تشیع و معتقدات آن

فهرست کتاب

شیعه و مهدی

شیعه و مهدی

تمام فرقه‌ها و گروه‌های مختلف تشیع به وجود امامی غائب ایمان دارند. هر گروه در انتظار ظهور دوباره امام خود بسر می‌برد.

تنها مسأله‌ای که در این موضوع میان این فرقه‌ها و گروه‌ها اختلاف افکنده است شخصیت این امام نامرئی می‌باشد. زیرا هر کدام از این گروه‌ها، امام برگزیده خود را مهدی منتظر می‌داند.

سبئیه اولین فرقه‌ای از شیعه بشمار می‌رود که امامت را تنها منحصر به علی بن طالب دانسته و ایشان را زنده و غائب از انظار می‌داند. سبئیه می‌گوید: «علی هرگز کشته نشده و تا آن زمان که عرب را تحت فرماندهی خود قرار نداده و عدل و عدالت را در دنیا برقرار نساخته، نخواهد مرد» [۴۴۷].

اعتقاد به زنده بودن امام پس از فرقه سبئیه به برخی از فرقه‌های کیسانیه مانند کربیه [۴۴۸]نیز منتقل گشت. هنگامیکه امام این فرقه یعنی محمد بن حنفیه فوت کرد، آن‌ها وفات ایشان را انکار کرده و گفتند: «محمد بن حنفیه زنده و در کوهی بنام رضوی که بین مکه و مدینه قرار دارد بسر می‌برد. شیری در سمت راست و پلنگی در سمت چپ ایشان قرار دارند که تا فرا رسیدن زمان ظهور از ایشان محافظت خواهند کرد» [۴۴۹]. این فرقه مدت غیبت امام خویش را هفتاد سال اعلام کرد. اما هفتاد سال سپری گشت و خبر از ظهور امام نشد.

سپس رفته رفته هر فرقه به هنگام در گذشت امام خویش، وفات او را انکار کرده و او را مهدی موعود خود دانسته و در انتظار ظهور و قیام او لحظه شماری می‌کرد. اما آنچه در این مسأله بین تمام فرقه‌ها و فرقه اثنی عشری اختلاف افکنده این است که تمام این فرقه‌ها، مهدی خویش را اشخاصی قرار می‌دادند که در بین مردم زندگی کرده و همگان او را دیده بودند. اما فرقه اثنی عشری مهدی خویش را نوزادی قرار داد که نه تنها هیچکس او را ندیده بلکه مقرب‌ترین افراد خانواده او، وجود چنین نوزادی را انکار می‌کردند. پس از این مقدمه، اکنون در مورد اینکه چگونه ایمان به مهدی غائب به اعتقادات مذهب اثنی عشری رخنه پیدا کرد و به یکی از اساسی‌ترین معتقدات این مذهب مبدل گشت، صحبت می‌کنیم.

برای پاسخ دادن به این سؤال نخست بایستی اوضاع تشیع را پس از وفات حسن عسکری مورد تحقیق و بررسی قرار دهیم.

حسن عسکری که شیعه اثنی عشری او را امام یازدهم خود می‌داند در سال ۲۶۰هـ فوت کرد و همانگونه که قمی و نوبختی در کتابهای خود گفته‌اند: «هیچ اثر و نشانه ظاهر و آشکار که دال بر صاحب فرزند بودن ایشان باشد دیده نشد. در نتیجه میراث ایشان بین مادر و برادرشان جعفر تقسیم گردید» [۴۵۰]. این در حالی است که شیعه امامان خویش را حجت خداوند بر مردم می‌داند [۴۵۱]. و معتقد است وجود نظم و ثبات در نظام کون و هستی بسبب وجود امام می‌باشد. و اگر بر روی زمین امامی وجود نداشته باشد کون و هستی زیر و زبر خواهد شد [۴۵۲].

این اعتقاد پس از وفات امام حسن عسکری بدون اینکه فرزندی از خود بجا گذاشته باشد شیعیان را دچار فاجعه ای هولناک ساخت. چون کره زمین بدون وجود امام کما فی السابق حالت طبیعی خود را ادامه داد. و هیچ اثری از نازل شدن بلا و معصیبت دیده نشد. و زمین به اندازه یک درجه ریشتر نیز تکان نخورد. این مسأله شیعیان را مات و متحیر ساخت. چون آن‌ها باطل بودن یکی از اساسی‌ترین ارکان اعتقادات خود را با چشمان خویش مشاهده کردند. این مسأله همانگونه که قمی و نوبختی گفته‌اند شیعیان را به چهارده و یا پانزده فرقه و مذهب تقسیم کرد [۴۵۳]. هر کدام از این فرقه‌ها در مورد مسأله امامت و مهدی از خود سخنی سراییدند. گروهی گفتند: «هرگز امکان ندارد امام حسن بن علی بدون بجا گذاشتن فرزند فوت کنند. چون زمین بدون وجود امام دوامی نخواهد آورد. پس ایشان فوت نکرده بلکه غیب شده‌اند و ایشان همان مهدی شیعیان هستند» [۴۵۴].

گروه دیگری امامت را پس از حسن عسکری به برادر ایشان جعفر منتقل نمودند [۴۵۵].

برخی دیگر که این حادثه آن‌ها را مأیوس و ناامید ساخته بود حتی امامت حسن عسکری را نیز به سبب عقیم بودن ایشان باطل دانسته و آن را رد کردند [۴۵۶].

فرقه دیگری گفتند: «بدون هیچ شک و تردیدی امام حسن بن علی مانند پدران خویش فوت کرده‌اند. و این مسأله که دوست و دشمن به آن اعتراف دارند را هیچکس نمی‌تواند انکار کند. و همچنین بدون هیچ تردیدی ثابت شده ایشان فرزندی از خود بجا نگذاشته‌اند. در نتیجه پس از ایشان امامی وجود نخواهد داشت و سلسله امامت با وفات ایشان به نهایت رسیده است» [۴۵۷].

اما فرقه اثنی عشری که از همه این فرقه‌ها زرنگتر بود دست همه را از پشت بسته و این اعتقاد را برای خود تراشید که: «امام حسن عسکری صاحب فرزندی بوده است. اما به سبب ظلم و جور دستگاه حاکمه ایشان مجبور گشتند ولایت این نوزاد را مخفی نگاه دارند» [۴۵۸].

و بدین ترتیب شیعیان در مورد مسأله امامت و مهدی به ده‌ها گروه و فرقه تقسیم شدند و هر گروه گفته‌های خود را بر حق دانسته و دیگران را گمراه پنداشتند. و برخی دیگر که در برابر این مسأله مات و مبهوت ماندند و نتوانستند سخنان هیچیک از این فرقه‌ها را بپذیرند گفتند: «این مسأله بر ما پوشیده مانده و ما نمی‌دانیم در مورد آن چه بگوییم؟ [۴۵۹]».

سردمداران شیعه اثنی عشری بزودی در یافتند که ایمان به مهدی غائب نه تنها راه حلی برای فاجعه ای که گریبانگیر آن‌ها شده خواهد بود بلکه فوائد عظیم دیگری نیز برای آن‌ها به همراه خواهد داشت. به همین سبب آن‌ها با شور و شوق فراوان به تبلیغ و دفاع از این اعتقاد پرداختند. ما قبل از سخن در مورد آنچه سبب گشت سردمداران شیعه اثنی عشری با شور و شوق فراوان از ایمان به مهدی غائب دفاع کرده و به تبلیغ آن بپردازند، نخست این نکته را متذکر می‌گردیم که همواره در طول تاریخ به هنگام بروز انشقاق وجدایی بین گروه‌ها و فرقه‌های منحرف، هر یک از آن‌ها برای محق جلوه دادن خود دیگری را إفشاء و رسوا می‌سازد. در مورد مسأله‌ای ایمان به غیبت مهدی نیز چون شیعیان به گروه‌ها و فرقه‌های متعددی تقسیم شدند هر یک از آن‌ها حقیقت و ماهیت گروه دیگر را بر ملا ساخت. ما از این افشاگریها می‌توانیم به علت حقیقی دفاع سردمداران فرقه اثنی عشری از ایمان به مهدی غائب پی ببریم. مهم‌ترین این علت‌ها عبارتند از:

۱- پر کردن جیبهای خود از اموال مردمان ساده که به عنوان زکات و خمس و حق امام زمان به نواب و وکلاء روباه صفت امام غائب می‌پرداختند. روایات افشاگرانه فراوانی در بطن مراجع و مصادر تشیع حکایت از این حقیقت دارند. به عنوان مثال فرقه اثنی عشریه در رد بر فرقه‌ای که موسی کاظم را مهدی می‌داند اینچنین گفته است: «به هنگام وفات ابو ابراهیم (امام موسی کاظم) هر یک از نواب و نمایندگان ایشان اموال بی‌کرانی در اختیار داشت. این مسأله سبب شد آن‌ها برای محفوظ نگاه داشتن این اموال نزد خود، مرگ ایشان را انکار کرده و ایشان را مهدی غائب بدانند. زیاد بن مروان قندی هفتاد هزار و علی بن أبی حمزة سی هزار دینار در اختیار داشت» [۴۶۰].

در برخی از اوقات نیز سردمداران و دجالان یک فرقه برای رسیدن به منصب نمایندگی امام غائب به جان یکدیگر افتاده و همدیگر را افشاء ورسوا می‌ساختند. از میان این اشخاص می‌توان محمد بن علی شلمغانی را نام برد. او برای دست یافتن به منصب بابیت [۴۶۱]با اباالقاسم حسین بن روح به رقابت شدیدی پرداخت. اما در نهایت از او شکست خورد. و پس از شکست خوردن ماهیت خود و ابا القاسم را اینگونه افشاء کرد: «من و ابو القاسم به خوبی می‌دانستیم بر سر چه با یکدیگر دست و پنجه نرم می‌کنیم. ما مانند لا شخورانی بودیم که بر سر مردار به جان یکدیگر افتاده باشند» [۴۶۲].

۲- بر پا ساختن دولت و حکمتی جدا از خلافت اسلامی.

دجالان برای تجزیه و تضعیف خلافت اسلامی نقشه‌های بسیار کشیده و دسیسه‌های فراوانی بکار گماشتند. اما به فضل الهی به آرزوی پلید خود نرسیدند. در نتیجه از حقیقت فرار کرده و خود را به افسانه و خیال دلخوش ساختند تا بتوانند پیروان خویش را از یأس و ناامیدی نجات داده و آن‌ها را به قیام مهدی و بر پا ساختن حکومتی شیعی امیدوار سازند.

۳- دخول بسیاری از دشمنان اسلام در صف شیعه.

بسیاری از کسانیکه به علت‌های گوناگون ظاهرا مسلمان شده اما در باطن همچنان بر ادیان گذشته خود باقی مانده بودند، انضمام به تشیع را فرصتی مناسب برای رویارویی با اسلام یافتند. بسیاری از این اشخاص در ادیان حقیقی خود، معتقد به وجود شخصیتی با مواصفاتی شبیه به مواصفات مهدی شیعه بوده‌اند.

[۴۴۷] المقالات و الفرق للقمی ص ۱۹ تصحیح و تعلیق: محمد جواد مشکور، مطبعه حیدری، طهران ۱۹۶۳م. فرق الشیعه للنوبختی ص ۲۲ دار الاضواء، بیروت، ط:الثالثه:۱۴۰۴ هـ. [۴۴۸] کربیه: فرقه ای از شیعه که پیرو ابی کریب ضریر می‌باشند. [۴۴۹] مسائل الامامه لعبد الله بن محمد الناشی الاکبر ص ۲۶ تحقیق: یوسف فان، المعهد الالمانی للأبحاث الشرقیه، بیروت ۱۹۷۱م. [۴۵۰] المقالات و الفرق للقمی ص ۱۰۲ تصحیح و تعلیق: محمد جواد مشکور، مطبعه حیدری، طهران ۱۹۶۳ م. فرق الشیعه للنوبختی ص ۹۶ دار الاضواء، بیروت، ط:الثالثه ۱۴۰۴ هـ. [۴۵۱] اصول الکافی للکلینی ۱/۱۸۸ تصحیح و تعلیق: علی اکبر غفاری،دارالکتب الاسلامیه، طهران، ط:الثالثه:۱۳۸۸ هـ. [۴۵۲] مصدر سابق ۱/۱۷۹. [۴۵۳] فرق الشیعه للنوبختی ص ۹۶ دار الاضواء ، بیروت، ط:الثالثه ۱۴۰۴. الفصول المختاره للمفید ص ۲۵۸ دار الاضواء بیروت ، ط: الرابعه ۱۴۰۵ هـ.المقالات و الفرق للقمی ص ۱۰۲ تصحیح و تعلیق: محمد جواد مشکور، مطبعه حیدری ، طهران ۱۹۶۳ م [۴۵۴] فرق الشیعه للنوبختی ص ۹۶ (چاپ سابق الذکر). المقالات و الفرق للقمی ص ۱۰۶ (چاپ سابق الذکر) [۴۵۵] المقالات و الفرق للقمی ص ۱۱۰(چاپ سابق الذکر). [۴۵۶] المقالات و الفرق للقمی ص ۱۰۹ (چاپ سابق الذکر) . فرق الشیعه للنوبختی ص ۱۰۰، ۱۰۱ (چاپ سابق الذکر). [۴۵۷] المقالات و الفرق للقمی ص ۱۰۷-۱۰۸ (چاپ سابق الذکر). فرق الشیعه للنوبختی ص ۱۰۵ (چاپ سابق الذکر). [۴۵۸] الارشاد للمفید ص ۳۸۹ مؤسسه الاعلمی بیروت، ط: الثالثه ۱۳۹۹ هـ. [۴۵۹] المقالات و الفرق للقمی ص ۱۱۵-۱۱۶ (چاپ سابق الذکر). فرق الشیعه للنوبختی ص ۱۰۸ (چاپ سابق الذکر). [۴۶۰] الغیبه للطوسی ص ۴۲-۴۳ مکتبه الالفین، الکویت. [۴۶۱] بنا بر معتقدات شیعه باب کسی است که با امام غائب رابطه مستقیم داشته و مشکلات و سؤالهای مردم را بر او عرضه می‌کند. هر باب برای خود وکلایی دارد که نمایندگان او در بین مردم هستند. [۴۶۲] الغیبه للطوسی ص ۲۴۱ مکتبه الالفین، الکویت.