۵- اعتقاد داشتن به اینکه حرکت ابرها و بوجود آمدن رعد و برق ناشی از اراده امام میباشد:
در مراجع مذهب تشیع روایاتی وجود دارند که بر اساس آنها شیعیان میپندارند برخی از امور هستی تحت اراده و مشیئت ائمه قرار دارند. در یکی از این روایات بوجود آمدن رعد و برق، ناشی از اراده و خواست امام دانسته شده است. در این روایت گفته شده: «سماعه بن مهران میگوید: نزد ابا عبدالله ÷نشسته بودم که ناگهان صدای رعد و برق مهیبی شنیده شد. در این هنگام ابا عبدالله ÷فرمودند: این رعد و برق ناشی از اراده و خواست یار شما است. من پرسیدم: منظورتان از یار ما کیست؟ ایشان فرمودند: امیر المومنین ÷» [۱۸].
جای بسی شگفتی است که چگونه مفید و مجلسی این جرأت را به خود دادهاند که روایتی اینچنین که مضمون آن چیزی جز الحاد و شرک در ربوبیت نیست را در کتابهای خود جای دهند.
گویا خداوند متعال گوشهای آنها را کر و چشمانشان را کور کرده و آنها این آیه کریمه را نشنیده و ندیدهاند که در آن فرموده شده:
﴿هُوَ ٱلَّذِي يُرِيكُمُ ٱلۡبَرۡقَ خَوۡفٗا وَطَمَعٗا وَيُنشِئُ ٱلسَّحَابَ ٱلثِّقَالَ ١٢﴾[الرعد: ۱۲].
«او (خداوند متعال) است که برق را برای بیم دادن شما از خشم و غضب خویش و برای امید بستنتان به رحمتش به شما مینمایاند و ابرهای سنگین را بوجود میآورد».
دجالان چنان در ضلالت و گمراهی غوطه ور گشته و بصیرت خود را از دست دادهاند که روایات جعلی و افسانهای آنها، هر انسان عاقل و خردمندی را به حیرت و تعجب وا میدارد.
بیائید به یکی دیگر از این روایات که مجلسی آن را در کتاب خود ذکر کرده است گوش فرا دهیم. در این روایت گفته شده: «روزی علی بن ابی طالب ÷به دو تکه ابر اشاره کردند. این دو تکه ابر ناگهان همانند دو قالی گشتند. آنگاه امام علی ÷بر یکی از این ابرها و یارانشان از جمله سلمان و مقداد و... بر ابر دیگر سوار شدند. امام علی ÷پس از سوار شدن بر ابر فریاد زدند: من چشم خداوند در زمین هستم. من زبان خداوند در میان خلائق هستم. من همان نور خداوند هستم که هرگز خاموش نمیگردد، من...» [۱۹]. در ادامه این قصه خیالی یاران امام علی در مورد معجزات پیامبران از ایشان میپرسند. ایشان در جواب میگویند: «من عظیمتر از این معجزات را به شما نشان خواهم داد. سوگند به آنکه دانه را شکاف و انسان را آفرید من آنچنان مقدار عظیمی از ملکوت آسمانها و زمین را تحت اراده و مشیئت خود دارم که شما حتی توان درک مقدار اندکی از آن را نیز ندارید» [۲۰]. در ادامه این قصه عجیب و غریب گفته شده «علی بن ابی طالب و یاران ایشان پیامبران (علیهم الصلاة والسلام) را دیدند. یکی از پیامبران سخت میگریست. هنگامیکه یاران علی بن ابی طالب از او سبب گریستن را پرسیدند. او در جواب گفت: تا مدتی پیش امیرالمؤمنین هر بامداد به دیدن من آمده و در کنارم مینشستند و من به برکت نگریستن به ایشان نیروی بیشتری برای عبادت کردن پیدا میکردم. اما اکنون مدت ده روز است که ایشان به دیدن من نیامدهاند و این مسأله مرا بسیار افسرده و غمگین ساخته است» [۲۱]. در ادامه این قصه گفته شده: «امام علی ÷از یاران خود میخواهند چشمانشان را ببندند. آنگاه ایشان آنها را به بازاری میبرند که مردمان آن از درخت نخل نیز درازتر هستند. امام علی ÷پس از اینکه به یاران خود میگویند این مردمان از قوم عاد هستند فریادی میکشند که از شدت آن همه آن مردمان هلاک میگردند. و در پایان هنگامیکه امام علی ÷و یاران ایشان به شهر خود باز میگردند یاران ایشان میگویند: سوگند میخوریم که شما نشانه و آیه عظیم خداوند هستید» [۲۲]. این قصه خیالی با اینکه مالامال و سرشار از خرافات و شرکیات میباشد، اما مجلسی احتمال حقیقت داشتن آن را رد نمیکند. او پس از اعتراف به اینکه «این قصه را در مراجع و مصادر ندیدهام» [۲۳]. میگوید: «اما ما آن را رد نمیکنیم» [۲۴].
خودتان ببینید چگونه آقای مجلسی احتمال حقیقت داشتن روایتی که مالامال خرافات و شرکیات است و در هیچیک از مصادر و مراجع روایت نشده است را رد نمیکند. مطمئناً اگر این روایت در یکی از مراجع و مصادر نقل میشد آقای مجلسی به آن ایمان کامل پیدا کرده و هیچگونه شک و تردیدی نسبت به صحت داشتن آن به دل خود راه نمیداد.
[۱۸] الاختصاص للمفید ص ۳۲۷، (مؤسسه الاعلمی، بیروت ۱۴۰۲ هـ)، بحار الانوار للمجلسی ۲۷/۳۳ (چاپ سابق الذکر). [۱۹] بحار الانوار للمجلسی ۲۷/۳۳/۴۰ (چاپ سابق الذکر). [۲۰] بحار الانوار للمجلسی ۲۷/۳۳/۴۰ (چاپ سابق الذکر). [۲۱] بحار الانوار للمجلسی ۲۷/۳۳/۴۰ (چاپ سابق الذکر). [۲۲] بحار الانوار للمجلسی ۲۷/۳۳/۴۰ (چاپ سابق الذکر). [۲۳] بحار الانوار للمجلسی ۲۷/۳۳/۴۰ (چاپ سابق الذکر). [۲۴] بحار الانوار للمجلسی ۲۷/۳۳/۴۰ (چاپ سابق الذکر).