فصل اول
376 ـ (1) عن أبي هريرة [س]قال: قال رسول الله ج: «لولا أنْ أشُقَّ على أُمَّتي لَأَمَرْتُهُم بتأخير العِشاءِ، وبالسِّواكِ عندَ كلِّ صَلاةٍ». متفق عليه [98].
376- (1) ابوهریره س گوید: پیامبر ج فرمود: «اگر نه این است که بر جامعه و مردم من، رنجآور و چالشآفرین، و بحرانساز و مشقتزا بود، به آنان فرمان میدادم تا نماز عشاء را (تا ثلث یا نصف شب) به تأخیر اندازند و در هنگام هر نمازی مسواک کنند(ولی چون مبنای شریعت بر آسانگیری و رفع عُسر و حرج از بندگان است، و من نیز همواره جانب تیسیر و تخفیف و سهولت و آسانگیری را بر جانب تشدید و تعسیر، و عسر و حرج، و تغلیظ و سختگیری ترجیح میدهم، از این دستور خودداری میکنم، چون این کار برای امتیانم، دشوار و طاقتفرسا است)»
[این حدیث را بخاری و مسلم روایت کردهاند].
377 ـ (2) وعن شُرَيْح بن هانىء، قال: سألتُ عائشةَ: بِأُيِّ شَيءٍ كان يَبدَأُ رَسولُ اللَّهِ إذا دَخَلَ بيتَه؟ قالت: بالسِّواك. رواه مسلم [99].
377- (2) شریح بن هانی س گوید: از ام المؤمنین عایشه صدیقه ـ لـ پرسیدم: رسولخدا ج پس از وارد شدن به خانه، نخست به چه کاری میپرداخت و دست مییازید؟
عایشه ـ لـ گفت: مسواک زدن. (و برای مسلمانان نیز زیبنده و مناسب است که با توجه به منافع بسیار ارزندهی مسواک، بعد از فراغت و انجام کارهای روزمره، وقتی وارد خانه میشوند، نخست مسواک زنند و دهان و دندان خویش را تمیز و پاکیزه نمایند، چرا که مسواککردن موجب پاکی دهان و رضایت پروردگار جهانیان است).
[این حدیث را مسلم روایت کرده است].
378 ـ (3) وعن حُذيفةَ، قال: كان النبيُّ جإذا قام للتَّهَجُّدِ منَ اللَّيلِ يَشُوصُ فاهُ بالسِّواك. متفق عليه [100].
378- (3) حذیفه س گوید: عادت مبارک پیامبر ج چنین بود که هرگاه در دل شب (آن هنگام که خاموشی همه جا را فرا گرفته و اشتغالات روزانه، همه تعطیل است، کودکان در خواب، و محیط آمادهی حضور قلب و راز و نیاز با خداست، و در آن هنگام که غوغای زندگی فرو مینشیند و محیط از هرگونه ریا و تظاهر و خودنمایی بدور است). برای نماز شب از خواب بیدار میشد، تا دلش را به نور عشق دوست روشن و منور سازد، دهانش را مسواک میزد. (پس مسواکزدن پس از بیدارشدن از خواب سنت است، چرا که وقت خفتن ممکن است بر اثر تبخیر معده، بوی بد و متعفنی در دهان پیدا شود، از این جهت مسواکزدن توصیه شده، تا آن بوی بد را از میان ببرد. به همین خاطر رسولخدا ج نیز نخستین کاری که پس از بیدار شدن انجام میداد، مسواکزدن و تمیزکردن دهان و دندان بود، و دیگران را نیز برای چنین عملی ترغیب و تشویق میفرمود).
[این حدیث را بخاری و مسلم روایت کردهاند].
379) ـ 2(4) وعن عائشة، لا، قالت: قال رسول الله ج: «عَشْرٌ من الفِطْرَة: قَصُّ الشَّارب، وإعفاءُ اللِّحيَةِ، والسِّواكُ، واستنشاقُ الماءِ، وقصُّ الأظْفارِ،وغَسْلُ البَراجِمِ، ونَتْفُ الإبْطِ، وحَلْقُ العانَةِ، وانتِقاصُ الماءِ» ـ يعني الاستنجاءَ ـ. قال الراوي: ونَسِيتُ العاشرةَ إلاَّ أنْ تكونَ المَضمْضَة. رواه مسلم. وفي رواية: «الخِتان» بدل: «إعْفاءُ اللِّحْيَةِ». لم أجدْ هذه الروايةَ في «الصَّحيحين» ولا في كتاب «الحُميدي».ولكن ذكرها صاحبُ «الجامع» وكذا الخطابيُّ في «معالِم السُّنن»: [101].
379- (4) عایشه ـ لـ گوید: پیامبر ج فرمود: «ده چیز از فطرت است: 1ـ کوتاه کردن سبیل 2ـ گذاشتن ریش 3ـ مسواک کردن و رعایت بهداشت دهان و دندان 4ـ تمیز کردن بینی 5 ـ گرفتن ناخن 6ـ شستن مفاصل انگشتان 7ـ برداشتن موی زیر بغل 8 ـ برداشتن موی ناحیه شرمگاه 9ـ استنجاء زدن با آب
راوی حدیث (که به احتمال زیاد، «زکریا ابن ابیزائده» باشد) گوید: دهمی را فراموش کردهام و به گمانم «مضمضه» [گرداندن آب در دهان] باشد.
[این حدیث را مسلم روایت کرده است]. و در روایتی، به عوض «اِعفاء اللحية»[گذاشتن ریش] «الختان»[ختنه] وارد شده است. اما من این روایت را نه در صحیحین (محيالسنة)دیدهام و نه در کتاب حُمیدی [الجمع بین الصحیحین]، بلکه این روایت را نویسندهی «الجامع للاصول» [یعنی ابناثیر] و علامه خطابی در «معالم السنن» ذکر کردهاند که آن را:
380 ـ (5) عن أبي داود برواية عمَّار بن ياسر [102].
380- (5) ابوداود به روایت عمار بن یاسر روایت کرده است. و در آن به عوض «اعفاء اللحية»، «الخِتان»نقل کرده است.
شرح: «عشر من الفطرة»: باید دانست که فطرت دو نوع است: فطرت ایمانی که مربوط به قلب و معرفت الهی است، و فطرت عملی که موارد مذکور در حدیث فوق میباشد.
در مورد اول، پاککردن روح و تطهیر قلب مطرح است، و در مورد دوم، پاکی بدن و آرایش ظاهری. و در هر حال این امور دهگانه جزو امور فطری و از مقتضیات و خواستههای اصلی طبیعت بشری و سنّت و روش پیامبران الهی میباشند.
«الختان»: ختنه، اولین گام در سنت الهی و علامت مسلمان بودن، و سمبل شریعت اسلامی و از علامات اسلامی است که به وسیلهی آن، کافر و مؤمن از هم تمییز داده میشوند و فرد ختنه شده از سلامتی برخوردار شده و از امراض صعبالعلاج و کشنده در امان میماند.
ختنه در لغت به مفهوم بریدن پوست موجود بر سر عضو تناسلی نوزاد است، و در اصطلاح شرعی: کنارهی حلقوی قسمت پائین حشفه است. یعنی جایی که عضو تناسلی دچار فرورفتگی میشود.
امام حسن بصری، و امام ابوحنیفه و جمعی از حنابله معتقدند که ختنه برای مردان سنت، و برای زنان و دختران مستحب است. امام مالک، شافعی، احمد، شعبی، ربيعةالرأي، اوزاعی، یحیی بن سعد الانصاری، به وجوب ختنه اعتقاد دارند.
امام مالک در این مورد سختگیر است و میگوید: کسی که ختنه نشده است، نه امامتش درست است و نه شهادتش مورد قبول واقع میگردد.
و بهتر آن است که ختنه در همان روزهای اول بعد از تولد صورت گیرد، تا وقتی که فرد به مرحلهای رسید که امور را میفهمد و قدرت تمییز دارد و به رشد عقلانی مناسب رسید، خود را ختنه شده ببیند، و عباداتش را بر همان اصول و اساس تنظیم کند که اسلام ترسیم نموده است.
و در یک جمله، ختنه یک امر فطری و بهداشتی، و نوعی زیباسازی و آرایش است که نیروی محرکه جنسی را تعدیل، ترشّحات مضرّ چربی را حذف، ایجاد سرطان عضو تناسلی را بسیار کم، و مانع مبتلاشدن کودکان به شب ادراری میشود، و فرد را از ابتلاء به بیماریهای صعبالعلاج و کشنده حفاظت میکند.
[98]- بخاری ح 887، مسلم 1/220 ح (42- 252)، ابوداود ح 46، ترمذی ح 22، ابن ماجه ح 287 و هر دو عبارت دوم: «بالسواك عند كل صلاة» را نقل کردهاند بدون «لأمرْتُهم بتأخير العِشاءِ»، مسنداحمد 2/245. [99]- مسلم 1/220ح (43-252)، ابوداود ح 51، نسایی ح 8، ابن ماجه ح 290، مسنداحمد 6/188. [100]- بخاری ح 245، مسلم 1/220 ح(46-205)، ابوداود ح 55، نسایی ح 2، ابن ماجه ح 286، مسنداحمد 5/382. [101]- مسلم 1/223ح (56-261)، ابوداود ح 53، ترمذی ح 2757، نسایی ح 5040، ابن ماجه ح 293، مسنداحمد 6/137. [102]- ابوداود ح 54 به نقل از عمار بن یاسر، ابن ماجه ح 294 به نقل از عمار بن یاسر.