فصل سوم
674 – (21) عن جابرٍ، قال: سمعتُ النبيَّ جيقولُ: «إنَّ الشَّيطانَ إذا سَمِعَ النِّداءَ بالصَّلاةِ ذهبَ حتى يكونَ مكانَ الرَّوْحاءِ». قال الراوي: والرَّوْحاءُ منَ المدينَةِ: على سِتَّةٍ وثلاثينَ ميلاً. رواه مسلم [406].
674 – (21) جابر س گوید: از پیامبر ج شنیدم که فرمود: بیگمان (هنگامی که اذان برای نماز، با صدای بلند و رسا گفته میشود) و شیطان آن را میشنود، به خاطر اینکه صدای اذان را نشنود، پشت میکند و فرار مینماید، و تا مکان «روحاء» دور میرود.
راوی حدیث (ابو سفیان، طلحة بن نافع مکی) گوید: «روحاء» محلی در فاصلهی حدود 36 مایلی مدینه است.
[این حدیث را مسلم روایت کرده است].
675 – (22) وعن عَلْقمةَ بنِ وقَّاصٍ، قال: إني لَعِندَ معاويةَ، إذْ أذَّنَ مُؤَذِّنُه، فقالَ معاويةُ كما قالَ مُؤَذِّنُه. حتى إذا قالَ: حيَّ على الصلاةِ؛ قال: لا حولَ ولا قُوَّةَ إلاَّ باللَّهِ. فلمَّا قالَ: حيَّ على الفَلاحِ؛ قال: لا حوْلَ ولا قُوَّةَ إلاَّ باللَّهِ العَليِّ العَظيمِ. وقالَ بعدَ ذلكَ ما قالَ المؤَذِّنُ. ثمَّ قالَ: سمعتُ رسولَ الله جقالَ ذلك. رواه أحمد [407].
675 – (22) عقلمة بن وقاص س گوید: نزد معاویه س بودم که مؤذن وی، برای نماز، اذان گفت. معاویه س نیز کلمات اذان را مثل آنچه که مؤذن میگفت، تکرار کرد و چون به «حی علی الصلاة» رسید معاویه س گفت: «لا حول ولا قوة الا با الله»، و چون مؤذن «حی علی الفلاح» گفت، وی «لا حول ولا قوة الا با الله العلی العظیم» گفت، و پس از این تا آخر اذان هرآنچه را که مؤذن گفت او نیز تکرار کرد.
آنگاه گفت: از خود پیامبر ج شنیدم که اینچنین میگفت (یعنی آنچه را که مؤذن میگفت او نیز تکرار میفرمود و در وقت شنیدن «حی علی الصلوة» و «حی علی الفلاح»، «لاحول ولاقوة الا باالله» میفرمود).
[این حدیث را احمد روایت کرده است].
676 – (23) وعن أبي هريرةَ، قال: كُنَّا معَ رسولِ الله ج، فقامَ بِلالٌ يُنادِي، فَلَمَّا سَكَتَ قالَ رسولُ اللَّهِ: «مَنْ قالَ مِثلَ هذا يَقيناً، دخلَ الجنَّةَ». رواه النّسائيُّ [408].
676 – (23) ابوهریره س گوید: همراه با پیامبر ج بودیم که بلال س از جای برخاست و شروع به اذانگفتن کرد. چون بلال س از اذانگفتن فراغت یافت، پیامبر ج فرمود: هرکس از روی صداقت و اخلاص و اعتقاد و عمل و از تهقلب، مثل این کلمات را بگوید، (یعنی هر آنچه را که مؤذن میگوید، تکرار کند،) وارد بهشت میشود.
[این حدیث را نسائی روایت کرده است].
677 ـ (24) وعن عائشةَ، لا، قالت: كان النبيُّ جإذا سمَـِعَ الـمؤَذِّنَ يَتَشَهَّدُ قال: «وأنا وأنا». رواه أبو داود [409].
677- (24) عایشه ـ لـ گوید: هرگاه پیامبر ج شهادتین (= «اشهد ان لا اله الا الله» و«اشهد ان محمداً رسول الله») را از دهان اذانگو میشنید، میفرمود: و من نیز بر توحید و یگانگی خدا گواهی میدهم، و من نیز از روی صداقت و اخلاص، بر رسالت محمد ج شهادت میدهم.
[این حدیث را ابوداود روایت کرده است].
شرح: «أنا وأنا» [من و من]: مراد از «أنا»ی اول این است که پیامبر ج در پاسخ مؤذن که میگفت: «اشهد ان لا اله الا الله» فرمود: «أنا اشهد ان لا اله الا الله» یعنی «من گواهی راستین بر این میدهم که خدایی جز خدای یگانه نیست». و منظور از «أنا»ی دوم، این است که پیامبر ج در پاسخ مؤذن که «اشهد ان محمداً رسول الله» میگفت، فرمود: «أنا اشهد انّ محمداً رسول الله» یعنی: «گواهی به این حقیقت میدهم که محمد ج پیامبر و فرستادهی خداست».
678 ـ (25) وعن ابنِ عمر، أنَّ رسولَ الله ج، قال: «مَنْ أذَّنَ ثِنْتيْ عَشرَةَ سنةً؛ وجَبَتْ لَهُ الجنَّةُ، وكُتِبَ له بتَأذِينِه في كُلِّ يومٍ سِتُّونَ حَسَنةً، ولِكُلِّ إقامةٍ ثلاثونَ حَسنةً». رواه ابنُ ماجة [410].
678- (25) ابن عمر ـ بـ گوید: پیامبر ج فرمود: هرکس از روی صداقت و اخلاص و اعتقاد و عمل، دوازده سال اذان گوید و مردمان را به سوی نماز فراخواند، وارد شدنش به بهشت، مسجّل میشود، و در نامهی اعمالش در قبال اذانِ هر روز، شصت نیکی، و در قبال اقامهی هر روز، سی نیکی، ثبت و ضبط میشود.
[این حدیث را ابنماجه روایت کرده است].
شرح: در حدیث شمارهی 664، برای دخول به بهشت، مدت هفت سال بیان شده است، چنانچه پیامبر ج میفرماید:
«هرکس، هفت سال، از روی صداقت و اخلاص و اعتقاد و عمل، و به قصد ثواب و پاداش، اذان گوید، از آتش دوزخ رهایی مییابد». و در این حدیث مدت دوازده سال ذکر شده است.؟
به نظر حقیر، تعبیر به «هفت» یا «دوازده» ممکن است از باب تکثیر باشد، نه تحدید و عدد، و نیز ممکن است منظور این باشد که خداوند بر اساس صداقت و اخلاص و اعتقاد و عمل اذانگویان فیصله میکند، آنهایی که اخلاص و صداقتشان بیشتر است، فضل و احسان بیشتری از جانب خدا شامل حال آنها میشود، وآنها که اخلاصشان کمتر است، فضل واحسان کمتری شامل حال آنها میگردد و خداوند داناست که چه کسی مستحق این افزونبخشی است و چه کسی مستحق آن نمیباشد.
679 ـ (26) وعنه، قال: كُنَّا نُؤْمَرُ بالدُّعاءِ عندَ أذانِ المغرِبِ. رواه البيهقيُّ في: «الدَّعواتِ الكبير» [411].
679- ابن عمرـ بـ گوید: در هنگام اذان مغرب، به ما دستور داده میشد تا دعا کنیم (یعنی پیامبر ج در وقت اذان مغرب از ما میخواست و ما را فرمان میداد تا دعا کنیم، چرا که دعا در این وقت رد نمیشود).
[این حدیث را بیهقی در «الدعوات الکبیر» روایت کرده است].
[406]- مسلم 1/290 ح (15-388). [407]- نسایی 2/25 ح 677، مسنداحمد 4/91 و92. [408]- نسایی 2/24ح 674. [409]- ابوداود 1/361. [410]- ابن ماجه 1/241 ح 728، دارقطنی 1/240ح 23 از باب «ذکر الاقامة و اختلاف الروایات فیها» از «کتاب الصلاة». [411]- بیهقی در «الدعوات الکبیر».