تشیع و معتقدات آن

فهرست کتاب

ب- وظیفه مهدی:

ب- وظیفه مهدی:

روایاتی که در مراجع و مصادر تشیع در مورد قیام مهدی ذکر شده‌اند همگی دلالت بر این نکته دارند که ظهور مهدی برای زدودن ظلم و ستم و بر پا نمودن عدل و عدالت نیست. بلکه تنها وظیفه او قتل کردن سنی‌ها می‌باشد.

در روایتی گفته شده: «اولین کاری که امام مهدی ÷انجام می‌دهند این است که آن دو نفر [۵۰۵]را از قبرهای خود بدر آورده و آن‌ها را می‌سوزانند. سپس خاکسترشان را در هوا پخش کرده و مسجد را منهدم می‌سازند» [۵۰۶]. و در روایت دیگری گفته شده: «امام مهدی ÷بسوی قبر رسول الله (ص) براه می‌افتند. هنگامیکه ایشان به مسجد می‌رسند دیوار قبر را شکسته و آندو [۵۰۷]را از قبرهایشان بدر آورده و آن‌ها را لعنت کرده و از آن‌ها برائت می‌جویند. سپس آن‌ها را به صلیب کشیده و پس از آتش زدن اجسادشان خاکستر آن‌ها را در هوا پخش می‌کنند» [۵۰۸].

اینگونه روایات از آتش حقد و کینه‌ای که در سینه دجالان نسبت به این دو ابر مرد تاریخ اسلام فروزان است، خبر می‌دهند.

نه تنها این حقد و کینه بلکه نژاد پرستی نیز در جعل روایات مربوط به مهدی نقش داشته است. در بسیاری از روایات، عربها (بایستی توجه داشت پیامبر جو اهل بیت ایشان همگی عرب بوده‌اند) مورد دشنام قرار گرفته و به آن‌ها وعده قتل عامی که در طول تاریخ بشریت بی‌نظیر باشد داده شده است. نعمانی در روایتی می‌گوید: «حارث بن مغیره و ذریح محاربی می‌گویند: ابوعبدالله ÷فرمودند: بین ما و عربها چیزی جر قتل و کستار باقی نمانده است» [۵۰۹]. اما روایاتی با این مضمون این اشکال را پیش آوردند که با عربهای شیعه مذهب چکار کنند؟ به همین سبب نیز دروغپردازان مجبور شدند روایات دیگری جعل کنند و در آن‌ها به نشر این مطلب بپردازند که عربهای شیعه مذهب همگی مگر افراد انگشت شماری از مذهب تشیع روی بر خواهند گرداند [۵۱۰].

مهدی شیعه نه تنها ابوبکر و عمر بلکه ام المؤمنین عائشة صدیقه همسر رسول الله جرا نیز از عدل و انصاف خود بی‌نصیب نمی‌گذارد بنا بر روایتی پوچ و تو خالی «مهدی عائشه را از قبر بدر آورده و آن حدی (عقوبت شرعی) را که پیامبر جبنا بر رحمت و شفقت خود بر او اجرا نکردند، بر وی پیاده کرده و او را شلاق می‌زند» [۵۱۱].

آن دجالی که این اکاذیب را سر هم کرده با یک تیر دو نشانه زده است. او علاوه بر اینکه همسر رسول الله جرا متهم به مرتکب شدن گناهی کرده که سزاوار شلاق خوردن می‌باشد، پیامبر جرا نیز متهم کرده که حدود الهی را زیر پا می‌گذاشته و آن را بر خویشاوندان و آشنایان خود اجرا نمی‌کرده‌اند. این در حالی است که رسول الله جدر حدیثی که در یکی از مراجع اهل سنت یعنی صحیح امام بخاری روایت شده فرموده‌اند: «به خداوند سوگند، حتی اگر دخترم فاطمه نیز مرتکب سرقت گردد دست او را قطع خواهم کرد» [۵۱۲].

پس از خواص، نوبت به عوام اهل سنت و جماعت می‌رسد. مهدی همگی آن‌ها را از لب شمشیر خود می‌گذراند. در روایتی گفته شده: «وای به حال مرجئه [۵۱۳]. آن‌ها هنگام ظهور قائم ما به چه کسی پناه خواهند برد؟» [۵۱۴]. و در روایت دیگری گفته شده: «هنگام قیام صاحب زمان، أشخاص ناصبی [۵۱۵]را نزد ایشان حاضر خواهند کرد. اگر شخص ناصبی اسلام یعنی ولایت را بپذیرد، صاحب زمان او را رها خواهد ساخت. و اگر از پذیرش ولایت سرباز زند صاحب زمان گردنش را از تن جدا خواهد کرد. مگر درصورتی که ناصبی قبول کند مانند اهل ذمه جزیه بپردازد» [۵۱۶]. دروغپردازان با جعل اینگونه روایات، تشنگی خود به خون اهل سنت و جماعت را به اثبات رسانده‌اند. آیا با وجود چنین روایات و اعتقاداتی، دعوت بسوی وحدت و یکپارچگی بین اهل سنت و تشیع می‌تواند چیزی جز عوام فریبی و به بازی گرفتن مردم باشد؟ این نکته نیز در این روایت قابل تأمل است که در آن تضادی با روایتی که در آن گفته شد مهدی جزیه نمی‌پذیرد وجود دارد. و این تضادهای بی‌حد و حصر بزرگ‌ترین دلیل بر بطلان تمام این اکاذیب واراجیف هستند.

مهدی موهوم چنان تشنه خون است که در روایتی گفته شده: «کاری جز کشتن ندارد. هیچکس را باقی نمی‌گذارد» [۵۱۷]. و در روایت دیگری گفته شده: «توبه هیچکس را نمی‌پذیرد» [۵۱۸]‌. و در اکذوبه دیگری گفته شده: «صاحب زمان پس از قیام، تمام نوادگان قاتلین حسین ÷را به سبب آنچه اجدادشان انجام دادند خواهند کشت» [۵۱۹]. دجالی که این روایت را جعل کرده گویا نمی‌دانسته است در قرآن آیه ای وجود دارد که معبود بر حق در آن فرموده است: ﴿وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٞ وِزۡرَ أُخۡرَىٰۚ[فاطر: ۱۸]. «و هیچکس بار گناه دیگری را به دوش نمی‌گیرد».

آری، این مهدی موهوم کاری به بسط دادن عدل و عدالت ندارد. او تنها تشنه خون اهل سنت می‌باشد. در روایتی گفته شده: «اگر مردم می‌دانستند قائم آل محمد چه کشتار و قتل عامی براه خواهند انداخت، بسیاری از آن‌ها آرزو می‌کردند ایشان را نبینند. بسیاری از کسانیکه ایشان را می‌بینند خواهند گفت: او از آل محمد نیست. اگر او از آل محمد می‌بود مقداری رحم و شفقت در دل او وجود می‌داشت» [۵۲۰].

[۵۰۵] مراد ابوبکر و عمر بمی‌باشد. [۵۰۶] بحار الانوار للمجلسی ۵۲/۳۸۶ (چاپ سابق الذکر) [۵۰۷] مراد ابوبکر و عمر بمی‌باشد. [۵۰۸] بحار الانوار للمجلسی ۵۲/۳۸۶ (چاپ سابق الذکر). [۵۰۹] الغیبه للنعمانی ص ۱۵۵ (چاپ سابق الذکر). بحار الانوار للمجلسی ۵۲/۳۴۹ (چاپ سابق الذکر). [۵۱۰] الغیبه للنعمانی ص ۱۳۷ (چاپ سابق الذکر). بحار الانوار للمجلسی ۵۲/۱۱۴ (چاپ سابق الذکر) [۵۱۱] علل الشرائع لابن بابویه ص ۵۷۹-۵۸۰ المکتبه الحیدریه و مطبعتها، ط: الثالثه ۱۳۸۵ هـ. بحار الانوار للمجلسی ۵۲/۳۱۴، ۳۱۵ (چاپ سابق الذکر). [۵۱۲] رواه البخاری کتاب الانبیاء ۴/۱۵۱ و کتاب فضائل الاصحاب باب ذکر اسامه بن زید ۴/۲۱۴. [۵۱۳] مراد از مرجئه و ناصبی اهل سنت و جماعت می‌باشد. [۵۱۴] الغیبه للنعمانی ص ۱۹۰ (چاپ سابق الذکر) . بحار الانوار للمجلسی ۵۲/۳۵۷ (چاپ سابق الذکر). [۵۱۵] مراد از مرجئه و ناصبی اهل سنت و جماعت می‌باشد. [۵۱۶] تفسیر فرات للکوفی ص ۱۰۰ المطبعه الحیدریه، النجف، نشر: مکتبه الداوری، قم. بحار الانوار للمجلسی ۵۲/۳۷۳ (چاپ سابق الذکر). [۵۱۷] بحار الانوار للمجلسی ۵۲/۲۳۱ (چاپ سابق الذکر). [۵۱۸] بحار الانوار للمجلسی ۵۲/۳۴۹ (چاپ سابق الذکر). [۵۱۹] علل الشرائع لابن بابویه ص ۲۲۹ (چاپ سابق الذکر)، عیون اخبار الرضا لابن بابویه ۱/۲۷۳ ط: ایران ۱۳۱۸ هـ. بحار الانوار للمجلسی ۵۲/۳۱۳ (چاپ سابق الذکر). [۵۲۰] الغیبه للنعمانی ص ۱۵۴ (چاپ سابق الذکر). بحار الانوار للمجلسی ۵۲/۳۵۴ (چاپ سابق الذکر).