سوانح ایام - زندگینامه علامه ابوالفضل ابن الرضا برقعی رحمه الله

فهرست کتاب

شمه‌ای از جریان فکری تجدید نظرطلبی در عقاید مذهب شیعه در ایران و جایگاه علامه برقعی در آن

شمه‌ای از جریان فکری تجدید نظرطلبی در عقاید مذهب شیعه در ایران و جایگاه علامه برقعی در آن

قرن چهاردهم هجری قمری (= بیستم میلادی) شاهد ظهور تعدادی از مصلحان تجدید نظرطلب در میان علمای شیعه اثناعشری در ایران بود که اهل فکر و اندیشه را به نقد ریشه‌ای و تجدید نظر در عقاید و عملکردهای شیعۀ موروثی، و کنارگذاردن خرافات و بدعت‌های داخل شده در مذهب، و اصلاح مذهب عترت نبوی فرا خواندند. بدون تردید، این اصلاحات ممکن نبود مگر به وسیلۀ زدودن غبارهای انبوهی از احادیث خرافی و آثار و کتب جعلی که باعث بروز و رواج عقاید غلوآمیز و تعصبات تاریخی و اعمال بدعت‌آلود و مراسم آمیخته با شرک می‌شدند و با توحید خالص اسلامی و سنت پیامبر اسلامصمنافات داشتند. این مصلحان، همچنین خواستار آن شدند که مسلمانان به اسلام اصیل پاک باز گردند همان گونه که در صدر اسلام بود و منابع اصیل اسلامی- که در رأس آنها قرآن کریم و سنت شریف قطعی و جامع محمدی است - آن را منعکس می‌کند و مورد تأیید احادیث صحیح و هدایتگر امامان اهل بیت پاک پیامبرصو سیرۀ آنان است.م وووبنیان‌گذار و پیشرو این خط مشی تجدید نظرطلبی و اصلاحیِ نقّاد، آیت الله «شیخ محمد حسن شریعت سنگلجی» و دو شاگردش: «عبدالوهاب فرید تنکابنی» صاحب کتاب «اسلام و رجعت» و استاد فاضل «حاج میرزا یوسف شعار تبریزی» بودند. در پی آنان، تعدادی از علما و محققان روحانی و غیر روحانی شیعه و ده‌ها نفر از فضلا و متفکران در ایران، از ایشان تأثیر گرفته و دعوت اصلاحی را ادامه داده و به اشکال گوناگون و مراتب متفاوت، راه و روش آنان را در پیش گرفتند.

برای مثال، می‌توان از این اشخاص نام برد: مرحوم سید اسدالله خرقانی [صاحب کتاب «محوالموهوم وصحوالمعلوم»] و مرجع مجاهد آیت الله علاّمه شیخ محمد خالصی، دکترعلی شریعتی و...؛ نیز استاد حیدرعلی قلمداران قمی، آیت الله سید محمدجواد موسوی غروی اصفهانی، علاّمه سید ابوالفضل برقعی قمی (ابن الرضا)، آیت الله علامه سید محمد حسین فضل‌الله، آیت‌الله دکتر محمد صادقی تهرانی، استاد علاّمه سید مصطفی حسینی طباطبایی، و بالاخره استاد احمد الکاتب و... الخ.

یکی از علمای معاصر[۲]، پیروان این جریان فکری اصلاحی و روشنگری دینی تجدید نظرطلب را «قرآنیان شیعه» نام نهاده است. زیرا رهروان این مکتب، احساس کردند که نص قرآن در فرهنگ مذهبی شیعه به نفع روایات و اخبار، کنار گذاشته شده و نقشی ایفا نمی‌کند. بنابراین، از یک سو برای تحکیم مرجعیت قرآنی، به ویژه ایدۀ امکان فهم قرآن بدون نیاز به حدیث، وارد عمل شدند، و از سوی دیگر بر نقد میراث روایی شیعی و نقد بسیاری از اخبار آحاد (/ خبرهای واحد) و احادیث مذهبی پراکنـده در کتب روایی، و اثبـات سخـافت و تعارض آنها بـا قـرآن کریم یـا مخالفت با عقل سلیم، تأکید نمودند.

شایان ذکر است که این تحول جدید در نگرش به متن قرآن، با آیت الله شیخ محمد حسن شریعت سنگلجی (م: ۱۹۴۳ م / ۱۳۲۱ ش) آغاز شد که می‌توان او را «بنیان‌گذار مدرسۀ سلفی قرآنی جدید شیعی» نامید. شریعت سنگلجی در زمان خود به تدریس قرآن همت گماشت و بدین منظور، مؤسسه‌ای به نام «دارالتبلیغ» دایر کرد. اما متأسفانه از طرف اربابان حوزۀ علمیه [قم] طرد گردید و طبق اظهار خویش در کتاب کلید فهم قرآن (صص ۵-۷) مورد فشارها و تهدیدات بسیار قرار گرفت، تا حدی که دوبار سعی کردند توسط عاملان خود، وی را ربوده و به قتل برسانند، اما موفق نشدند!

شریعت سنگلجی کتا‌ب‌های متعددی تألیف کرد که از آن جمله است: «توحید عبادت» که در آن بسیاری از عقاید و اعمال رایج در میان مردم عوام شیعۀ امامیه در آرامگاه‌های ائمۀ اهل بیت و فرزندان و نوادگان ایشان را به نقد کشیده است؛ از قبیل تعظیم و تکریم قبورائمه و غلوّ در بارۀ ایشان و طواف دور ضریح‌هایی که در مقبرهایی پراکنده در اطراف و اکناف کشور- اعم از شهرو و روستا و کوه و دشت- قرار دارد، و نذر برای آنها و استغاثه به درگاه صاحبان آن قبور؛ که وی آنها را اعمال شرک‌آلود و متناقض با توحید عبادت که اساس اسلام است، دانسته است! این طرز فکر و اندیشه موجب شد وی را به عنوان تجدید نظر طلب فکری یاری‌کنندۀ حرکت وهابیت در ایران آن دوره به حساب آورند. به جز آن، می‌توان گفت مهم‌ترین کتابی که از او به جای مانده «کلید فهم قرآن» است که سنگلجی درآن معتقد است که مسلمانان، قرآن را ترک گفته و درنتیجه، دچار سستی وخسران گشته‌ان وتنها راه حل مشکل و نجات آنان، بازگشت به قرآن کریم است.

اما پرسش این است که: فهم قرآن چگونه ممکن می‌گردد؟ این، پرسشی است که شریعت سنگلجی، بدان چنین پاسخ می‌گوید: گرفتن دین ازگذشتگان (سَلَف) نه از علمای بعدی (خَلَف) یعنی کسانی که همراه با فلسفه و تصوف و اعتزال پدید آمدند و وارد صحنه شدند[۳]. وی به منظور آن که برای قرآن و نقش سنت شریف نبوی، مرجعیتی بنا نهد، در کتابش افکار اساسی مهمی در بارۀ قرآن کریم طراحی کرده است. از جمله این که متن قرآن، تحریف نشده است، همراه با ذکر دلایلی بر این مدّعا. دیگر این که قرآن، قابل فهم است و نیاز به عامل دیگری ندارد و خود، در برگیرندۀ تمام مسائل اساسی دین است؛ بدون آن که منظورش از این سخن، نادیده‌گرفتن و کنارگذاشتن سنت نبوی باشد، بلکه خود او، این حرکتی را که می‌کوشد به طور مطلق از سنت نبوی منصرف شود، مورد انتقاد قرار می‌دهد و می‌گوید که همواره به سنت نیازمندیم، اما حجیت سنت به معنی دخالت آن در تمامی امور دین نیست.

سنگلجی از اینجا به طور مشروح در بارۀ نقشی که سنت بازی می‌کند سخن می‌گوید. به نظراو نیاز به سنت در محدودۀ شرعیات / احکام شرعی است، زیرا سنت، احکام کتاب را شرح و تفصیل می‌دهد؛ اما مسائل اساسی عقیدتی که نجات و هلاک انسان بدانها وابسته است، به عقیدۀ سنگلجی، به عهدۀ قرآن کریم است و در این وادی، نیازی به سنت وجود ندارد .[۴]

[۲] حيدر حب الله، مؤلف کتاب «نظریة السنة في الفکر الإسلامي الشیعي، التکوّن والصیرورة» بیروت، مؤسسة الانتشار العربی، ۲۰۰۶ م، ص ۶۱۲ به بعد، شکل‌گیری و خط سیر این جریان فکری اصلاحی را مورد مطالعه قرار داده است. [۳] کلید فهم قرآن، صص ۳- ۵ [۴] همان، صص ۳۹-۴۱