ترجمه و شرح «مشکوة المصابیح»- جلد دوم

فهرست کتاب

فصل دوم

فصل دوم

558 – (2) عن عُرْوةَ بن الزُّبيرِ، عن فاطمةَ بنتِ أبي حُبيشٍ، أنها كانتْ تُستَحاضُ، فقال لها النبيُّ ج: «إِذا كانَ دَمُ الحَيضِ فإِنَّه دمٌ أسوَدُ يُعرَفُ، فإِذا كانَ ذلكَ، فأمسِكي عن الصلاةِ، فإِذا كانَ الآخَرُ، فَتَوَّضَّئِي وصلي، فإِنما هو عِرْقٌ». رواه ابوداود، والنسائي [283].

558 – (2) عروة بن زبیر س از فاطمه دختر ابی حبیش ـ لـ روایت می‌کند که گفت: وی زنی بود که همیشه در حال خون‌ریزی بود و پاک نمی‌شد (از این‌رو پیامبر ج را در جریان این کار قرار داد و از ایشان دراین باره استفتاء نمود). پیامبر ج بدو فرمود: هرگاه خون حیض بود، که آن سیاه و شناخته شده است، نماز نخوان، و اگر خون دیگر بود، وضو بگیر(و نمازت را بخوان) که این بر اثر پارگی رگ است.

[این حدیث را ابوداود و نسائی روایت کرده‌اند].

559 – (3) وعن أمّ سَلمةَ، قالتْ: إِنَّ إمرأةً كانتْ تُهْراقُ الدمَ على عهد رسولِ الله جفَاسْتَفتَتْ لها أمُّ سَلَمَةَ النبيَّ. فقالَ: «لِتنْظُرْ عددَ الليالي والأيامِ التي كانتْ تحيضُهُنَّ من الشهرِ قبلَ أن يُصيبَها الذي أصابها، فلْتَترُكِ الصلاةَ قدْرَ ذلكَ من الشهرِ، فإِذا خَلَّفَتْ ذلكَ، فَلْتَغتَسِلْ، ثمَّ لْتَسْتَثفِرْ بثوبٍ، ثمَّ لْتُصَلِّ». رواه مالكٌ، وابوداود، والدارميّ. وروى النسائيُّ معناه [284].

559 – (3) ام سلمه ـ لـ گوید: در عهد پیامبر ج زنی دچار استحاضه شده بود و پیوسته در حال خون‌ریزی بود و پاک نمی‌شد. خودم برای این زن، رأی و نظر پیامبر ج را درباره‌ی این مسئله پرسیدم و از او در این‌باره فتوا خواستم.

پیامبر ج فرمود: «این چنین زنی باید به اندازه‌ی شب و روزهای قاعدگی ماهانه‌اش، پیش از آنکه به استحاضه و خون‌ریزی دائمی دچار شود، منتظر بماند و به اندازه‌ی قاعدگی ماهانه‌اش نماز را ترک کند. و چون این ایام (ایام عادت ماهیانه) را پشت سر گذاشت و سپری نمود، غسل نماید و خون حیض را از بدن و لباس خویش پاک کند، سپس پاردم و رانکی بر خود ببندد (با پارچه‌ای فرج و دبرش را محکم ببندد تا خون سایر اعضای بدن او را آلوده و ملوث نسازد) و پس از آن نمازش را بخواند.

[این حدیث را مالک و ابوداود روایت کرده‌اند. و نسائی نیز به همین معنی روایت کرده است].

«لتَسْتثّفِرْ بثوب»:پاردم و رانکی بر خود ببندد. یعنی بر روی فرج و دبرش پارچه‌ای را بپیچد و از میان دو ران بیرون آورد و کنار آن را بر کمر خود ببندد. البته «استثفار»را به معنای: «دامن در میان دو ران گرفتن» را می‌گویند.

560 – (4) وعن عديّ بن ثابتٍ، عنْ أبيه، عنْ جدِّه ـ قال يحيى بنُ مَعينٍ: جدُّ عديّ اسمُه دينارٌ؛ عن النبيِّ ج، أنَّه قال في المُستحاضةِ: «تَدَعُ الصَّلاةَ أيامَ أقْرائها التي كانتْ تحيضُ فيها، ثمَّ تَغتَسِلُ، وتَتَوَضَّأُ عند كلِّ صلاةٍ، وتصومُ، وتُصَلّي». رواه الترمذيّ، وابوداود [285].

560 – (4) عدی بن ثابت از پدرش و او نیز از جدش ـ یحیی بن معین گوید: جد عدی بن ثابت، نامش: دینار است ـ روایت می‌کند که پیامبر ج درباره‌ی زن مستحاضه که پیوسته در حال خون‌ریزی است، فرمود: در روزهایی که در حیض و قاعدگی ماهانه‌اش قرار می‌گیرد، نماز را ترک کند، وقتی که مدت حیض تمام شد و این ایام را پشت سرگذاشت، غسل کند و خون حیض را از بدن و لباسش پاک نماید، آنگاه باید برای هر نماز، وضوی جداگانه بگیرد و روزه‌‌اش را بگیرد و نمازش را بخواند.

[این حدیث را ترمذی و ابوداود روایت کرده‌اند].

شرح: از این حدیث معلوم شد که خون استحاضه، مانع روزه‌گرفتن (چه فرض و چه نفل)، نماز، داخل شدن مسجد، تلاوت قرآن، جماع و نزدیکی شوهر با زن و... نمی‌شود و بر زن مستحاضه جز غسلی که برای حیض خود انجام می‌دهد، چیز دیگری نیست، لکن باید برای هر نماز وضوی جداگانه بگیرد.

561 – (5) وعن حَمْنَةَ بنتِ جَحْشٍ، قالتْ: كنتُ أُسْتَحاضُ حيَضةً كثيرةً شديدةً، فأتيتُ النبيَّ أَسْتَفْتِيه وأُخبِرُه، فَوَجَدْتُه في بيتِ أختي زَينبَ بنتِ جحشٍ، فقلت: يا رسولَ الله! إِني أُسْتَحاضُ حيضةً كثيرةً شديدةً، فما تَأمُرْنِي فيها؟ قد مَنَعَتني الصَّلاةَ والصّيامَ. قال: «أنْعَتُ لكِ الكُرسُفَ، فإِنَّه يُذْهِبُ الدَّمَ». قالتْ: هوَ أكثرُ منْ ذلكَ. قال: «فَتَلَجَّمِي». قالتْ: هوَ أكثرُ منْ ذلكَ. قال: «فَاتَّخِذِي ثوباً». قالتْ: هُو أكثرُ منْ ذلكَ، إِنما أَثُجُّ ثجّاً. فقال النبيّ: «سآمُرُكِ بأمرْين، أيَّهُما صنعْت أجْزَأ عنكِ من الآخر، وإِنْ قَوِيتِ عليهِما فأنتِ أعلَمُ». قال لها: «إِنما هذه رَكْضَةٌ مِنْ رَكَضاتِ الشَّيطانِ، فَتحَيَّضي سِتةَ أيامٍ أو سبعةَ أيامٍ في عِلم الله، ثمَّ اغتسِلي، حتى إِذا رأيتِ أنكِ قد طَهُرْتِ واسْتَنقَأْتِ؛ فَصَلِّي ثلاثاً وعِشرِينَ ليلةً، أو أربعاً وعشرينَ ليلةً، وأيامَها، وصُومي؛ فإِنَّ ذلكَ يُجزِئُك. وكذلكَ فافعَلي كلَّ شهرٍ كما تحيضُ النّساءُ وكما يَطهُرْنَ، ميقاتَ حيْضِهنَّ وطُهْرِهنَّ. وإِنْ قوِيتِ على أنْ تؤَخّرِينَ الظهْرَ وتعجّلين العصْرَ، فتغْتسِلينَ وتجْمَعينَ بينَ الصَّلاتَين: الظهْرِ والعصْر، وتؤَخّرينَ المغربَ وتعْجّلينَ العِشاءَ. ثمَّ تغتسِليَ وتجمعين بينَ الصَّلاتينِ؛ فافعَلي. وتغتسِلينَّ مع الفجْر فافعَلي؛ وصُومي إِنْ قَدَرْتِ على ذلكَ». قال رسولُ الله ج: «وهذا أعجبُ الأمرينْ إِليَّ». رواه أحمدُ؛ وابوداود؛ والترمذيّ [286].

561 – (5) حمنه دختر جحش ـ لـ گوید: من زنی بودم که پیوسته استحاضه می‌شدم و همیشه در حال خونریزی بسیار سخت و طاقت‌فرسا به سر می‌بردم و هیچ‌گاه از آن پاک نمی‌شدم. از این‌رو، روزی آهنگ پیامبر ج را نمودم تا ایشان را از این جریان با خبر سازم و رأی و نظر ایشان را درباره‌ی این مسئله بپرسم و از ایشان در این‌باره فتوا بخواهم. بدین خاطر پیش پیامبر ج رفتم و ایشان را در منزل خواهرم «ام المومنین، زینب دختر جحش ـ لـ» یافتم. گفتم: ای رسول‌خدا ج! من زنی هستم که همیشه در حال خونریزی بسیار سخت و طاقت‌فرسا هستم و پاک نمی‌شوم. حال شما مرا چه فرمان می‌دهید، براستی مرا از نمازخواندن و روزه‌گرفتن باز داشته است؟ (حمنه فکر می‌کرد که خون استحاضه، مانع صحت نماز و روزه است، از این‌رو به پیامبر ج گفت: خون استحاضه مرا از خواندن نماز و گرفتن روزه بازداشته است)!

پیامبراکرم ج فرمود: من تو را به استفاده نمودن پاره‌ای از پنبه سفارش می‌کنم (تا بدان فرج خویش را ببندی) چرا که پنبه، خون را از میان می‌برد و مانع بیرون‌آمدن آن می‌شود.

حمنه گفت: خون،بیشتر از آن است که پنبه جلوی آن را بگیرد.! پیامبر ج فرمود: پارچه‌ای را به صورت لگام بر روی فرج خویش محکم ببند تا مانع بیرون‌آمدن خون بشود.

حمنه گفت: خون بیشتر از آن است (و این کار سودی ندارد). پیامبر ج فرمود: پس در زیر لگام، پارچه‌ای را در میان دو ران خویش بگیر و آن را محکم بر فرج خویش ببند. گفت: خون بیشتر از آن است و بر آن نیز چیره می‌گردد و بی‌گمان من زنی هستم که دچار خونریزی بسیار سخت و طاقت‌فرسایی می‌باشم و پیوسته به شدت از من خون می‌آید و هیچ‌گاه پاک نمی‌شوم!.

در اینجا بود که پیامبر ج فرمود: عنقریب تو را به دو امر فرمان می‌دهم که هر کدام از آن دو را انجام دهی، تو را از دیگری کفایت می‌کند، و اگر بر انجام هردو کار، توانایی و قدرت داشتی، پس خود دانی که هر کدام از آن دو که آسان‌تر و بهتر است، انتخاب و گزینش نمایی.

پیامبر ج در ادامه‌ی سخنانشان به حمنه ـ لـ فرمود: بی‌گمان خون استحاضه، ضربه‌ای از ضربات شیطان است و تو شش یا هفت روز را (طبق عادت زنان که خدا مدت آن را می‌داند) حیض و قاعدگی ماهیانه حساب کن، سپس وقتی دیدی که از قاعدگی ماهیانه پاک شدی، غسل کن و خون حیض را از بدن و لباس خویش پاک کن، سپس بیست و سه یا بیست و چهار شبانه‌روز نماز بخوان و روزه بگیر، این تو را کفایت می‌کند. و در هر ماه این چنین عمل کن، همان‌طور که زنان در اوقات مشخصی از ماه، حیض و پاک می‌شوند.

و اگر بتوانی که نماز ظهر را به تأخیر بیاندازی و نماز عصر را به جلو بیفکنی، سپس برای هردو یک غسل کنی و بین هردو نماز جمع کنی و نماز مغرب را نیز، تأخیر نمایی و نماز عشاء را به جلو بیندازی و برای هردو یک غسل کنی و میان هردو نماز (مغرب و عشا) جمع کنی، این کار را بکن، و نیز اگر بتوانی که برای نماز بامداد نیز غسل جداگانه کنی، این کار را بکن، و در مدت استحاضه روزه‌ات را (چه فرض و چه نفل) بگیر و آن را ترک مکن.

[حمنه ـ لـ گوید:] پیامبر ج فرمود: این کار (یعنی جمع صوری میان ظهر و عصر با یک غسل، و میان مغرب و عشاء با غسلی دیگر، و خواندن نماز بامداد با غسلی دیگر) بهترین و پسندیده‌ترین دو روش، در نزد من است.

[این حدیث را احمد، ابوداود و ترمذی روایت کرده‌اند].

شرح: «الکُرسف»: پاره‌ای از پنبه

«رَكْضَةٌ مِنْ رَكَضاتِ الشَّيطانِ»:این عبارت در حقیقت یک استعاره است و هدف از آن این است که به کمک استحاضه، دروازه‌ای از تلبیسات و وسوسه‌های شیطان گشوده می‌شود و برای زن فهمیدن مسائل نماز و طهارت و عمل بدانها دشوار و طاقت فرسا می‌شود.

«فَتحَيَّضي سِتةَ أيامٍ أو سبعةَ أيامٍ»:مقصود از این عبارت، این است که هر کدام از شش روز یا هفت روز که عادت تو بر آن است بدان عمل کن.

«سآمُرُكِ بأمرْين»و «أعجبُ الأمرينْ»: در این حدیث پیامبر ج حمنه ـ لـ را در میان دو امر مخیر ساخته است. و از میان آن دو امر، امر دوم واضح و روشن است که جمع میان دو نماز است. و پیامبر ج نیز در جمله «وهذا أعجبُ الأمرينْ إِليَّ» به همین مسئله اشاره نموده است.

لکن پیرامون امر نخست، در حدیث کاملاً از آن سخن به میان نیامده است و به همین سبب علماء و صاحب نظران اسلامی پیرامون تعیین آن اختلاف نموده‌اند:

امام شافعی بر آن است که مراد از امر نخست که در حدیث بدان اشاره نرفته است: «غسل برای هر نماز است». یعنی باید تو برای هر نماز غسل نمایی، لکن اگر چنین حکمی، تو را به دشواری و مشقت می‌افکند، می‌توانی با یک غسل میان دو نماز جمع کنی، که من نیز این حکم را به علت سهولت و آسانی‌ای که در آن نهفته است، می‌پسندم.

ولی احناف براین باورند که مراد از امر نخست: «وضو برای هر نماز است». یعنی پیامبر ج به حمنه ـ لـ فرمود: تو می‌توانی و این اجازه را داری که برای هر نماز، وضویی تازه بگیری، اما بهتر و پسندیده‌تر، آن است که با یک غسل، میان دو نماز جمع کنی.

و باید دانست که این فرموده‌ی پیامبر جفإن قويت... الخ» دلالت دارد که این کار بر حمنه ـ لـ واجب نیست، بلکه مندوب و سنت است. و در حقیقت رسول‌خدا ج به حمنه ـ لـ اختیار داد که پس از شش روز و یا هفت روز (طبق عادت ماهیانه‌ی خویش) غسل کند، و پس از غسل حیض اختیار دارد که هر نماز را با وضو در وقت آن بخواند و یا هردو نماز (ظهر و عصر، و مغرب و عشاء) را با هم با یک غسل جداگانه برای دو نماز، جمع صوری نماید، و حمنه ـ لـ نیز روش دوم را اختیار نمود.

[283]- ابوداود 1/197 ح 286، نسایی 1/185 ح 362. [284]- مؤطا مالک کتاب الطهارة 1/62 ح 105، مسند شافعی ص 311، مسنداحمد 6/293، ابن ماجه 1/204 ح 623، دارقطنی کتاب الحیض 1/217 ح 57، ابوداود 1/187 ح 274، دارمی 1/221 ح 780، نسایی 1/119 ح 208. [285]- ابوداود 1/208 ح 297، ترمذی 1/220 ح 126، ابن ماجه 1/204 ح 625، دارمی 1/223 ح 793. [286]- مسنداحمد 6/439، ابوداود 1/199 ح 287، ترمذی 1/22 ح 128 و قال: حسن صحیح، ابن ماجه نیز هر دو روایت را به همین معنی در سننش نقل کرده است . حدیث اول: 1/202 ح 622 و حدیث دوم: 1/205 ح 627.