فصل سوم
902 – (16) عن عبد الرحمن بن شِبل قال: نهى رسول الله جعن نَقرَةِ الغُرابِ وَإفتِراشِ السَّبُعِ وأن يُّوطنَ الرَّجُلُ المكانَ في المَسجِدِ كَما يُوَطِّن البَعِيرُ. رواه أبوداود والنسائي والدارمي [645].
902- (16) عبدالرحمن بن شِبل س گوید: پیامبر ج از سه چیز منع کرد:
1- همچون کلاغ نوکزدن برای چیدن دانه (یعنی پیامبر ج منع کرد از این که فرد نمازگزار، روباهآسا به این طرف وآن طرف نگاه کند و همچون کلاغ نوک زند و خیلی تند و سریع به رکوع و سجده بپردازد و تمامی هم و قصد وی این باشد که نمازها را به سرعت به پایان برساند و از آن رهایی یابد و آن را بار سنگینی بر دوش خود احساس کند و بدون این که رکوع و سجود را به طور کامل و با خشوع بدنی و جسمانی و خشوع قلبی و روحانی و طمأنینه و تأنی ادا نماید در کمترین وقت ممکن نماز را تمام کند).
2- این که ساعدهایش را همانند درندگان (مانند سگ و شیر بر روی زمین) پهن کند.
3- این که مانند حیوانات (شتر) مکانی در مسجد برایش مشخص و مخصوص گرداند (و دیگر نمازگزاران را از نشستن در آنجا منع نماید و محروم سازد، چرا که مسجد، مکانی برای همه و حق استفاده از آن برای تمام مسلمانان است و وی حق ندارد مسلمانان را از حقوق مسلّم آنها محروم سازد و با استبداد و خودکامگی و خودرأیی حقوق آنها را ضایع نماید).
[این حدیث را ابوداود، نسائی و دارمی روایت کردهاند].
«نَقرة»:دانهچیدن پرنده با نوکش. «الغراب»: زاغ، کلاغ. «نقرة الغراب»: کنایه از خیلی تند و سریع رفتن به رکوع و سجده است.
يوطن:در جایی سکنی گزیند و آنجا را وطن و نشیمنگاه خویش سازد.
903 – (17) وعن علي قال: قال رسول الله ج: يا علي! إنِّي أُحِبُّ لكَ ما أُحِبُّ لِنَفسِي وأكرَهُ لَكَ ما أكرَهُ لِنَفسِي، لا تَقَع بَينَ السَّجدتين. رواه الترمذي [646].
903- (17) علی س گوید: پیامبر ج فرمود: علی! براستی آنچه برای خود میپسندم و خوش دارم برای تو نیز دوست میدارم، وآنچه برای خویشتن زشت و ناپسند میشمارم، برای تو نیز ناخوش و ناپسند میدانم (پس حال که چنین است و من به هرگونه خیر و سعادتت و به هرگونه پیشرفت و ترقی و خوشبختیات، عشق میورزم و هرگونه درد و رنج و بلا و مصیبتی که به تو برسد، بر من سخت و گران میآید و اصرار به هدایت، خوشبختی، کامیابی و بالندگی تو دارم، تو را سفارش میکنم که) بین دو سجده «اقعاء» نکن.
[این حدیث را ترمذی روایت کرده است].
شرح: «لا تقع بين السجدتين»: «اقعاء»یعنی اینکه کسی مانند سگ بنشیند اینگونه که بر باسن خویش بنشیند و دو ساق پا را راست بدارد و دو دست را پشت سر گذارد.
برخی دیگر از علماء گویند: «اقعاء»این است که کسی باسنهای خویش را بر پاشنهی پاهایش بگذارد.
904 – (18) وعن طلق بن علي الحنفي قال: قال رسول الله ج: لا ينظر الله عز وجل إلى صلاة عبدٍ لا يٌقِيمُ فيها صُلبَه بَينَ رُكوعِها وسُجُودِها. رواه أحمد [647].
904- (18) طلق بن علی حنفی س گوید: پیامبر ج فرمود: خداوند ﻷبه نماز بندهای که در رکوع و سجود، پشت خویش را راست و هموار و هماهنگ و درست نکند (با طمأنینه وآرامش و اطمینان و طبق ضابطه و به طور صحیح وکامل انجام ندهد) نظر لطف و قبول نخواهد کرد (یعنی نماز چنین فردی که در رکوع و سجود همچون کلاغ نوک میزند و خیلی تند و سریع به رکوع و سجود میپردازد و تمامی هم و قصدش این است که از نماز فارغ شود و از آن رهایی یابد وآن را بار سنگینی بر دوش خویش احساس کند، و بدون اینکه رکوع و سجود آن را با خشوع و خضوع و با طمأنینه و تأنی ادا نماید در کمترین وقت ممکن میخواند و به سرعت به آن پایان میدهد، مورد قبول درگاه خداوند نخواهد بود، حتی چنین نمازی که خالی از ارکان و شرایط و حد و حدود، وآداب و سنن است و عاری از خشوع بدنی و جسمانی و خشوع قلبی و روحانی میباشد، نه تنها مورد قبول خداوند واقع نمیشود، بلکه سیاه و تاریک بسوی آسمان بالا میرود و به صورت پارچهی کهنهای به صورت فرد نمازگزار زده میشود و او را چنین نفرین میکند:
خداوند تو را تباه گرداند، همانگونه که تو مرا تباه گردانیدی).
[این حدیث را احمد روایت کرده است].
905 – (19) وعن نافع أن ابن عمر كان يقول: من وَضَعَ جِبهَتَه بِالأرضِ فَليَضَع كَفَّيهِ عَلَى الَّذيِ وَضَعَ عَلَيهِ جِبهَتَه ثُم إذا رَفَعَ فَليَرفَعَهُما فَإنَّ اليَدينِ تَسجُدانِ كَما يَسجُدُ الوَجهُ. رواه مالك [648].
905- (19) نافع س گوید: ابن عمر ـ بـ میفرمود: کسی که میخواست پیشانیاش را بر روی زمین بگذارد (یعنی سجده کند) پس باید کف دو دستش را نیز بر آنجایی بنهدکه پیشانی خویش را گذاشته است. (یعنی در سجده، کف دستها را نیز بسان پیشانی بر زمین بگذارد و آنها را نزدیک پیشانی قرار دهد و سرش را بین دو کف دست بگرداند) سپس وقتی که پیشانی را از سجده بلند کرد باید هردو دست را نیز از روی زمین بلند نماید، چرا که دستها نیز به مانند صورت سجده میکنند.
[این حدیث را مالک روایت کرده است].
[645]- ابوداود 1/538 ح 862، نسایی 2/214 ح 1112، ابن ماجه 1/459 ح 1429، دارمی 1/348 ح 1323، مسنداحمد 3/428. [646]- ترمذی 2/72 ح 282. [647]- مسنداحمد 4/22. [648]- مؤطا مالک کتاب قصر الصلاة فی السفر 1/163 ح 60، ابوداود 1/553 ح 892.