۱- اهانت دجالان به پیامبر اسلام ج
ما در سایر قسمتهای این کتاب به برخی از روایات شیعه که متضمن اهانتهایی به پیامبر اسلام جاست، اشاره کردهایم. و در اینجا تنها به روایاتی اشاره میکنیم که در آنها به ناموس و شرف پیامبر اسلام جاهانت شده است.
روایاتی در مصادر معتبر شیعه وجود دارند که همسر محبوب پیامبر جیعنی ام المؤمنین عائشه صدیقه را به عمل شنیع زنا متهم میسازند [۲۹۱]. حتی در برخی از این روایات مکذوبه گفته شده مهدی به هنگام ظهور، حد شرعی را بر همسر پیامبر جپیاده کرده و او را به جزای عمل خویش خواهد رساند [۲۹۲].
اینگونه روایات جعلی و دروغین اهانتهای زیادی را در بطن خود جای دادهاند. این روایات شخصیت پیامبر اسلام جرا زیر سؤال میبرند. اگر این ماجرا حقیقت میداشت چگونه بر پیامبر اسلام جروا میبود عائشه صدیقه را به همسری خود نگاه دارند؟ آیا پستترین و زبونترین مردان در صورت بروز چنین واقعه ای همسر خود را طلاق نمیدهند؟
ممکن است دجالی برای فرار از این روسیاهی بگوید شاید پیامبر از حقیقت این ماجرا مطلع نشدهاند؟
در جواب چنین سختی بایستی گفت اگر پیامبر جکه همواره وحی الهی بر ایشان نازل میشده، از حقیقت این ماجرا در مورد همسر خویش آگاه نشدند، شما از کجا حقیقت این ماجرا را دانستید؟ آیا پذیرفتن چنین سخنى، اهانتی به خداوند متعال نیست؟ اگر این ماجرا حقیقت میداشت چرا خداوند متعال پیامبر خود را از آن آگاه نساخت تا این رسوایی را از خود پاک سازند؟ و چرا خداوند متعال آیاتی چند از سوره نور را به اثبات برائت ام المؤمنین عائشه صدیقه اختصاص داده و درآیه بیست و ششم این سوره فرموده است: زنان ناپاک و ناشایست در خور مردانی اینچنیناند و زنان صالحه و شایسته در خور مردانی به همین صفات هستند. آیا هیچ انسان مسلمانی میتواند والعیاذ بالله بگوید پیامبر اسلام جناپاک و ناشایست بودهاند؟ آری، آنانیکه به صحت اینگونه روایات جعلی ایمان دارند، بطور غیر مستقیم بر این سخن مهر تأیید گذاشتهاند. خداوند متعال در اثبات برائت عایشه صدیقه میفرمایند:
﴿ٱلۡخَبِيثَٰتُ لِلۡخَبِيثِينَ وَٱلۡخَبِيثُونَ لِلۡخَبِيثَٰتِۖ وَٱلطَّيِّبَٰتُ لِلطَّيِّبِينَ وَٱلطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَٰتِۚ أُوْلَٰٓئِكَ مُبَرَّءُونَ مِمَّا يَقُولُونَۖ لَهُم مَّغۡفِرَةٞ وَرِزۡقٞ كَرِيمٞ ٢٦﴾[النور: ۲۶].
«زنان ناپاک و پلید شایسته و در خور مردانی ناپاک و پلیدند. و مردان زشتکار و ناپاک شایسته و در خور زنانی بدکار و پلیدند. و زنان پاک و صالحه لایق مردانی اینچنین و مردان متقی و صالح لایق زنانی بدین صفتاند. این پاکیزگان و نیکوکاران از بهتانی که در مورد آنها گفته میشود پاک و منزهاند. آنان را از جانب خالقشان آمرزش و رزقی نیکو مهیا گشته است».
آیا صحیح دانستن چنین روایاتی اهانتی به خداوند متعال که عائشه صدیقه و سایر همسران پیامبر جرا در آیه ششم سوره احزاب، امهات (مادران) مؤمنین لقب دادهاند نیست؟
علاوه بر آنچه ذکر شد، شخصیت و شرف پیامبر اسلام جدر روایات دیگری نیز مورد اهانت و بیاحترامی قرار گرفته است. در یکی از این روایات گفته میشود: «رسول الله جو عائشه تنها یک لحاف داشتند که آن را به هنگام خوابیدن بر روی خود پهن میکردند. برخی از شبها که امام علی ÷نیز با آنها میخوابیدند رسول الله جخود را بین آندو قرار میدادند و اگر نیمههای شب میخواستند از جای خود برخیزند، لحاف را مقداری بر آمده کرده و با این بر آمدگی بین عائشه و امام علی ÷فاصله ایجاد میکردند» [۲۹۳].
ببینید چگونه این دجالان بنام حب اهل بیت، اینچنین اهانت بزرگی به پیامبر اسلام جروا داشتهاند. آیا پستترین و زبونترین انسانها این اجازه را به خود میدهد که مردی نا محرم را در زیر لحافی که او و همسرش قرار دارند، جای دهد؟ و پس از آن نیمههای شب خود بر خیزد و آن مرد را با همسر خویش در زیر لحاف تنها گذارند؟ آری این است حال و روز روایات مصادری که شیعه آنها را معتبر و موثق میداند!
روایت دیگری از این روایات دروغین و اهانتآمیز را میخوانیم تا ثابت گردد حب اهل بیت بهانهای است برای ضربه زدن به اسلام. در این روایت گفته شده:
«روزی علی بن ابی طالب ÷به خانه پیامبر جرفتند. ایشان ابوبکر و عمر را در آنجا یافتند. امام علی ÷در مکانی که بین پیامبر و عائشه وجود داشت، نشستند. در این هنگام عائشه به ایشان گفت: مگر جایی جز ران من و ران رسول الله گیر نیاوردی؟ پیامبر با شنیدن این سخن خطاب به عائشه فرمودند: بس کن عائشه» [۲۹۴].
اهانتی که در این روایت به ناموس و شخصیت پیامبر اسلام جروا شده است، روشنگر حقد و کینه آن کسانی است که اینگونه روایات را از خود ساخته و آنها را در کتابهای خویش نگاشتهاند.
[۲۹۱] تفسیر القمی لعلی بن ابراهیم القمی ۲/۳۷۷. [۲۹۲] تفسیر القمی لعلی بن ابراهیم القمی ۲/۳۷۷. [۲۹۳] کتاب سلیم بن قیس ص ۲۲۱. [۲۹۴] البرهان فی تفسیر القرآن لهاشم البحرانی ج۴ ص ۲۲۵.