تشیع و معتقدات آن

فهرست کتاب

توحید الوهیت

توحید الوهیت

پس از آنکه نخست با توحید ربوبیت و بینش شیعه نسبت به آن آشنا شدیم، اکنون در مورد توحید الوهیت و بینش این مذهب نسبت به آن سخن می‌رانیم.

ما اگر بخواهیم توحید الوهیت را بصورت ساده و واضح تعریف کنیم می‌توانیم بگوییم: توحید الوهیت یعنی اینکه شخص مسلمان فقط معبود بر حق را بپرستد و آنچه که شرعاً عبادت و پرستش محسوب می‌گردد را برای احدی از مخلوقات بجا نیاورد. خداوند متعال مسلمانان را امر کرده که بگویند:

﴿إِيَّاكَ نَعۡبُدُ وَإِيَّاكَ نَسۡتَعِينُ ٥[الفاتحة: ۵].

«تنها تو را عبادت کرده و تنها از تو استعانت می‌جوییم».

با در نظر داشتن این مطلب که حتی مشرکین نیز به توحید ربوبیت ایمان داشته‌اند، می‌توان به این نتیجه رسید که علت و سبب اساسی بعثت پیامبران، دعوت و فراخواندن مردم به سوی توحید الوهیت و بر حذر داشتن آن‌ها از شرک ورزیدن در آنچه که شرعاٌ عبادت و پرستش محسوب می‌گردد، بوده است.

پس از این مقدمه مختصر، اکنون به ذکر بینش تشیع نسبت به این نوع از توحید می‌پردازیم. متأسفانه بایستی گفت: در مراجع و مصادر مذهب تشیع روایاتی منسوب به ائمه وجود دارند که در آن‌ها شیعیان را به مرتکب شدن اعمالی تشویق کرده‌اند که با توحید الوهیت و یکتاپرستی منافات و تضاد دارند. البته جای هیچ شک و تردیدی نیست که اهل بیت پیامبر جاز این سخنان و گفتارها پاک و مبری بوده‌اند. ما قبل از سخن در مورد این روایات به مسأله بسیار مهم دیگری اشاره می‌کنیم. این مسأله این است که سردمداران مذهب تشیع برای فرار از آیاتی که مسلمانان را به توحید و یکتاپرستی فراخوانده و آن‌ها را از شرک ورزیدن در عبادات بر حذر داشته‌اند، در هر کجا از قرآن مجید که نامی از توحید برده شده آن را به ولایت ائمه تفسیر کرده‌اند. و همانگونه که بزودی مشاهده خواهیم کرد حتی در برخی از موارد لفظ جلاله (کلمه «الله») را به امیرالمؤمنین تفسیر کرده‌اند. اکنون برای اثبات این ادعا به ذکر چند مثال می‌پردازیم:

خداوند متعال در سوره الزمر آیه ۶۵ مى‌فرماید:

﴿وَلَقَدۡ أُوحِيَ إِلَيۡكَ وَإِلَى ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِكَ لَئِنۡ أَشۡرَكۡتَ لَيَحۡبَطَنَّ عَمَلُكَ[الزمر: ۶۵].

«(ای پیامبر) به تو و پیامبران پیش از تو وحی شده است که اگر شرک ورزی، تمام اعمال صالحه تو بر باد خواهند رفت».

همانگونه که از معنای واضح و آشکار این آیه پیدا است، خداوند متعال پیامبر خویش را مورد خطاب قرار داده تا امت اسلامی را به بزرگی گناه و معصیت شرک ورزیدن گوشزد کنند و به آن‌ها بگویند شرک ورزیدن چنان گناه بزرگی است که حتی اگر أحدی از پیامبران مرتکب آن گردد تمام اعمال صالحه او بر باد خواهند رفت.

اکنون بیایید بینیم سردمداران و بزرگان مذهب تشیع این آیه را چگونه تفسیر کرده‌اند. کلینی و قمی در تفسیر این آیه گفته‌اند: «اگر در خلافت، کسی را با علی شریک گردانی تمام اعمال صالحه تو بر باد خواهند رفت» [۲۵]. در تفسیر البرهان نیز این آیه به همین صورت تفسیر شده است [۲۶].

اگر چه تفسیر آقای کلینی وقمی چنان بی‌پایه و اساس و به دور از عقل و منطق می‌باشد که حاجتی به بحث و مناقشه در مورد آن وجود ندارد اما با این وجود ما نگاهی به آیه ای که پیش از این آیه قرار دارد می‌اندازیم تا بطلان ادعاهای مفسرین شیعه را بهتر دریابیم. خداوند متعال فرموده:

﴿قُلۡ أَفَغَيۡرَ ٱللَّهِ تَأۡمُرُوٓنِّيٓ أَعۡبُدُ أَيُّهَا ٱلۡجَٰهِلُونَ ٦٤ وَلَقَدۡ أُوحِيَ إِلَيۡكَ وَإِلَى ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِكَ لَئِنۡ أَشۡرَكۡتَ لَيَحۡبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِينَ ٦٥ بَلِ ٱللَّهَ فَٱعۡبُدۡ وَكُن مِّنَ ٱلشَّٰكِرِينَ ٦٦[الزمر: ۶۴-۶۶].

«ای پیامبر! به آن‌ها بگو ای کسانیکه از عظمت و بزرگی معبود بر حق بی‌خبرید. ایا شما از من می‌خواهید کسی جز معبود بر حق را بپرستم؟ ای پیامبر! به تو و پیامبران پیش از تو وحی شده است که اگر شرک ورزی، تمام اعمال صالحه تو بر باد خواهند رفت و از گروه زیانکاران قرار خواهی گرفت. ای پیامبر! بر تو است که تنها معبود بر حق را بپرستی و در زمره شکرگذاران باشی».

هر مسلمانی که کوچک‌ترین آشنایی با زبان عربی داشته باشد براحتی در می‌یابد که در این آیات کوچک‌ترین اشاره‌ای به امیرالمؤمنین علی به ابی طالب و مسأله ولایت نشده است. اما آقایان کلینی وقمی و سایر همکاران دغلکارشان لفظ جلاله («الله») را به علی و کلمه «عبادت» را به ولایت و امامت تفسیر کرده‌اند. این مسأله همچنین بی‌بضاعت بودن بزرگان تشیع در اثبات امامت علی بن ابی طالب پس از رحلت رسول الله جرا نیز به اثبات می‌رساند. بایستی از آقایانی کلینی وقمی و سایر سردمداران تشیع پرسید: اگر خداوند متعال می‌خواست مسلمانان را به پذیرفتن ولایت علی و فرزندان و نوادگان ایشان امر کنند، چرا این مسأله را به صورت واضح و آشکار ذکر نکرد تا تمام مسلمانان به این مسأله پی برده و هیچ حجت و بهانه‌ای برای کسی باقی نماند؟ مگر خداوند متعال در توصیف قرآن مجید نفرموده:

﴿وَلَقَدۡ يَسَّرۡنَا ٱلۡقُرۡءَانَ لِلذِّكۡرِ فَهَلۡ مِن مُّدَّكِرٖ ١٧[القمر: ۱۷].

«ما قرآن را برای پند و اندرزگیری (مردم)، سهل و آسان قرار داده‌ایم. آیا کسی می‌خواهد از آن پند بپذیرید؟»

مثالی دیگر:

خداوند متعال در سوره النمل آیه ۶۱ می‌فرماید:

﴿أَءِلَٰهٞ مَّعَ ٱللَّهِۚ بَلۡ أَكۡثَرُهُمۡ لَا يَعۡلَمُونَ ٦١[النمل: ۶۱].

«آیا معبود بر حقی جز خداوند وجود دارد؟ براستی که اکثریت مشرکین حقیقت توحید و یکتاپرستی را نمی‌دانند».

اکنون بیایید نظری بر برخی از مراجع و مصادر مذهب تشیع بیاندازیم و ببینیم این آیه کریمه را به چه صورت تفسیر کرده‌اند. در این مصادر این آیه به این صورت تفسیر شده است: «آیا امکان دارد در یک زمان دو امام و دو پیشوا وجود داشته باشند؟ یکی امام حق و عدالت و دیگری امام و پیشوای گمراهی و ضلالت» [۲۷].

ببینید چگونه سردمداران تشیع برای به کرسی نشاندن ادعاهای بی‌اساس خود قرآن مجید را به بازی گرفته‌اند و لفظ جلاله (الله) را به امام تفسیر کرده‌اند.

پس از این ما به ذکر و بررسی یکی از اصول و اساسیت توحید الوهیت می‌پردازیم و سپس با موضع مذهب تشیع نسبت به آن آشنا می‌گردیم. این مسأله بسیار مهم و اساسی این است که بر اساس معتقدات پاک اسلامی در تمام انواع عبادات، هیچ واسطه و میانجی بین معبود بر حق و مخلوق وجود ندارد. و ما بایستی بدانیم قرار دادن واسطه و میانجی در دعا و یا سایر عبادات و متوسل شدن به آن‌ها همان شرکی است که مشرکین در طول تاریخ مرتکب آن می‌شده‌اند. خداوند متعال در این رابطه فرموده:

﴿وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌۖ أُجِيبُ دَعۡوَةَ ٱلدَّاعِ إِذَا دَعَانِۖ فَلۡيَسۡتَجِيبُواْ لِي وَلۡيُؤۡمِنُواْ بِي لَعَلَّهُمۡ يَرۡشُدُونَ ١٨٦[البقرة: ۱۸۶].

«و چون بندگان من از تو در مورد دوری و نزدیکی من پرسند، بایستی بدانند که من به آن‌ها نزدیک بوده و دعای آنکس که مرا خواند را اجابت خواهم کرد. پس بر آن‌ها است که به من ایمان آورده و در برابر اوامر من سر تسلیم فرود آورند تا به راه راست هدایت یابند».

و همچنین خداوند متعال خطاب به تمام بندگان مؤمن و مسلمان خود فرموده:

﴿وَقَالَ رَبُّكُمُ ٱدۡعُونِيٓ أَسۡتَجِبۡ لَكُمۡۚ إِنَّ ٱلَّذِينَ يَسۡتَكۡبِرُونَ عَنۡ عِبَادَتِي سَيَدۡخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ ٦٠[المؤمن: ۶۰].

«پروردگار شما فرمود مرا بخوانید تا دعاهایتان را مستجاب سازم. بی‌شک آنانیکه از پرستیدن من إعراض و سر کشی کنند بزودی با ذلت و خواری درون جهنم جای خواهند گرفت».

اهل سنت و جماعت معتقد هستند هر کس در عبادات خویش، بین خود و خداوند متعال مخلوقی را واسطه و میانجی قرار دهد و بر او توکل کند و حاجات خود را بجای اینکه مستقیماٌ از معبود بر حق بطلبد از این واسطه طلب کند، در دام همان شرکی افتاده که مشرکین مرتکب آن می‌شده‌اند. مشرکین نیز همانگونه که قرآن مجید از آن‌ها نقل کرده است در توجیه این عمل مشرکانه خود می‌گفتند:

﴿مَا نَعۡبُدُهُمۡ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَآ إِلَى ٱللَّهِ زُلۡفَىٰٓ[الزمر: ۳].

«ما آن‌ها را عبادت نمی‌کنیم مگر برای اینکه مقداری ما را به بارگاه الهی مقرب و نزدیکتر سازند

اما مذهب تشیع بر خلاف این اعتقاد پاک اسلامی، ائمه اثنی عشر را در عبادات و دعاها واسطه و میانجی بین انسان و خداوند متعال می‌دانند. مجلسی در این رابطه می‌گوید: «ائمه حجاب خداوند و واسطه و میانجی بین ایشان و خلائق می‌باشند» [۲۸]. و در کتاب «عقائد الامامیه» در مورد ائمه گفته شده: «آن‌ها دروازه‌های بارگاه الهی و راه‌های رسیدن به ایشان هستند. آن‌ها همانند کشتی نوح می‌باشند، هرکس بر آن نشیند نجات می‌یابد و هر کس از آن اعراض ورزد غرق می‌گردد» [۲۹]. در بسیاری از روایات تشیع ادعا شده که حتی پیامبران نیز در دعاهای خود به ائمه متوسل می‌شده‌اند! در کتاب «بحار الأنوار» گفته شده: «دعاهای پیامبران به سبب توسل جستن آن‌ها به ائمه، مستجاب می‌شده‌اند» [۳۰]. و در روایت دیگری گفته شده: «امام رضا ÷فرمودند: هنگامیکه نوح ÷در آستانه غرق شدن بود، با توسل جستن به حق ما از غرق شدن نجات یافت. و هنگامیکه ابراهیم ÷را در آتش افکندند با متوسل شدن به حق ما از آن رهایی پیدا کرد. و موسی ÷نیز با توسل جستن به حق ما بود که دریا در مقابل او خشک گردید. و عیسی ÷را خداوند به سبب توسل جستن او به حق ما از دست یهودیان نجات بخشید» [۳۱]. و در برخی دیگر از روایات دروغین ادعا شده که چون برخی از پیامبران در برابر ائمه شیعه و ولایت آن‌ها سر تسلیم فرود نیاوردند، خداوند آن‌ها را معاقبه و مبتلی به مصیبت ساخت. در روایتی که سرشار از اهانت به آدم ÷می‌باشد گفته شده: «... هنگامیکه خداوند آدم را در بهشت جای داد، محمد و علی و حسن و حسین -صلوات الله علیهم- را در مقابل او ظاهر کرد. آدم با نگاهی سرشار از حسادت به آن‌ها نگریست. سپس از او خواسته شد ولایت ائمه را بپذیرد. اما او از اینکار سرباز زد. به همین سبب بهشت او را از درون خود به بیرون پرتاب کرد. پس از مدتی آدم به اشتباه خود پی برد و از حسادت خویش توبه کرد و به حق پنج تن محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین صلوات الله علیهم متوسل شد. در نتیجه خداوند او را بخشید و از گناه او در گذشت. و در مورد همین ماجرا است که خداوند متعال فرموده است: ﴿فَتَلَقَّىٰٓ ءَادَمُ مِن رَّبِّهِۦ كَلِمَٰتٖ[البقرة: ۳۷]. «(سپس آدم کلمات و دعاهایی از خالق خویش آموخت)» [۳۲].

اگر آن دجالی که این روایت اهانت‌آمیز را از خود جعل کرده، مقداری بیشتر دروغپردازی خود ادامه می‌داد حتماً می‌گفت: آدم ÷نخست سنی مذهب بوده و سپس شیعه شده است! و در یکی دیگر از این روایات دروغین گفته شده: «سبب محبوس شدن یونس ÷در شکم نهنگ امتناع او از پذیرفتن ولایت علی ÷در شکم نهنگ رهایی نیافت مگر پس از پذیرفتن ولایت علی بن ابی طالب ÷» [۳۳].

ما از اینگونه روایات دروغین می‌توانیم چندین نتیجه دیگر نیز بگیریم که عبارتند از:

۱- آن دروغپردازانی که روایات مذهب تشیع را روایت کرده‌اند، برای دست یافتن به اهداف ناپسند خود از هیچ حیله و نیرنگی فروگذار نکرده‌اند.

۲- در روایات موجود در مصادر و مراجع مذهب تشیع به پیامبران هیچ احترامی گذاشته نشده است.

۳- روایات مراجع و مصادر مذهب تشیع چنان بی‌پایه و اساس هستند که به هیچ وجه نمی‌توان به آن‌ها اعتماد کرد.

در روایت دروغینی که جعل کنندگان آن خواسته‌اند هرگونه ارتباط مستقیم فرد شیعی مذهب را با خالق هستی قطع کنند، هر یک از ائمه مسئول برآورده ساختن حاجتی قرار داده شده است.

در این روایت خطاب به فرد شیعی مذهب گفته شده: «... برای نجات از سلاطین و وسوسه‌های شیاطین دستت را بسوی علی بن حسین ÷دراز کن. و در بجا آوردن عبادات و امور اخروی از محمد بن علی ÷و جعفر بن محمد ÷مدد بخواه، و برای طلب عافیت از خداوند به موسی بن جعفر ÷متوسل شو. و برای طلب رزق از خداوند از محمد بن علی ÷کمک بخواه. و در نیکی کردن به برادران و بجا آوردن عبادات نافله از علی بن محمد ÷و برای رسیدن به نعیم اخروی از حسن بن علی ÷مدد بخواه. و هنگامیکه شمشیر دشمن را بر بالای سر خود دیدی که می‌خواهد سرت را از بدنت جدا کند از صاحب زمان (عج) مدد بجو و یقین داشته باش که ایشان ترا نجات خواهند داد» [۳۴].

ایمان داشتن به اینگونه روایات دروغین هر گونه رابطه مستقیم بین فرد شیعی مذهب و خالق هستی را از بین برده و امید و توکل او را بجای خداوند بر ائمه قرار می‌دهد. و بدین ترتیب هیچ شور و شوقی برای روی آوردن به بارگاه الهی در او باقی نمی‌ماند. بلکه تمام دعاها و راز و نیاز کردن‌های خود را برای ائمه بجا آورده و از آن‌ها مدد می‌جوید.

این در حالی است که قرآن مجید به ما آموخته است دعاها و حاجات خود را مستقیماً با معبود بر حق در میان گذاشته و هیچ مخلوقی را در این میان واسطه و میانجی قرار ندهیم. خداوند متعال می‌فرماید:

﴿وَلِلَّهِ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰ فَٱدۡعُوهُ بِهَاۖ[الأعراف: ۱۸۰].

«خداوند را نام‌های نیکو است. او را به این نام‌ها بخوانید».

همچنین خداوند متعال خطاب به مشرکین که دست دعا بسوی مخلوق دراز می‌کنند فرموده است:

﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ عِبَادٌ أَمۡثَالُكُمۡۖ فَٱدۡعُوهُمۡ فَلۡيَسۡتَجِيبُواْ لَكُمۡ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ ١٩٤[الأعراف: ۱۹۴].

«جز خداوند سایر کسانیکه آن‌ها را می‌خوانید بندگانی همچون شما (فانی وضعیت و ناتوان) هستند. اگر شما راست می‌گویید (و آن‌ها توانایی بر آورده ساختن حاجات شما را دارند) پس، از آن‌ها بخواهید دعاها و خواسته‌های‌تان را مستجاب سازند (تا آشکار گردد آیا شما درست می‌گویید یا ما)».

در اینجا جا دارد برای دفاع از مقام پیامبران و اثبات باطل بودن روایاتی که مصادر تشیع در مورد آدم و یونس -علیهماالسلام- روایت کرده‌اند، نگاهی به قرآن مجید بیاندازیم و حقیقت را از آیات آن بشنویم.

در قرآن مجید ذکر شده است هنگامیکه آدم و حوا -علیهماالسلام- پی به اشتباه خود بردند دست دعا بسوی معبود بر حق دراز کرده و گفتند:

﴿قَالَا رَبَّنَا ظَلَمۡنَآ أَنفُسَنَا وَإِن لَّمۡ تَغۡفِرۡ لَنَا وَتَرۡحَمۡنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِينَ ٢٣[الأعراف: ۲۳].

«(آدم و حوا) گفتند: پروردگارا، ما (با سر پیچی کردن از امرشما و خوردن آن میوه) به خود ظلم روا داشتیم. و اگر شما ما را نیامرزید و به ما رحم نکنید، بی‌شک ما از زیانکاران خواهیم بود».

می بینیم که بنابر فرمایش الهی و بر خلاف آن روایت دروغین، آدم ÷برای طلب آمرزش هرگز به احدی از ائمه متوسل نشده‌اند.

و حاشا که احدی از پیامبران مرتکب چنین عملی گردد. شما خود بگویید کدامیک را بایستی بپذیریم: فرمایش خداوند متعال و یا گفته مجلسی و دار و دست‌هاش را؟

و در مورد قصه یونس ÷بایستی گفت: هنگامیکه ایشان به اشتباه خود که همانا رها ساختن قوم خویش بدون اجازه خداوند بود پی بردند، از درون شکم نهنگ خالق خود را خواندند و فرمودند:

﴿وَذَا ٱلنُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَٰضِبٗا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقۡدِرَ عَلَيۡهِ فَنَادَىٰ فِي ٱلظُّلُمَٰتِ أَن لَّآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنتَ سُبۡحَٰنَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ ٱلظَّٰلِمِينَ ٨٧[الأنبیاء: ۸۷].

«(یونس ÷) در آن تاریکی‌ها بانگ بر آورد و گفت: الهی، هیچ معبود بر حقی جز تو وجود ندارد. تو از هر عیب و نقص پاک و پیراسته‌ای، الهی، حقا که من از ستمکاران بوده‌ام».

در این آیه نیز می‌بینیم که بر خلاف روایات مصادر تشیع، یونس ÷هنگامیکه به اشتباه خود پی بردند دست دعا بسوی خالق هستی دراز کرده و با مدح و ستایش خداوند و اعتراف به اشتباه خود، از خالق هستی خواست از اشتباه ایشان در گذرند.

آری، یونس ÷هرگز به احدی از مخلوقین متوسل نشدند. بلکه دعا و حاجت خویش را مستقیماً با خالق مهربان در میان گذاشتند.

اکنون ما در باب توحید الوهیت به بررسی یکی دیگر از معتقدات تشیع پرداخته و آن را مورد نقد و بررسی قرار خواهیم داد. بنابر روایات مصادر مذهب تشیع زیارت قبر ائمه از اداء کردن فریضه حج واجب تر و با ارزشتر می‌باشد. در کتاب «کافی» و دیگر مصادر مذهب تشیع در روایتی گفته شده: «زیارت قبر امام حسین ÷معادل بیست حج می‌باشد» [۳۵]. و در روایت دیگری گفته شده: «هر کس مقام و منزلت امام حسین ÷را درک کرده و به زیارت قبر ایشان بیاید، مانند کسی است که صد بار با پیامبر جبه حج رفته باشد» [۳۶].

ابن بابویه و ابن قولویه پا را از این فراتر نهاده و روایتی به این مضمون نقل کرده‌اند که: «هر کس مقام و منزلت امام حسین ÷را درک کرده و به رود فرات رفته و در آن غسل کند و سپس رو بسوی قبر امام حسین ÷نهد، با هر قدمی که بر می‌دارد و یا بر زمین می‌نهد، خداوند أجر و ثواب صد حج مقبول و صد عمره مبرور و صد غزوه همراه با پیامبری مرسل و یا امامی عادل را به او پاداش می‌دهد» [۳۷].

در روایتی دیگر در مورد کسیکه به زیارت قبر حسین بن علی برفته و این عمل را به پایان رسانده گفته شده: «فرشته‌ای بر او نازل می‌شود و خطاب به او می‌گوید: من فرستاده خداوند هستم. پروردگارت بر تو سلام می‌فرستد و می‌فرماید زندگی جدیدی را آغاز کن. من تمام گناهان تو را آمرزیده‌ام» [۳۸]. و در روایت دیگری گفته شده: «زیارت قبر امام حسین ÷بهترین و با ارزش‌ترین عملی است که یک فرد شیعی می‌تواند در زندگی خود انجام دهد» [۳۹].

ما نمی‌دانیم چرا أحدی از شیعیان یقه این جعل کنندگان روایات را نگرفته و از آن‌ها نپرسیده که اگر واقعاً این عمل شرک آلود اجر و ثوابی افزونتر از رفتن به حج می‌داشت چرا در قرآن مجید که بارها در آن در مورد حج صحبت شده، ذکری از این عمل به میان نیامده است؟

اکنون به ذکر روایتی از کتاب آقای مجلسی می‌پردازیم که در آن آقایان دروغگو، جسارت و بی‌خردی را به حد اعلای خود رسانده‌اند.

در این روایت گفته شده: «خداوند و فرشتگان و همچنین پیامبران و مؤمنین به زیارت قبر امیرالمؤمنین ÷می‌روند» [۴۰].

جای بسی تعجب و شگفتی است که کتابی با این روایات کفر آلود به عنوان یکی از مصادر و مراجع مذهب تشیع شناخته شده است!

جالب است بدانیم از آنجائیکه دروغگویان توقع آن را داشته‌اند که گروهی از شیعیان این روایات مکذوبه را نپذیرفته و آن‌ها را مورد انتقاد قرار دهند، برای ترساندن و زهر چشم گرفتن از اینگونه اشخاص روایاتی از خود جعل کرده و در این روایات کسانی که به زیارت قبر حسین بن علی بنروند را کافر و مرتد معرفی کرده‌اند [۴۱]. در یکی از این روایات هارون بن خارجه گفته است:

«از ابا عبدالله ÷پرسیدم: کسیکه بدون داشتن عذر به زیارت قبر امام حسین ÷نرود چگونه شخصی است؟

ایشان در جواب فرمودند: این شخص از اهل جهنم خواهد بود» [۴۲].

بر اساس این روایات جعلی نه تنها زیارت قبر ائمه، بلکه زیارت قبر دختران آن‌ها نیز شخص زائر را بهشتی خواهد ساخت. در روایتی منسوب به امام جعفر ( /) گفته شده: «حرم خداوند مکه و حرم پیامبر مدینه و حرم امیرالمؤمنین کوفه می‌باشد. شهر قم نیز حرم ما است. در این شهر یکی از دختران فرزند من بنام فاطمه دفن خواهد شد. هر کس به زیارت قبر او رود بهشت را برای خود ضمانت کرده است» [۴۳].

همانگونه که قبلاً نیز اشاره کردیم یکی از اهداف اساسی آنانیکه اینگونه روایات دروغین را از خود ساخته‌اند، دور کردن شیعیان از سایر مسلمانان می‌باشد. در یکی از راه‌های دست یافتن به این هدف، آن‌ها روایاتی از خود ساخته و سعی کرده‌اند با حیله و نیرنگ شیعیان را از بجا آوردن مناسک حج باز دارند‌. در این روایات گفته شده اجر و ثواب کسی که در روز عرفه به زیارت قبر حسین سبرود هزار بار بیشتر از اجر و ثواب کسی است که در این روز مشغول اداء کردن مناسک حج باشد. این دجالان با جعل کردن اینگونه روایات به صورت غیر مستقیم به شیعیان می‌گویند چرا خود را خسته کرده و اموال خود را صرف رفتن به حج می‌کنید؟ به زیارت قبر امام حسین ÷بروید و اجر و ثواب بیشتری برای خود کسب کنید! در یکی از این روایات گفته شده: «خداوند به هر شخصی که به مقام و منزلت امام حسین (علیه السلام) ایمان داشته باشد و در روز عرفه به زیارت قبر ایشان بیاید، اجر و ثواب هزار حج و هزار عمره و هزار بار شرکت کردن در جهاد همراه با یکی از پیامبران و یا امامی عادل را به او عطا خواهند کرد» [۴۴]. و در روایت دیگری در بیان برتری و أفضلیت زائران قبر حسین بر حاجیان خانه خدا گفته شده: «در روز عرفه خداوند نخست به زائران قبر حسین بن علی (علیه السلام) می‌نگرد و پس از آن به آنانیکه در عرفه هستند نظر می‌افکند. (راوی حدیث می‌گوید): من از ابا عبدالله ÷علت این مسأله را جویا گشتم. ایشان در جواب فرمودند: چون در بین کسانیکه در عرفه هستند اولاد الزنا (فرزندان نامشروع) وجود دارند اما در بین زائران قبر امام حسین (علیه السلام) هیچ ولد الزنایی وجود ندارد» [۴۵]. قبل از هر چیز بایستی دانست اهل سنت و جماعت، امام جعفر صادق ( /) را والاتر و گرامی‌تر از آن می‌دانند که چنین سخنان ناشایست و شنیعی را بر زبان آورده باشند. همانگونه که همگی می‌دانیم مراد از اولاد الزنا (فرزندان نامشروع) اهل سنت و جماعت می‌باشند. در یکی از روایات کتاب «اصول الکافی» از ابوجعفر ( /) نقل شده که ایشان گفته‌اند: «به خداوند سوگند که بجز شیعیان ما، تمام مردم اولاد الزنا هستند» [۴۶].

در برخی از روایات، دروغپردازان آشکارا به هدف اساسی خود از جعل کردن این روایات اعتراف کرده‌اند. در یکی از این روایات که به امام جعفر صادق ( /) منسوب است گفته شده: «اگر من فضیلت ایشان و قداست قبرشان را آنگونه که باید و شاید با شما در میان بگذارم هرگز احدی از شما به حج نخواهد رفت» [۴۷]. بایستی دانست دجالان دروغپرداز توانسته‌اند با جعل کردن اینگونه روایات تا مقدار زیادی به هدف خویش که همانا بی‌تمایل کردن شیعیان نسبت به ادا کردن فرضیه حج می‌باشد، دست پیدا کنند. در برخی از مراجع تشیع از گروهی از شیعیان نقل شده که گفته‌اند: «به خداوند سوگند آرزو دارم به حج نرفته بودم و بجای آن قبر امام حسین (علیه السلام) را زیارت می‌کردم» [۴۸]. و برخی دیگر در مورد زیارت قبر امام رضا گفته‌اند:

یک طواف مرقد شاه رضا در مشهدش
هفت هزاروهفتصدوهفتاد حج اکبر است

دروغپردازان در برخی از روایات دروغین خود چنان اجر و ثوابی برای نماز خواندن و به رکوع و سجده رفتن نزد قبر حسین بن علی بقائل شده‌اند که حتی در خیال انسان نیز نمی‌گنجد.

در روایتی در اینمورد گفته شده: «با هر رکعت نماز که نزد حرم حسین بن علی (علیه السلام) بخوانی ثوابی معادل ثواب هزار حج و هزار عمره و آزاد کردن هزار برده و هزار هزار بار شرکت در جهاد را برای خود کسب خواهی کرد» [۴۹]. ببینید چگونه در این روایات مکذوبه نماز خواندن نزد قبر حسین بن علی برا از حج بیت الله الحرام بهتر و با ارزش تر معرفی کرده‌اند. در حالیکه در برخی از احادیث موجود در مصادر اهل سنت و جماعت رسول الله جفرموده‌اند: «لعنت خداوند بر یهود و نصاری باد که قبرهای پیامبران خود را سجده گاه خویش قرار دادند» [۵۰]. و همچنین در روایت دیگری گفته شده روزی نزد رسول الله جدر مورد زیبایی کلیسایی سخن به میان آمد. پیامبر جبا شنیدن این سخن، در مورد نصاری فرمودند: آن‌ها به هنگام فوت کردن فرد صالح، بر قبر او مسجد (سجده گاه) بنا کرده و در آن عکس می‌کشند. بر شما است که بدانید آن‌ها در روز قیامت بدترین انسان‌ها نزد خداوند خواهند بود» [۵۱].

اکنون روایتی را با یکدیگر می‌خوانیم که در آن جزئیات و تفاصیل اعمال شرک آلودی که از فرد شیعی خواسته شده نزد قبر حسین بن علی بانجام دهد، ذکر شده است. این روایت را دجالان به امام جعفر صادق ( /) نسبت داده‌اند. اما ما هیچ شک و تردیدی نداریم که ایشان از اینگونه سخنان بری هستند‌.

در این روایت گفته شده: «هنگامیکه قصد زیارت قبر امام حسین ÷را کردی، سه روز روزه بگیر. سپس غسلی بجا آور و دو جامه پاک و طاهر به تن کن و دو رکعت نماز بخوان. هنگامیکه به ضریح ایشان رسیدی مقابل باب ضریح بایست و در حالیکه روبروی قبر ایشان قرار گرفته ای بگو: ای مولای من، ای ابا عبدالله، ای فرزند رسول الله، بنده شما، و فرزند بنده شما، و فرزند کنیز شما و کسیکه در مقابل شما ذلیل و سر شکسته و در بجا آوردن حق شما مقصر و به مقام عظیم و والای شما معترف است به شما پناه آورده است و‌... آنگاه خود را بر قبر ایشان بیافکن و بگو: ای مولای من، من هراسان و بیمناک هستم، شما مرا در امان خود نگاه دارید. من به شما پناه آورده‌ام. شما مرا در پناه خود نگاه دارید سپس بار دیگر خود را بر قبر ایشان بیافکن... و به هنگام خارج شدن از ضریح بار دیگر خود را بر قبر ایشان بیافکن و آن را ببوس و بگو: السلام علیک یا ابا عبدالله. شما امان و پناه من از عذاب هستید» [۵۲].

در این روایت مکذوبه نیز مانند روایات پیشین هیچ اثر و نشانه‌ای از دست دعا بسوی خالق هستی دراز کردن و از ایشان حاجات خود را طلبیدن به چشم نمی‌خورد. بایستی از این دجالان پرسید آیا ممکن است کسیکه بشری همچون خود را مأمن و پناهگاه و مشکل گشای خود می‌داند، حقیقت لا إله إالا الله را درک کرده باشد؟ هرگز.

ممکن است در اینجا این سؤال پیش آید که با وجود چنین اعتقادی در بین معتقدات مذهب تشیع چرا هر ساله گروه زیادی از بزرگان و سردمداران مذهب تشیع در مناسک حج شرکت می‌کنند و بجای آن به زیارت قبر حسین بن علی بنمی‌روند؟

در جواب چنین سؤالی بایستی گفت: شرکت آن‌ها در مناسک حج چیزی جز عوام فریبی نیست. آن‌ها بخوبی می‌دانند عدم شرکت آن‌ها در مراسم حج سبب خواهد گشت این اعتقاد باطل آن‌ها بر همگان آشکار شود و این مسأله لطمه بزرگی به تبلیغات و شعارهای براق و فریبنده آن‌ها خواهد زد. به همین سبب آن‌ها سعی دارند تا آن زمان که فرصت مناسب بدست آورند اینگونه اعتقادات خویش را از مردم مخفی نگاه دارند. و علاوه بر این نباید این مسأله را نادیده گرفت که آن‌ها بیشتر اوقات خود را در ایام حج صرف نوحه خوانی و مدد خواستن از مردگان می‌کنند و یا اینکه در بازار مکه و مدینه به خرید و فروش می‌پردازند.

نکته دیگری که در رابطه با این مسأله شایان ذکر است این می‌باشد که بر اساس روایات تشیع همانگونه که زیارت قبر حسین بن علی ببهتر و با ارزشتر از حج خانه خدا است، سرزمین کربلا نیز والاتر و با ارزشتر از مکه مکرمه می‌باشد. در این رابطه در یکی از روایات منسوب به امام جعفر صادق /از قول ایشان گفته شده: «روزی خاک کعبه به خود گفت: خاک هیچ سرزمینی نمی‌تواند به پای مقام و منزلت من رسد. چون بیت الله الحرام را بر من بنا کرده‌اند. در این هنگام از جانب خداوند به خاک کعبه وحی شد که: ای خاک کعبه ساکت شو. مقام و منزلت تو در مقابل ارزش خاک کربلا به چند قطره آب می‌ماند که با سوزن از دریایی بیرون آورده شده باشند. ای خاک کعبه، اگر به خاطر تربت کربلا نمی‌بود هرگز به تو هیچ ارزشی نمی‌بخشیدم و اگر به خاطر آن کسی که در خاک کربلا آرمیده است نمی‌بود هرگز تو و آن کعبه ای که به آن افتخار می‌کنی را نمی‌آفریدم. پس ساکت و خاموش بر جای خود بنشین و در مقابل خاک کربلا متواضع و فروتن باش. و در غیر این صورت تو را به درون آتش جهنم خواهم افکند. اما خاک کعبه از این فرمان الهی سر پیچی کرد. در نتیجه تمام آب‌ها و خاک‌های آن مورد معاقبه قرار گرفته و بر کعبه مشرکین مسلط شدند و آب زمزم فاسد گشت» [۵۳].

معلوم نیست دروغپردازانی که این روایت را جعل کرده‌اند چگونه انتظار داشتند این روایت مضحک مورد قبول مردم واقع گردد؟!

اکنون به ذکر نکته دیگری در همین رابطه می‌پردازیم. این نکته این است که بر اساس روایات مصادر تشیع خوردن خاک قبر حسین بن علی شفابخش تمام بیماری‌ها است. در یکی از این روایات «حارث بن مغیره می‌گوید: به اباعبدالله ÷گفتم: من به بیماریهای گوناگونی مبتلی هستم و تمام داروها را امتحان کرده‌ام. اما هیچ نتیجه‌ای نگرفته‌ام. ایشان در جواب فرمودند: تو از گل قبر حسین بن علی ÷غافل بوده‌ای. این گل شفابخش تمام بیماریها و پناهگاهی از تمام خوف و هراس‌ها است» [۵۴]. دجالان دروغپرداز حتی به نوزادان بی‌گناه نیز رحم نکرده‌اند. و سعی داشته‌اند بوسیله دروغپردازی‌های خود گل و خاک به خورد آن‌ها دهند. در یکی از این روایات گفته شده: «اباعبدالله ÷فرموده‌اند: فرزندان خود را به خاک قبر امام حسین ÷تحنیک کنید [۵۵]. زیرا این خاک آن‌ها را از بلا و مصیبت در امان نگاه می‌دارد» [۵۶]. این اعتقاد همانند اعتقاد مشرکین است که بت‌های سنگی و چوبی خود را دور کننده بلا و مصیبت می‌دانستند. البته با این تفاوت که مشرکین هرگز بت‌ها سنگی و چوبی خود را نمی‌خوردند.

دروغپردازان پس از زندگان به سراغ کسانی رفته‌اند که دستشان از دنیا کوتاه شده است. در روایاتی که مصادر و مراجع شیعه آن را روایت کرده‌اند مستحب دانسته شده مقداری از خاک قبر حسین بن علی درون قبر و در کنار مرده گذاشته شود تا او را از وحشت و دلهره در امان نگاه دارد [۵۷].

در نسخه‌ای که دجالان آن را به امام جعفر صادق /نسبت داده‌اند چگونه مصرف کردن خاک قبر حسین بن علی ببدین صورت تجویز شده است: «هرگاه أحدی از شما قصد استعمال این تربت را داشت با کنار انگشتان خود به اندازه دانه نخود از این خاک برداشته سپس بر آن بوسه زند و آن را بر چشم خود گذارد» [۵۸].

دجالان پس از انس به سراغ پریان رفته و در روایتی گفته‌اند «حور عین آرزو دارند فرشتگان به هنگام بازگشتن از زمین برای آن‌ها گل قبر حسین بن علی را به ارمغان برند» [۵۹].

بایستی دانست در هیچ کیش و مذهبی سردمداران و پیشوایان آن اینگونه به ریش پیروان خود نخندیده‌اند که در خاک پر از میکروب‌های گوناگون به خورد آن‌ها دهند.

این روایات باطل و اعتقادات بی‌پایه و اساس همگی نشان می‌دهند که سردمداران مذهب تشیع همواره سعی کرده‌اند توکل کردن بر مردگان و امید بستن به آن‌ها و سایر اعمال شرک آلود را زگهواره تا گور همگام و همراه فرد شیعی مذهب قرار داده و او را از پرستش و راز و نیاز کردن با معبود بر حق محروم سازند. در اثر همین روایات باطل و اعتقادات بی‌پایه و اساس است که می‌بینیم یک فرد شیعی در زندگی روزمره خود اگر یک بار «یا الله‌...» گفت و از خالق هستی مدد خواست، در مقابل ده‌ها بار یا علی و یا حسین و یا حضرت عباس و یا‌... می‌گوید و از آن‌ها مدد می‌جوید. در حالیکه خالق هستی فرموده است:

﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ عِبَادٌ أَمۡثَالُكُمۡۖ فَٱدۡعُوهُمۡ فَلۡيَسۡتَجِيبُواْ لَكُمۡ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ ١٩٤[الأعراف: ۱۹۴].

«جز خداوند سایر کسانیکه آن‌ها را می‌خوانید بندگانی همچون شما (ضعیف و ناتوان) هستند. اگر شما راست می‌گویید (و آن‌ها توانایی بر آورده ساختن حاجات شما را دارند) پس، از آن‌ها بخواهید دعاها و خواسته‌های‌تان را مستجاب سازند (تا آشکار گردد آیا شما درست می‌گویید یا ما)».

و در آیه دیگری خداوند متعال فرموده:

﴿وَٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ لَا يَخۡلُقُونَ شَيۡ‍ٔٗا وَهُمۡ يُخۡلَقُونَ ٢٠ أَمۡوَٰتٌ غَيۡرُ أَحۡيَآءٖۖ وَمَا يَشۡعُرُونَ أَيَّانَ يُبۡعَثُونَ ٢١ إِلَٰهُكُمۡ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞۚ[النحل: ۲۰-۲۲].

«و معبوداتی که جز خداوند (مشرکین) آن‌ها را می‌خوانند، نه تنها توانایی آفریدن چیزی را ندارند بلکه خود مخلوق و آفریده شده هستند. آنان مردگانی‌اند که هیچ اثری از حیات و زندگی در آن‌ها وجود ندارد و نمی‌دانند کی مبعوث و برانگیخته خواهند شد. (بدانید که) معبود بر حق شما معبودی یگانه و یکتا است».

در پایان این مبحث می‌خواهیم به این نکته اشاره کنیم که ممکن است شبهه ای در اذهان برخی از خوانندگان گرامی وجود داشته باشد. و این شبهه این است که مدد جستن از مردگان و توکل کردن بر آن‌ها و‌.... تنها به شیعیان اختصاص ندارد، بلکه در بین اهل سنت و جماعت نیز کسانی دیده می‌شوند که مرتکب چنین اعمالی می‌گردند.

برای زدودن این شبهه بایستی گفت: اختلافی اساسی در اینمورد بین دو مذهب اهل سنت و جماعت و مذهب تشیع وجود دارد. و این اختلاف اساسی این است که مصادر و مراجع و علمای اهل سنت و جماعت همواره پیروان این مذهب را از اینگونه اعمال بر حذر داشته‌اند. و به همین سبب نمی‌توان آنچه را که برخی از نادانان و گمراهان سنی مذهب مرتکب می‌گردند به پای مذهب اهل سنت و جماعت گذاشت. ما برای اثبات این ادعا از هر کدام از مذاهب حنفی و مالکی و شافعی و حنبلی مرجعی را انتخاب کرده و آنچه در اینمورد در آن نوشته شده را با یکدیگر می‌خوانیم: امام عبدالقادر دهلوی حنفی در تعریف شرک می‌گوید: «اعطا صفتی از صفات خداوند به أحدی از مخلوقات را شرک می‌نامند، مانند: معتقد بودن به این که فلان شخص همه چیز از جمله غیبیات را می‌داند، و یا اینکه فلان شخص هر چه بخواهد در این کون انجام می‌دهد، و یا اینکه فلان شخص می‌تواند دیگران را خوشبخت و یا بدبخت کند. و یا اینکه در بزرگداشت و ارج و مقام دادن به أحدی از مخلوقات چنان افراط و زیاده روی شود که او را همانند خداوند متعال قرار داد. مانند اینکه در مقابل او سجده کرده شود یا به سوی او دست دعا دراز شود» [۶۰].

از مذهب مالکی کتاب «التمهید» را انتخاب می‌کنیم. اما ابن عبدالبر ( /) در کتاب خود می‌گوید: «بر مسلمانان حرام است که قبرهای پیامبران و علما و صالحین را سجده گاه و محلی برای عبادت خویش قرار دهند» [۶۱].

اکنون به سراغ مذهب شافعی می‌رویم. امام نووی ( /) یکی از بر جسته‌ترین علمای این مذهب می‌گوید: «طواف کردن به دور قبر رسول الله جحرام می‌باشد. ابو عبید الله حلیمی و دیگر علما فرموده‌اند چسباندن شکم و یا کمر به قبر پیامبر جو مسح کردن و بوسیدن آن روا نمی‌باشد. و ادب ایجاب می‌کند همانگونه که در زمان حیات رسول الله جمقداری از ایشان فاصله گرفته می‌شد اکنون نیز مقداری خود را از قبر ایشان دور نگاه داریم» [۶۲]. امام نووی ( /) پس از تأیید این فتوی می‌گوید: «حق همین است که علما بیان داشته‌اند. و ما هرگز نباید فریب آنچه جاهلان و نادانان انجام می‌دهند را بخوریم. اعمال ما بایستی مطابق با قرآن و حدیث صحیح و اقوال به علما باشد و نباید به بدعتهایی که جاهلان به دین افزوده‌اند توجهی کنیم» [۶۳].

اکنون به سراغ مذهب حنبلی می‌رویم. علمای این مذهب نیز در مؤلفات خود پیروان خویش را از وقوع در اعمال شرک آلود همچون دست دعا به سوی غیر خدا دراز کردن [۶۴]، استغاثة جستن به مردگان و أولیاء [۶۵]، توکل کردن بر کسی جز خداوند متعال [۶۶]، قسم خوردن به أحدی از مخلوقات [۶۷]، اعتقاد داشتن به اینکه کسی جز خداوند متعال از علم غیب آگاه می‌باشد [۶۸]، و‌.... بر حذر داشته‌اند. با توجه به مطالب ذکر شده به این نتیجه می‌رسیم که بدعتها و اعمال شرک آلودی که برخی از پیروان مذهب تسنن انجام می‌دهند سرچشمه گرفته از جهل و نادانی آن‌ها می‌باشد و علمای مذهب اهل سنت و جماعت همواره پیروان خود را از اینگونه اعمال بر حذر داشته‌اند. در نتیجه می‌توان اشخاصی را که مرتکب اینگونه اعمال می‌شوند با استدلال به آیات قرآن مجید و احادیث رسول الله جوأقوال علما متوجه اشتباه خود ساخت و آن‌ها را به أذن الهی به صراط مستقیم باز گرداند. اما در مذهب تشیع این مسأله به گونه دیگری است. روایات مذهب تشیع و اقوال سردمداران این مذهب نه تنها پیروان خود را از مرتکب اعمال شرک آلود شدن و قبر پرستی بر حذر نمی‌دارند بلکه همواره آن‌ها را به انجام دادن اینگونه اعمال تشویق کرده و خروار خروار ثواب و پاداش را به آن‌ها وعده می‌دهند. به همین سبب، این اعتقادات و اینگونه أشخاص هرگز قابل تصحیح نخواهند بود. مگر در صورتیکه تشیع این مصادر و مراجع را کنار گذاشته و مانند ائمه ( /م) تعالیم قرآن و فرمایشات رسول الله جرا راهنمای خود قرار داده و طوق بندگی و اطاعت کور کورانه از أشخاصی همچون کلینی و مجلسی و‌... را از گردن خود باز کند.

[۲۵] اصول الکافی للکلینی ۱/۴۲۷ (چاپ سابق الذکر) ، تفسیر القمی ۲/۲۵۱ (چاپ سابق الذکر). [۲۶] البرهان للبحرانی ۴/۸۳ (ط. طهران، الثانیة). [۲۷] بحار الانوار للمجلسی ۲۳ / ۳۹۱ (چاپ سابق الذکر)، کنز جامع الفوائد ص ۲۰۷. [۲۸] بحار الانوار للمجلسی ۲۳ / ۹۷ (چاپ سابق الذکر). [۲۹] عقائد الامیه للمظفر ص ۹۸-۹۹ دار الغدیر، بیروت ۱۳۹۳ هـ [۳۰] بحار الانوار للمجلسی ۲۶/۳۱۹-۳۳۴ (چاپ سابق الذکر). [۳۱] [۳۲] بحار الانوار للمجلسی ۲۶ / ۳۲۵ (چاپ سابق الذکر)، وسایل الشیعه للحر العاملی ۴ / ۱۱۴۳، (تحقیق: عبدالرحیم الشیرازی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ط. الخامسه ۱۴۰۳ هـ). [۳۳] تفسیر فرات ص ۱۳ لفرات بن ابراهیم الکوفی، المطبعه الحیدریه ، النجف ، نشر: مکتبه الداوری، قم . بحار الانوار للمجلسی ۲۶/۳۳۳-۳۳۴ (چاپ سابق الذکر). [۳۴] بحار الانوار للمجلسی ۹۴/۳۳ (چاپ سابق الذکر). [۳۵] فروع الکافی للکلینی۱/۳۲۴ (تصحیح علی اکبر الغفاری، دار صعب، دار التعارف، بیروت، ط. الثالثه ۱۴۰۱ هـ)، ثواب الاعمال لابن بابویه ص ۵۲ (ط. ایران ۱۳۷۵ هـ )، تهذیب الاحکام للطوسی ۲/۱۶ (تحقیق: حسن الخراسانی، دار الکتب الاسلامیه، طهران، ط. الثالثه ۳۹۰ هـ)، کامل الزیارات لابن قولویه ص ۱۶۱، (صححه و علق علیه: عبدالحسین الامینی، المطبعه المرتضویه بالنجف ۱۳۵۶ هـ)، وسایل الشیعه للحر العاملی ۱۰/۳۴۸، (تحقیق: عبدالرحیم الشیرازی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ط. الخامسه ، ۱۴۰۳ هـ). [۳۶] ثواب الاعمال لابن بابویه ص ۵۲ (چاپ سابق الذکر)، وسایل الشیعه للحر العاملی ۱۰/۳۵۰ (چاپ سابق الذکر). [۳۷] وسائل الشیعه للحر العاملی ۱۰/۳۷۹ (چاپ سابق الذکر)، کامل الزیارات لابن قولویه ص ۱۸۵ (چاپ سابق الذکر). [۳۸] تهذیب التهذیب للطوسی ۲/۱۴ ، کامل الزیارات لابن قولویه ص ۱۳۲ (چاپ سابق الذکر)، ثواب الاعمال ص ۵۱ (چاپ سابق الذکر)، وسایل الشیعه للحر العاملی ۱۰/۳۴۱،۳۴۲ (چاپ سابق الذکر). [۳۹] کامل الزیارات لابن قولویه ص ۱۴۶ (چاپ سابق الذکر)، بحار الانوار للمجلسی ۱۰۱/۴۹ (چاپ سابق الذکر). [۴۰] بحار الانوار للمجلسی ۱۰۰/۲۵۸ (چاپ سابق الذکر). [۴۱] تهذیب الاحکام للطوسی ۲/۱۴ (چاپ سابق الذکر)، کامل الزیارات لابن قولویه ص ۱۹۴ (چاپ سابق الذکر)، وسایل الشیعه للحر العاملی ۱۰/۳۳۳-۳۳۷ (چاپ سابق الذکر). [۴۲] وسایل الشیعه ۱۰/۳۳۶-۳۳۷ (چاپ سابق الذکر)، کامل الزیارات لابن قولویه ص ۱۹۳ (چاپ سابق الذکر). [۴۳] مشاهده العتره لعبد الرزاق الحسینی ص ۱۶۲ و ما بعدها. (مطبعه الاداب، النجف ۱۳۸۷ هـ). [۴۴] فروع الکافی للکلینی ۱/۳۲۴ (چاپ سابق الذکر)، من لا یحضره الفقیه لابن بابویه ۱/۱۸۲، (دار صعب، دار التعاریف، بیروت ۱۴۰۱ هـ). التهذیب للطوسی ۲/۱۶ (چاپ سابق الذکر)، کامل الزیارات لابن قولویه ص ۱۶۹ (چاپ سابق الذکر)، ثواب الاعمال لابن بابویه ص ۵۰ (چاپ سابق الذکر)، وسایل الشیعه للحر العاملی ۱۰/۳۵۹ (چاپ سابق الذکر). [۴۵] الوافی للفیض الکاشانی المجد الثانی ۸/۲۲۲ (المکتبه الاسلامیه، طهران). [۴۶] الروضه من الکافی للکلینی ص ۱۳۵ (ط. لکنو ۱۸۸۶م)، بحار الانوار للمجلسی ۲۴/۳۱۱ (چاپ سابق الذکر). [۴۷] بحار الانوار للمجلسی ۱۰۱/۳۳ (چاپ سابق الذکر)، کامل الزیارت لابن قولویه ص ۲۶۶ (چاپ سابق الذکر). [۴۸] وسایل الشیعه للحر العاملی ۱۰/۳۲۱(چاپ سابق الذکر)، فوع الکافی للکلینی ۱/۳۳۵ (چاپ سابق الذکر)، ثواب الاعمال لابن بابویه ص ۳۵ (چاپ سابق الذکر). [۴۹] الوافی للفیض الکاشانی المجد الثانی ۸/۲۳۴(چاپ سابق الذکر). [۵۰] أخرجه البخاری فی الصلاة فی باب ۵۵:۱ /۵۳۲ (البخاری مع فتح الباری). وفی الجنائز باب ما یکره من اتخاذ المساجد على القبور ۳/۲۰۰. [۵۱] أخرجه البخاری فی الصلاة فی باب ۵۵:۱/۵۳۲ (البخاری مع فتح الباری).فی الصلاة و فی البیعة ۱/۵۳۱. [۵۲] بحار الانوار للمجلسی ۱۰۱/۲۵۷-۲۶۱ عن المزار الکبیر لمحمد المشهدی ص ۱۴۳-۱۴۴-۱۵۴. [۵۳] کامل الزیارات لابن قولویه ص ۲۷۰ (چاپ سابق الذکر)، بحار الانوار للمجلسی ۱۰۱/۱۰۹(چاپ سابق الذکر). [۵۴] الامالی للطوسی ۱/۳۲۶، بحارالانوار للمجلسی ۱۰۱/۱۱۹(چاپ سابق الذکر)، همچنین می‌توان به این کتابها نیز مراجعه کرد: وسایل الشیعه للحر العاملی ۱۰/۴۱۵(چاپ سابق الذکر)، کامل الزیارات لابن قولویه ص ۲۷۸و۲۸۵ (چاپ سابق الذکر). [۵۵] جویدن چیزی و آنرا به سقف دهان مالیدن تحنیک نامیده می‌شود. [۵۶] کامل الزیارات لابن قولویه ص ۲۷۸(چاپ سابق الذکر)، بحارالانوار للمجلسی۱۰۱/۱۲۴ (چاپ سابق الذکر). [۵۷] وسایل الشیعه للحر العاملی ۲/۷۴۲ (چاپ سابق الذکر)، مستدرک الوسایل للنوری الطبرسی ۱/۱۰۶ (المکتبه الاسلامیه، طهران ۱۳۸۲ هـ). [۵۸] مکارم الاخلاق لابی نصر رضی الدین الحسن بن الفضل بن الحسن الطبرسی ص ۱۸۹ (ط. ایران ۱۳۷۶هـ)، بحارالانوار للمجلسی ۱۰۱/۱۲۰(چاپ سابق الذکر). [۵۹] بحارالانوار للمجلسی ۱۰۱/۱۳۴(چاپ سابق الذکر). [۶۰] توضیح القرآن (بالاردیه)۱/۱۰۵. [۶۱] التمهید لابن عبدالبر ۱/۱۶۸. [۶۲] المجموع للامام النووی ۸/۲۵۷/۲۵۸. [۶۳] المجموع للامام النووی ۸/۲۵۷/۲۵۸. [۶۴] المقنع لابن قدامه ۴/۱۵۲- ۱۵۳. کشاف القناع لمنصور البهوتی ۶/۱۶۸. [۶۵] المقنع لابن قدامه ۴/۱۵۲- ۱۵۳. کشاف القناع لمنصور البهوتی ۶/۱۶۸. [۶۶] المقنع لابن قدامه ۴/۱۵۲- ۱۵۳. کشاف القناع لمنصور البهوتی ۶/۱۶۸. [۶۷] المقنع لابن قدامه ۴/۲۰۱. الافصاح لابن هبیره الحنبلی ۲/۳۲۰-۳۲۳. شرح الزرکشی علی مختصر الخرقی ۷/۷۶. [۶۸] المغنی لابن قدامه۱۲/۳۰۵، کشاف القناع لمنصور البهوتی ۶/۶۹.