ترجمه و شرح «مشکوة المصابیح»- جلد دوم

فهرست کتاب

فصل اول

فصل اول

812 ـ (1) عن أبي هريرةَ، قال: كانَ رسول اللَّهِ يَسكُتُ بينَ التَّكبيرِ وبينَ القِراءَةِ إسْكاتَةً. فقلتُ: بأبي أنتَ وأُمي يا رسولَ اللَّهِ! إسْكَاتَكَ بينَ التكبيرِ وبينَ القِراءَةِ ما تقولُ؟ قال: «أقولُ: اللَّهُمَّ باعِدْ بيني وبينَ خطايايَ كما باعَدْتَ بينَ المشرِق والمغرِبِ، اللَّهُمَّ نَقِّني منَ الخَطايا كما يُنقََّى الثَّوْبُ الأبيضُ منَ الدَّنسِ، اللَّهُمَّ اغسِلْ خطايايَ بالماءِ والثلجِ والبَرَد». متفق عليه [553].

812- (1) ابوهریره س گوید: پیامبر ج وقتی در نماز تکبیر (احرام) می‌گفت، قبل از خواندن فاتحه، لحظه‌ای سکوت می‌کرد. گفتم: ای رسول‌خدا ج! پدر و مادرم فدایت، در سکوتی که بین تکبیر و قرائت می‌کنی، چه می‌گویی؟ پیامبر ج فرمود: می‌گویم: «اللهم باعد بيني وبين خطاياي كما باعدت بين المشرق والمغرب، اللهم نقني من الخطايا كما ينقي الثوب الابيض من الدنس، اللهم اغسل خطاياي بالماء والثلج والبرد»

پروردگارا! بین من و خطاهایم فاصله بیانداز، همچنانکه بین مشرق و مغرب فاصله انداختی. پروردگارا! مرا از گناهانم پاک کن همچنانکه لباس سفید از چرک و آلودگی پاک می‌شود. خداوندا! مرا از خطاهایم با برف وآب و تگرگ بشوی (یعنی گناهان و خطاهایم را با رحمت و مغفرت و لطف و کرم خویش به کلی محو و نابود گردان).

[این حدیث را بخاری و مسلم روایت کرده‌اند].

شرح: هر لحظه امکان انحراف برای انسان وجود دارد واصولاً وقتی پیامبر ج از شر گناهان، خطاها و معاصی به خدا پناه می‌برد، با اینکه پیامبر ج با لطف وکرم الهی و با امدادهای غیبی و سپردن خویشتن به خدا، از هرگونه انحراف، گناه و معصیت بیمه شده بود، ولی بااین حال، لطف وکرم الهی را درخواست می‌کند و از شرّ گناهان به او پناه می‌برد، با این حال، تکلیف ما و دیگر انسان‌ها روشن و مشخص است.

از این حدیث دانسته شده که پیامبر ج گاهی پس از گفتن تکبیر احرام و قبل از قرائت، این دعا را می‌خواند.

«الدنس»:چرک وآلودگی. «الثلج»:برف. «البرد»: تگرگ و ژاله

مراد از آب و برف و تگرگ، مبالغه در درخواست مغفرت و رحمت خداوند متعاال در محوکردن گناهان است. یعنی خدایا! گناهانم را با انواع مُطَهّـِرات و پاک‌کننده‌ها و اقسام مغفرت و رحمت و لطف وکرم محو و نابود بساز، و مرا از تمامی گناهان پاک کن.

813 ـ (2) وعن عليٍّ، س، قال: كانَ النبيُّ جإذا قامَ إلى الصلاةِ ـ وفي روايةٍ: كان إذا افتَتَحَ الصَّلاةَ ـ كبَّرَ، ثمَّ قال: «وَجَّهْتُ وجهِيَ للذي فطَرَ السَّماواتِ والأرضَ حَنيفاً وما أنا منَ المُشرِكينَ إنَّ صَلاتي ونُسُكي ومَحيْايَ ومَماتي لِلَّهِ ربِّ العالمينَ، لا شَريكَ له، وبذلكَ أُمِرْتُ وأنا منَ المسلمينَ. اللَّهُمَّ أنتَ الملِكُ لا إلهَ إلاَّ أنتَ، أنتَ ربِّي وأنا عَبدُكَ، ظَلَمْتُ نَفسي، واعترفتُ بذَنبي، فَاغفِرْ لي ذُنوبي جميعاً، إنَّه لا يَغفِرُ الذُّنُوبَ إلاَّ أنتَ، وَاهدِني لِأَحسَنِ الأخلاقِ، لا يَهْدي لأحسَنِها إلاَّ أنتَ، واصرِفْ عَنِّي سيِّئَها، لا يصرِفُ عني سيئَها إلاَّ أنتَ. لبَّيْكَ وسَعْدَيْكَ والخيرُ كُلُّه في يَدَيْكَ، والشَّرُّ ليسَ إليكَ، أنا بكَ وإليك، تباركت وتعاليتَ، أستغفِرُكَ وأتُوبُ إليكَ». وإذا ركعَ قال «اللَّهُمَّ لكَ رَكَعْتُ، وبكَ آمَنتُ، ولكَ أسلَمْتُ، خَشَعَ لكَ سَمْعي، وبصَري، ومُخِّي، وعظْمي، وعصَبي». فإذا رفعَ رأسَه قال: «اللَّهُمَّ ربَّنا لكَ الحمدُ مِلْءَ السَّماواتِ والأرضِ وما بَينَهُما، ومِلْءَ ما شِئتَ منْ شيءٍ بَعْد». وإذا سجدَ قال: «اللَّهُمَّ لكَ سَجَدْتُ، وبكَ آمنتُ، ولكَ أسلَمتُ، سَجَدَ وجهي لِلَّذي خلَقه وصوَّرَه، وشقَّ سمعَه وبصرَه، تباركَ اللَّهُ أحسَنُ الخالِقينَ». ثمَّ يكونُ من أخِرِ ما يقولُ بينَ التَّشَهُّدِ والتَّسليمِ: «اللَّهُمَّ اغفِرْ لي ما قَدَّمتُ وما أخَّرتُ، وما أسرَرْتُ وما أعلَنتُ، وما أسرَفتُ، وما أنتَ أعلَمُ به مِنِّي. أنتَ المُقَدِّمُ وأنتَ المُؤَخِّرُ، لا إلهَ إلاَّ أنتَ». رواه مسلم. وفي روايةٍ لِلشَّافِعيِّ: «والشَّرُّ ليسَ إليكَ، والمَهدِيُّ مَنْ هدَيتَ، أنا بكَ وإليكَ، لا مَنجَى مِنكَ ولا مَلْجَأَ إلاَّ إليكَ، تباركتَ» [554].

813- (2) علی س گوید: پیامبر ج وقتی که می‌خواست نماز بخواند ـ و در روایتی دیگر: پیامبر(ص) وقتی که نمازش را شروع می‌کرد ـ «الله اکبر» می‌گفت و پس از تکبیر احرام می‌فرمود: «وجهت وجهي للذي فطر السموات والارض حنيفاً وما انا من المشركين، ان صلاتي ونسكي ومحياي ومماتي لله رب العالمين، لا شريك له وبذالك اُمرت وانا من المسلمين. اللهم انت الملك لا اله الا انت، انت ربي وانا عبدك، ظلمت نفسي واعترفت بذنبي، فاغفر لي ذنوبي جميعاً انّه لايغفر الذنوب الا انت واهدني لأحسن الاخلاق، لايهدي لأحسنها الا انت، واصرف عني سيئها، لايصرف عني سيئها الا انت، لبيك وسعديك والخيركله في يديك، والشر ليس اليك، انا بك واليك، تباركت وتعاليت، استغفرك واتوب اليك».

«بی‌گمان من رو به سوی کسی می‌کنم که آسمانها و زمین را آفریده است و من از هر راهی جز راه او به کنارم و از زمره‌ی مشرکان نیستم. نماز و عبادت و زیستن و مردن من از آن خدا است که پروردگار جهانیان است، خدا را هیچ شریک و انبازی نیست و به همین دستور داده شده‌ام و من نخستین مسلمان هستم. پرورگارا! پادشاه همه تویی، و جز تو کسی شایسته‌ی بندگی و بایسته‌ی اطاعت و فرمان‌برداری نیست. تو پروردگارم هستی و من بنده‌ات هستم. بر نفس خویش ظلم و ستم روا داشته‌ام و خویشتن را در معرض زیان و ضرر قرار داده‌ام و به خطا و گناهم اعتراف می‌کنم. همه‌ی گناهانم را بیامرز، زیرا جز تو هیچ کسی گناهان را نمی‌آمرزد و مرا به بهترین و برترین خصلت‌ها و ویژگی‌های اخلاقی رهنمون ساز، چرا که جز تو کسی به بهترین اخلاق هدایت‌گر نیست و از من اخلاق زشت و بد را دور کن، زیرا احدی جز تو اخلاق بد را دور نمی‌کند.

پروردگارا! لبیک و سعدیک! در خدمتم و برای قبول و اجرای اوامر و فرامین و تعالیم وآموزه‌ها و احکام و دستورات شما آمادگی کامل دارم. پروردگارا! هر نوع خوبی (و بدی) در دست تو است. و شرّ، راهی به درگاه تو ندارد و هیچ‌گاه نتوان از طریق شرّ به تو نزدیک شد و رسید. پناه‌آوردنم به سوی توست و توفیق طاعتم از فضل توست و بازگشت من به سوی توست و فقط به سوی تو روی می‌آورم، تو با برکت و والا مقامی، پروردگارا! آمرزش تو را خواهانم و به درگاه تو، توبه می‌کنم.»

و چون پیامبر ج به رکوع می‌رفت می‌فرمود: «اللهم لك ركعت وبك آمنت ولك اسلمت خشع لك سمعي وبصري ومخي وعظمي وعصبي» ترجمه: «پروردگارا! به خاطر رضای تو خم شده‌ام وسر بر آستان تو نهاده‌ام و به یگانگی و توحید تو ایمان آورده‌ام و خویشتن را به تو سپرده‌ام، گوشم، چشم‌هایم، مغز و استخوانم و رگ‌های وجودم، همه و همه درحضور تو خاشع و فروتن و متواضع و خاضع‌اند». و هرگاه سرش را از رکوع بلند می‌کرد، می‌فرمود: «اللهم ربنا لك الحمد، ملء السموات والارض وما بينهما وملء ما شئت من شيء بعد.» ترجمه: «پرودگارا! حمد و ستایش تو را سزاست، این حمد و ستایش به پری آسمان‌ها و زمین وآنچه بین آن دو است و به پری چیزی که بعد از آنها می‌خواهی، بی‌نهایت وسیع است».

و وقتی که به سجده می‌رفت می‌فرمود: «اللهم لك سجدت وبك آمنت ولك اسلمت، سجد وجهي للذي خلقه وصوره، وشقّ سمعه بصره، تبارك الله احسن الخالقين».ترجمه: «پرودگارا! من برای تو سجده کرده‌ام و به تو ایمان آورده‌ام و خویشتن را به تو سپرده و مطیع و منقاد اوامر و فرامین و تعالیم وآموزه‌های تو شده‌ام، صورت و رخسار ناچیزم، سجده و شکر آن آفریدگاری را بجای می‌آورد که او را از نیستی به هستی آورد و بدو شکل بخشید و سر و سامان و نظم و نظام و معتدل و متناسبش ساخت، وگوش و چشم در آن آفرید. والا مقام مبارک یزدان است که بهترین اندازه گیرندگان و سازندگان است».

آنگاه در پایان نماز، در بین تشهد (التحیات) و سلام، می‌فرمود: «اللهم اغفرلي ما قدمت وما اخرت وما اسررت وما اعلنت وما اسرفت وما انت اعلم به منّي. انت المقدم وأانت المؤخر، لا اله الا انت» ترجمه: «پروردگارا! آنچه از لغزش‌ها را پیش فرستادم وآنچه واپس افکنده‌ام وآنچه نهان داشته‌ام و آشکار گردانیدم، گناه و نادانی و زیاده‌روی مرا در کارم وآنچه تو به آن از من داناتری، برایم ببخشای، و مرا زیر چتر رحم و کرم و عفو و بخشش خویش قرار بده، مقدِّم (جلو برنده) و مؤخِّر (عقب برگرداننده) تویی (یعنی تو هر کسی را که بخواهی رتبه‌اش را بالا و والا می‌گردانی و به درجات والای بهشت می‌رسانی و هرکس را بخواهی پائین می‌کشی و خوار می‌داری و به درکات پست دوزخ می‌کشانی) و براستی جز تو دیگر معبودی نیست».

[این حدیث را مسلم روایت کرده است و در روایتی دیگر از شافعی پس از «و الشّر ليس اليك» این عبارت نیز آمده است]: «و الشر ليس اليك، والمهدي من هديت، انا بك واليك، لامنجي منك ولا ملجأ الا اليك، تباركت». ترجمه: «و شر، راهی به درگاه تو ندارد و هیچ‌گاه نتوان از طریق شر به تو نزدیک شد و رسید. هدایت شده آن است که تو هدایت و رهنمودش سازی و به مقصد رسانی، پناه آوردنم به سوی توست و توفیق طاعتم از فضل توست و بازگشت من به سوی توست و فقط به سوی تو روی می‌آورم. هیچ رستگاری و نجاتی از عذاب و قهر تو و هیچ تکیه‌گاه و پناه‌گاهی جز به سوی تو نیست. (ناجی و پناهگاه همگان تویی). تو با برکتی».

شرح: امام مسلم این حدیث را در سلسله‌ی احادیث نماز تهجد ذکر کرده است، از این‌رو مشخص می‌شود که روش معمول و متداول و دائمی پیامبر ج در نمازهای فرضِ روزمره، اینگونه نبوده است بلکه گاهی اوقات در نماز‌های فرض، آن هم در صورتی که باعث اذیت وآزار مردم نشود، این دعاها را می‌خواند، زیرا پیامبر ج پیوسته جانب تیسیر وآسانگیری را بر جانب تشدید و تعسیر و عسر و حرج ترجیح می‌داد و مبنای کارش بر سهولت وآسانگیری بود.

بنابراین اگر مقتدی‌ها با خواندن این اذکار و اوراد و دعاها، در زحمت و مشقت قرار نمی‌گرفتند و موجبات سختی و مشقت بیماران، پیران و دیگر مردم فراهم نمی‌شد، امام می‌تواند این دعاها را در نمازهای فرض بخواند.

و حداقل نمازگزاران می‌توانند، این دعاهای روح‌بخش و تعالی‌آفرین را در نمازهای نفل و سنّت بخوانند و از این نعمت بزرگ و ثواب سترگ و پاداش بی‌کران الهی، بهره‌مند شوند.

814 ـ (3) وعن أنسٍ: أنَّ رجلاً جاءَ فَدَخَلَ الصَّفَّ، وقدْ حَفَزَه النَّفَسُ، فقال: اللَّهُ أكبرُ، الحمدُ لِلَّهِ حمداً كثيراً طيّباً مُباركاً فيه. فَلَمَّا قضى رسولُ اللَّهِ صلاته قال: «أيُّكم المُتَكَلِّمُ بالكلِماتِ؟» فأَرَمَّ القومُ. فقال: «أَيُّكُم المُتَكَلِّمُ بالكلِماتِ؟» فأَرَمَّ القومُ. فقالَ: «أَيُّكم المتكلمُ بها؟ فإنَّه لم يَقُلْ بأساً». فقال رجلٌ: جئتُ وقد حفَزَني النَّفَسُ فقُلتُها. فقال: «لقدْ رأيتُ إثنَي عَشَرَ مَلَكاً يَبتَدِرونها، أيُّهُمْ يرفَعُها». رواه مسلم [555].

814- (3) انس س گوید: مردی به مسجد آمد و شتاب‌زده و نَفس نَفس‌کنان وارد صف نماز جماعت شد و گفت: «الله اكبر، الحمدلله حمداً كثيراً طيّباً مباركاً فيه» [خدا بزرگ است، حمد و ستایش خدا را سزاست، ستایشی زیاد، خوب و مبارک]

چون پیامبر ج نمازش را گزارد، فرمود: کدام یک از شما گوینده‌ی کلمات بود؟ پس همه‌ی قوم خاموش و ساکت شدند. بار دیگر پیامبر ج پرسید: کدام یک از شما گوینده‌ی این کلمات بود؟ باز هم قوم خاموش شدند. برای بار سوم پیامبر ج پرسید: کدام یک از شما گوینده‌ی این کلمات بود؟ براستی او سخنی را نگفته تا موجب اثم وگناه شود.

مردی از جای برخاست و گفت: من شتاب‌زده و باعجله و نَفس نَفس‌کنان به مسجد آمدم و وارد صف شدم وآن کلمات را گفتم. پیامبر ج فرمود: بی‌گمان دوازده فرشته را دیدم که به خاطر بالابردن ثواب و پاداش این کلمات به سوی پروردگار، شتاب و عجله می‌کردند و بر یکدیگر پیشدستی می‌نمودند تا ببینند کدام یک بالا بردن ثواب و پاداش این کلمات را به جانب خدا به عهده می‌گیرند.

[این حدیث را مسلم روایت کرده است].

«حفزه النفس»:به خاطر دویدن برای نماز، آن مرد را نفس، سخت در مشقت و خستگی انداخت.

«أرمّ القوم»:قوم خاموش و ساکت شدند. «لم يقل بأساً»:سخن نامربوط و بدی را نگفته است که موجب گناه و معصیت شود.

«يبتدرونها»:فرشتگان در بالا بردن ثواب کلمات، شتاب می‌کردند و بر یکدیگر پیش‌دستی می‌نمودند.

[553]- بخاری 2/227 ح 744، مسلم 1/419 ح (147-598) و لفظ حدیث از بخاری است، ابوداود 1/493 ح 781، نسایی 1/50 ح 60، ابن ماجه 1/264 ح 805، دارمی 1/313 ح 1244، مسند احمد 2/231. [554]- مسلم 1/534 ح (201-771)، ابوداود 1/481 ح 760 و ابوداود به عوض «و انا من المسلمین» عبارت «و انا اول الـمسلمین» ذکر کرده است.، ترمذی 5/452 ح 3421 و روایت «کان اذا افتتح الصلاة ...» را مسلم در صحیحش 1/536 ح (202-771) و نسایی تا عبارت «استغفرک و اتوب الیک» در سننش 2/129 ح 897 روایت کرده است.، امام شافعی نیز روایت خود را در کتاب «الام» نقل کرده است. [555]- مسلم 1/419 ح (149 – 600)، ابوداود 1/485 ح 763، نسایی 2/132 ح 901، مسنداحمد 3/106.