لشکرکشی آلب ارسلان به آناطولی
همین که الب ارسلان کار سلطنت خود و تنظیم امور داخلی را سر و صورت داد، جنگهای خود را در سرزمینهای دولت بیزانس آغاز کرد. پس روی به قلب آناطولی نهاد و در شهر ثروتمند «قیصریه» جنگید و کلیساهای آن را تاراج کرد.
چند ماه بعد الب ارسلان در اوائل سال ۴۵۶ هجری با سپاهی عظیم در حالی که فرزند و ولیعهدش ملکشاه و وزیر نامدارش نظام الملک طوسی نیز در معیت وی بودند، عازم آذربایجان شد و از آنجا روی به ارمنستان و سرزمین «چورچیا» نهاد.
ملکشاه و نظام الملک قسمت عمده پایگاههای کوهستانی دشمن را تصرف نمودند. الب ارسلان در این جنگ فتح ارمنستان و قلمرو «چورچیا» را تکمیل کرد و بر آنها مالیات بست [۷۸]. آنگاه الب ارسلان، سرگرم جلوگیری از بعضی حوادث و فرونشاندن شورشهای داخلی شد، سپس در سال ۴۶۱ هجری بار دیگر به جنگ در سرزمین دولت روم شتافت.
در آن مدت کوتاه عدهای از قیصرها در قسطنطنیه تخت امپراطوری را به نوبت اشغال کرده بودند. در زمان طغرل بیک امپراطور زنی به نام «زوی» و خواهرش «تیودورا» بود که دختران قسطنطین هشتم بودند و هردو مدت کوتاهی، باهم سلطنت نمودند!
سپس «زوی» با یکی از عاشقان قدیمش به نام قسطنطین مونوماکوس ازدواج کرد و او شوهر خود را به نام قسطنطین نهم به تخت امپراطوری نشاند.
وقتی در سال ۱۰۵۰ میلادی «زوی» درگذشت، قسطنطنین نهم به تنهائی حکم میراند تا اینکه در سال ۱۰۵۴ او نیز درگذشت، و «تیودورا» به جای او نشست و همچنان بر تخت امپراطوری قرار داشت تا در سال ۱۰۵۷ چشم از جهان فرو بست.
پس از وی اسحاق کومینیوس یکی از بزرگان اشراف مدت دو سال تخت امپراطوری را اشغال کرد و از آن پس قسطنطین دهم جای او را گرفت و تا سال ۱۰۶۷ دوام یافت.
هنگامی که او نیز درگذشت زن او به نام «یودوشیا» طبق وصیت وی به تخت سلطنت نشست تا فرزندانش بزرگ شوند.
ولی این زن همین که پی برد اطرافیانش بر ضد او دسیسهها میکنند، از بیم اینکه تخت امپراطوری را از دست بدهد، با فرمانده سپاه به نام «رومانوس دیوجنیس» ازدواج کرد و او را به نام «رومانوس چهارم» به تخت نشاند.
بدینگونه در مدتی کمتر از ده سال هیجده قیصر بر تخت امپراطوری روم شرقی جلوس کردند.
این پریشانی در تضعیف دولت و آمادگی رزمی سپاهیان روم، در زمانی که سلجوقیان پی در پی در سرزمین روم میجنگیدند، بیتأثیر نبود. اختلافات دیرین نیز در همان اوقات میان کلیسای شرقی و کلیسای رم به شدت جریان داشت، و موجب شد که اسقفهای قسطنطنیه، کلیسای لاتینی را به کلی کنار بگذارند و دو کلیسا از سال ۱۰۵۳ از هم تفکیک شوند.
این فاصله و نفاق میان روم شرقی و غربی موجب میشد که در بسیاری از موارد و به خصوص به هنگام جنگهای اسلامی غرب به یاری شرق نشتابد. ولی خواهیم دید که فشار خطر سلجوقیان بر روم شرقی چگونه باعث نزدیکی میان قسطنطنیه و غرب گردید، و چه اثری در بیداری غرب و اهتمام آنان برای نجات دولت روم شرقی داشت.
قیصر رومانوس دیوجنیس (تواریخ اسلامی او را ارمانوس میخواند) سرباز بزرگی بود. او متوجه اهمیت خطری بود که از جانب جنگهای سلجوقیان، دولت و تخت امپراطوری او را تهدید میکرد.
از این رو هنگامی که الب ارسلان با نیروهای خود در بهار سال ۱۰۶۸ م به سوی قلب آسیای صغیر شتافت، رومانوس با نیروهای خود به مقابلهی او برخاست، قیصر با سلحشوری خود روحیه سربازانش را سخت تقویت کرد، و آنها را آماده هرگونه اقدام و فداکاری نمود.
سپاهیان سلاجقه به فرماندهی امرای خود در نقاط مختلف کوههای کلیکیه و فریمیا پراکنده شدند و شهرهای آنجا را در معرض حمله قرار دادند، و غنائم و اسیران بسیاری به چنگ آوردند.
ولی نیروهای بیزانس به مقابله برخاست و مدت دو سال میان طرفین جنگها درگرفت.
امپراطور «رومانوس» در بیشتر جنگها شخصاً فرماندهی سپاه خود را به عهده داشت و جنگجویان مسلمین را در شمال نزدیک «طرابوزان» پراکنده ساخت. آنگاه بعد از او فرماندهی سپاه را «مانویل کومینوس» به عهده گرفت. سرانجام او بر سلجوقیان پیروز شد و آنها را به طرف فرات عقب زد. (۱۰۷۰ م)
[۷۸] کامل ابن اثیر ج ۱۰ ص ۱۴ و نیز «انحطاط و سقوط امپراطوری روم».