سوانح ایام - زندگینامه علامه ابوالفضل ابن الرضا برقعی رحمه الله

فهرست کتاب

خصومت و عناد مذهبیون با مؤلف

خصومت و عناد مذهبیون با مؤلف

البته این اعلامیه ها جز بر کینه و ظلم آخوندها نسبت به این بنده نیفزوده و غیر از ترور و تهمت و آزارهای دیگر، باز هم بدون هیچ جرم و گناهی برای سومین بار مرا در حکومت خود زندانی کردند، و این بار دورۀ اسارتم از دو زندان قبلی طولانی تر و قساوت و ظلمشان نسبت به من شدیدتر بود. چنان که گفتم نگارنده کتبی تألیف کرده بودم از جمله: «عرض اخبار اصول، بر قرآن و عقول» و «تضاد مفاتیح الجنان با آیات قرآن» و «بررسی علمی‌در احادیث مهدی» و... کتابی هم از عربی به فارسی ترجمه کرده بودم که آن را «رهنمود سنت در ردّ اهل بدعت» نامیدم. این کتب را برای رضای خدا و بیداری أمت اسلامی‌نوشته بودم، ولی چون درآنها بدعتها و خرافات مذهبی رد و ابطال شده بود، باعث غضب و عناد مذهبیون و مدافعین بدعت شد و خصوصاً آخوندهای متعصب خرافی اسباب زندانی شدنم را فراهم کردند و در اوایل مهرماه ۱۳۶۶ در حالی که بیمار بودم و صورتم مجروح بود و از بینی حقیر در اثر ضربت گلوله هنوز آب جاری بود، نامه ای از دادگاه ویژه روحانیت زندان اوین نوشته و مرا خواستند و من گمان کردم می‌خواهند از مسائل فقه یا کلام را که مورد اختلاف ماست مطرح کنند و مرا برای بحث خواسته اند؛ و لذا حاضر شدم اما در اوین معلوم شد مسأله ای مطرح نیست جز حبس و زجر این جانب. پس از ساعتی بازپرسی، مرا به سلولی که یک متر وسی سانت طول آن و یک متر عرض آن بود و دری آهنین داشت بردند و در را به رویم بستند. در ممالک متمدنه زندان یک مجتهد یا یک محکوم سیاسی با زندان قاتل و دزد فرق دارد. مثلاً در زمان دولت‌های سابق یک مجتهد را در یک خانه و یا منزلی بازداشت و تحت نظر نگه می‌داشتند، چنان که سی و هفت سال قبل مرا با آیت الله کاشانی در پنج فرسخی قزوین، سه ماه در منزلی تحت نظر نگاه داشتند، ولی در زمان تصدی روحانی نمایان زندان یک فقیه با زندان دزد و قاتل فرقی ندارد. حال خواننده خود بیندیشد به یک پیرمرد بی گناه بیمار ضعیف در چنین زندانی چه گذشت؟!

هر چه گفتم برای چه بدون محاکمه مرا محبوس کرده اند گوش ندادند و تقریباً شش ماه مرا در حال بیماری و ضعف محبوس نمودند، یعنی از مدت ۱۴ ماهی که در زندان اوین بودم ۶ ماه را در سلول انفرادی بودم و در طول این مدت نه خورشید را دیدم نه ماه را و هر چه گفتم اگر ایرادی دارید یک نفر اهل علم بیاید بحث کند و یا ایرادتان را بگویید و اگر در کتب حقیر مسأله ای بر خلاف شرع و یا بر خلاف واقع دیده اید که باعث زندانی شدن من شده مطرح کنید، جوابی ندادند. به حدی اذیت شدم که تمام بدنم مملو از دمل و کورک شد، چون پاسداران این حال را دیدند مرا به زندان ویژه روحانیت بردند که سلولی بزرگتر بود و حیاطی داشت که روزها چند ساعتی می‌توانستیم قدم بزنیم و خود را به دکتر عرضه کنیم. به هر حال این بار مدت ۱۴ ماه مرا در زندان اوین، ظالمانه نگه داشتند.