دهند. اسلام در ممالک مفتوحه با سازمان و تشکیلاتی ریشهدار که بر پایه بتپرستی و مسیحیت قرار داشت مواجه گردید. مسیحیت نیز از قرن چهارم میلادی بر تمامی قلمرو روم حکومت داشت.
دولت جدید اسلام لازم میدانست که آن بنای قدیمی را درهم ریخته سازمانی نوین بر ویرانههای آن بنا کند که بر اساس تعالیم اسلام استوار باشد و مسیحیت را در برابر قدرت اسلام خاضع کند. خواه این منظور با انتشار اسلام در بین ملتهای ممالک مفتوحه انجام گیرد یا از جنبه تمدن و نظام اجتماعی تحت نفوذ اسلام و سلطۀ آن باشد.
این برخورد میان اسلام و مسیحیت در شام و مصر و افریقا زیاد به طول نیانجامید؛ زیرا هنوز نیم قرن نگذشته بود که نفوذ اسلام این ملتها را به کلی در خود فرو برد و در آن کشورها جوامعی صلح دوست و نیرومند بوجود آمد و در کلیه سازمانها و ادیان قدیمی رخنه کرد.
حکومت اسلامی سپس فتوحات خود را در ناحیه شرق متوجه دورترین نقطه آسیای صغیر نمود و در سمت غرب از اسپانیا گذشت. در مشرق نیز اسلام میخواست از قسطنطنیه به اروپا ره یابد. بدین منظور بارها سپاهیان و ناوگان خود را به طرف پایتخت روم شرقی گسیل داشت و چنانکه گفتیم دو بار قسطنطنیه را محاصره کرد. ولی این محاصره به نتیجه نرسید و اسلام ناگزیر از پشت دروازههای قسطنطنیه عقب نشست و دولت روم شرقی همچون سدی در برابر اسلام قرار گرفت.
سپاهیان سلام راه اروپا را از ناحیه غرب گشودند و با فتح اسپانیا وارد اروپا شدند، و چنانچه دستگاه خلافت دمشق متزلزل نمیگردید و دستخوش تغییر نمیشد، اسلام قادر بود از همان راه شرق نیز وارد اروپا گردد و شمال و جنوب اروپا را زیر فرمان آورد.
فتوحات فرمانروایان اسلامی اسپانیا در جنوب فرانسه نیز شکل دیگری از کشمکش و برخورد اسلام و مسیحیت را نشان میداد. کشور فرانسه در آن روز بزرگترین مملکت اروپا بود، و در شمال و غرب اروپا نظیر نداشت. فرانسه در غرب اروپا به حمایت از مسیحیت برخاسته بود همانطور که روم شرقی در شرق خود را مدافع کلیسا میدانست.
مسؤولیت فرانسه در حمایت از مسیحیت مشکلتر و دشوارتر از وظیفهی روم شرقی بود. زیرا در همان هنگام که اسلام در جنوب مسیحیت را به مخاطره انداخته بود قبائل بتپرست ژرمنی در ناحیه شمال و شرق نیز آن را در معرض تهدید قرار میداد.
جنگهای مسلمانان در آغاز در ولایت جنوبی فرانسه سپتمانیا (سیترون) متوقف ماند، ولی بعداً دامنه آن به امیرنشین «اکسوتین» و کرانه رود «گارن» کشیده شد، سپس از آنجا به شمال «رن» و ایالت برگونیه نیز رسید و تقریباً نیمی از تمام جنوب فرانسه را در بر گرفت.
بدینگونه خطر نفوذ اسلام از دریچه چشم مسیحیان به نحوی آشکار و نیرومند سرنوشت فرانسه را به مخاطره انداخت. طلیعه آن برخورد خطیر و کوبنده به خوبی احساس میشد و به نظر میرسید که فرانسه و جهان مسیحیت نیز باید خود را آمادهی مقابله با آن نمایند.
***
پیکاری که در دشتهای فرانسه به وقوع پیوست، نبرد اسلام و مسیحیت بود. از نظری هم جنگی بود میان جنگجویان دولت روم که سعی داشت میراث خود را همچنان نگاه دارد، و بین مسلمانانی که اراضی دولت روم را در شرق و غرب تصرف نموده بودند، و میان فرانکهائی که در آلمان و گالیس میزیستند.
فرانگها شاخهای از بربرهائی بودند که در «رم» جنگیدند و تمدن آن را میان «وندال» و «گتها» و «آلان» و «شوابیها» تقسیم نمودند.
تلاقی مسلمانان و فرانکها در دشتهای فرانسه بزرگتر از یک جنگ محلی و جنگی میان شهری یا ایالتی بود که معمولا زیاد اتفاق میافتد.
مسلمانان با بزرگترین نیروئی که بسیج کرده بودند از «پیرینه» عبور نمودند.
در رأس این سپاه عظیم اسلامی فرماندهی قرار داشت که دارای همتی عالی و شجاعت و نبوغی زایدالوصف بود.
این فرماندهی بزرگ عبدالرحمن غافقی بود. او بزرگترین سرباز اسلام بود که از «پیرینه» عبور کرد. نبوغ نظامی او از زمان فرماندهی وی در پیکار «تولوز» آشکار گشت. زیرا وی در آن جنگ بعد از شکست سپاه اسلام و شهادت فرمانده آن سمح بن مالک خولانی توانست با مهارت، سپاهیان شکست خورده را گرد آورد و به «سپتمانیه» عقب براند.
روایات فرانسه تعداد سربازان عبدالرحمن را در این جنگ بالغ بر چهار صد هزار نفر میداند. این تعداد غیر از سایر دستههائی بود که برای نگاهداری اراضی متفوحه بسیج شده بودند و همراه او میآمدند.
تعداد مزبور مبالغهای بیش نیست. برخی از روایات اسلامی نفرات عبدالرحمن را هفتاد یا هشتاد هزار نفر میداند. این تعداد به حقیقت و منطق نزدیکتر است.
لشکرشی مسلمانان به فرانسه به فرماندهی سردار بزرگ «عبدالرحمن غافقی» چنان اثر عمیقی در میان اروپائیان برجای گذاشت که فکر شعرای عصر اخیر اروپا را مشوش ساخته است. مثلا میبینیم (سوذی) شاعر انگلیسی در ضمن اشعاری که در بارۀ وقایع ایام سلطنت «لودریک» آخرین پادشاه گتها سروده میگوید:
سردار اسلام سربازانی بیشمار گرد آورد.
از شام و بربر و عرب و روم و ...
و از مصر و تاتار، نیروئی واحد پدید آورد.
این نیرو را ایمانی محکم و جوانمردیی پیگیر
و دفاعی آتشین و برادری شگفتآور به هم پیوسته بود.
و سرداران
تردیدی در پیروزی و بالاگرفتن فتوحات خود نداشتند
با آن نیروی سهمگین به حرکت درآمدند.
نیروئی که یقین داشتند همه چیز را در جلو خود از میان میبرند.
و هرجا باشند یکهتاز میمانند و پیروزمندانه به پیش میروند.
تا اینکه غرب مغلوب هم مانند شرق
به احترام نام محمد سر فرود آورد
و حاجیان از دورترین نقاط مناطق قطبی به حرکت درآیند.
و با قدمهای ایمان، شنهای سوزانی را
که در بستر صحرای عرب و اراضی پر صلابت مکه گسترده است در نوردند!
[۳۸] امیرنشین اکسوتین در آن موقع از ناحیه شرق میان رود «رن» تا خلیج غسقونیه (بیسکای)، و در سمت غرب از رود «لوار» در شمال تا رود «گارن» در جنوب امتداد داشته است که امروز شامل ایالات جدید فرانسه: ژویان، پیر ژور، سانتونژ، پواتو، وتده و قسمتی از «انژو» میگردد. [۳۹] این شهر مسقط الرأس ویکتور هوگو شاعر فرانسوی است. [۴۰] کاردون فتوحات عبدالرحمن را در جنوب فرانسه طور دیگری نوشته است. او مینویسد: عبدالرحمن غافقی نخست به «آرل» روی آورد و آن را محاصره کرد. کنت در صدد دفاع از شهر برآمده و در جنگی که میان آنها در گرفت کنت را شکست داد و ناگزیر به فرار نمود. عبدالرحمن سپس از رود «گارن» عبور کرد و بر «بردو» دست یافت. کنت لشکر تازهای بسیج کرد و برای عقبزدن عبدالرحمن پیش آمد ولی عبدالرحمن بار دیگر او را شکست داد. آنگاه عبدالرحمن پیر ژور و سانتونژ و پواتو را تصرف نمود و همچنان پیش رفت تا به «تور» رسید. (تاریخ افریقا و اسپانیا تألیف کاردن ص ۱۲۹) عبدالرحمن درۀ «رن» را نیز چنانکه گفتیم تصرف نمود. ما شرح پیشروی او را در خاک فرانسه مطابق کلیه منابع تاریخی و مواقع جغرافیائی متعلق به این جنگ تشریح کردیم ممکن است عبدالرحمن شخصاً به شمال و «بر گونیه» نرفته باشد، ولی بدون شک سپاهیان اسلام بر این نقاط دست یافتند.