ترجمه و شرح «مشکوة المصابیح»- جلد دوم

فهرست کتاب

فصل سوم

فصل سوم

584 – (4) عن ابن شهابٍ. أنَّ عمرَ بنَ عبدِ العزيز أخَّرَ العصرَ شيئاً، فقالَ لهُ عروةُ: أما إنَّ جبريل قد نزلَ فصلّى إمامَ رسول الله ج. فقال له عمر: إعْلَم ما تقولُ يا عروة! فقال: سَمِعتُ بشيرَ بنَ أبي مسعود، يقول: سمعتُ أبا مسعود، يقول: سمعت رسول الله جيقول: «نزل جبريلُ فأمَّنِي، فَصَلَّيتُ معه، ثم صلَّيتُ معَه، ثم صلَّيتُ معه، ثم صلَّيتُ معَه، ثم صلَّيتُ معَه» يحسب بأصابعه خمسَ صلوات. متفق عليه [311].

584 – (4) ابن شهاب گوید: روزی عمر بن عبد العزیز نماز عصر را اندکی به تأخیر انداخت. عروة بن زبیر س بدو گفت: هان ای عمر بن عبد العزیز! آگاه باش و بدان که جبرئیل از آسمان فرود آمد و نماز را به امامت برای پیامبر ج خواند (و حدیث امامت جبرئیل را تا آخر برای عمر بن عبدالعزیز بیان کرد، و هدفش از یادآوری حدیث «امامت جبرئیل» این بود که نمازخواندن در اول وقت از فضیلت و ثواب برخوردار است، پس تو چرا نماز عصر را به تأخیر انداختی)؟ عمر بن عبدالعزیز بدو گفت: به حدیثی که روایت می‌کنی آگاه باش، ای عروۀز!

عروۀ در بیان حفظ و ثبت حدیث گفت: از بشیربن ابی مسعود شنیدم که گفت: از ابومسعود شنیدم که می‌گفت: از رسول‌خدا ج شنیدم که فرمود: جبرئیل از آسمان فرود آمد و در نماز امام من شد و من با او نماز خواندم، و بار دیگر با او نماز خواندم، و بار دیگر با او نماز خواندم، و بار دیگر با او نماز خواندم، و بار دیگر با او نماز خواندم، پیامبر ج پنج بار با انگشتانش شمرد (بنابر این پیامبر ج نمازهای پنج‌گانه را با جبرئیل خوانده است، و جبرئیل نیز در آخر به پیامبر ج گفت: به من دستور داده شده تا در این اوقات نماز بخوانید).

[این حدیث را بخاری و مسلم روایت کرده‌اند].

585 – (5) وعن عمرَ بنِ الخطّاب، س، أنَّه كتبَ إلى عُمَّالِهِ إنَّ أهمََّ أُموركم عندي الصلاةُ , من حَفِظَها وحافَظَ عليها حَفِظَ دينَه، ومن ضَيَّعَها فهو لما سِوَاهَا أَضْيَعُ. ثم كتب: أنْ صلُّوا الظهرَ ان كان الفَيء ذراعاً، إلى أن يكون ظلُّ أحدِكم مثلَه، والعصرَ والشمسُ مرتفعةٌ بيضاءُ نَقِيَّةٌ قدَرَ ما يسير الرَّاكب فَرسَخَينِ أو ثَلاثَة قبل مَغِيبِ الشمس، والمغربَ إذا غابتِ الشمسُ، والعِشاءَ إذا غابَ الشَّفَقُ إلى ثُلُثِ الليلِ، فمن نامَ فلا نامتْ عينُه، فمن نام فلا نامَت عينه، فمن نام فلا نامت عَينُه، والصبحَ والنجومُ بادية مشتبكةٌ. رواه مالك [312].

585 – (5) از عمر بن خطاب س روایت است که وی در دوره‌ی طلایی خلافت خویش، منشوری به تمام استانداران و فرمانداران و کارگزاران و کاردانان خود بدین مضمون ابلاغ کرد: «اساسی‌ترین و مهم‌ترین کارهای شما در نزد من، نماز است، کسی که محافظت نماز را می‌کند، می‌تواند بقیه‌ی اجزای دین خویش را حفظ و حراست نماید و کسی که نماز را ضایع می‌کند پس دیگر اجزای دین را بیشتر ضایع خواهد نمود».

آن‌گاه در ادامه نوشت: «نماز ظهر را در وقتی بخوانید که خورشید از وسط آسمان زوال کرده و سایه‌اش یک ذراع شده باشد، و وقت ظهر تا زمانی که سایه‌ی هریک از شما به اندازه‌ی خودش شود ادامه دارد.

و نماز عصر را در حالی بخوانید که خورشید بلند و پر نور، و تغییر نکرده، و روشن است، به اندازه‌ای که سواری تا پیش از غروب آفتاب، دو یا سه فرسنگ را طی کند.

و مغرب را وقتی بخوانید که خورشید غروب کند، و عشاء را نیز از غروب شفق [سرخی یا سفیدی پس از غروب آفتاب] تا گذشتن یک سوم شب می‌توانید بخوانید.

پس هرکس (پیش از ادای نماز عشاء بخوابد، و آن را نخواند) از خواب و استراحتش خیری نبیند. و حضرت عمر س این بددعایی را (برای کسی که از خواندن نماز عشاء غفلت می‌ورزد و آن را نمی‌خواند تا وقتش سپری شود) سه مرتبه تکرار فرمود. آن‌گاه گفت: و نماز صبح را در حالی بخوانید که هنوز ستارگان در آسمان ظاهر و هویدا هستند (کنایه از این است که نماز صبح را بعد از طلوع فجر صادق در اول وقت و در تاریکی بخوانید).

[این حدیث را مالک روایت کرده است].

«عُمـّاله»: کارگزاران و کاردانان و فرماندهان و استانداران.

«فمن نام فلا نامت عينه»: این جمله، بددعایی نسبت به کسانی است که از خواندن نماز عشاء غفلت می‌ورزند و آن را نمی‌خوانند تا وقتش سپری شود. و معنایش این است که هرکس پیش از ادای نماز عشاء بخوابد از خواب و استراحتش خیری نبیند، و خداوند او را دچار تشویش خاطر و چالش و دغدغه و ناهمواری و نابسامانی روحی و روانی سازد.

«مُشتبکة»: از ماده‌ی «اشتبك». همه‌ی ستارگان برآمدند و درهم شدند و به یکدیگر پیوستند.

586 – (6) وعن ابن مسعود، قال: كان قَدرُ صلاةِ رسولِ الله جالظهرَ في الصيفِ ثلاثةَ أقدامٍ إلى خَمسةِ أقدامٍ، وفي الشتاءِ خَمسةَ أقدامٍ إلىء سَبعةِ أقدام. رواه ابوداود، والنسائي [313].

586 – (6) ابن‌مسعود س گوید: در تابستان، اندازه‌ی نماز ظهر پیامبر ج، از سایه‌ی زوال، سه یا پنج پا، و در زمستان، پنج تا هفت پا بود.

[این حدیث را ابوداود و نسائی روایت کرده‌اند].

شرح: «اقدام»:جمع «قدم»: [پا] مقیاسی برای اندازه‌گیری و معادل یک سوم یارد، تقریباً30 سانتی‌متر.

از مجموع روایات باب، و از دیگر احادیثی که در زمینه‌ی اوقات نماز وارد شده است و با در نظرگرفتن اختلاف روایات، می‌توان اوقات نماز را چنین تنظیم کرد:

1- ظهر: شروع وقت ظهر به اتفاق تمام علماء و اندشمندان اسلامی، از زوال خورشید از وسط آسمان است، ولی در انتهای وقت ظهر، علماء و فقهاءبا هم اختلاف‌نظر دارند:

امام شافعی، امام مالک، امام احمد، ابو یوسف و محمد (دو شاگرد امام ابوحنیفه) براین باورند که انتهای وقت ظهر، تا وقتی است که سایه‌ی هر چیز به اندازه‌ی خودش شود. ولی امام ابوحنیفه در روایت مشهور خویش، بر آن است که انتهای وقت ظهر وقتی است که سایه‌ی هر چیز دو برابر خودش شود. و روایتی دیگر از امام ابوحنیفه، مطابق قول جمهور است. و برخی از فقهاء و علماء رجوع امام ابوحنیفه را به قول جمهور نقل کرده‌اند.

2- عصر: وقت آن زمانی است که سایه‌ی هر چیز به اندازه‌ی خودش شود (مطابق قول جمهور) و یا سایه‌ی هر چیز دو برابر خودش شود (مطابق قول امام ابوحنیفه) و تا غروب آفتاب ادامه دارد.

3- مغرب: وقت آن از غروب خورشید تا پنهان شدن شفق است.

در تبیین معنا و مفهوم «شفق» علماء اختلاف‌نظر دارند. خاطرنشان می‌شود که هرگاه پس از غروب آفتاب به سوی مغرب، نگاه کنید «سرخ» ای را در افق مشاهده می‌کنید که بقایش بیشتر از چهل دقیقه ادامه یافته و بعداً آرام آرام رو به کاهش می‌نهد، وقتی که آن سرخی به نابودی رفت «سفیدی» ای در کرانه‌ی افق به دنبال دارد، «شفق» در اصطلاح لغوی، به هر یکی از آنها (هم سرخی و هم سفیدی پس از آن) اطلاق می‌گردد، از این‌رو «شفق» از دیدگاه اکثر ائمه و امام ابویوسف و محمد، همان سرخی خورشید پس از غروب آفتاب است، لذا از نظر آنان بعد از پایان سرخی، وقت مغرب تمام شده و وقت نماز عشاء آغاز می‌شود. ولی قول مشهور امام ابوحنیفه این است که «شفق» همان سفیدی پس از سرخی است. پس هرگاه آن سپیدی ناپدید گردید وقت مغرب خارج شده و وقت عشاء داخل می‌شود، ولی قول دیگری نیز از امام ابوحنیفه مطابق قول سایر ائمه و دو شاگردش منقول است، از این‌رو بسیاری از علماء و صاحب‌نظران احناف، همین قول را ترجیح داده‌اند.

4- عشاء: وقت آن از پنهان شدن شفق (سرخی و یا سفیدی بر اساس اختلاف روایات) تا نصف یا یک سوم شب است. البته خواندن عشاء از نصف شب، تا طلوع فجر صادق با کراهیت جایز است.

5- صبح: وقت آن از طلوع فجر صادق تا طلوع خورشید است.

البته باید دانست که اختلافی که بعضاً در بعضی از اوقات نماز، میان علماء و صاحب‌نظران فقهی به چشم می‌خورد، در اصل مبتنی بر اختلاف روایات و اخبار رسیده از پیامبر ج به ما است، چرا که علماء بر اساس اختلاف روایات در آن زمینه، هرکدام به اجتهاد خود قولی را ترجیح داده‌اند.

[311]- بخاری 6/305 ح 3221، مسلم 1/428 ح (166-610)، نسایی 1/245 ح 494، ابن ماجه 1/220 ح 668. [312]- موطا مالک کتاب وقوت الصلاة 1/6 ح 6. [313]- ابوداود1/283 ح 400، نسایی 1/250 ح 503.