ترجمه و شرح «مشکوة المصابیح»- جلد دوم

فهرست کتاب

فصل دوم

فصل دوم

605 – (19) عن علي [س]: أنَّ النبيَّ جقال: «يا عليّ! ثلاثٌ لا تؤَخِّرْها: الصَّلاةُ إذا أتَتْ، والجَنازةُ إذا حَضَرَتْ، والأيِّمُ إذا وَجَدْتَ لها كُفْؤاً». رواه الترمذي [333].

605 – (19) علی س گوید: پیامبر ج فرمود: ای علی! انجام سه چیز را نباید به تأخیر افکنی: انجام نماز را، آنگاه که وقت خواندن آن فرا رسید، و به خاک سپردن مرده را، هنگامی که آماده گردید، و شوهردادن بیوه را، زمانی که همسان و همسنگ او پیدا شد.

[این حدیث را ترمذی روایت کرده است].

شرح: «الأیِّمِ»: (بر وزن قَیم): در اصل به معنای زنی است که شوهر ندارد، سپس به مردی که همسر ندارد نیز گفته شده است، و به این ترتیب، تمام زنان و مردان مجرد در مفهوم حدیث داخل اند، خواه بکر باشند یا بیوه، پسر باشند یا دختر.

«کفؤاً»: مرد یا زنی که همتا و همگون و شبیه و همسنگ و همبر او باشد.

اصولاً معیار و مقیاس شرافت انسان، دیانت و تقوای اوست. خداوند می‌فرماید:

﴿إِنَّ أَكۡرَمَكُمۡ عِندَ ٱللَّهِ أَتۡقَىٰكُمۡ[الحجرات: 13].

ولی چون شریعت مقدس اسلام و مجتهدین کرام، دوراندیشی نموده‌اند و برای استحکام هر چه بیشتر در امر زناشویی اهتمام ورزیده‌اند، «کفائت» را در امر ازدواج معتبر شمرده تا در آینده از مخاطرات و قطع روابط بین مسلمین بر اثر پیوندهایی که ممکن است اختلال در زندگانی اجتماعی و خانوادگی مسلمانان به وجود آورد، جلوگیری به عمل آید، از این جهت، هم مانند و هم کفوبودن میان مرد و زن از چند جهت مورد نظر است:

1 ـ از لحاظ نسب 2 ـ مسلمان بودن 3 ـ دیانت 4 ـ ثروت 5 ـ کسب و پیشه.

606 – (20) وعن ابنِ عمر ب، قال: قال رسولُ الله ج: «الوقتُ الأوَّلُ منَ الصلاةِ رِضْوانُ الله، والوقتُ الآخِرُ عَفْوُ الله». رواه الترمذي [334].

606 – (20) ابن عمر ـ بـ گوید: پیامبر ج فرمود: خواندن نماز فرض در اول وقت آن، مایه‌ی خوشنودی و رضایت خدا و در آخر وقت، موجب عفو و بخشش خداست. (برای این که تأخیر نماز فرض، بدون علت و مصلحت و عذر و ضرورتی موجّه، گناهی است که به عفو و بخشایش خدا نیاز دارد، تا قبول شود، از این‌رو پیامبر ج فرمود: خواندن نماز در آخر وقت، مایه‌ی عفو و بخشش خداوند است).

[این حیث را ترمذی روایت کرده است].

607 – (21) وعن أمِّ فرْوَةَ، قالتْ: سُئلَ النبيُّ ج: أيُّ الأعمالِ أفضلُ؟ قال: «الصَّلاةُ لأوَّلِ وقتِها». رواه أحمد، والترمذي، وابوداود. وقال الترمذي: لا يُروى الحديثُ إلاَّ منْ حديث عبد اللَّهِ بن عمر العُمري، وهو ليسَ بالقويِّ عندَ أهلِ الحديث [335].

607 – (21) اُم فروه ـ لـ گوید: از پیامبر ج پرسیده شد: کدام یک از خصلت‌ها و کارهای اسلامی در پیشگاه پروردگار بهتر و نیکوتر است؟ پیامبر ج فرمود: خواندن نماز فرض در اول وقت آن.

[این حدیث را احمد، ترمذی و ابوداود روایت کرده‌اند. و ترمذی گفته: این حدیث جز از حدیث «عبدالله بن عمرالعُمری» از دیگر طریقی روایت نمی‌شود، و او نیز در نزد محدثین فردی ضعیف می‌باشد].

608 – (22) وعن عائشةَ، قالتْ: ما صلّى رسولُ الله جصلاةً لوقتِها الآخِر مرَّتينِ حتى قَبِضَهُ اللَّهُ تعالى. رواه الترمذي [336].

608 - (22) عایشه ـ لـ گوید: پیامبر ج در تمام عمر شریف خویش، هیچگاه دو بار نمازی را در آخر وقت آن نخواند. (مقصود حضرت عایشه ـ لـ این است که خواندن نمازهای فرض در آخر وقت، روش و معمول آن حضرت ج نبوده است).

[این حدیث را ترمذی روایت کرده است].

609 – (23) وعن أبي أيُّوب، قال: قال رسولُ الله ج: «لا تزالُ أُمَّتي بخَيرٍ ـ أو قال: على الفِطْرَةِ ـ ما لم يُؤَخِّرُوا المغربَ إلى أنْ تَشتَبِكَ النُّجُومُ». رواه ابوداود [337].

609 – (23) ابوایوب س گوید: پیامبر ج فرمود: امت من تا وقتی که نماز مغرب را تا موقع ظاهرشدن ستارگان به تأخیر نیانداخته‌اند همواره بر خیر و خوبی، و یا با فطرت و سرشت حقگرایانه و مخلصانه‌ی خداباوری و خداشناسی هستند.

[این حدیث را ابوداود روایت کرده است].

شرح: «تشتبك النجوم»:ستارگان برآمدند و درهم شدند و به یکدیگر پیوستند یعنی پیامبر ج تعجیل در نماز مغرب را دوست داشت و از به تأخیرانداختن آن کراهیت داشت و خوشش نمی‌آمد، بلکه ایشان نماز مغرب را غالباً در اول وقت پس از غروب آفتاب می‌خواندند. از این‌رو اگر کسی بدون عذر و اجبار و نیاز و ضرورتی، به قدری درخواندن نماز مغرب تأخیر کند که ستارگان در آسمان هویدا شوند و هوا تاریک شود، این کارش، مکروه و ناپسند است، اگر چه وقت مغرب، تا غروب شفق ـ سرخی و یا سفیدی پس از غروب آفتاب ـ باقی است.

610 – (24) ورواه الدارميُّ عن العبَّاس [338].

610 – (24) و همین حدیث را دارمی از عباس س روایت کرده است.

611 – (25) وعن أبي هريرةَ، قال: قال رسول الله ج: «لوْلا أنْ أَشُقَّ على أمَّتي لَأمَرتُهُم أنْ يُؤَخِّرُوا العِشاءَ إلى ثُلثِ الليلِ أو نِصفِه». رواه أحمد، والترمذي، وابن ماجة [339].

611 – (25) ابوهریره س گوید: پیامبر ج فرمود: اگر بر جامعه و مردم من رنج‌آور و بحران‌ساز نمی‌بود، به آنان فرمان می‌دادم که نماز عشاء را تا سپری‌شدن نیمی از شب، یا یک سوم آن به تأخیر بیاندازند (ولی چون مبنای شریعت بر آسانگیری و رفع عسر و حرج از بندگان است و من نیز همواره جانب تیسیر و تخفیف، و سهولت و آسانگیری را بر جانب تشدید و تعسیر و حرج و سخت‌گیری ترجیح می‌دهم، از این دستور خودداری می‌کنم، چون این کار برای امتیانم، دشوار و طاقت‌فرسا است).

[این حدیث را احمد، ترمذی و ابن‌ماجه روایت کرده‌اند].

612 – (26) وعن معاذ بنِ جبلٍ، قال: قال رسول الله ج: «أَعتِمُوا بهذهِ الصَّلاةِ؛ فإنَّكم قد فُضِّلْتم بها على سائرِ الأُمَم، ولم تُصُلِّها أُمَّةٌ قبلَكم». رواهُ ابوداود [340].

612 – (26) معاذ بن جبل س گوید: پیامبر ج فرمود: این نماز (نماز عشاء) را در پاره‌ی نخست از سه پاره‌ی شب بخوانید، زیرا براستی شما با این نماز بر دیگر ملت‌ها و امت‌ها فضیلت و برتری داده شده‌اید، به دلیل اینکه هیچ امتی پیش از شما، این نماز را نخوانده است.

[این حدیث را ابوداود روایت کرده است].

شرح: «اعتموا»: نماز عشاء را در پاره‌ی نخست از سه پاره‌ی شب بخوانید.

از این حدیث دانسته می‌شود که نماز عشاء با کیفیت و شرایطی که برای امت محمّدی تشریع شده است، فقط مختص همین امت است، و امت‌های پیشین، آن را با کیفیتی که امت محمّدی می‌خوانند آن را نمی‌خواندند، و همین چیز، یکی از اسباب برتری و تفوّق امت محمّدی بر دیگر ملت‌ها می‌باشد.

613 – (27) وعن النُّعمان بنِ بشيرٍ، قال: أنا أَعلَمُ بوقتِ هذه الصَّلاةِ صلاةِ العِشاءِ الآخِرة: كانَ رسولُ الله جيُصَلِّيها لسُقوطِ القمرِ لِثالِثَةٍ. رواه أبوداود، والدارمي [341].

613 – (27) نعمان بن بشیر س گوید: من داناترین و آگاه‌ترین مردمان، نسبت به وقت این نماز (یعنی نماز عشاء) هستم. پیامبر ج معمولاً نماز عشاء را هنگامی می‌خواند که هلال شب سوم ماه، غروب کرده بود (و چنانچه مشخص است، هلال شب سوم ماه، غالباً دو تا دو و نیم ساعت پس از غروب آفتاب، غروب و افول می‌کند).

[این حدیث را ابوداود و دارمی روایت کرده‌اند].

614 – (28) وعن رافعِ بن خَديجٍ، قال: قال رسولُ الله ج: «أسْفِرُوا بالفجْرِ، فإنَّه أعظَمُ للأجر». رواه الترمذي، وابوداود، والدارمي. وليسَ عند النسائيُّ: «فإنَّه أعظمُ للأجر» [342].

614 – (28) رافع بن خدیج س گوید: پیامبر ج فرمود: نماز صبح را در روشنی هوا بخوانید، زیرا ثواب و پاداشتان در آن بیشتر می‌شود.

[این حدیث را ترمذی، ابوداود و دارمی روایت کرده‌اند. و نسائی نیز همین حدیث را بدون عبارت «فإنَّه أعظمُ للأجر»روایت کرده است].

شرح: «اسفروا»: نماز را در روشنایی کامل هوا بخوانید.

رفع یک شبهه: در حدیث حضرت عایشه ـ لـ خواندیم که گفت:

زنانِ با ایمان، با پیامبر ج در نماز صبح حاضر می‌شدند، در حالی که خود را با لباس‌هایی از پشم و یا ابریشم، می‌پوشیدند و پس از آن که نمازشان را ادا می‌کردند، به خانه‌هایشان باز می‌گشتند در حالی که هیچ کس به خاطر تاریکی هوا، آنها را نمی‌شناخت.

و در این حدیث می‌خوانیم که پیامبر ج به مسلمانان می‌فرماید:

«نماز صبح را در روشنائی کامل هوا بخوانید که ثوابتان در آن بیشتر است».

به ظاهر، میان این دو روایت تعارض مشاهده می‌شود، اما باید دانست که معمولاً عادت مبارک پیامبر ج این بود که نماز صبح را در اول وقت، در تاریکی صبح می‌خواند و علت این کار نیز این بود که در عهد نبوی، بیشتر مردم از جمله یاران جان نثار پیامبر ج آن طلایه‌داران عرصه‌ی زهد و اخلاص و پیشقراولان عرصه‌ی عبادت و نیایش، و پیشگامان پیشتاز عرصه‌ی اعتقاد و عمل، نماز تهجد می‌خواندند و برای نماز صبح در اوایل وقت صبح، در تاریکی هوا در مسجد حاضر می‌شدند، از این‌رو پیامبر ج به خاطر سهولت و آسانی آنها، نماز صبح را در اول وقت و در وقت تاریکی هوا می‌خواند، و چون برخی اوقات می‌دیدند که مردم از آمدن به مسجد برای نماز صبح تأخیر می‌کردند نماز صبح را تا روشن‌شدن هوا به تأخیر می‌انداخت.

و نیز پیامبر ج در برخی اوقات (مثل ایام زمستان که شب‌ها دراز و طولانی است و مردم سیر خواب می‌شوند) نماز صبح را اول وقت می‌خواند و در ایام تابستان که شب‌ها کوتاه است و مردم سیر خواب نمی‌شوند، نماز صبح را به تأخیر می‌انداخت تا مردم به نماز برسند.

به هر حال، پیامبر ج به خاطر راحتی و آسانی ما مسلمانان، هردو کار را نموده‌اند، تا ما بدون هیچ چالش و دغدغه‌ای، به هر کدام از آن دو که قادریم، عمل نمائیم. خود پیامبر ج نماز صبح را در اکثر اوقات، زود می‌خواند و گاهی آن را به تأخیر می‌انداخت. وقتی که می‌دید مردم جمع شده‌اند، در خواندن نماز صبح عجله می‌کرد، چون دوست می‌داشت تا نماز را در اول وقتش بخواند، وقتی که می‌دید، مردم از آمدن به مسجد به علّتی تأخیر کرده‌اند و تعدادشان در مسجد اندک است، نماز صبح را تا روشن‌شدن هوا به تأخیر می‌اندخت و در هر حال رعایت حال بندگان خدا را می‌کرد و پیوسته جانب تیسیر و تخفیف و سهولت و آسان‌گیری را بر جانب تشدید و تعسیر و حرج و سختگیری ترجیح می‌داد، چون می‌دانست که مبنای شریعت مقدس اسلام و خواست الهی، بر آسانگیری و رفع عسر و حرج از بندگان است.

از این‌رو در عصر کنونی ما نیز، در نمازهای صبح، تأخیر در حدی که هوا روشن شود و مردم بتوانند در جماعت صبح شرکت کنند، بهتر است، و اگر در مکانی عادت براین است که مردم صبح زود در مسجد حاضر می‌شوند و در تأخیر نماز صبح، مشقت و زحمت و سختی و حرجی برای آنان فراهم می‌شود، بهترآن است که در اول وقت، در تاریکی صبح، نماز بامداد، برایشان خوانده شود، چنانچه روش و معمول پیامبر ج نیز چنین بود.

البته برای کارگران و کشاورزان و دامداران که در اول وقت صبح، از خواب بیدار می‌شوند و یا در ماه مبارک رمضان که مردم تا طلوع فجر صادق بیدار هستند، بهتر همین است که نماز صبح در اول وقت و در تاریکی هوا خوانده شود، چرا که اگر امام جماعت، در چنین موقعی، نماز صبح را در اِسفار و روشن‌شدن هوا بخواند، بر اثر انتظار زیاد مردم (و افتادن از کارهایشان) در مشقت و زحمت و سختی و حرج قرار می‌گیرند، و شریعت نیز، خواهان چنین چیزی نیست.

[333]- ترمذی 1/320ح171 و قال:حدیث غریب حسن، مسنداحمد 1/105. [334]- ترمذی 1/321 ح 172 و قال حدیث غریب. [335]- مسنداحمد 6/374، ترمذی 1/319ح170، ابوداود 1/296 ح 426. [336]- ترمذی 1/328 ح328 و قال: لیس اسناده بمتصل و هو حسن غریب، مسنداحمد 6/92. [337]- ابوداود 1/291ح418. [338]- دارمی 1/297ح1209، ابن ماجه 1/225 ح 689 و قال: «سمعت محمد بن یحیی یقول: إضطرب الناس فی هذا الحدیث ببغداد فذهبت أنا وأبوبکرالاعین الی العوام بن عبادة بن العوام فأخرج الینا اصل ابیه فاذا الحدیث فیه».. [339]- مسنداحمد 2/350 و امام احمد در این روایت «مسواک» را نیز ذکر نموده است، ترمذی 1/310 ح167 و قال: حدیث حسن صحیح، ابن ماجه 1/226ح691. [340]- ابوداود 1/292ح421، مسنداحمد 5/237. [341]- ابوداود 1/291ح419، دارمی 1/298ح1211، ترمذی 1/306ح165، نسایی 1/264ح529، مسنداحمد 4/270. [342]- ترمذی 1/289ح154 و قال: حسن صحیح، ابوداود 1/294ح424 و ابوداود به عوض «اسفروا»،«اصبحوا» ذکر کرده است، دارمی 1/300 ح1217، نسایی 1/272ح548 نسایی در این روایت عبارت «فانه اعظم للأجر» را ذکر نکرده، بلکه در جایی دیگر از سننش و با طریقی دیگر آن را روایت نموده است.، ابن ماجه با عبارت «اصبحوأ» 1/221ح672، مسنداحمد 4/.