ترجمه و شرح «مشکوة المصابیح»- جلد دوم

فهرست کتاب

فصل اول

فصل اول

300 ـ (1) عن أبي هريرة، قال: قال رسولُ الله ج: «لا تُقبَلُ صلاةُ منْ أحْدَثَ حتى يتوضَّأ». متفق عليه [20].

300- (1) ابوهریره س گوید: پیامبر ج فرمود: «هرگاه وضوی یکی از شما (به وسیله‌ی یکی از شکننده‌های وضو) شکست، تا وقتی که مجدداً وضو نگیرد، نمازش قبول نخواهد شد.

[این حدیث را بخاری و مسلم روایت کرده‌اند].

301 ـ (2) وعن ابن عمر، قال: قال رسول الله ج: «لا تُقْبَلُ صلاةٌ بغَيرِ طُهورٍ، ولا صَدَقَةٌ من غُلوُلٍ». رواه مسلم [21].

301- (2) ابن عمر ـ بـ گوید: پیامبر ج فرمود: هیچ نمازی بدون طهارت، و هیچ صدقه و دَهشی، از مال نامشروع و درآمد ناروا پذیرفته نخواهد شد.

[این حدیث را مسلم روایت کرده است].

«غُلول»از باب «نصر» و مصدر است و در اصل به معنای خیانت در مال غنیمت است، و خیانت در هر امانت را نیز «غلول» می‌نامند، اما در اینجا مراد از غلول، هرآن درآمدی است که از راه ناروا و از طریق نامشروع حاصل شده باشد.

302 ـ (3) وعن علي، قال: كنتُ رجلاً مَذَّاءً، فكنتُ أستَحيي أن أسألَ النبيَّ لمِكانِ ابنتِه، فأمَرْتُ المِقدادَ، فسَألَه، فقال: «يَغْسِلُ ذَكَرَهُ ويتوَضَّأُ». متفق عليه [22].

302- (3) علی س گوید: من مردی بودم که مذی زیادی از من خارج ‌می‌شد و بدون اختیار از مجرای ادرارم آبی سفید‌رنگ و چسبناک و رقیق بیرون می‌آمد و به خاطر جایگاه دختر پیامبر ج (که در عقد و نکاح من بود). شرم داشتم درباره‌ی آن از پیامبر ج سؤال کنم، از این‌رو موضوع را با مقداد بن اسود س در میان گذاشتم و از او خواستم تا حکم آن را از پیامبر ج سؤال کند. او نیز از پیامبر ج سؤال کرد، پس پیامبر جفرمود: (چون این آب نجس است) آلت تناسلی‌اش را بشوید و وضو بگیرد (چرا که این آب موجب باطل شدن وضو است، نه موجب جنابت و غسل جنابت).

[این حدیث را بخاری و مسلم روایت کرده‌اند].

شرح: از آله‌ی تناسلی مرد، علاوه بر ادرار سه مایع دیگر نیز خارج می‌شود:

1- منی: آب پشت و مایعی که از غُدد تناسلی مرد به واسطه‌ی جماع یا احتلام، یا استمناء با دست، به صورت دفق و شهوت، خارج می‌شود. به اتفاق علماء، این چنین آبی واجب کننده‌ی غسل می‌باشد.

2- مذی: آب سفید و رقیق و لزج و چسبناکی است که هنگام شهوت، بدون احساس لذت و فوران خارج می‌شود، بدون اینکه به دنبال آن سستی در بدن ایجاد شود وگاهی خروج آن حس نمی‌شود. زن و مرد مذی دارند و بیرون آمدن آن با تکان و فشار نیست.

3- وَدی: آب رقیق و سفید رنگی است که بدنبال ادرار از آله‌ی تناسلی خارج می‌گردد و گاهی در اثنای حمل و برداشتن اشیای سنگین نیز بیرون می‌شود و نجس است.

مذی و ودی موجب باطل شدن وضو هستند و کسی که چنین آبی از او خارج می‌شود، باید محل اصابت آن را بشوید، چون نجس است، و واجب است مجدداً وضوی خویش را بگیرد. ولی این چنین آبی، موجب جنابت و غسل جنابت نمی‌باشد.

303 ـ (4) وعن أبي هريرة، قال: قال رسولُ الله ج: «تَوَضَِؤُوا مِمَّا مَسَّت النارُ». رواه مسلم. قال الشَّيخُ الإمامُ الأجلُّ محيي السُّنةِ، /: هذا مَنسوخٌ بحديث ابن عبَّاس: [23].

303- (4) ابوهریره س گوید: از رسول‌خدا ج شنیدم که فرمود: «از تناول آنچه با آتش پخته شده است، مجدداً وضو بگیرید».

این حدیث را مسلم روایت کرده است. شیخ بزرگوار «محي‌السنة» می‌گوید: این حدیث با روایت ابن‌عباس ـ بـ منسوخ گردیده است، وی می‌فرماید:

304 ـ (5) قال: إنَّ رسولَ الله جأكَل كتِفَ شاةٍ ثم صَلَّى ولم يتوضَّأ. متفق عليه [24].

304- (5) رسول‌خدا ج قسمتی از گوشت شانه‌‌ی گوسفند (که با آتش پخته شده بود) را خورد و پس از آن نماز را بدون تجدید وضو اقامه نمود (پس با خوردن چیزهایی که با آتش پخته شوند، وضو واجب نمی‌گردد).

[این حدیث را بخاری و مسلم روایت کرده است].

شرح: درباره‌ی وضوگرفتن بعد از تناول «ممّا مسّت النّار»[غذای پخته شده با آتش] امام نووی می‌فرماید:

جمهور علماء و اندیشمندان اسلامی بر این باورند که وضوگرفتن بعد از تناول چنین غذاهایی واجب نیست. و در مقابل احادیث و روایاتی که از آنها وضو ثابت می‌شود سه جواب داده‌اند:

1- حکم وضوگرفتن بعد از تناول «مما مسّت النار» منسوخ شده است، به دلیل روایت ابن‌عباس و جابر ش که می‌فرماید: «كان اخر الامرين من رسول الله، ترك الوضوء مّما غيّرت النّار»[ابوداود] و احادیث بی‌شمار دیگری که در این زمینه وارد شده‌اند و همه بیانگر نسخ این حکم هستند.

2- مراد از وضوء، وضوی اصطلاحی نیست، بلکه وضوی لغوی، یعنی شستن دست و صورت است. بدلیل روایت حضرت «عِکراش بن ذویب» س که در ترمذی «كتاب الاطعمة» باب «ما جاء في التسمية علي الطعام» آمده که وی گفت: «ثمّ اتينا بماءٍ فغسل رسول الله ج يديه ومَسح ببلل كفّيه وجهه وذراعيه ورأسه، وقال: يا عِكراش! هذا الوضوء ممّا غيّرت النار».

3- حکم وضوء محمول بر استحباب است، نه وجوب. چرا که از پیامبر ج، هم وضو و هم ترک آن، ثابت است، و این خود دلیلی گویا براستحباب آن است.

ولی به هر حال نظر شیخ «محي‌السنة» نویسنده‌ی کتاب «مصابیح» بر این است که حکم وضوگرفتن بعد از تناول «مما مسّت النار» به وسیله‌ی حدیث ابن‌عباس ـ بـ و دیگران منسوخ است.

305 ـ (6) وعن جابر بن سَمُرَة، أنَّ رجلاً سأل رسولَ الله ج: أنتوضَّأ من لُحوم الغَنم؟ قال: «إنْ شِئتَ فتوضَّأْ، وإن شِئت فلا تتوضَّأْ». قال: أنتوضَّأُُ من لحومِ الإبِل؟ قال: «نعم! فتوضَّأْ من لحومِ الإبل». قال: أُصَلِّي في مرابِضِ الغَنم؟ قال: «نعم». قال: أُصَلِّي في مَبارِك الإبل؟ قال: «لا».رواه مسلم [25].

305- (6) جابر بن سمرة س گوید: مردی از رسول‌خدا ج پرسید: آیا بعد از خوردن گوشت گوسفند، وضو بگیریم؟ پیامبر ج فرمود: اگر خواستی وضو بگیر و اگر خواستی وضو نگیر. گفت: آیا بعد از خوردن گوشت شتر وضو بگیریم؟ فرمود: بله، بعد از خوردن گوشت شتر وضو بگیر. ‍[در نزد امام احمد، وضوگرفتن بعد از خوردن گوشت شتر واجب است، ولی در نزد جمهور، مراد از این وضو، وضوی لغوی است، یعنی شستن دست و صورت و دهان. و یا این حدیث محمول بر استحباب است، نه وجوب] پس ازآن، دوباره آن مرد سؤال کرد: آیا می‌توانم در آغل و استراحتگاه گوسفندان نماز بخوانم؟ پیامبر ج فرمود: آری (می‌توانی نماز بخوانی، چرا که خطری از ناحیه‌ی گوسفندان، متوجه‌ی تو نمی‌شود، تا فکر تو را به خود مشغول کند و مانع خشوع و خضوع و توجه قلبی و فکری تو در نماز شود).

دوباره پرسید: آیا می‌توانم در طویله و استراحتگاه شتران نماز اقامه کنم؟ پیامبر ج فرمود: خیر (نمی‌توانی نماز بخوانی، چرا که شتر حیوانی چَموش و رمنده است و احتمال اینکه به تو حمله‌ور شود و صدماتی را به تو وارد کند و مانع خشوع و خضوع و توجه کامل قلبی و روحی تو شود، وجود دارد، از این‌رو در اصطبل شتران نماز نخوان).

[این جدیث را مسلم روایت کرده است].

306 ـ (7) وعن أبي هريرة، قال: قال رسول الله ج: «إذا وَجَدَ أحَدُكم في بطنِه شيئاً، فأشْكَل عليه أخَرَجَ منه شيءٌ أم لا. فلا يخرُجَنَّ من المسجِد حتى يسمَع صوتاً أو يَجِدَ ريحاً». رواه مسلم [26].

306- (7) ابوهریره سگوید: پیامبر ج فرمود: «هنگامی که یکی از شما در شکمش چیزی از تحرک و جنبش باد دریافت، و کار بر او مشتبه گردید که آیا چیزی از باد بیرون آمده یا خیر، پس در این صورت از مسجد بیرون نشود (و نمازش را نقض نکند) تا اینکه صدایی را بشنود و یا بویی را احساس کند (چرا که یقین با شک و تردید زائل نمی‌شود و الگوی شناخت در همه چیز، علم و یقین است. و غیر آن خواه ظن و گمان باشد، یا حدس و تخمین، یا شک و احتمال، هیچ‌کدام قابل اعتماد نیست، پس نه شک و احتمالات می‌تواند مقیاس قضاوت و شهادت و عمل گردد، نه قرائن ظنی و نه اخبار غیرقطعی. پس تا زمانی که صدایی را نشنیدی و یا بویی را احساس نکردی و به یقین نرسیدی، وضویت نمی‌شکند).

[این حدیث را مسلم روایت کرده است].

307 ـ (8) وعن عبد الله بن عبَّاس ب، قال: إنَّ رسولَ الله شَرِبَ لَبَناً فمَضمَضَ، وقال: «إنَّ له دَسَماً». متفق عليه [27].

307- (8) ابن‌عباس ـ بـ گوید: پیامبر ج مقداری شیر نوشید، سپس با آب، دهانش را شست و تمیز کرد و فرمود: «براستی شیر دارای چربی است.» (بنابراین مستحب است که بعد از خوردن هر نوع خوراکی، دهان شسته شود، و بدین صورت نظافت و بهداشت دهان و دندان رعایت گردد).

[این حدیث را بخاری و مسلم روایت کرده‌اند].

308ـ (9) وعن بُريدَة: أنَّ النبيَّ جصلَّي الصَّلَواتِ يومَ الفتْحِ بوضوءٍ واحدٍ، ومسَحَ على خُفَّيه، فقال له عُمَر: لقد صنَعْتَ اليوْمَ شيئاً لم تكُنْ تصنعُه! فقال: «عَمْداً صنَعتُه يا عُمر!». رواه مسلم [28].

308- (9) بریده س گوید: رسول‌خدا ج در روز فتح مکه، همه‌ی نمازهای پنج‌گانه‌ی فرض را با یک وضو خواند. عمر س از ایشان پرسید: امروز شما کاری کردید که تاکنون نمی‌کردید. رسول‌خدا ج فرمود: ای عمر! من به عمد و از روی قصد و اختیار، این کار را کردم (تا چنین تصور نشود که وضوکردن برای هر نماز، واجب و الزامی است).

[این حدیث را مسلم روایت کرده است].

309 ـ (10) وعن سُوَيْد بن النُّعمان: أنَّه خرجَ مع رسول الله جعامَ خَيبَر حتى إذا كانوا بالصَّهباءِ ـ وهي من أدْنى خيْبر ـ صَلَّى العصر، ثمَّ دعا بالأزْوادِ، فلم يُؤْتَ إلاَّ بالسَّويق، فأمرَ به فَثُرِّيَ، فأكَل رسولُ الله ج، وأكَلْنا، ثمَّ قامَ إلى المَغرِب، فمَضْمَض ومَضْمَضْنا، ثمَّ صَلَّى ولم يتَوَضَّأْ. رواه البخاري [29].

309- (10) سوید بن نعمان س گوید: وی همراه با رسول‌خدا ج به جنگ خیبر بیرون شد (وآهنگ نبرد با یهودیان کرده و راهی دیار آنها شد) تا اینکه در وادی «صَهباء» در نزدیکی خیبر، نبی اکرم ج نماز عصر را اقامه کردند. آنگاه گفتند: توشه‌ی سفر را حاضر کنند. تنها آرد نرم موجود بود. دستور دادند از آن ثَرید تهیه کردند، خود آن حضرت ج از آن ثرید خوردند و ما نیز از آن خوردیم. آن‌گاه برای نماز مغرب برخاستند و آب در دهان گردانیدند و ما نیز آب در دهان گردانیدیم، آنگاه به نماز ایستادند و برای نماز وضو نساختند.

[این حدیث را بخاری روایت کرده است].

شرح: «خیبر»: غزوه‌ی خیبر در محرم سال هفتم هجرت روی داد. خیبر شهری بزرگ، دارای قلعه‌ها و کشتزارهای فراوان بود که در فاصله‌ی هشتاد میل، در سمت شمال مدینه واقع شده بود، هم اینک نیز دهکده‌ای است که آب و هوای آن چندان مطلوب نیست. انگیزه‌ی غزوه خیبر این بود که وقتی رسول‌خدا ج از جانب نیرومندترین جناح از سه گروه دشمنانشان (قریش) آسوده شدند و از جانب آنان کاملاً امنیت خاطر پیدا کردند، اراده‌ فرمودند به حساب دو جناح دیگر برسند که یکی از آن دو جناح یهودیان بودند و جناح دیگر قبایل «نَجد»، تا امنیت و صلح و صفا استقرار تمام پیدا کند و آرامش و آسایش بر منطقه حکمفرما گردد و مسلمانان از درگیری‌های خونین پیاپی فراغت یابند و بتوانند به تبلیغ رسالت الهی و دعوت مردم جهان به سوی اسلام بپردازند.

و از آنجا که شهرک خیبر، آشیانه‌ی توطئه و خیانت و مرکز کارشکنی‌های جنگی و پایگاه تحریکات و جنگ‌افزارها بود، در خورِِآن بود که پیش از هر جای دیگر توجه مسلمانان را به خود جلب کند.

«سويق»: آرد سفید و الک‌شده‌ی گندم و جو، آرد نرم.

«فثُرِّيَ»: آرد نرم را تر و نمناک کردند و از آن ثَرید تهیه کردند. «ثرید»: نان ترید شده، آب خیس‌خورده در آبگوشت.

[20]- بخاری ح 135، مسلم 1/204 (2- 225)، ابوداود ح 60، ترمذی ح 76، مسنداحمد 2/303. [21]- مسلم 1/204 (1- 224)، ترمذی ح 1، ابن ماجه ح 272، مسنداحمد 2/39، ابوداود به نقل از «ابوالملیح» از پدرش ح 59، نسایی ح 139. [22]- بخاری ح 132، مسلم 1/247 ح (17- 303)، مسنداحمد 1/80 و این حدیث در کتابهای سنن با طرق مختلف و با الفاظ گوناگون روایت شده است. [23]- مسلم 1/272 ح (352)،ترمذی ح 79، نسایی ح 175، مسنداحمد 2/265. [24]- بخاری ح 207، مسلم 1/273 ح(91- 354)، ابوداود ح 190، مسنداحمد 1/267. [25]- مسلم 1/275 ح(97- 360)، مسنداحمد 5/ 86. [26]- مسلم 1/ 276 ح (99- 362)، ابوداود ح 177، مسنداحمد 2/414. [27]- بخاری ح 211، مسلم 1/ 274 ح (95-358)، ترمذی ح 89، نسایی ح 187، ابوداود ح 196، ابن ماجه ح 501، مسنداحمد 1/223. [28]- مسلم 1/ 232 ح (86-277)، ابوداود ح 172، ترمذی ح 61، نسایی ح 133، مسنداحمد 5/ 351. [29]- بخاری ح 209، ابن ماجه ح 492، مؤطا مالک ح 20، مسنداحمد 3/488.