۳- کتاب«فصل الخطاب فی اثبات تحریف کتاب رب الارباب»:
این کتاب را نیز یکی از بزرگترین علمای شیعه بنام حاج میرزا حسین بن محمد تقی الدین النوری الطبرسی که در طبرستان بدنیا آمده و در سال ۱۳۲۰هـ. در کوفه فوت کرده، نوشته است.
وی که از یاران مجدد مذهب شیعه در قرن سیزدهم یعنی سید شیرازی بشمار میرود علاوه بر کتاب «مستدرک الوسائل» در حدود سی کتاب دیگر در علم حدیث و رجال و عقاید به رشته تحریر در آورده است. علاوه بر این، بسیاری از علما و بزرگان مذهب تشیع همچون شیخ عباس قمی مؤلف کتاب «الکنی و الالقاب» و کتاب «منتهی الامال» و شیخ آقا بزرگ طهرانی مؤلف کتاب «أعلام الشيعة» و کتاب «الذريعة إلى تصانيف الشيعة» از تلامیذ و شاگردان او بودهاند.
طبرسی در زمان حیات خویش شیخ مشایخ نجف بوده است.
او با نوشتن کتاب فصل الخطاب که شامل دو هزار روایت از ائمه مبنی بر وقوع تحریف و تبدیل در قرآن میباشد، نقاب تقیه را از چهره شیعه کنار زد و ثابت کرد در مذهب تشیع قرآن موجود فاقد اعتبار بوده و محرف و مبدل دانسته میشود.
طبرسی با این کتاب خود، سروصدای عظیمی در بین بزرگان و علمای شیعه که وقت را برای اظهار و آشکار ساختن این اعتقاد بسیار زود میدانستند، بپاکرد و آنها را سخت آشفته و پریشان ساخت.
پس از این مقدمه اکنون برای آشنایی بیشتر با اعتقاد شیعه در مورد قرآن مجید به ذکر برخی از سخنان طبرسی و همچنین آیاتی که او مدعی صورت پذیرفتن تحریف در آنها است میپردازیم.
طبرسی در کتاب خود از قول جزائری میگوید:
«بزرگان و علما همگی بر صحت روایات متواتره دال بر صورت پذیرفتن تحریف و تغییر در قرآن با یکدیگر اتفاق نظر دارند» [۱۵۷]. او همچنین روایتی را به امام صادق - /- نسبت داده که در آن از قول ایشان گفته شده:
«اگر قرآن همانگونه که نازل شده تلاوت میشد، شما نامهای ما را در آن مییافتید» [۱۵۸].
طبرسی در این کتاب خود میگوید:
«بدون شک و تردیدی سوره ولایت از قرآن حذف شده است: «يا ايها الذين آمنوا آمنوا بالنبي والولي الذين بعثناهما يهديانكم إلي صراط المستقيم..» [۱۵۹].
اکنون میپردازیم به ذکر چند مثال ازآیاتی که طبرسی مدعی صورت پذیرفتن تحریف در آنها است.
توجه: ما آنچه طبرسی مدعی تحریف و یا حذف آنها است را بین دو پرانتز قرار دادهایم.
۱- آیه ۲۳۸ از سوره البقره:
«حافظوا على الصلوات والصلاه الوسطى (وصلاة العصر) وقوموا لله قانتين» [۱۶۰].
۲- آیه ۴۳ از سوره آل عمران:
«يا مريم اقنتي لربك واسجدي (شكراً لله) واركعي مع الراكعين» [۱۶۱].
۳- آیه ۶۷ از سوره المائده:
«يا أيها الرسول بلغ ما انزل إليك من ربك (في علي) وإن لم تفعل (عذبتك عذاباً اليماً)» [۱۶۲].
۴- آیه ۱۱۵ از سوره طه:
«ولقد عهدنا إلى آدم من قبل (كلمات في محمد وعلي وفاطمة والحسن والحسين والأئمة من ذريتهم)» [۱۶۳].
۵- آیه ۲۷ و ۲۸ از سوره الفجر:
«يا أيتها النفس المطمئنة (إلى محمد ووصيه والأئمة من بعده) ارجعي إلى ربك راضية (بولاية علي) مرضية (بالثواب)» [۱۶۴].
۶- آیه ۷ از سوره الشرح:
«فإذا فرغت فانصب (عليا للولاية)» [۱۶۵]
براستی که رکاکت این الفاظ و عبارات و دور بودن آنها از بلاغت زبان عربی خود مشت محکمی بر دهان طبرسی و همفکرانش میباشد. پس از اینکه این سه مرجع را به عنوان نمونه و مثال ذکر کردیم، بایستی بگوییم: سایر مراجع و مصادر مذهب تشیع همچون کتاب «البرهان فی تفسیر القرآن» نوشته سید هاشم بحرانی و کتاب «مرآة العقول» نوشته ملا باقر مجلسی و کتاب «الانوار النعمانية» نوشته نعمت الله جزائری و کتاب «تفسیر الصافی» نوشته نعمت الله جزائری و کتاب «تفسیر الصافی» نوشته فیض کاشانی، همگی مدعی صورت پذیرفتن تحریف و تبدیل در قرآن مجید هستند. و ما را همان بس که جزائری اعتقاد به وقوع تحریف در قرآن را مورد اجماع و اتفاق نظر تمام علمای شیعه میداند [۱۶۶].
در اینجا جا دارد به این نکته اشاره کنیم که برخی از علماء و بزرگان شیعه که وقت را برای اظهار و اعلان این اعتقاد فاسد و باطل مناسب نمیبینند، همواره سعی کردهاند به انکار این مسأله پرداخته و بگویند ما شیعیان قرآن موجود را کامل و به دور از تحریف و تبدیل میدانیم.
اما حقیقت این است که این سخن چیزی جز تقیه و دورویی نیست. و هرگز نمیتواند بر مسألهای که مانند آفتاب روشن و واضح است، سرپوش گذارد. علاوه بر این ما با در نظر گرفتن مطالبی که اکنون به ذکر آنها میپردازیم، به راحتی میتوانیم به دورویی و تقیه کردن این دسته از علمای شیعه پی ببریم.
۱- روایات جعلی و دروغینی که بر وقوع تحریف در قرآن دلالت دارند، در مراجع و مصادر مذهب تشیع به حد تواتر رسیدهاند. محدث بزرگ شیعه نعمت الله جزائری میگوید: «علما و بزرگان همگی در مورد صحت روایات متواتره دال بر وقوع تحریف در قرآن با یکدیگر اتفاق نظر دارند» [۱۶۷].
۲- روایات دروغینی که دلالت بر وقوع تحریف در قرآن دارند، بر خلاف سخنان این دسته از بزرگان شیعه، همگی منسوب به ائمه هستند.
۳- این دسته از بزرگان شیعه که راه تقیه و دورویی را در پیش گرفتهاند، هرگز از مراجع و کتابهایی که شامل این گمراهیها و ضلالتها است برائت نجسته و آنها را باطل نمیدانند. بلکه این مراجع و مصادر تا به امروز در تمام حوزههای علمیه تشیع تدریس میشوند.
۴- تمام این سردمداران شیعه همچون قمی و خوئی، خود در مؤلفات خویش بصورت بسیار ماکرانه و غیر مستقیم سعی بر اثبات ادعای وقوع تحریف در قرآن داشتهاند. بعنوان مثال قمی که در یکی از سخنان خود میگوید: «آنکس که بگوید ما معتقد به وقوع تحریف در قرآن هستیم، دروغگو میباشند». خود در کتاب «الخصال» این حدیث دروغین را روایت میکند: «جابر جعفی میگوید: شنیدم رسول الله جفرمودند: در روز قیامت سه چیز از مردم شکایت میکنند. قرآن و مسجد و عترت. قرآن میگوید: الهی! مرا تحریف کرده و پاره پاره ام ساختند....» [۱۶۸].
پس میبینیم سخنان این عده از علمای شیعه که وجود چنین اعتقادی را در مذهب خود انکار میکنند، چیزی جز تقیه و نیرنگ بازی نیست.
اکنون که ثابت گردید اعتقاد به صورت پذ یرفتن تحریف در قرآن مجید یکی از اعتقادات مذهب تشیع بشمار میرود، جا دارد مقداری نیز در مورد خطورت این اعتقاد سخن بگوییم.
ما باید بدانیم آنانیکه چنین اعتقادی را ساخته و پرداخته و آن را از اعتقادات مذهب تشیع قرار دادهاند از یک سو سلاح خطرناکی به دست دشمنان اسلام داده و از سوی دیگر توهینی بزرگ به خداوند متعال و پیامبر جو یاران و اهل بیت ایشان کردهاند. سلاحی که آنها به دست دشمنان اسلام دادهاند این است که به آنها این امکان را دادهاند که الهی بودن اسلام موجود را زیر سؤال برده و خطاب به مسلمانان بگویند کتاب آسمانی شما مورد تحریف و تغییر قرار گرفته است. پس دین شما هیچ تفاوتی با یهودیت و نصرانیت محرف و مبدل ندارد. و اگر شما توانایی محفوظ نگاه داشتن احادیث را نیز فاقد بوده اید. و بدین ترتیب نمیتوانید ادعا کنید دین شما دینی است آسمانی، بلکه این دین ساخته و پرداخته دست بشر میباشد.
علاوه بر این، اعتقاد به تحریف قرآن راه را بر انسانهای گنهکار وضعیف النفس باز میکند تا هر عملی میخواهند انجام دهند. و اگر مورد سرزنش و ملامت قرار گرفتند در جواب بگویند: شما به چه حقی مرا به ادای نماز و روزه و زکات و حج و....امر میکنید و دزدی و شراب خواری و زنا و..... را بر من حرام میگردانید؟ این احکام در قرآن دستخورده وجود دارد و شما از کجا میدانید این احکام در قرآن حقیقی نیز وجود داشته باشند؟ شاید این احکام در قرآن حقیقی منسوخ شده باشند.
از جانب دیگر همانگونه که میدانیم قرآن مجید معجزهای است جاودانی که خالق مهربان آن را تا روز قیامت حجتی بر مشرکین و کفار قرار دادهاند. اما بر اساس اعتقادات شیعه، این معجزه جاودانی نمیتواند بر کفار و مشرکین حجت باشد. چون این کتاب مورد تحریف و تغییر قرار گرفته و با سخنان بشر در هم آمیخته شده است.
همانگونه که قبلا نیز گفتیم اعتقاد به صورت پذیرفتن تحریف در قرآن مجید توهینی به خداوند متعال محسوب میگردد. چون او در فرمایشات خود به مسلمانان وعده داده است که قرآن مجید را از هر تحریف و گزندی مصون نگاه دارند [۱۶۹]. پس بدین ترتیب ایمان داشتن به صورت پذیرفتن تحریف در قرآن بمعنی ناتوان دانستن معبود بر حق در جامه عمل پوشاندن به وعده خویش میباشد.
این اعتقاد همچنین توهینی به رسول الله جاست. در یکی از کتابهای معتبر شیعه ذکر شده که رسول الله جبرخی از آیات و احکام را تنها به علی بن ابی طالب سیاد دادهاند. و مجموع این آیات و احکام را مصحف (قرآن) علی نامیدهاند [۱۷۰].
این گفته باطل به صورت غیر مستقیم پیامبر جرا متهم به خیانت به اسلام و مسلمین میکند. چون وظیفه پیامبر جاین بوده که دین اسلام را به همه بشریت ابلاغ کنند و کسی را مستثنی قرار ندهند. خداوند متعال در این مورد میفرماید:
﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَٰكَ إِلَّا كَآفَّةٗ لِّلنَّاسِ بَشِيرٗا وَنَذِيرٗا﴾[سبأ: ۲۸].
«و ما تو را نفرستادهایم مگر برای اینکه عموم مردم را بشارت و بیم دهنده باشی».
و در آیه دیگری خداوند متعال میفرماید:
﴿ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ﴾[المائدة: ۳].
«امروز دینتان را برایتان به حد تمام و کمال رساندم....».
بنابراین فرمایش، دین در دسترس همه مردم قرار گرفته و هیچ آیه و یا حکمی از آن مخفی و محرمانه نگاه داشته نشده است.
اعتقاد به صورت پذیرفتن تحریف در قرآن مجید یاران رسول الله جرا نیز به خیانت متهم میکند. این اتهام اهل بیت پیامبر جرا نیز شامل میشود چون بنا بر ادعاهای دجالان قرآن کامل و حقیقی تنها نزد علی بن ابی طالب سوجود داشته و ایشان پس از خود آن را به ائمه سپرده تا اینکه بالاخره آخرین آنها قرآن کامل و حقیقی را با خود بر داشته و درون سردابی مخفی گشته و معلوم نیست کی از آن خواهد آمد.
و بدین ترتیب دجالان و دروغپردازان اهانتی بس عظیم به علی و فرزندان ایشان روا داشتهاند. چون با شنیدن این اراجیف این سؤال در ذهن هر شنونده ای مطرح میگردد که چرا علی بن ابی طالب سدر زمان خلافت ابوبکر و عمر و عثمان -رضی الله عنهم- قرآنی را که دجالان کامل میدانند به مردم نشان ندادند تا آنها را از گمراه شدن باز دارند؟ ممکن است نادانی در جواب این سؤال بگوید: ایشان از جان خود میترسیدهاند. اهل سنت و جماعت هرگز چنین جوابی را در مورد علی بن ابی طالب سکه یکی از بزرگترین قهرمانان و حق گویان تاریخ اسلام بودهاند قبول نخواهند کرد. و علاوه بر این با شنیدن جواب مذکور، باز این سؤال مطرح میگردد که چرا ایشان در زمان خلافت خویش چنین کاری را انجام ندادند و چندین نسخه از همان قرآنی که دجالان آن را کامل و حقیقی میدانند تهیه نکردند و آنها را به سرتاسر جهان اسلام نفرستادند تا دیگر کسی نتواند چنین قرآنی را منکر شود؟
این سؤال فقط میتواند دو جواب داشته باشد. ما یا بایستی علی بن ابی طالب را خائن و دشمن اسلام بدانیم. و حاشا که ایشان چنین باشند. و یا اینکه با ایمان کامل بپذیریم قرآن موجود همان قرآنى است که از آسمان بر رسول الله جنازل گشته و خداوند متعال او را از هر گزندی محفوظ نگاه داشته است. و سخنان وادعاهای دجالانی همچون کلینی وقمی و طبرسی و سایر همکاران دغل کارشان چیزی جز نیرنگ واراجیف نیستند.
بلکه، برادر و خواهر گرامی! این اعتقاد علما و بزرگان شیعه در مورد قرآن مجید کتاب آسمانی مسلمانان میباشد. کتاب که خداوند متعال آن را هدایتگر قرار داده تا بشریت را به راه مستقیم هدایت کند. کتابی که خداوند متعال محفوظ ماندن آن را از هر گونه تحریف و دستخوردگی بعهده گرفته و فرمودهاند:
﴿إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّكۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ ٩﴾[الحجر: ۹].
«ما قرآن را نازل کردهایم و ما نیز حافظ و نگاهبان آن هستیم».
آیا پس از شنیدن این فرمایش الهی، کسی میتواند ادعا کند قرآن مجید تحریف شده و دستخورده است؟
اما اگر تعصب و خودخواهی انسان را کور کند، هر مسألهای ممکن است رخ دهد. همانگونه که این دجالان را کور کرده و مانع از آن شده این فرمایشات الهی را بشنوند:
﴿ذَٰلِكَ ٱلۡكِتَٰبُ لَا رَيۡبَۛ فِيهِۛ هُدٗى لِّلۡمُتَّقِينَ ٢﴾[البقرة: ۲].
«این کتاب که بدون هیچ شک و تردیدی (از جانب خداوند نازل شده) راهنمای پرهیز کاران است».
﴿لَّا يَأۡتِيهِ ٱلۡبَٰطِلُ مِنۢ بَيۡنِ يَدَيۡهِ وَلَا مِنۡ خَلۡفِهِۦۖ تَنزِيلٞ مِّنۡ حَكِيمٍ حَمِيدٖ ٤٢﴾[فصلت:۴۲].
«هرگز ناحق به قرآن راه نخواهد یافت. چون قرآن فرو فرستاده شده ای است از جانب معبودی حکیم و ستوده شده از جانب مخلوقات».
اهل سنت و جماعت از مدعیان وقوع تحریف در قرآن مجید میخواهند نسخهای از قرآنی که آن را کامل و حقیقی میدانند، به آنها بدهند تا آن را راهنمای خود قرار داده و از تعالیم آن پیروی کنند و در صورت عاجز ماندن در مقابل این در خواست بایستی بدانند که پیرو هوی و هوس و تعصب خود هستند.
﴿قُلۡ فَأۡتُواْ بِكِتَٰبٖ مِّنۡ عِندِ ٱللَّهِ هُوَ أَهۡدَىٰ مِنۡهُمَآ أَتَّبِعۡهُ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ ٤٩ فَإِن لَّمۡ يَسۡتَجِيبُواْ لَكَ فَٱعۡلَمۡ أَنَّمَا يَتَّبِعُونَ أَهۡوَآءَهُمۡۚ﴾[القصص: ۴۹-۵۰].
«به آنها بگو اگر راست میگویید کتابی از جانب خداوند بیاورید که را از قرآن و تورات بهتر هدایت کند تا من از آن پیروی کنم. اگر آنها نتوانستند در خواست تو را بر آورده سازند بدانکه از هوی نفس خود پیروی میکنند».
﴿قُلۡ هَاتُواْ بُرۡهَٰنَكُمۡ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ ١١١﴾[البقرة: ۱۱۱].
«بگو اگر راست میگویید دلیل و بر هان خود را ارائه دهند».
پس از آشنایی با اعتقاد شیعه در مورد قرآن مجید، این سؤال پیش خواهد آمد که چرا بزرگان این مذهب ادعا کردهاند قرآن مجید مورد تحریف و دستخوردگی قرار گرفته است؟
این سؤال چند جواب دارد که عبارتند از:
۱- در مذهب تشیع اعتقاد به ولایت و امامت ائمه رکنی عظیم از ارکان این مذهب دانسته شده و منکر آن در زمره کافران قرار میگیرد. کلینی دجال روایتی را از زراره کذاب نقل کرده که در آن گفته شده: «ابو جعفر ÷فرمود: اسلام بر پنج رکن بنا شده است: نماز و زکات و حج و روزه و ولایت. زراره میگوید: به ایشان گفتم عظیمترین و مهمترین این رکن کدام است؟ ایشان پاسخ دادند: ولایت» [۱۷۱]. اینگونه روایت دروغین که بیانگر جایگاه عظیم ولایت و امامت در مذهب تشیع میباشد این سؤال را مطرح میسازند که: چرا قرآن مجید تمام ارکان دین را بیان داشته و در آیات بسیاری مسلمانان را به نماز و زکات و روزه و حج امر کرده اما کوچکترین اشارهای به مساله ولایت که بنا بر اعتقادات مذهب تشیع چنین جایگاه عظیمی دارد، نکرده است؟
این مساله خود مهر بطلانی است بر یکی از بزرگترین اصول مذهب تشیع. و بیانگر این مساله میباشد که اعتقاد به ولایت ائمه چیزی جز بافته دجالان و دغل کاران نیست.
اما دجالان که در مقابل این سؤال ساده، بیجواب و حیران مانده بودند، برای فرار از رسوایی، از خدا نترسیده و خجالت نکشیدند و آخرین کتاب آسمانی را محرف و دستخورده دانستند تا به پیروان ساده اندیش خود بگویند قرآن کامل و حقیقی به مساله ولایت و امامت ائمه ما اشاره کرده است. اما یاران رسول الله جآن سورهها و آیات را از قرآن موجود حذف کردند.
پس یکی از علتهای محرف دانستن قرآن مجید این بود که در آن هیچ اشارههای به مسألهای که سردمداران تشیع ادعا میکنند بزرگترین و مهمترین ارکان دین میباشد، نشده است. و روشن است که مساله بیانگر بطلان این اعتقاد میباشد.
۲- مساله دیگری که بزرگان شیعه را بر آن داشت تا قرآن مجید را محرف و دستخورده بدانند، وجود آیات بسیاری در مدح و ستایش یاران رسول الله جمیباشد [۱۷۲]. این آیات مانند تیشه ای است که ریشه ادعاهای باطل دجالان در مورد مرتد شدن یاران رسول الله جرا از بیخ و بن میکند. دجالان برای مقابله و رویارویی با این آیات و فرمایشات الهی تصمیم گرفتند آنها را جعلی و ساختگی معرفی کنند تا به راحتی بتوانند آنها را زیر پا گذاشته و مقام والای یاران رسول الله جرا منکر شوند.
۳- یکی از افتخارات یاران رسول الله جبه ویژه ابوبکر و عمر و عثمان شاین است که قرآن مجید که تا قبل از وفات رسول الله جبه سبب ادامه داشتن نزول وحی الهی به صورت پراکنده و بر اساس ترتیب نزول آیات نوشته میشد، در عهد خلافت آنها قرآن جمع آورى شد. و آنها به افتخار بزرگی نائل آمدند و اجر و ثواب فراوانی برای خود کسب کردند. این مساله نیز به نوبه خود حاقدان و کینه توزان را بر آن داشت تا صحت قرآن مجید و بدور ماندن آن از تحریف و دستخوردگی را زیر سؤال برند تا به خیال خام خود بتوانند این افتخار بزرگ را از یاران رسول الله جسلب کنند.
۴- محرف دانستن قرآن بهانهای است که به دجالان این فرصت را میدهد که از احکام آن شانه خالی کنند. چون محرف دانستن قرآن مجید صحت تمام فرمایشات و احکام الهی موجود در آن را زیر سؤال میبرد.
دجالان برای رسیدن به این هدف خود علاوه بر این ادعای باطل، به جعل برخی روایات نیز پرداختهاند. در روایتی از کتاب کافی گفته شده:«مردی خدمت رسول الله جآمده و خطاب به ایشان گفت: ای رسول الله. من نماز گزاران را دوست دارم اما خود نماز نمیخوانم. و روزه داران را دوست دارم اما خود روزه نمیگیرم. رسول الله جخطاب به مرد فرمودند: تو در روز قیامت با آنهایی خواهی بود که دوستشان داری» [۱۷۳].
آیا چنین روایت دروغینی مسلمانان را به ترک شریعت اسلامی دعوت نمیکند؟ آری. یکی دیگر از علتهای محرف دانستن قرآن مجید، زیر پا گذاشتن احکام و دستورات آن است.
[۱۵۷] فصل الخطاب ص ۳۰، وکتاب «اعلام الشیعه» لآقا بزرگ الطهرانی. قسمت دوم ج ۱ ص ۵۴۳. [۱۵۸] فصل الخطاب للنوری الطبرسی ص ۱۴. [۱۵۹] فصل الخطاب للنوری الطبرسی. ترجمه آیه خیالی: «ای مؤمنین، به پیامبر و ولی ای که ما آنها را بسوی شما فرستاده ایم ایمان بیاورید. آنها شما را به راه راست هدایت میکنند...». [۱۶۰] فصل الخطاب للنوری الطبرسی ص ۲۰۷. [۱۶۱] فصل الخطاب للنوری الطبرسی ص ۲۱۴. [۱۶۲] فصل الخطاب ص ۲۳۱،تفسیر القمی ۱/۱۰-۱/۱۷۱. [۱۶۳] فصل الخطاب ص ۲۵۸. [۱۶۴] فصل الخطاب ص ۲۹۰. [۱۶۵] فصل الخطاب ص ۲۹۱. [۱۶۶] فصل الخطاب ص ۳۰، و«أعلام الشیعه» لآقا بزرگ الطهرانی. قسمت دوم ج ۱ ص ۵۴۳. [۱۶۷] فصل الخطاب ص ۳۰، و«اعلام الشیعه» لآقا بزرگ الطهرانی. قسمت دوم ج ۱ ص ۵۴۳. [۱۶۸] الخصال للقمی ص ۸۳. ط: ایران ۱۳۰۲ هـ. [۱۶۹] سوره الحجر آیه ۹. [۱۷۰] تفسیر البیان للامام الخوئی ص ۲۲۲. [۱۷۱] الکافی فی الاصول ص ۱۸ ج ۲ ط طهران ، ص ۳۶۸ ج ۱ ط الهند. [۱۷۲] برخی از این آیات را ما در مبحث « شیعه و یاران رسول الله (صلى)» ذکر کرده ایم. [۱۷۳]کتاب الروضه من الکافی فی الفروع ج۸.