فصل سوم
562 – (6) عن أسماءَ بنتِ عُمَيسٍ، قالتْ: قلتُ: يا رسولَ الله! إِنَّ فاطمةَ بنتَ أبي حُبَيشٍ اُسْتُحِيضَتْ منذُ كذا وكذا فلمْ تُصَلِّ. فقالَ رسولُ الله ج: «سُبحانَ اللَّهِ! إِنَّ هذا منَ الشَّيطان. لِتجْلِسْ في مِرْكَنٍ، فإِذا رَأتْ صُفارَةً فوقَ الماءِ؛ [فَلْتَغْتَسِلْ للظهْر والعصْرِ غُسْلاً واحداً، وتَغتسِل] للمغربِ والعِشاءِ غُسلاً واحداً، وتغتسِلْ للفجْرِ غُسلاً واحداً، وتَوَضَّأْ فيما بين ذلك». رواه ابوداود، وقال: [287].
562 – (6) اسماء بنت عمیس ـ لـ گوید: به پیامبر ج گفتم: ای رسولخدا ج! فاطمه دختر ابی حبیش ـ لـ مدت زمان مدیدی است که دچار استحاضه شده و پیوسته در حال خونریزی به سر میبرد و پاک نمیشود، از اینرو نماز نیز نمیخواند (حال شما بفرمائید که تکلیف او چیست؟ آیا نماز خویش را ترک کند یا خیر)؟ پیامبر ج با تعجب فرمود: «سبحان الله»! بیگمان خون استحاضه از شیطان است (این عبارت کنایه از آن است که به کمک استحاضه روزنهای از تلبیسات و وسوسههای شیطانی گشوده میشود و برای زن فهمیدن مسائل نماز و طهارت و عمل بدان، دشوار و طاقتفرسا میشود).
و فاطمه دختر ابیحبیش ـ لـ باید در لگن و یا تشت آبی بنشیند و هرگاه مشاهده نمود که روی آب زردی نمایان گشته است (کنایه از به آخر رسیدن وقت ظهر و شروعشدن وقت عصر است، چه که درآخر وقت ظهر و اول وقت عصر، شعاع و پرتو خورشید در آب زردگونه معلوم میشود) برای خواندن نماز ظهر و عصر، یک غسل و برای نماز مغرب و عشاء، غسلی دیگر، و برای نماز بامداد نیز غسلی جداگانه بکند (و میان نمازهای ظهر و عصر با یک غسل، و میان مغرب و عشاء با غسلی دیگر، جمع صوری نماید، اینطور که ظهر را تا آخر وقت به تأخیر اندازد و در نماز عصر شتاب نماید تا در اول وقت عصر انجام گیرد، بنابراین هر نمازی در وقت خود است، ولی یکی در آخر وقت و دومی در اول وقت، و همچنین در جمع میان مغرب و عشاء که نماز مغرب را در آخر وقت مغرب، و عشاء را در اول وقت عشاء بخواند). و در میان این غسلها، وضو بگیرد (یعنی: برای عصر در صورت غسل برای ظهر و عصر، و برای عشاء، در صورت غسل برای مغرب و عشاء، اگر خواست نمازی بخواند، وضو بگیرد).
این حدیث را ابوداود روایت کرده و گفته است:
563 – (7) روى مُجاهِدٌ عن ابنِ عبّاسٍ: لمَّا اشتدَّ عليها الغُسلُ، أمَرَها أنْ تجْمعَ بينَ الصَّلاتينِ [288].
563 – (7) مجاهد از ابنعباس ـ بـ روایت کرده است که گفت: چون [فاطمه دختر ابی حبیش ـ لـ] برای غسل هر نماز، با مشکل و سختی، و چالش و بحران رو به رو شد، پیامبر ج (به خاطر سهولت و آسانگیری) بدو فرمان داد تا میان دو نماز (ظهر و عصر و مغرب و عشاء) جمع (صوری) نماید. (البته منظور از جمع بین دو نماز، «جمع صوری» است، نه جمع حقیقی، یعنی نماز ظهر را تا آخر وقت تأخیر داده و عصر را در اول وقتش تعجیل کرده و برای هردو یک غسل نماید، و نیز نماز مغرب را تا آخر وقت مؤخر کند و عشاء را در اول وقت بخواند و میان هردو با یک غسل جمع نماید).
شرح: فقهای احناف بر اساس مجموع روایات و اخبار رسیده از پیامبر ج پیرامون حیض و استحاضه، حالات «زن مستحاضه» را به سه قسم تقسیم کردهاند:
1- مبتدئه: زنی که خون حیض او برای نخستین بار در زندگی شروع شده و استمرار پیدا میکند. حکم چنین زنی به اجماع علماء چنین است که وی تا سپری شدن اکثر مدت حیض [ده روز در نزد احناف] خون را در شمار حیض درآورد و در آن مدت نماز و روزه را ترک نماید و پس از سپریشدن اکثر مدت حیض، غسل کرده و نماز و روزهاش را ادا کند، سپس بعد از گذشتن اقل مدت طُهر، دوباره روزهایش را در ایام حیض و قاعدگی به شمار درآورد.
2- معتاده: زنی که تا مدتی، خون قاعدگی وی مرتب و منظم بوده، اما بعد از آن، نظم و ترتیب آن به هم خورده و به طور مستمر و مداوم جریان پیدا میکند. حکم چنین زنی از دیدگاه علمای احناف این است که اگر پس از تکمیلشدن روزهای عادت ماهیانه، باز هم خون جریان یابد، وی مؤظف است تا تکمیل شدن ده روز [حداکثر مدت حیض] توقف کند، اگر پیش از ده روز خون ایستاد تمام این ایام، خون حیض به حساب میآید و از آن میتوان چنین فهمید که عادت ماهیانهی وی تبدیل شده است و در این صورت، نمازهای آن روزها بر وی واجبالاعاده نخواهد شد. و اگر پس از ده روز نیز خون جریان یافت، در آن صورت، روزهای اضافه بر ایام عادت ماهیانه، خون استحاضه محسوب میشود و نمازهای ایام بعد از عادت ماهیانه را مؤظف است قضایی به جا آورد، البته از قضای آن نمازها گنهکار نخواهد شد.
3- متحیره: زنی که معتاده است ولی بعدها ترتیب و نظام قاعدگیاش به هم میخورد و خون حیض وی به طور مستمر و مداوم جریان مییابد. ولی فرق این زن با زن معتاده در این است که وی عادت سابق خویش را در شمارش ایام قاعدگی از یاد برده است و به خاطر ندارد. و در حقیقت زن متحیره نیز به سه قسم تقسیم میشود:
الف) متحیره در عدد: زنی که تعداد ایام قاعدگی خویش را از یاد ببرد و نداند که مدتش 5 روز، 7 روز و یا کمتر و بیشتر بوده است.
ب) متحیره در وقت: زنی که زمان شروع قاعدگیاش را به فراموشی سپرده و نداند که در ابتدای ماه بوده و یا در وسط ماه و یا در آخر ماه.
ج) متحیره در عدد و وقت: زنی که هم تعداد ایام قاعدگی و هم زمان آغازش را از یاد برده است.
حکم زن «متحیره در تعداد ایام حیض» این است که وی در ابتدای تاریخ حیض تا سه روز، نماز و روزه را ترک کند چرا که این ایام به یقین «ایام حیض» محسوب میشود، پس از آن به مدت هفت روز برای هر نماز غسل نماید، چرا که در چنین ایام به یقین این احتمال وجود دارد که ایام قاعدگی پایان یافته باشد، پس از آن تا تاریخ قاعدگی بعدی، برای هر نماز وضوی جدید بگیرد، چرا که در این ایام به یقین پاک است.
و حکم «متحیره در زمان آغاز و پایان حیض» این است که وی در ابتدای هر ماه (مراد از ابتدای ماه، روزی است که خون حیض از آن شروع شده و به طور مستمر و مداوم جریان یافته است) تا تکمیلشدن ایام عادت ماهیانه برای هر نماز، وضوی تازه بگیرد، به عنوان مثال: پیش از این ایام، عادت ماهیانهی او 5 روز بوده است، در این صورت از تاریخ اول ماه تا 5 روز برای هر نماز وضو جدید بگیرد، چرا که در پاکبودن و یا حائضهبودن او شک و تردید وجود دارد.
پس از آن تا 25 روز برای هر نماز غسل کند، چون در آن ایام، هر روز این احتمال میرود که وی از ایام قاعدگی بیرون آید.
و حکم زنی که «متحیره در عدد و زمان» است، این است که سه روز نخست هر ماه را برای هر نماز وضوی جدیدی بگیرد و در سایر روزهای ماه برای هر نماز، غسل کند، چرا که در تمام این ایام، احتمال بیرون آمدن از قاعدگی به یقین وجود دارد [به نقل از «البحرالرائق»]
امام شافعی، امام مالک و احمد بن حنبل برای زن مستحاضه، قسم دیگری بیان میکنند که به او «ممیّزه» گفته میشود.
«ممیّزه»: زنی است که میتواند رنگ خون قاعدگی را درست تشخیص دهد و بفهمد که کدام رنگ، رنگ خون حیض و کدام خون استحاضه است. دربارهی چنین زنی، سه امام بر این باورند که وی بر شناخت خویش اعتماد کند و ایامی را که رنگ خون حیض، تشخیص میدهد ایام حیض به حساب آورد و ایامی را که رنگ استحاضه، تشخیص میدهد ایام استحاضه به شمار آورد، البته در نزد ائمهی سهگانه، تشخیص و تمییز از رنگ خون دربارهی همه زنها اعم از مبتدئه، معتاده و متحیره، معتبر و مقبول است ولی از دیدگاه احناف، تشخیص رنگها، مدار و ملاک و معیار و مقیاس حکم نیست و مدار حکم فقط عادت ماهیانه است و از منظر امام شافعی و احمد، هر کدام از عادت و تشخیص به تنهایی هم میتواند مدار و محور صدور حکم قرار گیرند. [287]- ابوداود 1/208 ح 296. [288]- ابوداود 1/260 پس از حدیث شماره 296.