صحنه های تکان دهنده در تاریخ اسلام

فهرست کتاب

فتح بیت المقدس

فتح بیت المقدس

منظور صلاح الدین از جنگ بزرگ خود قبل از هرچیز این بود که بیت المقدس را مسترد بدارد و مملکت صلیبی را ریشه‌کن سازد، و ارتباط میان اقلیم‌های امپراطوری مصر را برقرار کند. بدانگونه که قبل از جنگ صلیبی بود، و بالاتر از این عوامل مادی، وی در اندیشه‌ی جهاد مقدس و حمایت اسلام در برابر دشمنانش بود.

او فکر می‌کرد شکست فرنگیان در حطین، صفوف آن‌ها را درهم ریخته و نیروی آنان را متزلزل کرده است، و باید پیروزی خود را ادامه دهد تا به نتیجه نهائی نائل گردد.

بدین منظور با نیروهای خود عازم «عسقلان» شد تا سقوط بیت المقدس را از ناحیۀ دریا تکمیل کند، سپس آن را در خشکی محاصره نمود، و با منجنیق محکم درهم کوبید، تا آنجا که در آخر جمادی الثانی (۵ سپتامبر سال ۱۱۸۷) مردم شهر امان خواستند و تسلیم شدند.

سپس بیشتر شهرها و دژهای مجاور را اشغال نمود و از آنجا روانه بیت المقدس شد. قبلا سفارش کرده بود که ناوگان مصری وارد آب‌های فلسطین شوند. این ناوگان به فرماندهی حسام الدین لؤلؤ حاجب که در آن عصر یکی از شجاع‌ترین و ماهرترین فرماندهان دریانورد بود به حرکت درآمدند. آب‌های فلسطین را زیر نظر گرفتند، و راه را بر سفاین جنگی فرنگ که در صدد بود به ساحل نزدیک شود، بستند.

صلاح الدین در نیمۀ ماه رجب سال ۵۸۳ هـ (۲۰ سپتامبر ۱۱۸۷ م) با سپاهیان خود در تپه‌های مشرف بر بیت المقدس قرار داشت. شهر از انبوه جمعیت فرنگی که از سایر شهرهای فتح شده به آنجا روی آورده بودند، و تصمیم داشتند با تمام قوا از آن دفاع کنند، موج می‌زد.

کسی که دفاع از شهر را سازمان داده بود «بالیان دی ابلین» جنگجوی مشهور بود که زیر نظر بطریک بزرگ انجام وظیفه می‌کرد. هیچیک از امرای فرنگ در شهر نبودند، و جز ملکه «سیبیل» همسر پادشاه اسیر «جی دی لوسنیان» کسی نبود.

تواریخ مسیحی می‌گوید: مدافعان شهر زیاد نبودند، و فقط از انبوه زنان و پیران و کودکان موج می‌زد!!

صلاح الدین اطراف شهر مقدس را محاصره کرد. او به خوبی از استحکامات شهر و کثرت مدفعان آن آگاه بود. وی شهر را با منجنیق‌ها سخت درهم کوبید. فرنگیان هم پاسخ دادند و از بلندی دیوارها مسلمانان را درهم می‌کوبیدند و جنگی سخت آغاز کردند.

جنگجویان فرنگی گاهی از شهر خارج می‌شدند و نبردهای سختی میان آن‌ها و مسلمانان در می‌گرفت، مسلمانان حملات خود را به شهر محاصره شده تشدید کردند و با شدت هرچه بیشتر آن را در هم کوبیدند، و در آخر توانستند که دیوار را نقب بزنند.

همین که فرنگیان موقع را خطرناک دیدند، هیئتی را از جانب خود فرستادند تا از صلاح الدین امان بخواهد. صلاح الدین نخست امان آن‌ها را نپذیرفت، و به آن‌ها یادآور شد که چگونه پیشینیان آن‌ها هنگام فتح شهر مسلمانان را غافل‌گیر کردند و هزاران نفر از گوشه‌گیران آن‌ها را به قتل رسانیدند، و آن‌ها را بیم داد که هم اکنون او نیز همان عمل را نسبت به آنان انجام خواهند داد.

در این هنگام «بالیان» مدافع شهر شخصاً به ملاقات صلاح الدین رفت و به او هشدار داد که اگر اهالی شهر تأمین جانی پیدا نکنند، آن‌ها – یعنی فرنگیان کلیه کودکان و زنان خود را می‌کشند و تمام کالاها و اموال را آتش زده و مسجد صخره و مسجد اقصی را ویران ساخته و همگی اسیران مسلمین را که چند هزار تن می‌باشند، خواهند کشت.

سپس در حالی که از همه جا مأیوس و خود را برای مرگ آماده ساخته‌اند از شهر بیرون آمده و با مسلمانان می‌جنگند. در این هنگام صلاح الدین مصلحت دید که امان اهالی را قبول کند، و فرنگیان شهر را تسلیم کنند به این شرط که املاکشان مصون بماند و آن‌ها حکم اسیر داشته باشند که به مدت چهل روز به پرداخت فدیه خود را آزاد نمایند به این معنی که هر مردی ده دینار و هر زنی پنج دینار و هر پسر بچه و دختربجه‌ای یک دینار بپردازند.

مسلمانان در روز جمعه بیست و هفتم ماه رجب سال ۵۸۳ هـ با نظم و شادی وارد بیت المقدس شدند. آن روز، روز تاریخی بود. همان موقع پرچم‌های اسلامی در بلندی دیوارهای شهر برافراشته شد، و صلیب را از بالای قبه مسجد صخره پائین آوردند، و مسجد اقصی و مسجد صخره را از وجود مجسمه‌ها و صلیب‌ها پاک کردند.

صلاح الدین در تحصیل فدیه نهایت مسامحه را به عمل آورد. و جز اندکی چیز از آن را وارد خزانه خود نکرد. آنگاه به ملکه و دیگر زنان امرای فرنگ اجازه داد که بدون پرداخت فدیه با ندیمه‌های خود شهر را ترک گویند.

ابن اثیر می‌گوید: هنگام تسلیم شهر غیر از زنان و کودکان شصت هزار مرد سواره و پیاده وجود داشت. ورود مسلمانان به بیت المقدس با این وضع صلحجویانه و پیراسته از ارتکاب معصیت و خون‌ریزی، صفحه‌ای نورانی بود که بر تاریخ اسلام افزوده شد. و با آنچه صلیبی‌های فرنگ هنگام ورود به بیت المقدس در سال ۱۰۹۹ م از خونریزی و گناه و قتل عام مرتکب شدند، تناقض کامل داشت.

عماد اصفهانی کاتب صلاح الدین که خود شاهد فتح بیت المقدس بوده است بارعام صلاح الدین را در روز بعد از فتح بدینگونه شرح می‌دهد:

«سلطان برای تهنیت‌گفتن، و ملاقات بزرگان اسلام و امرا و علماء جلوس کرد. او با حالت تواضع و وقار در بین فقها و اهل علم نشسته بود. نور از رخسارش می‌درخشید و آرزویش با آن پیروزی بزرگ برآورده شده بود.

در به روی همه کس گشوده بود، و پرده را برای عموم بالا زده، و سخنانش را همه می‌شنیدند. قاریان قرآن نشسته به قرائت مشغول، و شاعران ایستاده به خواندن شعر سرگرم بودند. پرچم‌ها در اهتزاز و قلم‌ها آمادۀ نوشتن مژده فتح، چشم‌ها از فرط مسرت و شوق گریان، و قلب‌ها به خاطر فتح و پیروزی خاشع و زبان‌ها به درگاه خداوند دعاگو بود».