فصل اول
822 ـ (1) عن عُبادةَ بن الصَّامتِ، قال: قالَ رسولُ للَّهِ ج: «لا صَلاةَ لمنْ لم يَقرَأ بِفاتحةِ الكتاب». متفق عليه. وفي روايةٍ لمسلمٍ: «لِمَنْ لم يَقرَأ بِأُمِّ القرآنِ فصاعِداً» [563].
822- (1) عبادة بن صامت س گوید: پیامبر ج فرمود: کسی که سورهی فاتحه را (در نمازش) نخواند، نمازش قبول نیست.
[این حدیث را بخاری و مسلم روایت کردهاند].
و در روایتی از مسلم آمده است: نماز کسی که سورهی فاتحه را همراه با مقداری دیگر از سورههای قرآن در آن نخواند، نماز نیست.
823 ـ (2) وعن أبي هريرةَ، قال: قالَ رسولُ الله ج: «مَنْ صَلّى صَلاةً لم يَقرَأ فيها بِأُمِّ القُرآنِ فَهِيَ خِداجٌ ـ ثلاثاً ـ غيرُ تمامٍ». فقيلَ لأبي هريرةَ: إنَّا نَكُونُ وراءَ الإمامِ. قال: إقرَأ بها في نفسكَ؛ فإني سمعتُ رسولَ اللَّهِ جيقول: «قالَ اللَّهُ تعالى: قَسَّمتُ الصَّلاةَ بيني وبينَ عَبدي نِصفَينِ، ولِعَبدي ما سَأَلَ. فإذا قالَ العبدُ: ﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ٢﴾؛ قال اللَّهُ: حمَِدَني عبْدي. وإذا قال: ﴿ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ٣﴾قال الله تعالى: أثْنى عَلَيَّ عبدي، وإذا قال: ﴿مَٰلِكِ يَوۡمِ ٱلدِّينِ٤﴾، قال: مجَّدَني عبْدي. وإذا قال: ﴿إِيَّاكَ نَعۡبُدُ وَإِيَّاكَ نَسۡتَعِينُ٥﴾. قال: هذا بيني وبينَ عبْدي، ولِعَبْدي ما سَألَ. فإذا قال: ﴿ٱهۡدِنَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلۡمُسۡتَقِيمَ٦ صِرَٰطَ ٱلَّذِينَ أَنۡعَمۡتَ عَلَيۡهِمۡ غَيۡرِ ٱلۡمَغۡضُوبِ عَلَيۡهِمۡ وَلَا ٱلضَّآلِّينَ٧﴾. قال: هذا لِعَبدي ولِعبْدي ما سأل». رواه مسلم [564].
823- (2) ابوهریره س گوید: پیامبر ج فرمود: نماز کسی که سورهی فاتحه را در آن نخواند، ناقص است، ناقص است، ناقص است و کامل نیست.
به ابوهریره س گفتند: گاهی اوقات پشت سر امام هستیم، پس آیا در آنجا نیز بخوانیم؟
ابوهریره س گفت: آن را آهسته بخوان، زیرا من از رسولخدا ج شنیدم که میفرمود: خداوندﻷدر حدیث قدسی میفرماید: «نماز را میان خود و بندهام به دو نیم تقسیم نمودهام و بندهام آنچه را که از من خواهد به او میدهم. وقتی که بنده میگوید: ﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ٢﴾خداوند متعال میفرماید: بندهی من، مرا ستایش و تحمید کرد، و هرگاه بگوید: ﴿ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ٣﴾خداوند متعال میفرماید: بندهام مرا ثنا گفت، وآنگاه که بنده میگوید: ﴿مَٰلِكِ يَوۡمِ ٱلدِّينِ٤﴾خداوند متعال میفرماید: بندهام مرا تعظیم و تمجید کرد، وآنگاه که بنده میگوید: ﴿إِيَّاكَ نَعۡبُدُ وَإِيَّاكَ نَسۡتَعِينُ٥﴾خداوند متعال میفرماید: این میان من و بندهام میباشد و بندهام آنچه را که از من بخواهد به او میدهم.
و وقتی که بنده میگوید: ﴿ٱهۡدِنَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلۡمُسۡتَقِيمَ٦ صِرَٰطَ ٱلَّذِينَ أَنۡعَمۡتَ عَلَيۡهِمۡ غَيۡرِ ٱلۡمَغۡضُوبِ عَلَيۡهِمۡ وَلَا ٱلضَّآلِّينَ٧﴾، خداوند متعال میفرماید: این از آنِ بندهام میباشد وآنچه را که از من بخواهد، بدو میدهم.
[این حدیث را مسلم روایت کرده است].
شرح: براساس روایات واحادیثی که پیرامون «قرائت پشت سر امام» به ما رسیده است، امام شافعی بر این باوراست که برای نمازگزار، چه با جماعت نماز میخواند و چه تنها، امام است، یا مقتدی، نماز سرّی (ظهر و عصر) باشد یا جهری (صبح، مغرب وعشاء) در هر حال، خواندن سورهی فاتحه ضروری و الزامی است و در هر رکعت از نماز بر منفرد و امام و مأموم فاتحه خواندن فرض است.
امام مالک بر این اعتقاد است که قرائت امام در نمازهای جهری (صبح، مغرب و عشاء) برای مقتدی کفایت میکند، لذا مقتدی نباید در نماز جهری، سورهی فاتحه را بخواند، بلکه باید به حالت خاموشی قرائت امام را گوش کند، و اگر مقتدی سورهی فاتحه را بخواند، این عملش مکروه میباشد، و در نمازهای سرّی (ظهر و عصر) خواندن سورهی فاتحه برای مقتدی مستحب است، فرض یا واجب نیست. امام احمد بر آن است که خواندن سورهی فاتحه در نمازهای جهری برای مقتدی مکروه و در نمازهای سرّی مستحب است و در نمازهای جهری، در صورتی برای مقتدی خواندن فاتحه مستحب است که قرائت امام را به نحوی از انحاء نشنود.
و امام ابوحنیفه معتقد است که قرائت امام چه در نمازهای سرّی و چه نمازهای جهری، برای مقتدی کفایت میکند، از اینرو برای مقتدی جایز نیست که پشت سر امام (چه در نمازهای سرّی و چه جهری) سورهی فاتحه را قرائت کند.
به هر حال، علماء و صاحبنظران فقهی، مجتهدان و طلایهداران عرصهی علم و دانش و پیشقراولان و پیشگامان پیشتاز عرصهی اخلاص و عمل، براساس روایات و اخبار رسیده بدانها و برمبنای مطالعه و بررسی احادیث و تحقیق و تفحص تعالیم و آموزههای قرآن و سنّت و طرز عمل پیامبر ج و صحابه ش، با صداقت و اخلاص و اعتقاد و عمل، هر کدام قولی را انتخاب و اختیار نمودهاند. و خداوند نیز از آنها به خاطر این تلاش وکوشش بیوقفه و شایسته، راضی باد.
824 ـ (3) وعن أنسٍ: أنَّ النبيَّ جوأبا بكر وعمرَ، بما، كانوا يَفتَتِحُونَ الصَّلاةَ بِـ { الحمدُ لِلَّهِ ربِّ العالمينَ }. رواه مسلم [565].
824- (3) انس س گوید: پیامبر ج و ابوبکر و عمرـ بـ، نماز را با «الحمد لله رب العلمين» آغاز میکردند.
[این حدیث را بخاری و مسلم روایت کردهاند].
شرح: مراد از این حدیث، این است که پیامبر ج و ابوبکر و عمرـ بـ «بسم الله الرحمن الرحيم» را آهسته میخواندند، چنانچه در روایت احمد، نسائی و ابنخزیمه به این مطلب اشاره رفته است، آنجا که میفرماید: «لا يجهرون ببسم الله الرحمن الرحيم» آنان بسم الله را با آواز بلند نمیخواندند.
و در روایتی دیگر از ابنخزیمه آمده است: «كانوا يسرّون» آنان «بسم الله الرحمن الرحیم» را آهسته میخواندند. و به این ترتیب میان روایاتی که در آنها نفی خواندن «بسم الله» و یا «اثبات خواندن آن» است، جمع میشود.
825 ـ (4) وعن أبي هريرةَ، قال: قالَ رسولُ اللَّهِ ج: «إذا أَمَّنَ الإمامُ فأَمِّنوا، فإنَّه مَن وافقَ تأمِينُه تأمِينَ الملائِكة؛ غُفِرَ له ما تَقَدَّمَ مِنْ ذنبِه». متفق عليه. وفي روايةٍ، قال: «إذا قالَ الإمام: { غيرِ المغضوبِ عليهِمْ ولا الضَّالينَ } فقولوا: آمينَ، فإنَّه مَنْ وافقَ قولُه قولَ الملائكةِ؛ غُفِرَ له ما تَقَدَّمَ منْ ذنبِه». هذا لفظُ البخاريّ، ولمسلمٍ نحوهُ. وفي أخرى للبخاريِّ، قال: «إذا أمَّنَ القارىءُ فَأَمِّنُوا، فإنَّ الملائكَةُ تُؤَمِّنُ، فمنْ وافَقَ تأمِينُه تأمينَ الملائكةِ؛ غُفِرَ له ما تقدَّمَ منْ ذنبِه» [566].
825- (4) ابوهریره س گوید: پیامبر ج فرمود: وقتی امام «آمین» گفت، شما هم آمین بگویید، چون کسی که آمین گفتنش همزمان با آمین گفتن فرشتگان باشد، گناهان (صغیرهی) پیشینش، بخشوده میشود.
[این حدیث را بخاری و مسلم روایت کردهاند].
و در روایتی دیگر آمده است: «هرگاه امام در نماز جماعت گفت: ﴿غَيۡرِ ٱلۡمَغۡضُوبِ عَلَيۡهِمۡ وَلَا ٱلضَّآلِّينَ﴾شما هم بگویید: «آمین». زیرا کسی که همزمان با فرشتگان آن را بگوید، گناهان صغیرهی گذشتهاش بخشوده میشوند».
[این لفظ بخاری است و مسلم نیز همانند آن را روایت کرده است].
و در روایتی دیگر از بخاری آمده است: «وقتی قاری (در نماز جماعت، پس از خواندن سورهی فاتحه) آمین بگوید، شما هم آمین بگویید، چرا که فرشتگان هم آمین میگویند. پس چون کسی که آمین گفتنش همزمان با آمین گفتن فرشتگان باشد، گناهان (صغیرهی) گذشتهاش بخشوده میشود».
شرح: «آمین»: لفظی است که پس از دعا و خواندن سورهی فاتحه گفته میشود و از آن «اللهم استجب» [بارخدایا! بپذیر]، اراده میشود.
البته «آمین» به مَد و تخفیف به معنای «اللهم إستجب» است. و«آمین» به مد و تشدید، به معنای «قاصدین» است. مانند: «آمّين البيت الحرام» علامه واحدی میفرماید: «آمین» بعد از فاتحه چنانکه بسیاری از عوام میگویند و با مد و تشدید تلفظ میکنند، به این معنا است:
«ما قصدکنندگان درگاهت هستیم، دعای ما را بپذیر.»
826 ـ (5) وعن أبي موسى الأشعريِّ، قال: قالَ رسولُ اللَّهِ ج: «إذا صَلَّيتُم فأقِيمُوا صُفُوفَكم، ثمَّ لَيَؤُمَّكُم أحدُكم، فإذا كبَّرَ فكبِّروا، وإذا قال: ﴿غَيۡرِ ٱلۡمَغۡضُوبِ عَلَيۡهِمۡ وَلَا ٱلضَّآلِّينَ﴾فقولوا: آمينَ؛ يُجِبْكُم اللَّهُ. فإذا كبَّرَ وركعَ، فكبِّروا وارْكعوا، فإنَّ الإمامَ يَركَعُ قبلَكم، ويرفعُ قبلكم»، فقال رسولُ الله ج: «فتلكَ بتلك». قال: «وإذا قال: يَسمَعَ اللَّهُ لمنْ حمِدَه، فقولوا: اللَّهُمَّ ربَّنا لكَ الحمدُ، يَسمَعُ اللَّهُ لكم». رواه مسلم [567].
826- (5) ابوموسی اشعری س گوید: چون خواستید نماز جماعت بخوانید، پس صفهای خودتان را در نماز راست و هماهنگ و یکنواخت و درست کنید، آنگاه بزرگترین شما (از لحاظ علم و قرائت)، امامت شما را به عهده بگیرد.
(و امام برای این است که به او اقتدا شود) پس هرگاه تکبیر گفت، شما هم تکبیر بگویید، و زمانی که ﴿غَيۡرِ ٱلۡمَغۡضُوبِ عَلَيۡهِمۡ وَلَا ٱلضَّآلِّينَ﴾را گفت، شما هم «آمین» بگویید، چرا که خداوند ﻷدعای شما را قبول میکند.
هرگاه تکبیر گفت و به رکوع رفت، با او تکبیر بگویید و به رکوع بروید، زیرا امام پیش از شما به رکوع میرود و قبل از شما از رکوع بلند میشود. از اینرو پیامبر ج فرمود: پس آن لحظه که امام در رفتن به رکوع از شما پیشی گرفت، در مقابل آن لحظهای که وی زودتر از شما سرش را از رکوع بلند میکند (یعنی تقدیم امام در رفتن به رکوع، با دیر بلندشدن شما از رکوع جبران میشود، پس هر دوی شما در اندازهی رکوع با هم برابر و یکسان هستید).
پیامبر ج در ادامه فرمود: و هرگاه که «سمع الله لمن حمده» را گفت، شما هم بگویید: «اللهم ربّنا لك الحمد» چرا که خداوند ستایش ستایندهی شما را اجابت میفرماید و میپذیرد.
[این حدیث را مسلم روایت کرده است].
«سمع الله لمن حمده»:خداوند ستایش ستایندهی خود را اجابت فرمود و پذیرفت.
827 ـ (6) وفي روايةٍ له عن أبي هريرةَ، وقتَادةَ: «وإذا قرأ فَأنصِتُوا» [568].
827- (6) و در روایتی دیگر، مسلم از ابوهریره و قتاده ـ بـ نقل میکند که گفتند: «هرگاه امام، قرائت خواند، شما (گوش فرا دهید و) خاموش باشید).»
828 ـ (7) وعن أبي قتَادةَ، قال: كانَ النبيُّ جيقرأُ في الظهرِ في الأُولَيينِ بِأُمِّ الكتابِ وسورتَين، وفي الرَّكعتَينِ الأُخرَيينِ بِأُمِّ الكتابِ، ويُسْمِعُنا الآية أحياناً، ويُطَوِّلُ في الركعةِ الأولى ما لا يُطيلُ في الركعةِ الثانيةِ، وهكذا في العصرِ، وهكذا في الصُّبح. متفق عليه [569].
828- (7) ابی قتاده س گوید: پیامبر ج در دو رکعت اول نماز ظهر، فاتحه و دو سورهی دیگر از سورههای قرآن را (در هر رکعت یک سوره) میخواند، و در دو رکعت آخر نماز، فقط سورهی فاتحه را میخواند، و گاهی اوقات آیات را به نحوی بلند میخواند که ما آن را میشنیدیم. و به قرائت در رکعت اول، طول میداد و در رکعت دوم، قرائت سوره را کوتاهتر میکرد، و نماز عصر را نیز بسان نماز ظهر میخواند (یعنی فاتحه و دو سوره را قرائت میکرد و رکعت اول نماز را طولانی و رکعت دوم را کوتاهتر میخواند).
[این حدیث را بخاری و مسلم روایت کردهاند].
829 ـ (8) وعن أبي سعيدٍ الخُدريِّ، قال: كُنَّا نَحزِرُ قِيامَ رسولِ الله جفي الظهرِ والعصرِ، فَحَزَرنا قيامَه في الرَّكعتَينِ الأوليَينِ من الظهرِ قدْرَ قراءَةِ: { آلم تنزيلُ } السجدة ـ وفي رواية ـ: في كُلِّ رَكعَةٍ قدْر ثلاثينَ آيةً، وحزَرْنا قِيامَه في الأُخرَيَينِ قدْرَ النِّصْفِ منْ ذلكَ، وحزرْنا في الركعتَينِ الأوليَينِ منَ العصر على قدْر قيامِه في الأُخرَيَينِ من الظهرِ، وفي الأخريَينِ من العصر على النِّصفِ منْ ذلكَ. رواه مسلم [570].
829- (8) ابوسعید خدری س گوید: ما (صحابه ش، قیام رسولخدا ج را در نماز ظهر و عصر تخمین میزدیم و اندازه میگرفتیم به طوری که ایشان در رکعت اول نماز ظهر، به اندازهی سورهی «الم، تنزیل سجده» قرائت میکرد. ـ و در روایتی دیگر آمده است: در هر رکعت از دو رکعت نماز ظهر، به قدر 30 (سی) آیه میخواند ـ و قیام ایشان را در دو رکعت آخر نماز ظهر اندازه میگرفتیم و تخمینمان بر این شد که دو رکعت آخر نماز ظهر بقدر نصف دو رکعت اول آن بود (یعنی بقدر پانزده آیه).
و قیام پیامبر ج را در دو رکعت اول نماز عصر تخمین میزدیم بطوریکه ایشان در این دو رکعت به اندازهی دو رکعت آخر نماز ظهر (یعنی در هر رکعتی پانزده آیه) قرائت میکرد، و در دو رکعت آخر نماز عصر، بقدر نصف دو رکعت اول (یعنی هفت تا هشت آیه) قرائت مینمود.
[این حدیث را مسلم روایت کرده است].
شرح: از این حدیث و احادیث دیگر فهمیده میشود که غالباً روش و معمول پیامبر ج این بود که قرائت نماز صبح را طولانی میکرد و مفصلتر میخواند، نماز ظهر را نیز مقداری طولانی مینمود، و نماز عصر را مختصر و سبک میخواند و در مغرب و عشاء سورههای نسبتاً کوتاه و مختصر و گاهی نیز سورههای طویل و بلند میخواند، ولی احیاناً بنا به مصلحتهایی(بخاطر بیماری بیماران، ضعف ناتوانان و ضعیفان، زنان باردار، پیران، و زنان بچهدار) بر خلاف این نیز عمل میکرد.
چننانچه پیامبر ج هرگاه در جمع صحابه و سابقین اولین ش، قرار میگرفت، نمازها را غالباً طولانی مینمود و هرگاه بر تعداد نمازگزاران افزوده میشد و امکان آن وجود داشت که از میان آنها برخی بیمار، ضعیف، ناتوان، درمانده، سالخورده، بچهدار، باشند، نماز را سبک ومختصر میگذارد تا موجبات زحمت، مشقت، سختی و عسر و حرج آنها را فراهم نسازد. و اگر این امکان وجود نداشت و بیمی از بیماری بیماران، و ناتوانی درماندگان و سالخوردگان نبود، نماز را اندکی طولانی میکرد.
و آن حضرت ج پیوسته رعایت حد وسط و اعتدال میان افراط و تفریط را سرلوحهی کار خود قرار میداد و هموا ره جانب تیسیر و تخفیف را بر جانب تشدید و تعسیر ترجیح میداد، و مبنای کار خویش را بر آسانگیری و سهولت و رفع عسر و حرج از بندگان قرار داده بود و در حد توان نسبت به مردم، خصوصاً بیماران، درماندگان، سالخوردگان، آسانگیر بود و به خاطر تشویق وترغیب عامهی مردم نسبت به دین و ثابت قدم واستوارماندن آنان در مسیر اجرای اوامر و فرامین الهی، تعالیم وآموزههای نبوی، احکام و دستورات اسلامی، جنبهی رخصت را بیشتر از جنبهی عزیمت به آنان عرضه مینمود و از تیسیر و تخفیف بیشتر از تشدید و سختگیری بهره میگرفت، حتی در نمازها.
830 ـ (9) وعن جابرِ بنِ سَمُرةَ، قال: كان النبيُّ جيقرأُ في الظهر بِـ { واللَّيلِ إذا يغشى }، ـ وفي رواية ـ: بِـ { سبِّحِ اسمَ ربِّكَ الأعْلى }، وفي العصرِ نحوَ ذلك، وفي الصُّبحِ أطوَلَ منْ ذلك. رواه مسلم [571].
830- (9) جابربن سمرة س گوید: پیامبر ج در نماز ظهر سورهی «والیل اذا یغشی» را ـ و در روایتی: سورهی «سبح اسم ربک اعلی» را ـ میخواند و در نماز عصر نیز نزدیک به همین دو سوره، سورههایی از قرآن را قرائت مینمود، و در نماز صبح، مقداری طولانیتر میکرد.
[این حدیث را مسلم روایت کرده است].
831 ـ (10) وعن جُبَير بنِ مُطعِمٍ، قال: سمِعتُ رسولَ اللَّهِ يقرأ في المغرِبِ بـ (الطُّورِ). متفق عليه [572].
831- (10) جبیربن مطعم س گوید: شنیدم که پیامبر ج سورهی «طور» را در نماز مغرب میخواند.
[این حدیث را بخاری و مسلم روایت کردهاند].
832 ـ (11) وعن أمِّ الفضلِ بِنتِ الحارِث، قالت: سمعتُ رسولَ اللَّهِ يقرأ في المغرِبِ بِـ {و المُرْسَلاتِ عُرْفاً }. متفقٌ عليه [573].
832- (11) ام الفضل دختر حارث ـ لـ گوید: شنیدم که رسولخدا ج سورهی «والمرسلات عرفاً» را در نماز مغرب میخواند.
[این حدیث را بخاری و مسلم روایت کردهاند].
شرح: از احادیثی دیگر مشخص میشود که روش پیامبر ج اغلب اینگونه بود که در نمازهای مغرب سورههای کوچک را میخواند. و در این احادیث که وارد شده پیامبر ج در نماز مغرب، سورههای طولانی نیز میخواند، همهی اینها وقایع اتفاقی هستند و بیانگر این هستند که برخی اوقات پیامبر ج اینکار را مینمود، ولی روش و شیوهی معمول و متداول ایشان، بیشتر در نماز مغرب، خواندن سورههای کوچک بود.
833 ـ (12) وعن جابرٍ، قال: كانَ معاذُ بنُ جبلٍ يُصلِّي مع النبيِّ، ثمَّ يأتي فَيَؤُمُّ قومَه، فَصَلَّى ليلةً مع النبيِّ العِشاءَ، ثمَّ أتى قومَه فَاَمَّهُم، فافتَتَحَ بسورةِ البقرةِ، فَانحَرَفَ رجلٌ فسلَّمَ، ثمَّ صلَّى وحدَه وانصرَفَ، فقالوا له: أنافَقْتَ يا فُلانُ؟ قال: لا واللَّهِ، ولَآتِيَنَّ رسول اللَّهِ فَلأُخبِرنَّه. فأتى رسولَ اللَّهِ، فقال: يا رسولَ اللَّهِ! إنَّا أصحابُ نَواضِحَ، نَعمَلُ بالنَّهار، وإنَّ مُعاذاً صلَّى معكَ العِشاءَ، ثمَّ أتى قومَه، فافتَتَحَ بسورةِ البقرةِ. فأقبلَ رسولُ الله جعلى مُعاذٍ، فقال: «يا معاذُ! أفَتَّانٌ أنتَ؟ إقرَأ: { والشمسِ وضُحاها } { والضُّحى} { واللَّيلِ إذا يَغْشى } و{ سبِّحِ اسْمَ ربِّكَ الأعْلى }». متفق عليه [574].
833- (13) جابر س گوید: معاذ بن جبل س با پیامبر ج نماز (عشاء) را میخواند، سپس به مسجد محله و قبیلهی خویش بر میگشت و امامت نماز را برای آنان به عهده میگرفت. شبی از شبها، او نماز عشاء را با پیامبر ج خواند، سپس به سوی قوم و مردم محلهاش برگشت و امامت نماز را برای آنان انجام داد و سورهی بقره را در نماز شروع کرد. مردی از جماعت نماز خارج شد و خودش تنها نماز را (به کوتاهی و اختصار) خواند و رفت. مردم بدو گفتند: مگر منافق شدهای (که اینگونه بسان منافقان به نماز جماعت اهمیت نمیدهی و راهی غیر از راه مسلمانان، اتخاذ کردهای)؟
گفت: به خدا سوگند! خیر، منافق نشدهام، خودم نزد پیامبر ج خواهم شتافت و او را از جریان باخبر خواهم ساخت. پیش پیامبر ج رفت وگفت: ای رسولخدا ج! شغل ما آبیاری مزارع بوسیلهی شتران است و با شتر، آب مزرعه و غیره میدهیم و جماعتی هستیم کارگر، که در تمام روز مشغول کار و کسب هستیم و با دست خود کار میکنیم، معاذ پس از این که نماز عشاء را با شما خوانده بود، سپس به سوی قوم و مردم محلهاش برگشت و امامت نماز برای آنان انجام داد و در نماز، سورهی بقره را شروع نمود (من چون از جمعیتی هستم کارگر و با دست خود کار میکنم و با شتر آب مزرعه و غیره میدهم، شب خسته و کوفته به نماز حاضر میشوم و توان و قدرت استماع سورهی بزرگی همچون بقره را در نماز ندارم، از اینرو از جماعت نماز خارج شدم وخودم تنها نماز کوتاهی را خواندم، از اینرو مردم گمان کردهاند که من منافقم!)
چون رسولخدا ج این را شنید، رو به معاذ س کرد و فرمود: ای معاذ! مگر تو مردم را در فتنه میافکنی وآنان را از دین بر میگردانی؟ سورهی «والشمس وضحاها» و «والضحي» و «والليل اذا يغشي» و «سبح اسم ربك الاعلي» را در نماز بخوان.
[این حدیث را بخاری و مسلم روایت کردهاند].
شرح: از این حدیث، دو مسئله میتوان استنباط کرد:
1- حضرت معاذ س نماز عشاء را دوبار میخواند، یک مرتبه در مسجد نبوی پشت سر پیامبر ج و مرتبهی دوم: در مسجد قوم و قبیلهی خویش.
امام شافعی معتقد است که حضرت معاذ س نمازی را که در مسجد نبوی پشت سر پیامبر ج میخواند نماز فرض، و نمازی را که در مسجد قبیله و قوم خود میخواند نماز نفل بود. از اینرو امام شافعی بر این باور است: کسی که نماز فرض را خوانده است، میتواند همان نماز را به نیت نفل به کسانی که آن نماز فرض را نخواندهاند، امامت دهد، یعنی اقتدای مفترض به نفلگذار جایز است.
ولی امام ابوحنیفه و امام مالک معتقدند که خواندن نماز فرض، پشت سر امامی که نماز نفل میخواند جایز نیست و آنها به حدیث حضرت عمر س استدلال میکنند که گفت:
«یک نماز در روز، دو بار خوانده نمیشود».
و نیز میگویند: که معاذ س به نیت نماز نفل برای بهرهمندی از شرکت در نماز جماعت پیامبر ج و استفادهکردن از برکات آن و به قصد آموختن از پیامبر ج، نماز را با ایشان میخواند و سپس به سوی قوم و مردم محلهاش بر میگشت و امامت نماز را برای آنان به نیت فرض انجام میداد.
2- ائمهی جمعه و جماعات باید رعایت حال بیماران، کارگران، ناتوانان، درماندگان و سالخوردگان را در نماز جماعت بکنند، و نباید نماز را آنقدر طولانی کنند که باعث مشقت و زحمت برای آنها شود.
امروز میبینیم که چگونه مادیات بر معنویات، خودمحوری بر دیگرمحوری و سودجویی بر اخلاق، چیره و غالب شده است، و چگونه وسوسههای گرایش به شر و موانع خیر، فراوان شدهاند؟ امروزه دینداری همچون نگهدارندهی اخگرآتش برافروخته بر کف دست است، آنجا که امواج و جریانات کفر از چهار طرف متوجهی انسان مؤمن میشوند و میخواهند که عقیده و فرهنگ را از ریشه قلع و قمع کنند و چنان ضربهای بر آن وارد سازند که توان برگشت را نداشته باشد، زندگانی شخص مسلمان در چنین جوامعی سخت پررنج و پیوسته در یک نبرد دایمی است.
از اینرو بر ائمهی مساجد لازم است که در حد توان نسبت به چنین کسانی آسانگیر باشند و به خاطر تشویق و ترغیب مردم نسبت به دین و ثابتقدم و استوارماندن آنان در مسیر دین، نماز و روزه، اوامر و فرامین الهی، تعالیم وآموزههای نبوی، و احکام و دستورات اسلامی، جنبهی رخصت را بیشتر از جنبهی عزیمت به آنان عرضه نمایند و همواره جانب تیسیر و تخفیف و سهولت و آسانی را بر جانب تشدید و تعسیر و سختگیری و عسر و حرج ترجیح دهند.
وقتی که شیوههای آسانگیری در زمان پیامبر ج و صحابه ش اعمال و اجرا میشد، وضعیت عصر و زمان ما که مردم از دین روگردانند و نیاز مبرمی به سهولت وآسانگیری دارند، باید چگونه باشد؟
ما امروز از لحاظ ترویج و سهولت دینی و آسانگیری در مسائل، به مراتب از آنها نیازمندتریم البته این بدان معنا نیست که گردن نصوص شرعی را بشکنیم و با اکراه و تکلّف، مفاهیم واحکامی که امورات مردم را سهل وآسان نماید، از آن استخراج نمائیم، هرگز چنین نیست. زیرا منظور، آسانگیری وسهولتی است که با یک نصّ ثابت و محکم و یا با یک قاعدهی شرعی قطعی، در تعارض نباشد، بلکه باید آن آسانگیری در پرتو نصوص و قواعد شرعی و اهداف کلی اسلام قرار گیرد.
از اینرو چون مبنای شرع مقدس اسلام بر رفع عسر و حرج وسختگیری از بندگان است، پیامبر ج از کسانی که نماز را بر مردم طولانی میکردند، ایراد میگرفت. چنانکه به معاذ س ایراد گرفت و با عصبانیت فرمود:
«ای معاذ! مگر تو فتنهگری»؟
همچنین از «ابی بن کعب» س ایراد گرفت و چنان خشمگین شد که قبل از آن اینچنین خشمگین نشده بود و بدو فرمود:
«همانا برخی از شما باعث تنفر مردم میشوند، کسی که امام مردم شده باید نماز را سبک وکوتاه بخواند، زیرا پشت سرش پیرمرد و بیمار و ناتوان ایستادهاند، یا پشت سرش کسانی ایستادهاند که میخواهند به کارشان برسند».
پس درست نیست که یکی، مردم را پشت سرش نگه دارد وسورهی بقره را بخواند و در صورتی این درست است که تمام جماعت موافق باشند. پس در حالت عادی باید همگام با ضعفا وکارگران حرکت کرد و باید مراعات حال آنان را کرد.
834 ـ (13) وعن البَرَاءِ، قال: سمعتُ النبيَّ جيقرأ في العِشاءِ: { والتِّينِ والزَّيتونِ }، وما سمعتُ أحَداً أحسَنَ صَوْتاً منه. متفق عليه [575].
834- (13) براء س گوید: شنیدم که پیامبر ج (در سفر) سورهی «والتین والزیتون» را در (یکی از دو رکعت) نماز عشاء میخواند و براستی آواز هیچ کس را خوشآوازتر و خوش الحانتر از وی نشنیده بودم.
[این حدیث را بخاری و مسلم روایت کردهاند].
835 ـ (14) وعن جابرِ بنِ سَمُرةَ، قال: كانَ النبيُّ جيقرَأ في الفجر بِـ { ق والقرآنِ المَجيد } ونحوها، وكانت صلاتُه بَعدُ تَخفيفاً. رواه مسلم [576].
835- (14) جابربن سمرة س گوید: پیامبر ج در نماز صبح سورهی «ق، والقرآن المجید» و همانند آن، سورههای دیگر از قرآن میخواند، و قرائت نمازهای بعد از صبحش (یعنی ظهر، عصر، مغرب و عشاء) سبک و مختصر بود (یعنی قرائت نمازهای ظهر، عصر، مغرب وعشاء که بعد از صبح قرار دارند نسبت به نماز صبح سبکتر و مختصرتر بود و پیامبر ج در آنها قرائت را مختصر و سبک میکرد).
[این حدیث را مسلم روایت کرده است].
836 ـ (15) وعن عَمرِو بنِ حُرَيثٍ: أنَّه سَمعَ النبيَّ جيقرَأُ في الفَجر: {واللَّيلِ إذا عَسْعَسَ}. رواه مسلم [577].
836- (15) از عمرو بن حریث س روایت است که وی شنید که پیامبر ج سورهی «والليل اذا عسعس» را در نماز صبح میخواند.
[این حدیث را مسلم روایت کردهاست].
837 ـ (16) وعن عبدِ اللَّهِ بن السَّائبِ، قال: صلّى لنا رسولُ اللَّهِ الصُّبحَ بِمَكّةَ، فَاستَفتَحَ سورةَ (المؤْمِنينَ)، حتى جاءَ ذِكرُ موسى وهارونَ ـ أو ذِكرُ عيسى ـ أخَذَتِ النبيَّ جسَعلةٌ فَرَكَعَ. رواه مسلم [578].
837- (16) عبدالله بن سائب س گوید: پیامبر ج در مکهی مکرمه نماز صبح را به جماعت برای ما خواند و در آن سورهی «مؤمنون» را شروع نمود، و آنقدر به قرائت خویش ادامه داد تا به جایی رسید که در آن یاد موسی و هارون (آیه 45) یا ذکر عیسی (آیه 50) بود که ناگاه ایشان را سرفه گرفت و به رکوع رفت.
[این حدیث را مسلم روایت کرده است].
«سعلة»: سرفه.
838 ـ (17) وعن أبي هريرةَ، قال: كانَ النبيُّ جيقرأُ في الفجرِ يومَ الجُمعَةِ: بِـ { الم تنزيلُ) في الركعة الأولى، وفي الثانية: {هَلْ أتى على الإنسانِ}. متفق عليه [579].
838- (17) ابوهریره س گوید: پیامبر ج در نماز صبح روز جمعه، در رکعت نخست، سورهی «الم تنزیل» [سجده] و در رکعت دوم سورهی «هل اتی علی الانسان» [سورهی دهر] را میخواند.
[این حدیث را بخاری و مسلم روایت کردهاند].
شرح: از این روایات مشخص میشود که قرائت پیامبر ج در نماز صبح، نسبت به سایر نمازها اعم از ظهر، عصر، مغرب و عشاء مقداری بیشتر و طولانیتر بود، ولی گاهی اوقات بخاطر عواملی خاص از قبیل: سفر و غیره در نماز صبح، سورههای کوچکی بسان: «قل ياايها الكافرون»، «قل هوالله احد»، «قل اعوذ برب الفلق» و «قل اعوذ برب الناس»نیز میخواند.
839 ـ (18) وعن عُبيدُ اللَّهِ بن أبي رافعٍ، قال: إستَخلَفَ مَروانُ أباهريرةَ على المدينةِ، وخَرَجَ إلى مكةَ، فَصَلَّى لنا أبوهريرةَ الجمعةَ، فقرأ سورةَ (الجُمعَةِ) في السَّجدةِ الأولى، وفي الآخرةِ: { إذا جاءَكَ المنافِقونَ }، فقال: سمِعتُ رسولَ الله جيقرأُ بهما يومَ الجمعَة. رواه مسلم [580].
839- (18) عبیدالله بن ابیرافع س گوید: چون «مروان بن حکم» (حاکم مدینه) آهنگ مکهی مکرمه کرد، ابوهریره س را (در مدینهی منوره) جانشین خود کرد، وی نیز نماز جمعه را به جماعت برای ما خواند، پس در رکعت نخست آن سورهی «جمعه» و در رکعت دوم «سورهی منافقون» را خواند وگفت: شنیدم که پیامبر ج این دو سوره را در روز جمعه (در دو رکعت نماز جمعه) میخواند.
[این حدیث را مسلم روایت کرده است].
«استخلف»:او را جانشین خود کرد.
840 ـ (19) وعن النُّعمانِ بن بشيرٍ، قال: كانَ رسولُ الله جيقرأ في العَيدَينِ، وفي الجُمعة: بِـ { سَبِّحِ اسمَ ربِّكَ الأعْلى } و{ هَلْ أتاكَ حَديثُ الغاشِيَة }. قال: وإذا اجتَمَعَ العيدُ والجمعةُ في يومٍ واحدٍ قَرَأَ بِهِما في الصَّلاتَينِ. رواه مسلم [581].
840- (19) نعمان بن بشیر س گوید: رسولخدا ج در نماز عید فطر و قربان و نماز جمعه، سورهی «سبح اسم ربك الاعلي» و سورهی «هل اتاك حديث الغاشيه» را میخواند.
نعمان س گوید: و وقتی که عید و جمعه هردو در یک روز واقع میشد، پیامبر ج در هردو نماز، همین دو سوره را میخواند.
[این حدیث را مسلم روایت کرده است].
841 ـ (20) وعن عُبيدِالله: أنَّ عمرَ بنَ الخطابِ سألَ أبا واقِدٍ اللَّيثيَّ: ما كان يقرأُ به رسولُ الله جفي الأضحى والفِطْرِ؟ فقال: كانَ يقرأ فيهِما: بِـ {ق والقرآن المجيدِ} و{ إقْتَربَتِ السَّاعةُ. رواه مسلم [582].
841- (20) عبیدالله س گوید: عمربن خطاب س از ابو واقد لیسی س پرسید: پیامبر ج در نماز عید قربان و عید فطر، چه سورههایی از قرآن را میخواند؟ ابوواقد س در پاسخ گفت: پیامبر ج سورهی «ق والقرآن المجيد» و سورهی «اقترب الساعة»را در هردو نماز میخواند.
[این حدیث را مسلم روایت کرده است].
842 ـ (21) وعن أبي هريرةَ، قال: إنَّ رسولَ اللَّهِ جقرأ في رَكعَتَيِّ الفجرِ: {قُلْ يا أيُّها الكافِرونَ} و{ قُلْ هُوَ اللَّهُ أحَدٌ}. رواه مسلم [583].
842- (21) ابوهریره س گوید: رسولخدا ج سورهی «قل يايها الكافرون» و سورهی «قل هوالله احد» را در هردو رکعت نماز (سنّت) صبح میخواند.
[این حدیث را مسلم روایت کرده است].
843 ـ (22) وعن ابنِ عبَّاسٍ، قال: كانَ رسولُ الله جيقرأ في ركعتي الفَجر: ﴿قُولُوٓاْ ءَامَنَّا بِٱللَّهِ وَمَآ أُنزِلَ إِلَيۡنَا﴾، والتي في (آل عمرانَ): ﴿قُلۡ يَٰٓأَهۡلَ ٱلۡكِتَٰبِ تَعَالَوۡاْ إِلَىٰ كَلِمَةٖ سَوَآءِۢ بَيۡنَنَا وَبَيۡنَكُمۡ﴾. رواه مسلم [584].
843- (22) ابنعباس ـ لـ گوید: رسولخدا ج در دو رکعت (سنت) نماز صبح، آیات سورهی بقره ﴿قُولُوٓاْ ءَامَنَّا بِٱللَّهِ وَمَآ أُنزِلَ إِلَيۡنَا وَمَآ أُنزِلَ إِلَىٰٓ إِبۡرَٰهِۧمَ وَإِسۡمَٰعِيلَ وَإِسۡحَٰقَ وَيَعۡقُوبَ وَٱلۡأَسۡبَاطِ وَمَآ أُوتِيَ مُوسَىٰ وَعِيسَىٰ وَمَآ أُوتِيَ ٱلنَّبِيُّونَ مِن رَّبِّهِمۡ لَا نُفَرِّقُ بَيۡنَ أَحَدٖ مِّنۡهُمۡ وَنَحۡنُ لَهُۥ مُسۡلِمُونَ١٣٦﴾[البقرة: 136] وآیات سورهیآل عمران ﴿قُلۡ يَٰٓأَهۡلَ ٱلۡكِتَٰبِ تَعَالَوۡاْ إِلَىٰ كَلِمَةٖ سَوَآءِۢ بَيۡنَنَا وَبَيۡنَكُمۡ أَلَّا نَعۡبُدَ إِلَّا ٱللَّهَ وَلَا نُشۡرِكَ بِهِۦ شَيۡٔٗا وَلَا يَتَّخِذَ بَعۡضُنَا بَعۡضًا أَرۡبَابٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِۚ فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَقُولُواْ ٱشۡهَدُواْ بِأَنَّا مُسۡلِمُونَ٦٤﴾[آل عمران: 64] را میخواند.
[این حدیث را مسلم روایت کرده است].
شرح: برخی از شارحان حدیث گفتهاند که مراد از دو حدیث بالا این است که پیامبر ج گاهی در دو رکعت نماز صبح، سورهی کافرون وسورهی اخلاص (یعنی سورههای مستقل) و گاهی فقط آیاتی چند از یک سوره را میخواند آنها بین «ركعتي الفجر» و «صلاة الفجر» که در روایات آمدهاند فرق قائل شدهاند و گفتهاند در هر روایتی که عبارت «ركعتي الفجر» باشد مراد از آن نماز سنت صبح است، و در هر روایتی که عبارت «صلاة الفجر» باشد منظور از آن نماز فرض صبح است و در این دو روایت عبارت «ركعتي الفجر» آمده است، پس مراد از آن نماز سنت صبح است نه نماز فرض صبح.
[563]- بخاری 2/236 ح 756، مسلم 1/295 ح (34-394)، ابوداود 1/514 ح 822 و ابوداود عبارت «و صاعداً» را نیز افزوده است، ترمذی 2/25 ح 247، نسایی 2/137 ح 910، ابن ماجه 1/273 ح 837، مسند احمد 5/314 و روایت «لـمن لم یقرأ بأُمّ القرآن فصاعداً» را مسلم در صحیحش 1/296 ح (27-394) نقل کرده است. دارمی نیز این حدیث را بدون واژهی «فصاعداً» در سننش 1/312ح 1242 نقل کرده است. [564]- مسلم 1/296 ح (38-395)، ابوداود 1/512 ح 821، ترمذی 5/184 ح 2953، نسایی 2/135 ح 909، و ابن ماجه نیز این حدیث را به اختصار در سننش 1/273ح 838 نقل نموده است.، موطا مالک کتاب الصلاة 1/84 ح 39، مسنداحمد 2/285. [565]- بخاری 2/226 ح 743، مسلم 1/299 ح(50-399) و لفظ حدیث از بخاری است.، ابوداود 1/494ح 782، ترمذی 2/15 ح 246، نسایی 2/135 ح 907، ابن ماجه 1/267ح 813، دارمی 1/311 ح 1240، مسنداحمد 3/101. [566]- بخاری 2/262 ح 780، مسلم 1/307 ح (72-410)، ابوداود 1/576 ح 936، ترمذی 2/30 ح 250، نسایی 2/144 ح 928، ابن ماجه 1/277 ح 851، مؤطا مالک کتاب الصلاة 1/87 ح 45 اما روایت «اذا قال الامام: ﴿غَيۡرِ ٱلۡمَغۡضُوبِ عَلَيۡهِمۡ وَلَا ٱلضَّآلِّينَ﴾این بزرگواران به نقل آن پرداختهاند: بخاری 2/266ح 871، مسلم نیز نظیر آن را در صحیحش 1/307 ح (76-410) نقل کرده است، ابوداود 1/575 ح 935، نسایی 2/144 ح 929، دارمی 1/314 ح 1246، مؤطا مالک کتاب الصلاة 1/87 ح 45 و روایت «اذا امنَّ القاری ...» را این بزرگواران روایت نمودهاند: بخاری 18/200 ح 6402، نسایی 2/143 ح925، ابن ماجه 1/277 ح 852، دارمی 1/314ح 1245، مسنداحمد 2/449. [567]- این حدیث را مسلم در پی حدیثی طولانی در صحیحش 1/303 ح (62-404) نقل کرده است، ابوداود 1/594 ح 972، نسایی 2/196ح 1064 دارمی 1/343 ح 1312، مسنداحمد 4/401. [568]- مسلم این حدیث را فقط از قتاده در صحیحش 1/304ح (63-404) نقل کرده است و ابن ماجه نیز این حدیث را از ابوهریره در سننش 1/276ح 846 روایت نموده است. [569]- بخاری 2/260 ح 776، مسلم 1/333ح (154-451) و لفظ حدیث از بخاری است.، نسایی 2/166 ح 978، مسنداحمد 4/383. [570]- مسلم 1/334 ح (156-452) و ابوداود 1/505 ح 804، نسایی 1/237ح 475، مسنداحمد 3/2 نیز بین هر دو روایت جمع کردهاند و آن را نقل کردهاند و مسلم نیز در صحیحش 1/334 ح (156 – 452) و نسایی در سننش 1/237 ح 476 فقط به روایت حدیث دوم پرداختهاند. [571]- مسلم 1/337ح (170-459)، ابوداود نیز این حدیث در پی روایتی طولانی در سننش 1/506ح 806 نقل کرده است، نسایی 2/166 ح 980 و مسلم در صحیحش 1/338 ح (171-460)، و احمد در مسندش 50/86 به روایت حدیث دوم پرداختهاند. [572]- بخاری 2/248 ح 765، مسلم 1/338 ح (174-463) و لفظ حدیث از مسلم است.، ابوداود1/508ح 810، نسایی 2/169ح 987، دارمی 1/336 ح 1295، مؤطا مالک کتاب الصلاة 1/78 ح 23، مسنداحمد 4/84، ابن ماجه 1/272ح 832. [573]- بخاری 2/246ح 763، مسلم 1/338 ح (173-462)، ابوداود 1/508 ح 810، نسایی 2/168 ح 985، دارمی 1/336 ح 1294، مؤطا مالک کتاب الصلاة 1/78 ح 24، مسنداحمد 6/340، ترمذی 2/112 ح 308، ابن ماجه 1/272 ح 8310. [574]- بخاری 10/515 ح 6106، مسلم 1/339 ح (178-465)، ابوداود 1/500 ح 790، نسایی 1/172 ح 998، دارمی 1/337 ح 1296، ابن ماجه نیز به اختصار آن را در سننش 1/315 ح 986 روایت کرده است. [575]- بخاری 2/251 ح 769، مسلم 1/339 ح (177-464)، ابن ماجه 1/273 ح 835، مسند احمد 4/291. [576]- مسلم 1/337 ح (168-458)، مسنداحمد 5/91. [577]- مسلم 1/336 ح (164-456)، ابوداود نیز این حدیث را بر خلاف روایت مسلم در سننش 1/511 ح 817 نقل کرده است.، دارمی 1/338 ح 1299، مسنداحمد 4/307، ابن ماجه 1/268 ح 817 خاطرنشان میشود که لفظ حدیث از مسلم است. [578]- مسلم 1/336ح (163-455)، ابوداود 1/426ح 649، نسایی 2/176 ح 1007، ابن ماجه 1/269 ح 820، مسنداحمد 3/411، بخاری نیز این روایت را به صورت تعلیقی در باب «الجمع بین السورتین فی الرکعة» در «کتاب الاذان» 2/255 نقل کرده است. [579]- بخاری 2/377ح 891، مسلم 2/599 ح (65-880)، ابوداود 1/648ح 1074، نسایی 2/159 ح 955، ابن ماجه 1/269 ح 823، دارمی 1/435 ح 1542. [580]- مسلم 2/597 ح (61-877)، ابوداود 1/670ح 1124، ترمذی 2/397 ح 519، ابن ماجه 1/355 ح 1118. [581]- مسلم 2/598 ح (62-878)، ابوداود 1/670ح 1122، ترمذی 2/413 ح 533، نسایی 3/112 ح 1424، دارمی 1/423 ح 1568، مالک نیز در مؤطا آن را نقل کرده است. [582]- مسلم 2/607 ح (14-891)، ابوداود 1/683ح 1154، ترمذی 2/415ح 534، نسایی 3/183ح 1567، ابن ماجه نیز در سننش 1/408 ح 1282 و مالک در مؤطا کتاب العیدین 1/180 ح 8 نظیر این حدیث را نقل نموده است. [583]- مسلم 1/502ح (98-726)، نسایی 2/155 ح 945، ابن ماجه 1/363 ح 1148. [584]- مسلم 1/502 ح (100-727).