فصل سوم
786 ـ (15) عن عائشةَ، قالتْ: كُنتُ أنامُ بينَ يدَيْ رسولِ اللَّهِ ورِجْلايَ في قِبلَتِه. فإذا سجدَ غَمَزَني، فَقَبَضْتُ رِجْلَيَّ، وإذا قامَ بَسَطتُهُما. قالتْ: والبُيوتُ يومئِذٍ لَيسَ فيها مصابيحُ.متفقٌ عليه [526].
786- (15) عایشه ـ لـ گوید: من در پیش روی پیامبر ج خوابیده بودم و پاهایم در جهت قبله و سجدهی ایشان قرار داشت. از اینرو هر گاه که میخواست سجده کند، مرا با دست تکان میداد و من هم پاهایم را جمع میکردم. و چون پیامبر ج از سجده بلند میشد، باز پاهایم را در جهت قبله و سجدهی ایشان دراز میکردم.
عایشه ـ لـ گوید: در آن روزگار در خانهها چراغ نبود.
[این حدیث را بخاری و مسلم روایت کردهاند].
شرح: این حدیث بیانگر دو واقعیت است:
1- از لمس زن، وضو باطل نمیشود.
2- گذشتن زن از جلوی نمازگزار، در صورت نگذاشتن ستره، نماز را باطل یا قطع نمیکند.
787 ـ (16) وعن أبي هريرةَ، قال: قالَ رسولُ اللَّهِ ج: «لو يَعلَمُ أحدُكُم ما لهُ في أنْ يَمُرَّ بينَ يدَي أخيه مُعتَرِضاً في الصَّلاةِ، كانَ لأنْ يُقِيمَ مِائَةَ عامٍ خيرٌ له من الخُطوَةِ الَّتي خطَا[ها]. رواه ابنُ ماجة [527].
787- (16) ابوهریره س گوید: پیامبر ج فرمود: آن کسی از شما که از جلوی نماز برادر مسلمانش عبور میکند اگر میدانست که مرتکب چه گناهی شده است، توقف صد سال را بر عبور به اندازهی یک گام از جلوی نمازگزار، ترجیح میداد.
[این حدیث را ابنماجه روایت کرده است].
788 ـ (17) وعن كعبِ الأحبارِ، قال: لو يَعلَمُ المارُّ بينَ يدَيْ المُصَلّي ماذا عليه؛ لكانَ أنْ يُخسَفَ به خيراً [له] منْ أنْ يَمُرَّ بينَ يديْه. وفي رواية: أهوَنَ عليه. رواه مالكٌ [528].
788- (17) کعب احبار گوید: اگر کسی که از جلوی سجدهی نمازگزار عبور میکند، میدانست مرتکب چه گناه بزرگی شده است، فرورفتن به دل زمین را بر عبور از جلوی نمازگزار ترجیح میداد.
و در روایتی دیگر آمده است: فرورفتن در دل زمین برای او از عبور از جلوی سجدهی نمازگزار آسانتر است.
[این حدیث را مالک روایت کرده است].
دو حدیث بالا، بیانگر حرمت عبور از جلوی سجدهی نمازگزار است.
789 ـ (18) وعن ابنِ عبَّاسٍ، لما، قال: قالَ رسولُ اللَّهِ ج: «إذا صَلّى أحَدُكُم إلى غيرِ السُّترَةِ؛ فإنَّه يقطَعُ صَلاتَه الحِمارُ، والخِنـزِيرُ، واليهوديُّ، والمجوسِيُّ، والمرأةُ. وتجْزِىءُ عنه إذا مَرُّوا بينَ يَدَيْه عَلى قَذْفَةٍ بحجرٍ». رواه أبو داود [529].
789- (18) ابنعباس ـ بـ گوید: پیامبر ج فرمود: هرگاه یکی از شما خواست که بدون ستره نماز بخواند، عبور خر، خوک، یهودی، مجوسی و زن، نمازش را قطع میکند.
و نمازگزار را از وجود ستره بینیاز میکند وقتی که این چیزها (خر، خوک، و.). به فاصلهی یک بارانداختن سنگ(تقریباً به اندازهی سه ذراع) از جلویش عبور کنند (یعنی اگر در صورت نگذاشتن ستره، خوک و خر و یا یهودی و یا زن از جلوی نمازگزار عبور کردند، در حالیکه میان نمازگزار وآنها سه ذراع فاصله است، در این صورت عبور این چیزها نمازش را قطع نمیکند، بلکه همین فاصلهی سه ذراع، نمازگزار را از وجود ستره بینیاز میکند).
[این حدیث را ابوداود روایت کرده است].
شرح: «علي قذفةٍ بحجر»: به فاصلهی انداختن یک سنگ. علماء، مقدار آن را سه ذراع گفتهاند.
قبلاً گفتیم که این حدیث و احادیثی از این قبیل، با احادیث دیگر مبنی بر باطلنشدن نماز به خاطر عبور زن، الاغ، سگ، خوک، و... منسوخ هستند.
و نیز میتوان گفت که مقصود از قطع نماز که در حدیث آمده، قطع خشوع و خضوع و حضورقلب در نماز است. یعنی عبور این چیزها، مانع از آن میشود که نماز فرد مسلمان در حال تواضع و حضور دل انجام گیرد. و موجبات تشویش فکری و ایجاد خلل در خشوع و خضوع در نماز را فراهم میآورند.
پس معنای قطع نماز این نیست که نماز را باطل میکند، بلکه مقصود از قطع نماز، نقصان خشوع و خضوع و حضور قلب در نماز است.
[526]- بخاری 1/588 ح 513، مسلم 1/368 ح (272-512)، ابوداود 1/457 ح 712، نسایی 1/102 ح 168، مؤطا مالک کتاب صلاة اللیل 1/117 ح 2، مسنداحمد 6/148. [527]- ابن ماجه 1/304 ح 946. [528]- مؤطا مالک کتاب قصر الصلاة فی السفر 1/155 ح 35. [529]- ابوداود 1/453 ح 704.