فصل سوم
615 – (29) عن رافعِ بن خَدِيج، قال: كنَّا نصلّي العصرَ معَ رسول الله جثمَّ تُنحَرُ الجَزُورُ فتُقسَمُ عشرَ قِسَمٍ، ثمَّ تُطبَخُ، فَنَأكُلُ لحماً نَضِيجاً قبلَ مَغيبِ الشمسِ. متفق عليه [343].
615 – (29) رافع بن خدیج س گوید: ما (صحابه شمعمولاً همراه با پیامبر ج نماز عصر را میخواندیم، پس از ادای نماز (به خانه بر میگشتیم و) شتری را سر میبریدیم و گوشت آن را به ده قسمت، بخش و توزیع میکردیم، سپس گوشتش خوب پخته میشد و گوشت پختهی آن را میخوردیم، ولی هنوز خورشید غروب نمیکرد.
[این حدیث را بخاری و مسلم روایت کردهاند].
«ننحر»:سر میبریدیم. «جَزوراً»شتر کشتنی. مذکر و مونث در آن یکسان است و جمع آن «جُزُر» و «جَزورات»و «جَزائر»است.
«لحماً نضیجاً»:گوشت پخته.
616 – (30) وعن عبد الله بن عمر ب، قال: مكَثنا ذاتَ ليلةٍ ننتظرُ رسولَ الله جصلاةَ العِشاءِ الآخِرة، فخرجَ إلينا حين ذهبَ ثُلثُ الليلِ أو بعدَه، فلا نَدرِي: أشيءٌ شغلَه في أهلِه أو غيرُ ذلك؟ فقالَ حينَ خرجَ: «إنَّكم لَتَنتَظِرونَ صَلاةً ما يَنتَظِرُها أهلُ دينٍ غيرُكم، ولولا أنْ يَثقُلَ على أمَّتي لصَلَّيْتُ بهِم هذهِ الساعةَ». ثمَّ أمَرَ المُؤَذِّنَ، فأقامَ الصَّلاةَ وصلّى. رواه مسلم [344].
616 – (30) عبد الله بن عمر ـ بـ گوید: شبی از شبها، برای خواندن نماز عشاء تا دیروقت منتظر رسولخدا ج در مسجد بودیم. تا اینکه هنگامی پیامبر ج به مسجد تشریف آورد که یک سوم شب و یا بیشتر از آن گذشته بود. ما نمیفهمیدیم که علت تأخیر پیامبر ج چه بود؟ مشغلهای در خانه داشت و یا کار دیگری برایشان پیش آمده بود. به هر حال، وقتی آن حضرت ج خانه را به مقصد مسجد ترک کرد و به مسجد آمد، خطاب به ما فرمود: شما تا این وقت شب منتظر نمازی ماندهاید که به جز در آئین و کیش شما، در هیچ یک از ادیان و آئینهای پیشین وجود نداشته، و کسی به جز شما منتظر آن نبوده است (و فرضیت نماز عشاء فقط از خصوصیتهای همین امت و همین آئین است، و بر امتی از امتها و ملتهای دیگر فرض نشده است). و اگر نه این است که بر جامعه و مردم من رنجآور و بحرانساز و چالشآفرین بود، حتماً این نماز را در این وقت (پس از گذشتن یک سوم شب) میخواندم (ولی چون رعایت حال مردم و آسانگرفتن برآنها، مقدم بر فضیلت وقت است، و مبنای شریعت اسلام بر آسانگیری و رفع عسر و حرج از بندگان است، و من نیز همواره جانب تیسیر و تخفیف و سهولت و آسانگیری را بر جانب تشدید و تعسیر و حرج و سختگیری، ترجیح میدهم از این کار خوداری میکنم، تا این کار بر امتیانم دشوار و طاقتفرسا نشود، و برایشان چالشآفرینی و بحرانسازی به همراه نداشته باشد). آن گاه پیامبر ج به مؤذن فرمان داد تا برای خواندن نماز، اقامه گوید، او نیز چنین کرد و آن حضرت ج نماز را خواند.
[این حدیث را مسلم روایت کرده است].
617 – (31) وعن جابرِ بن سمُرةَ، قال: كانَ رسولُ الله جيُصلّي الصلواتِ نحواً منْ صلاتِكم، وكانَ يُؤَخِّرُ العَتَمَةَ بعدَ صلاتِكم شيئاً، وكانَ يُخَفِّفُ الصَّلاةَ. رواه مسلم [345].
617 – (31) جابر بن سمرة س گوید: (کیفیت و چگونگی اوقات) نمازهای پیامبر ج بسان نمازهای شما بود. (یعنی) پیامبر ج نمازهای فرض را (در رعایت اوقات) مانند نمازهای شما میخواند. ولی آن حضرت ج نماز عشاء را اندکی پس از وقت نماز شما به تأخیر میانداخت و عادت داشت که (هرگاه امام مردم میشد، به خاطر رعایت حال ضعیفان، بیماران و پیران و رعایت جانب تیسیر و تخفیف و سهولت وآسانگیری) نماز را سبک و آسان اقامه میکرد.
[این حدیث را مسلم روایت کرده است].
618 – (32) وعن أبي سعيدٍ قال: صلَّينا معَ رسولِ الله جصلاةَ العَتَمَةِ، فلمْ يَخرُجْ حتى مَضى نحوٌ من شطرِ الليل، فقالَ: «خُذوا مَقاعدَكم»، فأخَذْنا مقاعِدَنا، فقال: «إنَّ الناسَ قد صلَّوا وأخَذوا مضاجِعَهم، وإنَّكم لنْ تزالوا في صَلاةٍ ما انتَظَرتُمُ الصلاةَ، ولولا ضَعفُ الضَّعيفِ وسُقمُ السقيمِ، لأخَّرتُ هذه الصَّلاةَ إلى شطر الليل». رواه ابوداود، والنسائي [346].
618 – (32) ابوسعید خدری سگوید: خواستیم همراه با پیامبر ج نماز عشاء را بخوانیم، ولی ایشان تا سپریشدن نزدیک نیمی از شب از خانه بیرون نیامد (و آنقدر منتظر ایشان ماندیم تا اینکه نیمهی شب فرا رسید، پس پیامبر ج آمد و) فرمود: نشیمنگاههای خویش را برای نماز بگیرید. (یعنی برای نماز، صف یکنواخت و راست بگیرید) ما نیز به فرمان رسولخدا ج صفها را بستیم.
آنگاه فرمود: آگاه باشید که مردم نماز خواندهاند و خوابیدهاند و شما (که بیدار ماندهاید) از وقتی که منتظر نماز ماندهاید، همواره در نماز بودهاید.
و اگر سستی و ناتوانی ضعیفان، و بیماری مریضان نمیبود، البته این نماز (نماز عشاء) را تا نیمهی شب به تأخیر میانداختم (ولی چون این کار بر امتیانم دشوار و طاقتفرسا و چالشآفرین و بحرانساز و سخت و دغدغهآفرین است، از انجام آن خودداری میکنم).
[این حدیث را ابوداود و نسائی روایت کردهاند].
«شطراللیل»:نیمهی شب. «مقاعدکم»: نشستگاه و نشیمنگاه. هدف این است که برای نماز، صفهای راست و یکنواخت بگیرید. «و أخذوا مضاجعهم»:مضاجع جمع مضجع:بستر و رختخواب. یعنی مردمی که نماز خوانده و به بسترها رفتهاند و خوابیدهاند.
«سُقم السقیم»:بیماری بیماران.
619 – (33) وعن أمِّ سلمةَ، قالت: كانَ رسولُ الله جأشدَّ تَعجِيلاً للظهْرِ منِكم، وأنتم أشدُّ تعجيلاً للعصرِ مِنه. رواه أحمد، والترمذيّ [347].
619 – (33) ام سلمه ـ لـ گوید: تعجیل نماز ظهر پیامبر ج، از شما بیشتر بود، و در مقابل، تعجیل نماز عصر شما، از نماز پیامبر ج بیشتر است (یعنی پیامبر ج به جز گرمای شدید نیمروز، نماز ظهر را در اول وقت میخواند، ولی شما آن را به تأخیر میاندازید، و نیز معمول پیامبر ج بود که نماز عصر را اندکی به تأخیر میانداخت، ولی شما در خواندنش تعجیل و شتاب میورزید).
[این حدیث را احمد و ترمذی روایت کردهاند].
620 – (34) وعن أنسٍ، قال: كانَ رسولُ الله جإذا كانَ الحَرُّ أبْرَدَ بالصَّلاةِ، وإذا كانَ البردُ عجَّل. رواه النسائي [348].
620 – (34) انس س گوید: پیامبر ج عادت داشت که هنگام شدت گرما، نماز ظهر را تا وقت خنکشدن هوا به تأخیر میانداخت، و هنگامی که هوا سرد و خنک بود، در ادای نماز ظهر، تعجیل میکرد (وآن را در اول وقت میخواند).
[این حدیث را نسائی روایت کرده است].
621 – (35) وعن عُبادةَ بن الصَّامِت، قال: قال لي رسولُ الله ج: «إنَّها سَتكونُ عليكم بعدي أمراءُ يَشغُلُهم أشياءُ عن الصَّلاةِ لوقتِها حتى يذهبَ وقتُها، فصلّوا الصلاةَ لوقتِها». فقال رجلٌ: يا رسولَ الله! أُصَلِّي معَهم؟ قال: «نعم». رواه ابوداود [349].
621 – (35) عبادة بن صامت س گوید: رسولخدا ج خطاب به من فرمود: به زودی پس از من اُمرا و فرمانروایانی (خبیث و بدطینت، فاسق و ظلمپیشه، و خودکامه و دیکتاتور) بر شما حکومت و سیادت خواهند کرد و بر شما سلطه خواهند یافت که انجام اموری،آنها را از خواندن نماز در سر وقتش، مشغول میسازد (و آنقدر به رتق و فتق امور خویش میپردازند و به دنبال پیروی از هواهای نفسانی و خواهشات حیوانی و وسوسههای شیطانی میافتند که نه تنها نماز را در سر وقتش نمیخوانند بلکه آنقدر در خواندن آن تعلّل میورزند) تا اینکه وقت نماز سپری میشود.
پس تکلیف و وظیفهی شما این است که نماز را در سر وقتش (اگر چه نیز تنها هستید) بخوانید. مردی گفت: ای رسولخدا ج! (پس از آن که نمازم را سر وقت خواندم، اگر شرکت در نماز آنها نیز برایم فراهم شد، آیا باز هم با آنها نماز بخوانم؟ پیامبر ج فرمود: آری! (به خاطر دوری از فتنه و شر آنها) نماز بخوان.
[این حدیث را ابوداود روایت کرده است].
622 – (36) وعن قَبِيْصةَ بن وقَّاص، قال: قال رسولُ الله ج: «يكونُ عليكم أمراءُ مِن بعدي يُؤَخِّرونَ الصَّلاةَ، فهِيَ لكم، وهي عليهِم؛ فصلّوا معهُم ما صَلّوا القِبلَةَ». رواه ابوداود [350].
622 – (36) قبیصة بن وقاص س گوید: پیامبر ج فرمود: به زودی پس از من رهبران و پیشوایانی بر شما حکومت و سیادت خواهند کرد و بر شما سلطه خواهند یافت که نماز را از اول وقت مستحب و مختارش، به تأخیر میافکنند، پس چنین نمازی که رهبران، آن را به تأخیر میاندازند (و شما نیز به ناچار با آنها میخوانید) ثواب و پاداشش به شما بر میگردد و گناه و وبالش به آنها (یعنی برای شما ثواب و برای آنها گناه).
پس با چنین رهبران و فرمانروایانی تا مادامی که به سوی قبله نماز میخوانند، نماز بخوانید.
[این حدیث را ابوداود روایت کرده است].
شرح: «فهي لكم وهي عليهم»:یعنی نمازی که رهبران و پیشوایان، آن را به تأخیر میاندازند و شما به ناچار و از روی اجبار و اکراه همراه با آنها در غیر وقت مستحب و مختار میخوانید، ثواب و پاداشش به شما و گناه و وبالش بدانها میرسد، چون شما درتأخیر نماز، تقصیر و گناهی ندارید، بلکه آنها هستند که از روی جهالت و بیخردی و بر اثر پیروی از خواهشات نفسانی و هواهای حیوانی و وسوسههای شیطانی به تأخیر نماز، مبادرت میورزند و هر کسی را که ببینند که جدای ازآنها به نماز میپردازد، مورد مجازات و شکنجه و آزار و اذیت قرار میدهند.
از این روایات و روایات دیگر، واضح میشود، همانطور که نماز در پشت سر انسان نیک و صالح، صحیح است، پشت سر فاسق [نیز به ناچار و از روی اجبار و اکراه] جایز است، مادامی که امر حرامی را که دلیل آن قطعی و مسلم است، و یا حرام بودن آن به طور حتمی از دین معلوم شده است را حلال نداند، چون در این صورت کافری فاسق است و نماز در پشت سر او صحیح نیست.
و همچنین نماز در پشت سر بدعتگذار [از روی ناچاری] جایز است مادامی که بدعتش منجر به کفر یا نقص در ارکان نماز و وضو نگردد، به دلیل اینکه رسولخدا ج فرمود:
«صلوا خلف كل برّ وفاجر وعلي كل برّ وفاجر» [طبرانی]
یعنی: «پشت سر هر نیکوکار و فاسقی نماز بخوانید و بر هر نیکوکار و فاسقی نماز میت بخوانید».
و به دلیل اینکه علمای سلف (متقدمین) پشت سر حاکمان فاسق نماز خواندهاند، و اگر در این مورد نهی و منعی در حدیث آمده باشد، حمل بر کراهیت آن میشود، نه بر عدم جواز آن. [شرح عقاید اهل سنّت، ص 286]
البته اگر شرایط فراهم شد و ضرر و زیان و یا فتنه و شری از نخواندن نماز در پشت سر چنین افرادی ایجاد نشد، بهتر همان است که پشت سر آنها نماز خوانده نشود، بلکه به دنبال امام و پیشوای نیک و صالح باشد، تا نماز را در پشت سر او اقامه نماید.
و باید دانست که نباید از این حدیث چنین استنباط و نتیجهگیری کرد که هر فرمانروا و پیشوایی که مسلمان شود و این نشانههای ظاهر اسلام (از قبیل: نمازخواندن، رو به قبله نمودن و...) در او یافت شود، گر چه آراء و عقایدی خلاف اسلام ظاهر کند و اعمال کافرانه و مشرکانه انجام دهد، باز هم مسلمان گفته میشود و باید پشت سر او نماز خواند، در حقیقت این احادیث هیچ ارتباطی با چنین کسانی ندارد و چنین برداشت و استنباطی، جز جهالت و نادانی چیزی دیگر نیست.
623 – (37) وعن عُبيدالله بن عديِّ بن الخِيار: أنَّه دخلَ على عثمانَ وهو محصورٌ، فقال: إنَّكَ إمامُ عامَّةٍ، ونَزَلَ بكَ ما تَرى، ويصلّي بنا إمامُ فِتنةٍ، ونَتَحَرَّجُ فقال: الصلاةُ أحسنُ ما يَعملُ الناسُ، فإذا أحسنَ الناسُ فأحسِنْ معهُم، وإذا أساؤُوا فاجتَنِبْ إساءَتُهُم. رواه البخاريّ [351].
623 – (37) عبید الله بن عدی بن خیار گوید: در حالی به نزد عثمان س رفتم که در محاصرهی (شورشیان) به سر میبرد. بدو گفتم: تو رهبر و پیشوای همه مردمانی و به بلا و فتنه و چالش و دغدغهای گرفتار شدهای که خود شاهد آنی. و این در حالی است که (در عدم حضور شما) رهبر و پیشوای شورشیان و سرکردهی فتنه و فتنهگران، برای ما نماز میخواند، از این جهت، ما نمیخواهیم که پشت سر چنین فردی نماز بخوانیم و میترسیم که درگناه بیفتیم.
عثمان س گفت: نماز از زمرهی بهترین و نیکوترین اعمالی است که مردم انجامش میدهند، پس هرگاه مردم نیکویی میکنند، تو نیز با آنها نیکویی و خوبی کن و چون بدی کنند، از بدی ایشان پرهیز کن و یکسو شو.
[این حدیث را بخاری روایت کرده است].
شرح: «و هو محصور»:(حضرت عثمان س در محاصره شورشیان بود).
در اواخر خلافت حضرت عثمان س که خوارج و شورشیان وی را در داخل خانهاش محاصره و زندانی نموده و از خروج او برای اقامهی نماز جلوگیری کردند و حتی اجازه ندادند که هیچ یک از بزرگان اصحاب ش، امامت نماز را بر عهده بگیرند، آنان عملاً زمام قدرت را در مدینه به دست گرفتند و همهی راهها و خیابانهای آن را در کنترل خود درآورده و از تجمع مسلمانان جلوگیری کرده و به حضرت عثمان س اجازهی خروج از منزلش را نمیدادند.
سرکردهی شورشیان سبأی مصر، به نام «غافقی بن حرب عکی» که در ایام محاصره، عملاً حاکم مدینه گردیده و پیشنماز میشود و گاهی نیز «کنانة بن بشر» پیشنماز میشد و تنها اتباع «عبدالله بن سبأ» که از مصر و کوفه و بصره آمده بودند، پشت سر «غافقی بن حرب» نماز میخواندند. [تاریخ طبری، ج 4 ص 354]
«نَتحرّج»:از نمازخواندن با رهبر شورشیان، با تحمل رنج و مشقت به یکسو میشویم.
[343]- بخاری 5/128ح 2485، مسلم 1/435ح(198-625)، مسنداحمد 4/143. [344]- مسلم 1/442ح(220-639)، ابوداود 1/292ح 420، نسایی 1/267ح 537. [345]- مسلم 1/445ح(227-643)، مسنداحمد 5/105. [346]- ابوداود 1/293ح422، نسایی 1/268ح538، ابن ماجه 1/226 ح693، مسنداحمد 3/5. [347]- ترمذی 1/302ح161، مسنداحمد 6/289. [348]- نسایی 1/248ح499. [349]- ابوداود 1/301 ح433 ابوداود در این روایت عبارت «نعم إن شئت» را نیز افزوده است .، مسنداحمد 6/7. [350]- ابوداود 1/301ح 434. [351]- بخاری 2/188 ح 695.