فصل اول
906 – (1) عن ابن عمر قال: كان رسول الله جإذا قعد في التَّشَهُّدِ وَضَعَ يَدَه اليُسرى عَلى رُكبَتِهِ اليُسرى وَوضعَ يَدَهُ اليُمنى عَلَى رُكبَتِهِ اليُمنى وعَقَدَ ثَلاثا وخمَسِين وأشارَ بِالسَّبّابَةِ [649].
906- (1) ابن عمرـ بـ گوید: پیامبر ج وقتی برای تشهد مینشست، دست چپ خویش را روی زانوی چپش، و دست راستش را روی زانوی راستش قرار میداد (و انگشتان دست راستش را مشت میکرد) و گره 53 را تشکیل میداد و با انگشت سبابه (به طرف قبله) اشاره مینمود.
907 – (2) وفي رواية: كان إذا جلس في الصلاة وضع يديه على رُكبَتَيهِ ورفع أصبُعِهِ اليُمنى الَّتِي تَلِيَ الإبهامَ يَدعُو بِها وَيَدَهُ اليُسرى عَلى رُكبُتِهِ باسِطَها عَليها. رواه مسلم [650].
907- (2) و در روایتی دیگر آمده است: پیامبر ج وقتی در نماز (برای تشهد) مینشست، دو دستش را روی دو زانوی خویش قرار میداد(و تمام انگشتان دست راستش را مشت میکرد و میبست) و با انگشت سبابه اشاره میکرد، و دست چپش را روی زانویش قرار میداد وآن را بر روی زانو پهن میکرد (بدون اینکه با دست چپ اشاره کند).
[این حدیث را مسلم روایت کرده است].
908 – (3) وعن عبد الله بن الزبير قال: كان رسول الله جإذا قعد يَدعُو، وَضَعَ يده اليُمنى عَلى فَخِذِهِ اليُمنى وَيَدَهُ اليُسرى عَلَى فَخِذِهِ اليُسرى وأشارَ بِأصبُعِهِ السَّبّابَةَ وَوَضَعَ إبهامَه عَلى أَصبُعِهِ الوُسطى ويُلقِمُ كَفَّهُ اليُسرى رُكبَتَه. رواه مسلم [651].
908- (3) عبدالله بن زبیر س گوید: پیامبر ج وقتی برای خواندن تشهد مینشست، دست راستش را روی زانوی راستش، و دست چپش را روی زانوی چپش قرار میداد و با انگشت سبابه (رو به قبله) اشاره میکرد، حال آنکه انگشت ابهام خویش را بر سر انگشت میانی دست راست میگذاشت و زانوی چپش را داخل کف دست چپش قرار میداد.
[این حدیث را مسلم روایت کرده است].
شرح: بنا به حدیث «عبدالله بن عمر» و«عبدالله بن زبیر» و بسیاری دیگر از روایات صحابه ش، و بر اساس رأی و نظر جمهور علمای سلف و خلف که در این زمینه وجود دارد، همهی آنها بیانگر روشهای مختلف وگوناگونی برای اشارهکردن به انگشت سبابه است.
نزد احناف این روش ترجیح دارد که با انگشت ابهام و انگشت میانهی دست راست، حلقهای درست نموده و با انگشت سبابه، به طرف قبله اشاره کند، بدین صورت که هنگام گفتن «لا اله» انگشت را بلند کند و هنگام گفتن «الا الله» آن را پائین بگذارد و هنگام اشارهکردن، به آن نگاه کند و با قلب و جسم به یگانگی و توحید خدا اعتراف نماید، چرا که بفرمودهی پیامبر ج، این انگشت سبابه برای شیطان ازآهن (شمشیر) سختتر است. برخی گفتهاند: احادیث اشاره به انگشت سبابه، «مضطرب المتن» هستند، زیرا در بیان روشهای اشاره اختلاف شدیدی در میان روایات به چشم میخورد. از اینرو میتوانیم احادیث اشاره به سبابه را زیر سؤال ببریم. اما باید دانست که اختلاف روایاتی که در مورد کیفیت و چگونگی اشاره به انگشت سبابه در تشهد است، آن را «اضطراب» نمیتوان گفت: زیرا اضطراب وقتی گفته میشود که حدیث یکی باشد و در میان الفاظ و عبارات آن، چنان اختلافی باشد که امکان تطبیق را ندارد و در اینجا چنین نیست زیرا که این اختلاف در الفاظ یک حدیث نیست، بلکه اختلاف روایاتی است که از صحابه ش و راویان متعدد مروی است و با وجود اختلاف در این مطلب، تمام روایات برای امر مشترکاند که اشارهکردن با انگشت سبابه در تشهد، «سنت» و از رسولخدا ج ثابت است.
روشهای گوناگونی که در روایات آمده به اعتبار حالات و زمانهای مختلف است که گاهی پیامبر ج به یک روش اشاره میکرد وگاهی به گونهای دیگر، و این اختلاف را در اصطلاح محدثین «اضطراب» نمینامند و عمل بر تمام روشهایی که در احادیث و روایات آمده و (هر یک از ائمهی چهارگانه با صداقت واخلاص روشی را انتخاب نمودهاند). جایز است، اما راجح و بهتر در نزد احناف این است که انگشت ابهام و انگشت میانهی دست راست را به صورت حلقه درآورده و با انگشت سبابه اشاره نماید.
«عقد ثلاثة وخمسين»:در قدیمالایام نظر به اینکه علم حساب نزد عربها نبود با انگشتان دستانشان کار حساب را انجام میدادند و چون هر کدام از انگشتان سه گره، و انگشت ابهام، دو گره دارد آنها سه گره انگشت سبابه را با دو گره انگشت ابهام (که پنج گره میشود) پنجاه میدانستند(یعنی هر گرهای ده تا) و هر کدام از سه انگشت دیگر را یکی میشمردند که مجموع آنها پنجاه و سه میباشد.
909 – (4) وعن عبدالله بن مسعود قال: كُنّا إذا صَلَّينا مَع النَّبي جقَلنا: السلام على الله قَبلَ عباده، أَلسَّلامُ على جِبريل، ألسَّلام على ميكائيل، السلام على فلان وفلان. فَلَمَّا انصَرَفَ النَّبيُّ جأقبَلَ عَلَينا بِوَجهِهِ قال: لا تقولوا: السلام على الله فإن الله هو السَّلام فإذا جلس أحدكم في الصَّلاة فَليَقُل: ألتَّحِيّاتُ لِلَّه والصَّلوات والطَّيباتُ، ألسَّلام عليك أَيُّهَا النَّبيُّ ورَحمَةُ الله وَبَرَكاتُه، ألسَّلام علينا وعلى عِبادِ الله الصّالِحِين، - فَإنه إذا قال ذلك أصابَ كُلَّ عَبدٍ صالِحٍ فِي السَّماء والأرض -أشهَدُ أن لا إله إلا الله وأشهَدُ أنَّ مُحَمَّدًا عَبده ورسوله. ثم لَيَتَخَيَّر مِن الدُّعاءِ أَعجَبُه إليه فَيَدعُوه. (متفق عليه) [652].
909- (4) عبدالله بن مسعود س گوید: هنگامی که ما به امامت و پیشنمازی پیامبر ج نماز میخواندیم، (و در عوض تشهد نماز به عوض «التحیات»)میگفتیم: «سلام بر خدا قبل از بندگانش، سلام بر جبرِِئیل، سلام بر میکائیل، سلام بر فلان».
چون پیامبر ج ازنمازش فارغ شد، رو به ما کرد و فرمود:«سلام بر خدا» نگویید چرا که براستی خداوند خود «سلام» است (که از هرعیب و نقص و شریک و انباز و ضعف وکوتاهی، و ناتوانی و ناشایستی، سالم است) پس هرگاه یکی از شما برای تشهد در نمازمینشیند، باید بگوید:«تمام درودها و سلامها وخیر و برکتها و پاکیها و خوبیها سزاوارخداست (و هر لفظی که بر سلام و ملک و بقاء دلالت کند فقط شایستهی خداوند متعال است و هر دعایی که با آن تعظیم خداوند متعال مقصود باشد، فقط لایق اوست)، درود و رحمت و برکت خدا بر شما ای رسولخدا، و درود و سلام بر ما و بر بندگان صالح و نیکوکارخدا». ـ وقتی نمازگزار نام بندگان صالح را میبرد، ثواب آن به تمام بندگان صالح و درستکار خدا که بر زمین وآسمان هستند، میرسد ـ «از روی صداقت و اخلاص و اعتقاد و عمل گواهی میدهم که هیچ کسی جز ذات خدا، سزاوار پرستش نیست و صادقانه اعتراف میکنم که محمد ج بنده و فرستادهی خداست». سپس بعد از تمامشدن تشهد هر دعایی را که دوست دارد اختیار کند و با آن خدای ﻷرا بخواند.
[این حدیث را بخاری و مسلم روایت کردهاند].
910 – (5) وعن عبد الله بن عباس أنه قال: كان رسول الله جيَعَلِّمُنا التَّشَهُّدَ كما يعلمنا السُّورَةَ مِنَ القُرآن فَكانَ يَقول: التَّحِيّاتُ المبارَكاتُ، ألصَّلَواتُ الطَّيِّباتُ لِلَّه، ألسَّلام عَليكَ أيُّهَا النَِّبيُّ ورحمةُ الله وَبَركاتُه ألسَّلامُ عَلينا وَعَلى عِبادِ الله الصّالِحِينَ أشهَدُ أن لا إله إلا الله وأشهَدُ أنَّ مُحَمَّدًا رسول الله. رواه مسلم ولم أجد في الصحيحين ولا في الجمع بين الصحيحين: سلام عليك وسلام علينا بغير ألف ولام ولكن رواه صاحب الجامع عن الترمذي [653].
910- (5) عبدالله بن عباس ـ بـ گوید: پیامبر ج تشهد را به ما آموخت همانگونه که سورههای قرآن را به ما یاد میداد. وی میفرمود: «التحيات المباركات الصلواة الطيبات لله السلام عليك ايها النبي ورحمةالله وبركاته، السلام علينا وعلي عباد الله الصالحين، اشهد ان لا اله الا الله واشهد ان محمداً رسول الله».
«تمام درودها و سلامهای بابرکت و پاک و خوب و نیکو، سزاوار خداست، درود و رحمت و برکت خدا بر شما ای رسولخدا و درود و سلام بر ما و بر بندگان صالح و درستکار خدا، گواهی میدهم که هیچ معبود برحقی جز از خدا نیست و شهادت میدهم که محمد ج فرستادهی خداست».
[این حدیث را مسلم روایت کرده است. نویسندهی «مشكاة» گوید: در صحیح بخاری و صحیح مسلم و کتاب «الجمع بین الصحیحین» (اثر علامه حمیدی) ندیدم که عبارات «السلام عليك ايها النبي» و «السلام علينا» بدون الف ولام: «سلام علیک» و «سلام علینا» روایت شده باشند. ولی نویسندهی «الجامع» ـ ابناثیرـ به نقل از ترمذی بدون الف و لام روایت کرده است]
شرح: «سلام» یکی از اسماء خداوند متعال است که هم به معنای سالم از هر عیب و نقص و هم به معنای «حافظ و نگهدارنده» آمده است. بنابراین «السلام علي الله» یعنی خدا از هر عیب و نقصی که بر مخلوق وارد میشود، پاک و منزه است.
«السلام علي جبرئيل»، «السلام علي ميكائيل»،«السلام عليك ايها النبي» و السلام علينا» یعنی اینکه خداوند حافظ و نگهدارندهی جبرئیل ومیکائیل و... است».
برخی گفتهاند: تشهد در نمازها، یادگار و یادمانی از مکالمهی پیامبر ج با خداوند ﻷدر شب معراج است. چون پیامبر ج به بارگاه خدا رفت، از روی ادب و احترام و ارادت فرمود: «التحيات لله والصلوات والطيبات» خداوند بدو فرمود: «السلام عليك ايها النبي ورحمة الله وبركاته»آن حضرت ج در پاسخ فرمود: «السلام علينا وعلي عبادالله الصالحين»و درآخر به عنوان بیان پرتوی از وصف و شکوه پروردگار واعتراف به توحید و یگانگی او و رسالت و نبوت و بندگی خویش فرمود: «اشهد ان لا اله الا الله واشهد ان محمداً عبده ورسوله».
به هر حال حدیث تشهد از بیست و چهار صحابه ش به الفاظ مختلف و روایات گوناگون، نقل شده است، ولی محدثین و صاحبنظران اسلامی و مجتهدان غیور و فقهای مجاهد و طلایهداران عرصهی روایت و درایت، صحیحترین روایات را در این زمینه (از نظر سند و روایت) تشهد ابن مسعود س میدانند و معتقدند که روایت ابن مسعود س از دیگر روایتها، صحیحتر و جامعتر و بهتر و درستتر است و تشهد ابن مسعود س عبارت است از:
«التحيات لله والصلوات والطيبات، السلام عليك ايها النبي ورحمة الله وبركاته، السلام علينا وعلي عبادالله الصالحين، اشهد ان لا اله الا الله واشهد ان محمداً عبده ورسوله».
اگر چه دیگر روایات نیز صحیح هستند و میتوان از آنها نیز در خواندن تشهد استفاده نمود و خود مجتهدین و فقهاء عنوان کردهاند که اختیار ما درخواندن تشهد، فلان روایت است و اعتراضی نداریم بر کسی که تشهد به روایت دیگری بخواند مادامی که حدیث آن از نظر سند و روایت، صحیح و درست باشد.
[649]- مسلم 1/408 ح (115- 580). [650]- مسلم 1/408 ح (114- 580). [651]- مسلم 1/408 ح (113- 579). [652]- بخاری 2/311 ح 831، مسلم 1/301 ح (55-402)، ابوداود 1/591 ح 968، نسایی 2/240 ح 1168، ابن ماجه 1/290 ح 899، دارمی 1/355 ح 1340، مسنداحمد 1/376. [653]- مسلم 1/302 ح (60-403)، ابوداود 1/596 ح 974، ترمذی 2/83 ح 290.