ترجمه و شرح «مشکوة المصابیح»- جلد دوم

فهرست کتاب

فصل اول

فصل اول

391 ـ (1) عن أبي هريرةَ، قال: قال رسول الله ج: «إذا استَيقَظَ أَحَدُكُم من نَومه فلا يَغْمِسْ يَدَه في الإناءِ حتى يغسلَها، فإنَّه لا يَدْرِي أينَ باتَتْ يَدُه». متفقٌ عليه [113].

391- (1) ابوهریره س گوید: پیامبر ج فرمود: «شما هر وقت از خواب بیدار شدید، پیش از آنکه دست خویش را داخل ظرف آب وضو کنید، آن را بشوئید، زیرا هیچ یک از شما نمی‌داند که در وقت خواب، دست وی کجا بوده است؟ (پس مستحب است که قبل از شروع‌کردن وضو، دست‌ها خوب شسته شود).

[این حدیث را بخاری و مسلم روایت کرده‌اند].

درباره‌ی اینکه حکم شستن دست‌ها دارای چه درجه‌ای از مراتب وجوب، فرض یا سنّت است، اختلاف نظر وجود دارد. احناف بر این باورند که اگر نجس‌بودن دست‌ها یقینی باشد، شستن آنها، فرض، واگر ظن غالب باشد، شستن دست‌ها، واجب، و اگر شک باشد، مسنون، و در غیر اینصورت مستحب است.

امام احمد، اسحاق بن راهویه و داود ظاهری، این حکم را برای وجوب می‌دانند و امام شافعی بر سنت‌بودن آن و امام مالک بر مستحب بودن این حکم، معتقدند.

392 ـ (2) وعنه، قال: قال رسولُ الله ج: «إذا اسْتَيقَظَ أحدُكم مِنْ منامِه فَلْيَسْتَنْثِرْ ثلاثاً، فإنَّ الشيطانَ يَبِيتُ على خَيشُومِه». متفق عليه [114].

392- (2) ابوهریره س گوید: پیامبر ج فرمود: هرگاه از خواب بیدار شدید و وضو گرفتید، بینی خویش را سه دفعه خوب بشویید، چرا که شیطان، شب‌ها در قسمت بُن بینی به سر می‌برد.

[این حدیث را بخاری و مسلم روایت کرده‌اند].

«يَبيت» از ماده‌ی «باتَ»: شب در آنجا ماند، چه بخوابد و چه نخوابد. «خَيشوم»: بُن بینی، اندرون بینی.

به احتمال زیاد، مراد از «شب ماندن شیطان در قسمت بالای بینی انسان»، همان کثافتی‌ها و آلودگی‌های بینی است، زیرا همانطوری که فرشتگان معصوم و مقرب الهی با طهارت و پاکیزگی، ذکر و یاد خدا، و مکان‌هایی پاک و مقدس که در آنها ذکر و یاد خدا و عبادت و پرستش او تعالی می‌شود، مناسبت و الفت و تعلق دارند، همچنین شیاطین و اهریمنان که خود موجوداتی خبیث و پلید اند، با آلودگی‌ها و کثافتی‌ها و اماکن کثیف و غیر بهداشتی مانند توالت‌ها، قسمت بالای بینی، مناسبت و محبت، و عشق و الفت دارند، و مراکز و جایگاه آنها در چنین جاهایی است و به آن علاقه‌مند هستند، از این‌رو رسول‌خدا ج به امت خویش تعلیم می‌دهد که هرگاه از خواب بیدار شدند و وضو گرفتند، سه بار بینی خویش را بشویند، چون کثافتی‌ها و آلودگی‌ها و اشیای موذی و مضر و میکروب‌ها، شب‌ها در قسمت بالای بینی انسان جمع می‌شوند.

پس می‌توان گفت که ذکر شیطان در این حدیث، کنایه از کثافتی‌ها و آلودگی‌ها و میکرب‌هایی است که شب‌ها در وقت خواب، در قسمت بالای بینی جمع می‌شوند.

393 ـ (3) وقيل لعبد الله بن زيدٍ بن عاصم كيفَ كان رسولُ الله جيَتَوَضَّأ؟ فدَعا بوَضُوءٍ فَأفرَغَ عَلى يَدَيهِ فَغَسَلَ يَدَيهِ مَرَّتين مَرَّتين، ثُمَّ مَضْمَض واستَنْثَرَ ثلاثاً، ثمَّ غَسَلَ وَجهَه ثَلاثاً، ثُمّ غَسَلَ يَدَيْهِ مَرَّتين مرَّتين إلىَ المِرفَقَينِ، ثمَّ مسحَ رأسَه بيدَيه، فَأقْبَل بِهِما وأَدْبَرَ، بَدَأَ بمقدَّم رَأسهِ، ثمَّ ذهَب بهما إلى قَفاه، ثمَّ رَدَّهُمَا حتى يَرجِعَ إلى المكان الَّذِي بَدَأَ مِنهُ، ثمَّ غَسَلَ رِجْلَيهِ. رواه مالك، والنسائي. ولأبي داود نحوُه ذكره صاحب «الجامع» [115].

393- (3) مردی از عبدالله بن زید بن عاصم س درباره‌ی کیفیت و چگونگی وضوی رسول‌خدا ج سؤال کرد. او نیز در پاسخ ظرف پرآبی را برای وضو طلبید و بدین‌گونه وضوی رسول‌خدا ج را برای آنان به تصویر کشید: وی دو دفعه آب را بر هردو کف دست‌هایش ریخت و آنها را شست و پس از تمیزکردن آنها، سه بار دهان و بینی خود را شست، سپس سه بار صورتش را شست، و پس از آن دست‌هایش را تا آرنج دو بار شست، پس از آن سرش را مسح کرد و دست‌هایش را یکبار (ازجلو) بر سرش مالید و به عقب برگرداند، اینطور که دست‌هایش را از جلوی سر به پشت، و از پشت سر به جلو کشید، و در آخر، پاهایش را (با قوزک) شست.

[این حدیث را مالک و نسائی روایت کرده‌اند. و نویسنده‌ی «الجامع» [ابن اثیر] گفته: ابوداود نیز حدیثی بدین معنی روایت کرده است].

394 ـ (4) وفي المتَّفق عليه: قيل لعَبد الله بن زيد بن عاصم: تَوَضَّأْ وُضُوءَ رسول الله ج، فَدَعَا بِإِنَاءٍ، فَأكْفَأَ منه على يَدَيهِ، فَغَسَلَهُما ثلاثاً، ثمَّ أدخل يدهُ فاستخرجها، فمَضمض واستنشقَ من كَفٍّ واحدة، ففَعل ذلك ثلاثاً، ثم أدخلَ يده فاستخرجها، فغسَل وجهَه ثلاثاً، ثمَّ أدْخل يده فاستخرجها، فغسل يديهِ إلى المِرفقَين مرتين مرتين، ثمَّ أدْخلَ يدَه فاستخرجها، فمَسَح برأسه، فأقْبل بيدَيه وأدْبرَ، ثمَّ غسلَ رجلَيه إلى الكعَبين، ثمَّ قال: هكذا كان وُضُوءُ رسولِ اللَّهِ. ـ وفي روايةٍ: فأقبلَ بِهِما وأدبرَ، بَدَأ بمقدَّم رأسه، ثمَّ ذهب بهما إلى قفاه، ثمَّ ردَّهما حتى رجَع إلى المكانِ الذي بدَأ منه، ثُمَّ غَسَل رِجلَيهِ. ـ وفي رواية: فمَضمَضَ واستنشقَ واستَنثرَ ثلاثاً بثَلاث غَرَفات من ماءٍ. ـ وفي روايةٍ أُخرى: فمضمضَ واستنشق من كَفَّةٍ واحدة، ففعلَ ذلك ثلاثاً. ـ وفي روايةٍ للبخاري: فَمَسَحَ رأسه فأقبَل بهما وأدْبر مرَّة واحدة، ثمَّ غسل رجليه إلى الكعبين. ـ وفي أخرى له: فمَضمضَ واستَنثرَ ثلاث مرات من غُرْفةٍ واحِدَةٍ [116].

394- (4) و در بخاری و مسلم چنین آمده است: «از عبدالله بن زید بن عاصم س درباره‌ی کیفیت و چگونگی وضوی رسول‌خدا ج سؤال شد، وی به خاطر اینکه به نحو احسن و به صورت عملی وضوی رسول الله ج را برای ایشان به تصویر بکشد و برایشان آموزش و تعلیم دهد، ظرف پر آبی برای وضو خواست، آن‌گاه سه بار آب را بر هردو کف دست‌هایش ریخت و آنها را شست، پس از تمیزکردن آنها، دست خویش را در ظرف آب فرو برد و با یک مشت آب، دهان و بینی خود را شست، و این کار را سه مرتبه تکرار نمود، سپس دستش را در ظرف آب فرو کرد و سه بار صورتش را شست پس از آن دوباره دستش را در ظرف آب فرو برد و دست‌هایش را هریک دو بار با آرنج شست. بعد از آن دستش را در ظرف آب فرو کرد و سرش را مسح نمود و دست‌هایش را (از جلوی سر) بر سرش کشید و به عقب برگرداند.

و در آخر پاهایش را با قوزک شست، آن‌گاه عبدالله بن زید س گفت: کیفیت و چگونگی وضوی رسول‌خدا ج چنان بود که برایتان به طور عملی به تصویر کشیدم.

و در بعضی روایات آمده است: «عبدالله بن زید س، سرش را از جلوی سر مسح نمود اینگونه که دست‌هایش را از جلوی سر به پشت، و از پشت به جلو کشید، بعداً پاهایش را شست».

و در روایتی دیگر آمده است: «عبدالله بن زید س (دستش را در ظرف آب فرو کرد و) سه بار دهان و بینی را با سه مشت آب شست، و هر بار بینی را هم تمیز می‌کرد».

و در بعضی از روایات می‌خوانیم: «عبدالله بن زید با یک مشت آب، دهان و بینی را شست و این کار را سه بار تکرار کرد».

و در روایت بخاری آمده است: «عبدالله بن زید س (دستش را در آب فرو کرد و) سرش را مسح نمود و دست‌هایش را یکبار بر سرش مالید و به عقب برگرداند، و در آخر پاهایش را با قوزک شست.» و در روایتی دیگر از بخاری آمده است: «عبدالله بن زید س با یک مشت آب، سه بار دهان و بینی خود را شست».

395 ـ (5) وعن عبد الله بن عبَّاس س،، قال توضَّأ رسولُ الله جمَرَّةً مَرَّةً، لم يَزِدْ على هذا. رواه البُخاري [117].

395- (5) عبدالله بن عباس ـ بـ گوید: پیامبر ج وضو گرفت و هر عضو خویش را بیشتر از یک بار نشست.

[این حدیث را بخاری روایت کرده است].

396 ـ (6) وعن عبد الله بن زيدٍ: أنَّ النبيَّ توضَّأ مَرَّتين مَرَّتينِ. رواه البخاري [118].

396- (6) عبدالله بن زید س گوید: پیامبر ج وضو گرفت و هر عضو خود را دو بار شست.

[این حدیث را بخاری روایت کرده است].

397 ـ (7) وعن عثمانَ، س، أنَّه توضَّأ بالمَقَاعد. فقال: ألا أُرِيَكُم وضوءَ رسولِ الله ج؟ فَتَوَضَّأ ثَلاثاً ثَلاثاً. رواه مسلم [119].

397- (7) از عثمان س روایت است که وی در مکان اجتماع و گردهمایی مردم وضو گرفت و خطاب به آنان گفت: آیا به شما کیفیت و چگونگی وضوی رسول‌خدا ج را نشان دهم؟ آنگاه وضو گرفت و هر عضوی از اعضای وضو را سه بار شست.

[این حدیث را مسلم روایت کرده است].

شرح: «مَقاعد»: به احتمال زیاد نام مکانی در شهر مدینه است. گویند: حضرت عمرس در بیرون مسجد، مکانی برای اجتماع و گردهمایی مردم بنا کرد، تا مردم در آنجا به رجز خوانی، سرودن اشعار، نقل حکایات و غیره بپردازند.

از مجموع روایات و اخبار رسیده به ما درباره‌ی کیفیت و چگونگی وضوی پیامبر ج معلوم می‌شود که عادت و معمول آن حضرت ج چنین بود که هر عضو را سه بار می‌شست، و یک بار بر سر مسح می‌کرد.

اینطور که دست‌هایش را یکبار بر سرش می‌مالید و به عقب بر می‌گرداند، ولی گاهی نیز اتفاق می‌افتاد که هر عضو را فقط یک بار یا دو بار می‌شست، تا به تمام مسلمانان و نمازگزاران بفهماند که اگر هرعضو یک یا دو بار شسته شود، وضو جایز و درست است، و خلل و نقصی در صحت و درستی وضو ایجاد نخواهد شد.

و در حقیقت پیامبر ج کارهای جایز را یکبار یا دو بار انجام داده است، تا مردم گمان نکنند که این کارها حرام و ناجایز هستند، ولی بر کارهای سنت و واجب دوام داشته است.

در اینجا هم پیامبر ج با دوام بر سه بار شستن هرعضو به ما نشان داده است که سه بار شستن هر عضو بهتر و سنت است. و با یکبار یا دو بار شستن هر عضو، نیز جایز بودن آن را اعلام داشته است.

و اگر می‌بینیم که در کیفیت و چگونگی مضمضه (شستن دهان) و استنشاق (شستن بینی) و مسح سر، روایات مختلف و گوناگون است، همه برای بیان جواز است، و گر نه عادت و معمول آن حضرت ج چنین بود که هر عضو را سه بار می‌شست، و یک‌بار بر سر (از جلو به پشت و از پشت به جلو) مسح می‌کرد.

398 ـ (8) وعن عبد الله بن عَمْرٍو، قال: رَجَعنَا مَعَ رسولِ الله جمن مَكَّةَ إلى المدينة، حتى إذا كُنَّا بماءٍ بالطريق تَعجَّلَ قومٌ عِندَ العَصْرِ، فَتَوَضَّؤوا وَهُم عُجَّالٌ، فَانتَهَيْنا إلَيهِم وأعقابُهم تلوحُ لم يَمَسَّها الماءُ، فقال رسولُ الله ج: «وَيْلٌ للأعقابِ مِنَ النَّارِ، أسبِغُوا الوُضَوءَ». رواه مسلم [120].

398- (8) عبدالله بن عمرو س گوید: در سفری که با رسول‌خدا ج بودیم و از مکه‌ی مکرمه به مدینه‌ی منوره باز می‌گشتیم، چون در میانه‌ی راه به آبی رسیدیم، برخی از همراهان و همرکابان از عجله و شتاب کارگرفتند و با عجله و شتاب و بدون رعایت آداب و سنن، و شرایط و اصول، وضو گرفتند. و هنگامی که ما بدانها رسیدیم، دیدیم که پاشنه‌ی پاهایشان بر اثر خشکی نمایان و هویدا است.

آنجا بود که رسول‌خدا ج فرمود: «وای به حال کسانی که پاهایشان را در وضو خوب نمی‌شویند. چنین کسانی به عذاب شدید و سخت دوزخ گرفتار خواهند شد. پس شما نیز وضوی خوب و کامل و با رعایت شرایط و اصول و آداب و سنن بگیرید و آب را به تمام اعضای واجب‌الغسل برسانید و فرض و واجب و سنت و مستحب آن را رعایت کنید».

[این حدیث را مسلم روایت کرده است].

399 ـ (9) وعن المُغيرةِ بن شُعبة، قال: إنَّ النبيَّ توضَّأ فَمَسَحَ بِنَاصِيَتِه وعَلَى العِمامةِ وعلى الخُفَّين. رواه مسلم [121].

399 - (99) مغيرة بن شعبه س گوید: پیامبر جوضو گرفت و بر موی پیشانی (یعنی به اندازه‌ی موی پیشانی) و عمامه‌ی خویش مسح کرد و (به جای شستن پاها) بر موزه‌ها مسح نمود.

[این حدیث را مسلم روایت کرده است].

شرح: بر پایه‌ی این حدیث و احادیثی دیگر، می‌توان گفت که مسلک امام احمد، اوزاعی، اسحاق، وکیع بن جراح، این است که اکتفای مسح بر عمامه جایز است.

امام شافعی بر این باور است که اکتفا نمودن به مسح بر عمامه جایز نیست، بلکه پس از مسح مقدار مفروض، به خاطر سنت استیعاب [سنت مسح تمام سر] می‌توان بر عمامه مسح نمود.

امام ابوحنیفه و امام مالک معتقدند که اکتفانمودن به مسح بر عمامه جایز نیست و علاوه از آن، پس از مسح مقدار مفروض نیز با مسح بر عمامه، سنت استیعاب [سنت مسح تمام سر] ادا نمی‌گردد. البته از مجموع تمام روایات و اخباری که در این زمینه آمده‌اند، می‌توان چنین برداشت کرد که آن حضرت ج هیچ‌گاه تنها بر عمامه مسح نکرده است، بلکه مقدار مفروض سر را مسح می‌فرمود و بعد با دست خود بر عمامه مسح نموده است. و این عمل نیز برای بیان جواز بوده است.

و در حقیقت پیامبر ج این کار را انجام داده تا مردم گمان نکنند که این کار حرام و ناجایز است و با انجام این کار، جایز بودن آن را اعلام داشته است.

چنانچه در همین حدیث مورد بحث نیز، وارد شده است که پیامبر ج هم بر موی پیشانی مسح نموده و هم بر عمامه. یعنی تنها بر عمامه مسح نکرده است، بلکه مقدار مفروض سر را مسح کرده و بعد با دست خود بر عمامه مسح نموده است.

«مسح بر موزه»: هرکس وضو بگیرد و پس از گرفتن وضو، موزه بپوشد، آن‌گاه وضوی او باطل شود و بخواهد دوباره وضو بگیرد می‌تواند در صورتی که مقیم باشد، مدت بیست و چهار ساعت به جای شستن پاها، روی همان موزه مسح کند، و در صورتی که مسافر باشد، مدت سه شبانه‌روز می‌تواند روی همان موزه مسح کند، که این بخششی از سوی خداوند متعال است و به وسیله‌ی آن بر بندگانش آسان گرفته و دشواری را از آنان برداشته است، چرا که این کار به خصوص در روزهای سرد زمستان که هوا بسیار سرد است و شستن پاها با آب سرد مشکل است، وضو را آسان‌تر می‌کند.

فقهاء و صاحب‌نظران اسلامی برای مسح بر موزه شرایطی را در نظر گرفته‌اند که شماری از آنها عبارتند از:

- موزه به گونه‌ای باشد که بتوان با آن به راحتی راه رفت (منظور موزه‌های چرمی یا چارق است).

1- در موزه شکافی به اندازه‌ی سه انگشت یا بیشتر نباشد.

2- چندان ضخیم و زبر باشد که پوست پا پیدا نباشد و هنگام مسح، رطوبت دست به پا نرسد (مانند چرم و نمد).

3- موزه را بعد از وضو و شستن هردو پا بپوشد.

4- خفین باید تا قوزک را بپوشاند.

بنابر این مسح بر خفین، مشمول جوراب‌های نازک امروزی نمی‌شود.

400 ـ (10) وعن عائشةَ لا، قالت: كانَ النبيُّ جيُحبُّ التَّيمُّنَ مَا اسْتَطاعَ في شَأنِه كُلِّه: في طُهورِه وتَرَجُّله وتنعُّله. متفق عليه [122].

400- (10) عایشه ـ لـ گوید: پیامبر ج به اندازه‌ی توان و قدرت خویش، در شروع و انجام تمام کارهای خیر و باارزش خود، طرف راست را دوست می‌داشت. و در تمیزنمودن بدنش، و شانه‌کردن موهای سرش، و به هنگام پوشیدن کفشش (و خلاصه در تمام امور خویش) طرف راستش را به جلو می‌انداخت و با طرف راست آن را شروع می‌کرد و از این کار لذت می‌برد.

[این حدیث را بخاری و مسلم روایت کرده‌اند].

[113]- بخاری ح 162، مسلم 1/233 ح (87-278)، ابوداود ح 105، ترمذی ح 24، نسایی ح 1، ابن ماجه ح 393، دارمی ح 766، مؤطا مالک کتاب الطهارة ح 9، مسنداحمد 2/241. [114]- بخاری ح 2295، مسلم 1/212 ح (23-238)، نسایی ح 90. [115]- بخاری ح 185، مسلم 1/210 ح (18- 235)، ابوداود ح 118، نسایی ح 97، ابن ماجه ح 434، مؤطا مالک کتاب الطهارة ح 1. [116]- بخاری ح 185، مسلم 1/210 ح (18- 235)، ابوداود ح 118، نسایی ح 97، ابن ماجه ح 434، مؤطا مالک کتاب الطهارة ح 1. [117]- بخاری ح 157، ابوداود ح 138، ترمذی ح 42، ابن ماجه ح 411، دارمی ح 696، مسنداحمد 1/332، نسایی ح 80. [118]- بخاری ح 158، مسند احمد 4/41،ابوداود ح 136 به نقل از ابوهریره، ترمذی به نقل از ابوهریره ح 43. [119]- مسلم 1/207 ح (9- 230) و در این باب احادیثی از ابوهریره و علی بن ابی‌طالب نیز روایت شده است. [120]- مسلم 1/ 214ح (26- 241)، بخاری نیز به همین معنی روایت کرده است ح 60، ابوداود ح 97، نسایی ح 111، ابن ماجه ح 450، دارمی ح 706، مسنداحمد 2/193. [121]- مسلم 1/ 231ح (83- 274)، ترمذی ح 100، نسایی ح 107، مسنداحمد 4/255. [122]- بخاری ح 426، مسلم 1/226 ح(67- 268)، ابوداود ح 4140، ترمذی نیز به همین معنی روایت کرده است ح 608، نسایی ح 421، ابن ماجه ح 401، مسنداحمد 6/94.