پس از فتح قسطنطنیه
قسطنطنیه پایتخت دولت روم شرقی، پس از زندگی طولانی درخشانی که قسطنطین اول هزار و صد و بیست و پنج سال پیش از آن تأسیس کرده بوده بود، سقوط کرد. قسطنطنیه پس از عالم قدیم طی قرنها میدرخشید و شاهد سقوط سایر رقیبان خود از دولتهای بزرگ اسلامی در مشرق بود. قسطنطنیه در قلمرو خود تمدنی از بزرگترین تمدنهای قدیم پدید آورد، و چندین قرن دژ مسیحیت در مشرق بود. با «رم» از نظر معنوی و سیاسی و زمانی رقابت داشت.
با قدرت و عظمت و کاخهای پرشکوه و مراکز علمی و دربار مجلل خود، درخشش قیصرهای قدیم را تجدید کرد، و آثار تمدن روم بزرگ را در لباس تازهاش ارائه داد، و از این راه شگفتی عالم قدیم و اهمیت و شکوه آن را باقی گذاشت.
سقوط قسطنطنیه به دست خلفای عثمانی، حادثهی بزرگی بود که سراسر اروپا را تکان داد، و آن را به عنوان خطری برای تجدید قوای مشرق و قوای اسلام تلقی کردند. دربار پاپ هم علی رغم اختلافی که میان آن و دربار قسطنطنیه بود، متوجه شد که با فقدان قسطنطنیه، بزرگترین پشتیبان و نیرومندترین سنگری که بتواند نصرانیت را در شرق حفظ کند، از دست داده است.
همگی ملل نصارا پی بردند که با خطر روزافزون جدیدی مواجه خواهند بود. در واقع فتوحات عثمانی با سرعت دهشتانگیزی به طرف شمال بالکان راه مییافت و به آن سوی دانوب میرسید.
نیروهای دریائی ترکیه در آبهای دریای مدیترانه پیش میرفت، و برتری قدیم دریائی ونیز و جنوا را تهدید میکرد. دستیافتن فاتح جدید بر مرز «اوترانتو» در جنوب ایتالیا (۱۴۸۰م) خود عامل تازهای در بیدارساختن ایتالیا و بقیه ملل نصارا بود، ولی دیگر انگیزه قدیمی صلیبیگری در آن فروکش کرده بود و رو به خاموشی میرفت، و قدرت واحدی نبود که اجتماع پراکنده اروپا را گرد آورد، یا بتواند آنها را برای خطر مشترک متحد سازد.
حقیقت اینست که سقوط قسطنطنیه سرآغاز یک سلسله طولانی از فتوحات و پیروزیهای درخشان عثمانی در خشکی و دریا بود. به طوری که هنوز اواسط قرن شانزدهم نرسیده بود که ترکان توفیق یافتند بر مناطق وسیعی از اروپای میانه مانند مجارستان و رومانی و پولونی جنوبی و قسمتهائی از مشرق اطریش دست یابند.
ترکان روی به شهر «وین» نهادند، و برای نخستین بار آن را در سال ۱۵۲۹ م محاصره کردند. سپس برای دومین بار در سال ۱۶۸۳ به محاصره گرفتند. با اینکه این دو محاصره تاریخی بینتیجه ماند مع الوصف همین که فتوحات عثمانی به این شکل به قلب اروپای مسیحی میرسید، خود اعلان خطری در سایر ملتهای اروپائی بود.
در بسیاری از اوقات هم پیشروی ترکان عامل وحدت دربارهای اروپائی بود که صفوف خود را در برابر خطر مشترک و عقبراندن جنگجویان به طرف جنوب و شرق فشردهتر میکردند.
پادشاهان اورپای مسیحی و امرای آنها، میدانستند که نبردهای ترکان، وطن و دین آنها را به نابودی تهدید میکند، و هرگاه این خطر تجدید میشد دشمنیهای خود را فراموش میکردند. بدون شک همان انگیزهی جنگهای صلیبی بود که آنها را برای مقاومت در برابر این خطر متحد میساخت، هرچند این انگیزه در آن روز از دربار پاپ یا نقشهی او، الهام نمیگرفت.
با سقوط قسطنطنیه پایتخت روم شرقی به دست ترکان عثمانی، خواب قدیمی خلفای اسلام تحقق یافت. فتح قسطنطنیه بزرگترین آمال آنها برای سرایت و پیشرفت تعالیم اسلام تا قلب اروپای مسیحی بود. هرچند محاصرههای پیشین قسطنطنیه به همین منظور بود، ولی در همان وقت هم از منظور تفوق جنگی و سیاسی و مقاصد دنیوی نیز برکنار نبود. همانطور که جنبهی اخیر در جنگهای بعدی مسلمانان در سرزمین بیزانس غلبه داشت. سربازان اسلامی بعد از محاصرهی نخستین خود، بارها در قرون بعدی در نزدیک دیوارهای قسطنطنیه آشکار شدند، ولی کار مهمی انجام ندادند.
علاوه بر این، فتح اسلامی بزرگی که ترکان عثمانی با استیلای بر قسطنطنیه به آن تحقق بخشیدند، راه برای حمله پیروزمندانه ایشان به سوی بالکان و اروپا را هموار کرد. ترکان عثمانی بعد از آن توانستند به نقاط دوری تا قلب اروپا و شهر «وین» پیش روند، و بیشتر اقلیمهای واقع در قلمرو دانوب را فتح کنند، و از این راه بزرگترین امپراطوری اسلامی را بعد از دوران نخستین تأسیس کنند. این امپراطوری عظیم، سلطنت مادی و قدرت رزمی بزرگی بود.
خلفای مجاهد عثمانی در حدود سه قرن فرمانوای بالکان و جنوب شرقی اروپا بودند.