انگیزه ملاقات با آقای خمینی
به هر حال قصد من از خواستن وقت ملاقات از آقای خمینی و نوشتن نامه های متعدد به او، علاوه بر تظلم و تقاضای آزادی در بیان حقایق دین برای مردم و مبارزه با خرافات، این بود که او را از نتایج اصرار بر به کرسی نشاندن مسأله ولایت فقیه بر حذر دارم و در این مورد با مباحثه و مناظره علمیبه او بفهمانم که بر این اصرار عواقب خطرناکی مترتب است؛ زیرا نه در قرآن کمترین اشاره ای به ولایت فقیه هست، نه در نهج البلاغه، بحث ولایت در روایات نیز به این معنا که مورد نظر شماست مطرح نیست. از این رو اگر هیجان مردم فرو نشیند و هیاهوی انقلاب آرام گیرد و به تدریج مردم بفهمند که با این نظریه آنها را محجور دانسته ای و به نام دین، نوعی استبداد را بر آنها قبولانده ای، طبعا آن را کنار میگذارند ولی مصیبت عظمیاینست که آن را نه به عنوان یک رأی غلط طرد میکنند بلکه به عنوان مطلبی دینی از آن اعراض کرده و این خطا را نه به حساب شما بلکه تمام عیوب این رأی را به حساب اصل دین میگذارند و خدای ناخواسته نسبت به اصل دین بدبین و بی اعتماد میشوند. اما چه کنم که ایشان روحیه ای بسیار مستبد داشت و در عین حال به بیداری مردم علاقمند نبود و اجازه نمیداد که کسی سخنی بر خلاف رأی او اظهار کند و میخواست عوام کورکورانه از ملاها تبعیت کنند.