فصل اول
334 ـ (1) عن أبي أيُّوب الأنصاري، قال: قال رسولُ الله ج: «إذا أتَيتُم الغائِطَ فلا تَسْتَقبِلُوا القِبلةَ، ولا تَسْتَدْبِرُوها، ولكنْ شَرِّقوا أو غَرِّبُوا». متفق عليه. قال الشَّيخُ الإمامُ محيي السُّنة، /: هذا الحديث في الصَّحراء؛ وأمَّا في البُنيان، فلا بَأسَ لِما رُوي: [56].
334- (1) ابوایوب انصاری س گوید: پیامبر ج فرمود: چون به قضای حاجت میروید رو به قبله یا پشت به قبله ننشینید بلکه رو به شرق یا غرب بنشینید.
[این حدیث را بخاری و مسلم روایت کردهاند].
شیخ بزرگوار، محيالسنة گوید: حکم این حدیث مربوط به صحرا (و فضای باز اعم از دشت و کوه و جنگل و..). میباشد یعنی استقبال و استدبار، هردو در فضای باز ناجایز است ولی در آبادی (شهر و روستا و...) جایز است و احادیث ذیل دالّ بر این مطلب است.
335 ـ (2) عن عبد الله بن عمر ب، قال: ارْتَقيْتُ فوقَ بيتِ حفصةَ لبعض حاجتي، فرأيتُ رسولَ الله جيقضي حاجتَهُ مُستَدبِرَ القبلة مُسْتَقْبِلَ الشَّام. متفق عليه [57].
335- (2) عبدالله ابن عمر ـ بـ گوید: برای انجام کاری از بام خانهی (خواهرم) حضرت حفصه ـ لـ (همسر گرامی پیامبر اسلام ج بالا رفتم در همین اثنا دیدم که پیامبر (جپشت به قبله و رو به سوی شام (بیتالمقدس) برای قضای حاجت نشسته است.
[این حدیث را بخاری ومسلم روایت کردهاند].
336 ـ (3) وعن سلمان، قال: نَهَانَا ـ يعني رسولَ الله جـ أَنْ نَستَقبِل القِبلةَ لغائطٍ أو بَوْل، أو أنْ نستنجِيَ باليَمين، أو أن نستنجيَ بأقلَّ من ثلاثةِ أحجارٍ، أو أن نستَنجيَ برجيعٍ أو بعَظْمٍ. رواه مسلم [58].
336- (3) سلمان (فارسی) س گوید: پیامبر ج ما را از این منع کرده است که به هنگام قضای حاجت رو به قبله (یا پشت به قبله) بنشینیم، و یا با دست راست، خویشتن را تمیز نمائیم و استنجاء بزنیم و یا اینکه در استنجاء کمتر از سه سنگ استفاده کنیم، (چرا که غالباً در کمتر از سه سنگ، طهارت و پاکیزگی کامل، حاصل نمیشود، پس چنانچه شخص احساس نمود که برای طهارت بیش از سه سنگ نیاز دارد، بر حسب تشخیص و ضرورت خود عمل کند). و ما را منع نموده است از اینکه به قضای حاجت نشینیم و با مدفوع حیوانات و استخوان استنجاء نمائیم (چرا که استنجاء با اینگونه اشیاء از نظر هر انسانی که از طبیعت و فطرت سالمی برخوردار باشد، کاری نادرست و نامناسب است، و قاعدهی کلی در مورد استنجاء این است که استنجاء فقط با آن چیزهایی درست است که از لحاظ شرعی کرامت نداشته باشد، به عنوان مثال غذای هیچ موجود و مخلوقی نباشد، نجس و پلید هم نباشد، و مضر و زیانبار نیز نباشد).
[این حدیث را مسلم روایت کرده است].
شرح: «قال الشيخ الامام محيالسنة، هذا الحديث في الصّحراء...»: پیرامون رو به قبله یا پشت به قبله نشستن در زمان قضای حاجت، علماء واندیشمندان اسلامی با همدیگر اختلاف نظر دارند که در اصل، این اختلافات مبتنی بر اختلاف روایات میباشد، چرا که در این زمینه روایات و احادیث وارده از رسولخدا ج و صحابه ش مختلف و گوناگون میباشد و در اینجا نیز به مشهورترین مذاهب اشاره خواهد شد:
1- رو به قبله یا پشت به قبله نشستن، هردو به طور مطلق ناجایز است، خواه در فضای باز (دشت و کوه و دَمن) باشد یا در آبادی (شهر و روستا)، این مسلک ابوهریره، ابنمسعود، ابوایوب انصاری، سراقة بن مالك، مجاهد، ابراهیم نخعی، طاوس بن کیسان، عطاء، ابوثور، امام اوزاعی، سفیان ثوری، امام ابوحنیفه، امام محمد بن حسن شیبانی، ابن حزم ظاهری، ابن تیمیه / و در روایتی مسلک امام احمدبن حنبل نیز میباشد.
2- رو به قبله یا پشت به قبله نشستن هردو جایز است، خواه در فضای باز باشد یا درآبادی. این مسلک عایشه، عمرو بن زبیر، ربيعة الرأي، داود ظاهری ش میباشد.
3- رو به قبله یا پشت به قبله نشستن، هردو در فضای باز ناجایز، و درآبادی هردو جایز است. این مسلک عباس، عبدالله بن عمر، عامر شعبی، امام مالک، امام شافعی، و اسحاق بن راهویه ش و در روایتی مسلک امام احمد میباشد.
4- رو به قبله نشستن به هر صورت ناجایز و پشت به قبله درآبادی درست، و در فضای باز نادرست است. این مسلک امام ابویوسف و در روایتی قول امام ابوحنیفه نیز میباشد.
5- رو به قبله نشستن به هر صورت (چه در فضای باز و چه در آبادی) ناجایز، و پشت به قبله نشستن در هر صورت جایز است، این قول از امام احمد منقول است و گروهی از اهل ظاهر نیز براین باورند.
به هر حال این اختلاف، در اصل، مبتنی بر اختلاف روایات میباشد، چراکه در این زمینه روایات وارده از رسولخدا ج و صحابهی بزرگوار ایشان مختلف و گوناگون است. اما نباید فراموش کرد که تعظیم و بزرگداشت کعبه جزو مسائل متفقعلیه میان علماء و اندیشمندان اسلامی است، از اینرو باید هر فرد مسلمان به هر طریق که شده به شعائر و نشانههای الهی احترام گذارد و نگذارد به کعبه به نوعی بیاحترامی و اسائهی ادب شود، چرا که هرکس شعائر و برنامهها و نشانههای الهی را بزرگ دارد، بیگمان بزرگداشت آنها، نشانهی پرهیزگاری دل او و خوف و هراسش از خدا است.
«وَلكنْ شرّ قوا او غرّبوا»: [بلکه برای قضای حاجت رو به شرق یا غرب بنشینید]. این حکم مربوط به موقعیت جغرافیایی مدینهی منوره است، چرا که در آنجا، قبله در سمت جنوب واقع است. از اینرو سرزمینهایی که قبلهی آنها در سمت مشرق یا مغرب واقع است، در آنجا حکم «جنّبوا او شمّلوا»حکمفرما است. یعنی برای قضای حاجت رو به جنوب یا شمال بنشینید. چرا که در اصل علت حکم، احترام و بزرگداشت کعبه است، نه روکردن به سوی مشرق یا مغرب.
337 ـ (4) وعن أنسٍ، قال: كان رسولُ الله جإذا دَخلَ الخَلاءَ يقولُ: «أَللَّهُمَّ إنِّي أَعوذُ بكَ من الخُبُثِ والخَبائِثِ». متفق عليه [59].
337- (4) انس س گوید: پیامبر ج عادت داشت، چون میخواست به محل قضای حاجت وارد شود، میفرمود: «الّلهمّ انّي اعوذ بك من الخبث والخبائث» پروردگارا! از شر شیطانهای خبیث و پلیدِ نر و ماده، به تو پناه میبرم.
[این حدیث را بخاری و مسلم روایت کردهاند].
علّت پناه بردن به خدا در چنین اماکنی از شر شیطانهای نر و ماده، این است که چون شیاطین خود موجوداتی خبیث و پلید و مضر و بدطینت هستند، بیشتر با آلودگیها و اماکن خبیث و کثیف مناسبت و محبت و انس و الفت دارند و بیشتر در چنین مکانهایی که کانون آلودگی است، علاقمند و مشتاق هستند، و در چنین اماکنی تجمع میکنند و در زمان قضای حاجت به آزار و اذیت انسان میپردازند و در زمان کشف عورت، با عورت آدمیان بازی میکنند، از این جهت پیامبر ج به امت خویش تعلیم میدهد تا در چنین جاهایی که نه ذکر و عبادت خدا است و نه نزول فرشتگان، از شر شیاطین نر و ماده به خدا پناه برند تا خدای ﻷنیز آنها را از شر و زیان آن اهریمنان خبیث و پلید و مضر و بدطینت در پناه و حفاظت خویش مصون و محفوظ دارد.
338 ـ (5) وعن ابن عبَّاس، قال: مَرَّ النَّبيُّ جبقَبرْينِ، فقال: «إنَّهما ليُعذَّبانِ، وما يُعذَّبانِ في كبير؛ أمَّا أحدُهما فكانَ لا يَستَترُ من البَوْل ـ وفي روايةٍ لمسلم: لا يستَنزُه من البَوْل ـ؛ وأمَّا الآخَر فكان يمشي بالنَّميمَة» ثم أخذَ جَرِيدَةً رَطبَةً، فَشَقَّها بِنِصْفَين، ثم غَرَزَ في كلِّ قبر واحدةً. قالوا: يا رسول الله! لِمَ صَنعْتَ هذا؟ فقال:«لعلَّه أن يُخفَّفَ عنهُما ما لم يَيْبَسا». متفق عليه [60].
338- (5) ابنعباس ـ بـ گوید: پیامبر ج بر دو قبر گذر کرد و فرمود: «این دو، عذاب میشوند و به نظر شما به خاطر گناهی بزرگ، عذاب نمیشوند (آری البته که عذاب این دو نفری که در این گورها خفتهاند، بزرگ و سترگ است).
اما یکی از آن دو، از نجاست ادرار خود را پاک و پاکیزه نمیکرد، و آن دیگری سخن چینی و نمّامی میکرد».
آنگاه پیامبراکرم ج شاخهی تری از درخت خرما گرفت و آن را به دو نیم کرد و بر هر قبری نیمی از آن را فرو برد. صحابه ش گفتند: ای رسولخدا ج! فلسفه و دلیل این کار شما چیست؟ پیامبر ج فرمود: امید است تا مادامی که این شاخهها خشک نشوند، در عذاب ایشان، تخفیف و سبکی حاصل گردد. (البته باید دانست که سبزی و یا رطوبت شاخههای درخت خرما، هیچ تأثیری در تخفیف عذاب نداشتند، بلکه بعد از دعای پیامبر ج، از جانب خدا ایشان راهنمایی شدند که شاخههای مرطوبی بر آن دو قبر فرو برند و تا هنگامی که رطوبت و تری در آنها وجود دارد، در عذاب آنها تخفیف داده میشود. از این رو اصل دعای آن حضرت ج و قبول تخفیف از سوی خداوند تا مدت محدودی است).
[این حدیث را بخاری و مسلم روایت کردهاند].
339 ـ (6) وعن أبي هريرة، قال: قال رسول الله ج: «إِتَّقُوا اللَّآعِنَيْنِ». قالوا: وما اللَّآعِنانِ يا رسولَ الله؟ قال: «الذي يَتخَلَّي في طريقِ النَّاس أو في ظلِّهم». رواه مسلم [61].
339- (6) ابوهریره س گوید: پیامبر ج فرمود: «از دو چیز که سبب میشود، مردم شما را لعن و نفرین کنند، پرهیز نمائید. گفتند: ای رسولخدا ج! آن دو چیز چیست؟ فرمود: کسی که در راه مردم و یا در سایهی آنان (جایی که سایهدار و مربوط به آنان است) قضای حاجت کند».
[این حدیث را مسلم روایت کرده است].
پس؛ یکی از مواردی که پیامبر ج به شدت ما را از آن برحذر میدارد، قضای حاجت در سایهای است که مردم آنجا جمع میشوند و دیگری اجابت مزاج در راه عبور و مرور و در مکانی که مردم دور هم گرد میآیند که ارتکاب به چنین مواردی باعث لعن و نفرین مردم به صاحب آن میشود، خواه نفرین خدا و یا نفرین مردم. پس اگر کسانی را بیرون از محدودهی خانه، در بیابان و غیره، نیاز به قضای حاجت پیش آمد، برایشان مناسب است که برای قضای حاجت خویش، مکانی انتخاب نمایند که محل رفت و آمد و تجمع و گردهمایی و عبور و مرور مردم نباشد و از قضای حاجت نمودن در چشمهها، اماکن عمومی، پارکها، چاهها، آبشخورها و... به شدت پرهیز نمایند، چرا که باعث اذیت و آزار مردم و عابرین و در نتیجه: سبب لعن و نفرین خدا و مردم میگردد.
340 ـ (7) وعن أبي قَتادَة، قال: قال رسول الله ج: «إذا شَرِبَ أحدُكم فلا يَتَنَفَّسْ في الإِناءِ، وإذا أَتَى الخَلاءَ، فلا يَمسَّ ذكرَه بيمينِه، ولا يتمسَّحْ بيمينِه». متفق عليه [62].
340- (7) ابو قتاده س گوید: پیامبر ج فرمود: «هرگاه یکی از شما آب میخورد، نباید در ظرف آب، فوت کند، و وقتی که به قضای حاجت مینشیند، نباید با دست راست، آلهی تناسلی خویش را لمس کند و نباید با دست راست، خودش را تمیز نماید و استنجا زند».
[این حدیث را بخاری و مسلم روایت کردهاند].
341 ـ (8) وعن أبي هريرة، قال: قال رسول الله ج: «مَنْ توضَّأ فلْيَسْتَنْثِرْ، ومنِ اسْتَجْمَرَ فلْيُوتِرْ». متفق عليه [63].
341- (8) ابوهریرهس گوید: پیامبر ج فرمود: «هر کس وضو گیرد، باید بینی خویش را خوب تمیز کند و بشوید و هرکس که با سنگ، مخرج خود را پاک میکند، باید سنگهای مورد استفادهاش طاق باشد، نه جفت (یعنی یک یا سه یا پنج یا هفت... سنگ).
[این حدیث را بخاری و مسلم روایت کردهاند].
«فليستنثر»: از ماده «استنثار» به معنای بینی را تمیز نمودن است.
«اِستَجمَر»: استفاده از سنگریزهها (در نبود آب) برای تمیز نمودن مخرج.
342 ـ (9) وعن أنسٍ، قال: كانَ رسولُ الله جيَدْخلُ الخلاءَ، فأحمِلُ أنا وغُلامٌ إداوَةً من ماءٍ وعَنَزَةً يَسْتَنْجِي بالماءِ». متفق عليه [64].
342- (9) انس س گوید: پیامبر ج عادت داشت که برای قضای حاجت، به فضای باز میرفت و من همراه با یک غلام، ظرفی پر از آب را با چوبدستی درازتر از عصا و کوتاهتر از نیزه که در انتهای آن آهن بود (و پیامبر ج از آن به عنوان سترهی نماز استفاده مینمود). برایش میبردیم. و ایشان نیز با آب، استنجاء و طهارت میکردند.
[این حدیث را بخاری و مسلم روایت کردهاند].
[56]- بخاری ح 394، مسلم 1/224 ح (59-264)، ابوداود ح 9، ترمذی ح 8، نسایی ح 20-22، ابن ماجه ح 318، مسنداحمد 5/417. [57]- بخاری ح 148، مسلم 1/225 ح (62-266)، ترمذی ح 11 و به جای «القبلة» «الکعبة» ذکر کرده است، مسنداحمد 2/12. [58]- مسلم 1/223 ح (57- 262)، ابوداود ح 7، ترمذی ح 16، نسایی ح 41، مسنداحمد 5/439. [59]- بخاری ح 142، مسلم 1/282 ح (122- 375)، ابوداود ح 4، ترمذی ح 5، نسایی ح 19، ابن ماجه ح 298، دارمی ح 669، مسنداحمد 3/99. [60]- بخاری ح 216، مسلم 1/240 ح (111- 292)، ابوداود ح 20، ترمذی ح 70، نسایی ح 31، ابن ماجه بصورت مختصر ح 347، دارمی ح 739، مسنداحمد 1 /225. [61]- مسلم 1/226 ح (68-269)، ابوداود ح 25، مسنداحمد 2/372. [62]- بخاری ح 153، مسلم ح (63- 267)، ابوداود ح 31، مسنداحمد 5/296. [63]- بخاری ح 161، مسلم 1/212 ح (22-237)، ترمذی ح 27، نسایی ح 88، ابن ماجه ح 409، دارمی ح 703، مؤطا مالک ح 3 کتاب الطهارة، مسنداحمد 2/236. [64]- بخاری ح 150، مسلم 1/227 ح (70- 271)، نسایی ح 45، مسنداحمد 3/171.