چگونه اسلام از اروپا عقب نشست؟
نوشته مورخان فرانسه و ارباب کلیسا راجع به جنگ عبدالرحمن غافقی و (شارل مارتل) سردار فرانسوی و شکست سپاهیان اسلام در دشت تور (سرزمین شهیدان اسلام) آمیخته به مبالغه و تعصب و حقکشیهای بسیار است.
کلیسای فرانسه در این باره، مصائب فرانسه و مسیحیت را از ماجرای جنگ مسلمانان در آن مملکت به صورتهای پرهیجان و غمانگیزی شرح میدهد!
ولی تواریخ اسلام نوشتهی ارباب کلیسا و مورخان اروپا را با تردید کامل تلقی میکند. اکثر مورخان اسلامی در این خصوص اشارهای داشته و و یا با سکوت گذشتهاند. فقط «کندی» مورخ اسپانیائی مختصری از اقوال تواریخ اسلامی اندلس (اسپانیا) راجع به جنگ فرانسه در سرزمین (تور) را به رُخ ما میکشد.
ولی ما در هیچیک از مدارک اسلامی که در دست داریم چیزی از آنچه کندی اسپانیائی از منابع اسلامی نقل میکند نیافتیم، خود او نیز نامی از مآخذ خود نمیبرد. مسلّم است که وی یا بر علیه اسلام تبلیغات نموده و یا مطالب کتاب خود را از پارهای کتب خطی یا مجموعههائی که به دست ما نرسیده است نقل میکند.
اگر مورخان اسلامی در بارۀ جنگ بزرگ اسلام و فرانسه، در سرزمین (تور) سکوت کردهاند، به عکس مورخان اروپائی به تفصیل در آن باره سخن گفته و نجات مسیحیت را از خطر اسلام و قهرمانی (شارل مارتل) را بیش از حد ستودهاند. مورخان اروپائی که غالباً از کشیشان معاصر آن جنگ میباشند، در بارهی شکست مسلمانان راه اغراق پیموده از جمله نوشتهاند که تعداد کشتهشدگان مسلمین در آن جنگ به سی صد و هفتاد هزار نفر رسید! در حالی که فرانکها هزار و پانصد کشته ندادند [۴۳].
منشأ این نقل نامهای است که «دوک اکیتانیه» به پاپ گریگوری دوم نوشته و ماجرای آن جنگ را شرح داده و پیروزی در آن جنگ را به خود منسوب داشته است. سپس مورخان دیروز و امروز اروپائی هم به عنوان یک واقعیت تاریخی آن را نقل کردهاند. در حالی که همگی خرافاتی بیش نیست؛ زیرا کلیه سپاهیان اسلام از هنگام ورود به فرانسه حد اکثر از صد هزار نفر تجاوز نمیکرد [۴۴].
ناگفته نماند که در این جنگ سهمگین خسارات جانی و مالی مسلمانان کم نبوده است. تواریخ اسلامی هم آن را پذیرفته است. ولی باید در نظر داشت تلفات لشکری که از صد هزار نفر تجاوز نمیکرد نمیتواند افزون از دهها هزار نفر باشد.
دلیل که من میتوانم بر این موضوع اقامه کنم اینست که فرانسویان از تعقیب سربازان اسلام اجتناب ورزیدند و از آن بیم داشتند که مبادا کوچکردن آنها یک نیرنگ جنگی باشد!
اگر سپاهیان مسلمین متلاشی شده بود، فرانسویان آنها را دنبال کرده و همه را تار و مار میکردند. در صورتی که آنها از لحاظ روحیه و کثرت نفرات در وضعی بودند که دشمن به هراس افتاد و از تعقیب آنان خودداری کرد.
ادوارد گیبون مینویسد: «این افسانهخرافی را میتوان بدینگونه مردود دانست که سردار فرانسوی (شارل مارتل) از تعاقب و غافلگیری سربازان اسلام به وحشت افتاد و متحدان آلمانی خود را به اوطان خویش بازگردانید!! خودداری شخص فاتح از تعقیب دشمن نمایشگر فقدان خون و نیرو است. متلاشیساختن کامل دشمن در موقعی که صفوف آنها به هم پیوسته است عملی نیست، بلکه این موضوع فقط در صورت غافلگیر کردن لشکر و عقبنشینی آنها تحقق مییابد [۴۵].
البته زیانهائی که به مسلمانان رسید در نوع خود بسیار شدید و مصیبتبار بود. این معنی در کشتهشدن سردار نامی اسلام عبدالرحمن غافقی که به تنهائی بزرگترین خسارت آن جنگ بود و تعداد زیادی از فرماندهان وی جلوهگر شد، بلکه باید گفت شهادت عبدالرحمن به تنهائی بزرگترین خسارت آن جنگ بود که متوجه عالم اسلام گردید.
چه وی بهترین فرمانروایان اسپانیا و بزرگترین فرماندهی بود که اسلام در غرب میشناخت.
عبدالرحمن غافقی تنها مردی بود که توانست با مهابت و محبوبیت خود، اتحاد اسلام را در اسپانیا حفظ کند. به همین جهت شهادت وی در آن لحظهی حساس ضربتی بود که بر پیکر اسلام وارد شد و برنامهی فتح کامل مغرب زمین را متوقف ساخت.
***
بررسیهای جدید، برخورد قاطع اسلام و مسیحیت را در آن جنگ با اهمیت زیاد تلقی کرده و از اهمیت آثار آن و تأثیر عمیقی که در تغییر سرنوشت مسیحیت و ملتهای مغرب زمین و بالمآل در تغییر سرنوشت تمام جهان بخشیده سخن گفته است. اینک قسمتی از آنچه مورخان بزرگ و متفکران غربی در این باره گفتهاند از نظر خوانندگان میگذرد:
ادوارد گیبون مینویسد: «حوادث این جنگ گذشتگان بریتانی و همسایگان ما (گالها) را از اسارت دینی و اجتماعی قرآن نجات داد! و شکوه و جلال «رُم» را نگاه داشت و سقوط قسطنطنیه را به تأخیر انداخت. مسیحیت را حفظ کرد و تخم نفاق و پراکندگی در میان دشمنان آنها (مسلمانان) افکند».
ادوارد کریزی میگوید: پیروزی بزرگی که (شارل مارتل) در سال ۷۳۲ میلادی بر مسلمانان یافت حدود فتوحات مسلمین را در مغرب اروپا متوقف ساخت، و مسیحیت را از چنگ اسلام بدر آورد و بقایای قدیم و بذرهای تمدن جدید را حفظ کرد و برتری قدیمی نژاد هندو اروپائی را بر ملل سامی از میان برد [۴۶].
رانکه مینویسد: آغاز قرن هشتم (میلادی) از مهمترین اعصار تاریخ است. در آن عصر دین محمد با تصرف ایتالیا و گال مردم اروپا را به هراس افکند و بتپرستی [۴۷]به ماورای رودخانه «راین» رسید! در مقابل این خطر، جوانی از قبیلهی ژرمنی به نام (شارل مارتل) قیام کرد و سازمان مسیحیت را که مشرف به نابودی بود حفظ کرد [۴۸].
در مقابل این عده، گروهی دیگر از مورخان اروپائی تا این اندازه عقیده به نتایج و آثار این جنگ دارند که از جمله «سسموندی» و «میشلیه» میباشند. این دو نفر اهمیت چندانی برای (شارل مارتل) قائل نیستند.
جرج فنلی میگوید: «نویسندگان فرانسوی پیروزی «شارل مارتل» را بر مسلمانان اسپانیا خیلی بزرگ کردهاند و آن را به صورت فتح درخشانی جلوهگر ساخته و رهائی اروپا را از چنگ مسلمانان به شجاعت فرانسویان نسبت داده اند.
در صورتی که این پردهای است که بر روی شخصیت لیون سوم (امپراطور قسطنطنیه) و تصمیم او کشیده شده است؛ زیرا او بود که جلو پیشروی مسلمانان را برای رخنهکردن در اروپا گرفت [۴۹].
ما همراه گروه نخست واقعه سرزمین شهیدان اسلام در خاک فرانسه را فوق العاده مهم میشماریم و آن را بزرگترین برخورد قاطعی میدانیم که میان اسلام و مسیحیت به وقوع پیوست. آری، در دشتهای «تور» و «پواتو» مسلمانان سیادت خود را بر جهان به کلی از دست دادند، و سرنوشت جهان قدیم به یکباره دگرگون شد و پیشروی فتوحات اسلامی از مقابل ملل شمال اروپا به عقب برگشت [۵۰]. همانطور که چندین سال قبل از آن نیز از پشت دیوارهای قسطنطنیه عقب نشست.
بدینگونه برنامهی اسلام برای فتح ملتهای مغرب زمین و خاضعنمودن مسیحیت در برابر صولت اسلام متوقف گردید، و دیگر اسلام فرصت نیافت که مانند روزی که در «سرزمین شهیدان» پیش میرفت به قلب اروپا راه یابد! چیزی نگذشت که اختلاف نظر میان سران مسلمین پدید آمد و همان اوقات که اسپانیای مسلمان سرگرم نزاعهای داخلی بود، در پشت سلسله جبال پیرنه امپراطوری بزرگ فرانسه با اتحاد کلمه تکوین مییافت و اسلام را در اروپا دچار تهدید ساخت و با سیادت و نفوذ آن به مبارزه برخاست [۵۱].
[۴۳] این موضوع ما را به یاد گزارش خبرنگاران معاصر اروپائی میاندازد که از جبههی جنگ ویتنام یا جنگ اعراب و اسرائیل گزارش میدهند. میبینید طی جنگهای شدید و بمباران هوائی یا جنگ توپخانه یا نبرد با سلاح سبک که ویتکنگها یا فدائیان دمار از روزگار حریف در میآورند مثلا مینویسند: ۴۷۵ ویتکنگ کشته شد، دو سرباز امریکائی زخمی و یکی هم به قتل رسید! یا ۱۸ چریک عرب کشته و ۱۳۰ اردنی یا مصری یا سوری به قتل رسید، و ۴۰ نفر دیگر زخمی شد، ولی از اسرائیلیها یک نفر مقتول و دو نفر هم مختصر جراحتی برداشت...!! (مترجم) [۴۴] این تعداد را بعضی از مورخان غربی هم پذیرفتهاند که از جمله Mezerai مورخ فرانسوی را باید نام برد. (نگاه کنید به پاورقی وی، در مجموعۀ Bayle ذیل کلمۀ Abderame). [۴۵] انحطاط و سقوط امپراطوری روم. [۴۶] History of the Reformation [۴۷] در نظر این مورخان متعصب اسلام یعنی بتپرستی! در صورتی که اسلام بر اساس مخالفت با بتپرستی پدید آمد و مهمترین مبارزهی آن با بتپرستان بوده است. (مترجم) [۴۸] Decisive Battes, of the World [۴۹] Byzantin Empire [۵۰] مسلمانان بعد از این جنگ نیز حملات خود را به فرانسه از سر گرفتند و سالها در فرانسه و سویس و شمال ایتالیا بسر بردند و اینطور نبود که پس از جنگ «پواتو» به کلی از اروپا عقبنشینی کنند. ولی مسلّم است که از این نقطه جلوتر نرفتند و به پاریس نرسیدند، این هم بیشتر به خاطر اختلافات و کشمکشهای داخلی قلمرو اسلامی و نداشتن وحدت نظر و یکپارچگی سپاهیان اسلام و کادر رهبری بود. (مترجم) [۵۱] در مقابل تمام اظهار نظرهائی که مورخان اروپائی راجع به جنگ «تور» و نتایج آن کردهاند ما فقط مختصری از آنچه معروفترین مورخ شرقشناس فرانسوی گوستاولوبون در این خصوص گفته است میآوریم؛ زیرا واقعاً مصداق «در خانه اگر کس است یک حرف بس است» میباشد. وی مینویسد: مسلمانان بعد از فتح اندلس (اسپانیا) چندین بار به فرانسه حمله بردند، لیکن معلوم نیست که قصد آنها اقامت در آن کشور بوده است. بلکه از ظاهر چنین بر میآید که در این منطقه به واسطه اینکه از مناطق بارِدَه بوده مایل به توطن نبودهاند. بلکه در قطعات جنوبی فرانسه توقف آنها طول کشید برای همین بود که آب و هوای آنجا معتدل بوده است ... در آن جنگ وقت شب دستهای از سپاه فرانسه به قصد اینکه از پشت سر به مسلمین حمله برد از معرکه خارج شده و مسلمین برای حفظ غنائمی که با خود داشتند میدان را خالی گذاشته در نهایت بینظمی عقبنشینی کردند و از همین خطای نظامی شکست خوردند و به حالت جنگ و گریز به طرف ایالات جنوبی عقب نشسته (شارل مارتل) هم از دور آنها را تعاقب میکرد، تا اینکه به «ناربون» رسید و شهر را محاصره کرد، ولی نتوانست پیشرفت کند، و بعداً خود او مطابق معمول آن زمان به غارت و چپاول اطراف مشغول گردید. حتی این غارت و تاراج را به جائی رسانید که سرکردگان مسیحی برای اینکه از جور و ظلم او محفوظ بمانند به مسلمانان ملحق شده به «شارل» حمله بردند و او را عقب نشانیدند!! مسلمین شکستی را که از «شارل» دیده بودند در اندک زمانی ترمیم نموده اماکن و نقاطی را که ابتدا فتح کرده بودند در تصرف خود نگاه داشته و تا ۲۰۰ سال توقف ایشان در خاک فرانسه طول کشید... از توقف مسلمین بعد از «شارل مارتل» تا ۲۰۰ سال در خاک فرانسه به خوبی معلوم میشود که فتح (شارل) دارای چنان اهمیتی که بعضی از مورخین ما ذکر میکنند نبوده است. مینویسند که شارل مارتل لشگریان اسلام را از قطعات و نقاطی که اشغال نموده بودند نتوانست خارج سازد، بلکه از جلو آنها رو به هزیمت نهاده مسلمین را با تمام ایالاتی که در تصرف داشتند به حال خود باقی گذاشت. تأثیر این فتح همینقدر بود که در حمله به شمال فرانسه از جرئت و جسارت مسلمین کاست و البته این یک فایده بزرگ بود که حاصل گردید، ولی آن هم نه به اندازهای است که مورخین آن را با آب و تاب بیان نموده اند. مورخین که فتح «تور» را بینهایت اهمیت دادهاند مینویسند که اگر مسلمانان در «تور» شکست نمیخوردند در خاک فرانسه پیشرفت نموده و بالآخره مالک اروپا میشدند و بعد چنین سؤال میکنند که اگر یک چنین اتفاقی میافتاد چه رستاخیزی برای نصاری زیر پرچم اسلام پیدا میشد؟ این مطلب که اروپا چه صورتی به خود میگرفت از دیدن اندلس (اسپانیا) میتوان آن را کشف نمود! وقتی که دیده شد اندلس در یک چنین عصری که اروپا گرفتار توحش بربریت بود تحت حکومت مسلمین اعلی درجه تمدن را حاصل نمود، البته میتوان گفت که ملل مسیحی اروپا نظر به تمدن آن عصر از تسلط و نفوذ مسلمین بهره برده و استفاده مینمودند و هیچ ضرر و نقصانی به آنها نمیرسید! (تاریخ تمدن اسلام ص ۹۰ تا ۹۷).