فصل اول
545 – (1) عن أنسٍ بن مالك، قال: إِنَّ اليهودَ كانوا إِذا حاضَتِ المَرأةُ فيهمِ لمْ يُؤاكِلُوها، ولم يُجامِعُوهُنَّ في البُيوت، فَسَأَلَ أصحابُ النبيّ النبيَّ، فَأنْزَلَ اللَّهُ تعالى: {ويسألونَكَ عن المَحيض} الآية. فقال رسولُ الله ج: «إصْنَعُوا كلَّ شيءٍ إِلاَّ النِّكاحَ». فَبَلَغَ ذلكَ اليهودَ. فقالوا: ما يُريدُ هذا الرجلُ أنْ يَّدَعَ منْ أمرِنا شَيئاً إِلاَّ خالفَنا فيه. فجاءَ أُسَيدُ بن حُضَيرٍ وعبَّادُ بن بِشْرٍ، فقالا: يا رسولَ الله! إِنَّ اليهودَ تَقُولُ كَذا وكَذا، أفَلا نجامِعُهُنَّ؟ فَتَغَيَّرَ وجهُ رسولِ الله جحتى ظَنَنَّا أنْ قد وَجَدَ عليهِما. فَخَرََجا، فاستَقبلْتُهما هَدِيَّةٌ منْ لَبَنٍ إِلى النبيِّ، فَأرسَلَ في آثارِهما فَسَقَاهُما، فَعَرَفا أنَّه لم يجدْ عَلَيْهِمَا. رواه مسلم [269].
545 – (1) انس بن مالک س گوید: روش یهود با زنان حائضه، این بود که از همنشینی و خوردونوش با آنها پرهیز میکردند، (و نسبت به زنان در حال حیض بسیار سختگیری میکردند و در دوری از آنان افراط و مبالغه مینمودند) لذا عدهای از صحابه ش از پیامبر ج پرسیدند که: چه نوع ارتباط و اختلاطی با زنان حائضه حلال ویا حرام است؟ این بود که خداوند ﻷاین آیه را نازل فرمود: [270]«و از تو دربارهی (آمیزش با زنان به هنگام) حیض میپرسند. بگو: زیان و ضرر است (و علاوه از نافرمانی، بیماریهائی به دنبال دارد). پس در حالت قاعدگی از (همبستری با) زنان کنارهگیری نمائید و با ایشان نزدیکی نکنید تا آنگاه که پاک میشوند. هنگامی که پاک شوند، از مکانی که خدا به شما فرمان داده است (و راه طبیعی زناشوئی و وسیلهی حفظ نسل است) با آنان نزدیکی کنید. بیگمان خداوند توبهکاران و پاکان را دوست میدارد».
(پس از نزول این آیه، برخی از مردم چنین فهمیدند که معنای «نزدیکی نکنید» این است که اصلاً با زنان در حال حیض در یکجا سکونت نکنید، ولی پیامبر ج منظور آیه را برایشان روشن نمود و) فرمود: به جز جماع، هرگونه تماس و مباشرتی را (در قسمتهای بالای ناف و پایین زانو) از زنان حائضه بگیرید(و با آنها بخورید و بیاشامید و یکجا بنشینید و همچون یهود، بسیار سختگیری نکنید و در دوری از آنها افراط و مبالغه نکنید).
همین که یهودیان این فرمایش پیامبر ج را شنیدند گفتند: این مرد (محمد جمیخواهد با تمام مسائل دین ما مخالفت کند. پس «اسید بن حضیر» و «عباد بن بشر» ـ بـ (به نزد رسولخدا جآمدند و گفتند: ای رسولخدا ج! یهود (دربارهی مضرات و زیانهای مخالطت و مجالست با زنان حائض) چنین و چنان میگویند، پس آیا بهتر نیست (که به حرف یهودیان بکنیم و) در حال حیض، با زنان مجالست و مصاحبت نکنیم (و آنها را از خود دور سازیم و با آنان غذا نخوریم و یکجا ننشینیم و یکجا سکونت نکنیم؟ چون پیامبر ج این سخن را شنید) چهرهی مبارک (از فرط خشم و غضب) دگرگون شد تا اینکه گمان کردیم که پیامبر ج از «اسید» و «عباد» ـ بـ خشمگین و ناراحت شده است.
پس از این جریان «اسید» و «عباد» ـ بـ بیرون شدند و رفتند و همزمان با رفتن آنها، (ظرفی از) شیر به رسم تعارف و هدیه برای پیامبر ج آورده شد، و پیامبر ج نیز کسی را در پی «اسید» و «عباد» ـ بـ فرستاد و آنها را از آن شیر نوشاند پس آن دو دانستند که پیامبر ج بر ایشان خشم نگرفته است.
[این حدیث را مسلم روایت کرده است]
شرح: «حیض»در لغت به معنای «سیل» است و لذا هنگامیکه سیل جریان پیدا کند، گفته میشود: «حاض السیل». و «حوض» را نیز به همین مناسبت حوض میگویند که آب به سوی آن جریان پیدا میکند.
و در «معجم مقاییس اللغة» آمده است: این واژه در اصل به معنای خارجشدن آب قرمز از درختی به نام «سمرة» است که بعدها به عادت ماهیانه زنان اطلاق شده است.
و در اصطلاح شرع: «حیض» خونی است که پس از بلوغ جسمی از رحم زنان در اوقاتی معین تراوش مینماید. در مذهب احناف حداقل زمان آن، سه شبانهروز و حداکثر آن ده شبانهروز است. و در نزد برخی دیگر از علما و صاحبنظران اسلامی، حداقل زمان آن، یک شبانهروز و حداکثر آن پانزده شبانهروز و غالباً شش یا هفت روز است.
در واقع اسلام در مورد زندگی زناشویی و رابطهی جسمی و حسی بین زن و شوهر بهترین و صحیحترین راه را انتخاب نموده است تا حق غریزهی فطری نیز برآورده شود و از انحراف و اذیت به دور باشد، و اسلام نیز در این مورد طریقهی عادلانهای را انتخاب کرده که از افراط کسانی که زنان حائضه را از منزل اخراج میکنند و تفریط نصاری که حتی از مجامعهی آنان خودداری نمیکنند، به دور میباشد در حالی که یهودیان میگویند: معاشرت مردان با اینگونه زنان که در حال حیض قرار دارند، مطلقاً حرام است، هر چند که به صورت غذاخوردن سر یک سفره و یا زندگی در یک اطاق باشد، به عنوان مثال میگویند: جائی که زن حائض بنشیند مرد نباید بنشیند و اگر نشست، باید لباس خود را بشوید و الا نجس است و نیز اگر در رختخواب او بخوابد لباس و بدن را باید شستشو دهد، به طور خلاصه: زن را در این مدت یک موجود ناپاک و لازم الاجتناب میدانند.
در مقابل این گروه، نصاری هستند که میگویند: هیچگونه فرقی میان حالت حیض زنان و غیر حیض نیست، همه گونه معاشرت حتی آمیزش جنسی با آنان بیمانع است. در جاهلیت نیز زنان حائضه را از خود دور میساختند و با آنان غذا نمیخوردند و یک جا نمینشستند و حتی در یک منزل هم زندگی نمیکردند و مثل یهود و مجوس، با آنان سختگیری میکردند، لذا عدهای از مسلمانان از پیامبر ج پرسیدند که چه نوع ارتباط و اختلاطی با زنان حائضه حلال و یا حرام است؟ و این آیه نازل شد:
﴿وَيَسَۡٔلُونَكَ عَنِ ٱلۡمَحِيضِۖ قُلۡ هُوَ أَذٗى فَٱعۡتَزِلُواْ ٱلنِّسَآءَ فِي ٱلۡمَحِيضِ وَلَا تَقۡرَبُوهُنَّ حَتَّىٰ يَطۡهُرۡنَۖ فَإِذَا تَطَهَّرۡنَ فَأۡتُوهُنَّ مِنۡ حَيۡثُ أَمَرَكُمُ ٱللَّهُۚ إِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلتَّوَّٰبِينَ وَيُحِبُّ ٱلۡمُتَطَهِّرِينَ٢٢٢﴾[البقرة: 222]. بعضی از مردم چنین فهمیدند که معنای «نزدیکی نکنی» این است که اصلاً با زنان در حال حیض در یکجا سکونت نکنید، ولی پیامبر ج منظور آیه را برایشان روشن نمود و فرمود:
«همانا من به شما دستور دادهام که از مجامعه و تماس جنسی با زنان حائضه دوری کنید و نگفتهام آنان را از منزلشان بیرون کنید، همان کاری که عجم آن را انجام میدهد»؟
همین که یهودیان این فرمایش پیامبر ج را شنیدند، گفتند: این مرد میخواهد با تمام مسائل دین ما مخالفت کند.
پس مانعی نیست که مرد مسلمان به هنگام حائضهبودن همسرش بجز از ما بین زانو و ناف او، متلذذ شود.
با این روش، اسلام در این مورد نیز طریقهی عادلانهای را انتخاب کرده که از افراط کسانی که زنان حائضه را از منزل اخراج میکنند و تفریط نصاری که حتی از مجامعهی آنان خودداری نمیکنند، به دور میباشد.
و علما و صاحبنظران اسلامی و فقهی در مدت حیض اختلاف دارند: مالک، شافعی و احمد براین باورند که حداکثر مدت حیض 15 روز است و آنچه بر این مدت زیاد شد حیض نه، بلکه استحاضه میباشد و اقل مدت حیض در نزد شافعی و احمد یک شبانهروز است و کمتر از آن استحاضه میباشد و اقل آن در نزد امام مالک، یک «دُفعه» و یا یکبار سرازیرشدن خون در یک لحظه است.
ولی امام ابوحنیفه و یارانش معتقدند که اقل مدت حیض سه روز و اکثرآن، ده روز است و آنچه که از این مدت کم یا زیاد میشود، خون استحاضه است نه خون حیض.
و خون حیض و نفاس، امور آتی را از زن مسلمان مانع میشوند: فرضیت نماز، صحت انجام نماز، گرفتن روزه و نه فرضیت آن را، جماع در فرج و مادون آن را، عده، طلاق، طواف، مساسکردن مصحف، داخل شدن به مسجد، به اعتکاف نشستن در مسجد و قرائت قرآن طبق قول جمهور.
فلسفه و حکمت کنارهگیری و منع مباشرت با زنان حائضه:
طب جدید کشف کرده که در مجرای حیض، مواد سمی وجود دارد که برای جسم مضر است، اگر این مواد در جسم زن باقی بماند، او را دچار ناراحتی مینماید و همچنین فلسفهی دوری و ترک مجامعه با زنان حائضه را کشف نموده است که اعضای تناسلی زن به هنگام حیض در حالت بیتحرکی است و اعصاب آن به سبب ترشحات غدد داخلی، متشنج است و قطعاً اختلاط جنسی در حالت حیض برای زن زیانبخش است و اکثراً باعث قطع جریان حیض میشود و این امر موجب ناراحتی اعصاب میگردد و بعضی از اوقات باعث التهاب آلت تناسلی خواهد شد.
در تفسیر نمونه ج 2 ص 138 آمده است:
«آمیزش جنسی با زنان در حالت قاعدگی علاوه بر اینکه تنفرآور است، زیانهای بسیاری را به بار میآورد که طب امروز نیز آن را ثابت کرده، از جمله احتمال عقیمشدن مرد و زن، و ایجاد یک محیط مساعد برای پرورش میکروب بیماریهای آمیزشی (مانند سفلیس و سوزاک) و نیز التهاب اعضای تناسلی زن و واردشدن خون آلوده به داخل عضو تناسلی مرد و غیر اینها که در کتب طب آمده است، لذا پزشکان، آمیزش جنسی با چنین زنانی را ممنوع اعلام میکنند...
اصولاً خونی که هنگام عادت ماهیانه دفع میشود، خونی است که هر ماه در عروق داخلی رحم برای تغذیهی جنین احتمالی جمع میگردد، زیرا میدانیم رحم زن در هر ماه تولید یک تخمک میکند و مقارن آن عروق داخلی رحم به عنوان آماده باش برای تغذیه نطفه مملو از خون میشود، اگر در این موقع که تخمک وارد رحم میشود، اسپرم که نطفه مرد است در آنجا موجود باشد، تشکیل نطفه و جنین میدهد و خونهای موجود در عروق رحم صرف تغذیهی آن میشود.
در غیر اینصورت، بر اثر پوسته پوسته شدن مخاط رحم و شکافتن جدار رگها، خون موجود خارج میشود و این همان خون حیض است، و از اینجا دلایل دیگری برای ممنوع بودن آمیزش جنسی در این حال به دست میآید، زیرا رحم زن در موقع تخلیهی این خونها هیچگونه آمادگی طبیعی برای پذیرش نطفه ندارد و لذا از آن صدمه میبیند».
در کتاب «طب اسلامی، گنجینه تندرستی» صفحات 166 تا 167 آمده است:
«در شرایط طبیعی محیط «واژن» به وسیلهی ترشحاتی نرم ازآسیب محفوظ میماند. این ترشحات، خاصیت اسیدی داشته و واژن را از آلودگیهای میکروبی مصون میدارند هرگونه تغییری که در خاصیت اسیدی این ترشحات حاصل شود، واژن را به محیط مناسبی برای تجمع میکروبها مبدل کرده، باعث بروز واژنیت میشود. مهمترین عاملی که باعث تغییر ماهیت اسیدی ترشحات واژن میشود وجود خون در ایام حیض است، بنابراین در ایام حیض، شرایط محیط واژن مستعد عفونت و التهاب است و چنانچه در این ایام نزدیکی صورت گیرد احتمال آلودگی میکروبی افزایش مییابد، از طرف دیگر، نزدیکی در این شرایط موجب احتقان خون شده بر میزان خونریزی میافزاید. همچنین مردان نیز ممکن است در اثر نزدیکی در این شرایط دچار عفونتهای ادراری و تناسلی گردند».
در کتاب «آموزه های تندرستی در قرآن» صفحات 92 تا 93 پیرامون ضررهای زناشویی در حالت حیض آمده است:
«نزدیکیکردن در حالت حیض، اثر سوء در موجودیت نسل و جنین میگذارد و غیر قابل جبران است، چون «کروموزوم» آلوده میشوند و وضع ژنها دگرگون میشود. آمیزش در حالت قاعدگی، دستگاه تناسلی زن را مجروح میسازد که مستعد پذیرش عفونت میشود و سبب بیماریهای التهابی آمیزشی میشود.
اگر زن، میکروب «گونوکوک» داشته باشد، مرد سخت دچار این میکروب میشود، عوارض روانی، مانند: بیمیلی به مسائل جنسی، تنفر از عمل زناشویی و سردی مزاجی و نهایتاً انحراف جنسی به وجود میآورد.
اسلام این عمل تنفرآور را حرام و منع نموده تا اینکه هم سلامتی مرد و زن را تضمین نماید و هم سلامتی فرزندان».
در کتاب «طب قرآن» آمده است:
«در شرایط طبیعی، مهبل زن به وسیلهی ترشحات، نرم میشود و از آسیب محفوظ میماند و این ترشحات که خاصیت اسیدی دارد، مهبل را از آلودگی توسط میکروبها مصون میدارد. در آن زمان نزدیکی با زن، میزان آلودگی را افزایش میدهد که برای مرد و زن مضراست و رحم دچار التهاب میشود و در نتیجه باعث دردهای شدید در رحم و احساس سنگینی و بالا رفتن تب میشود. در صورت شدید بودن التهاب، سبب عقیم شدن زن میگردد، همچنین موجب احتقان خون و افزایش خونریزی میشود و مرد نیز در معرض بیماری و التهاب مجرای ادراری و... قرار میگیرد».
[عزیزان خواننده میتوانند برای کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه به کتابهای: «بهداشت اسلامی» ج 1 ص 224، «طب در قرآن» ص 50 – 51، «اعجاز علمی قرآن» ص 371، «تفسیر نمونه» ج 2 ص 92، «آموزههای تندرستی در قرآن» ص 92 تا 93، «آیاتی که از علوم میگویند» ص 142 تا 143، «طب اسلامی، گنجینه تندرستی» ص 166 تا 167، «بهداشت در قرآ ن» ص 101 تا 106، «جلوههایی جدید از اعجاز علمی قرآ ن کریم» ص 222 تا 225، «روح الدین الاسلامی» و... مراجعه فرمایند].
546 – (2) وعن عائشةَ لا، قالت: كنتُ أغتَسِلُ أنا والنبيُّ جمِنْ إِناءٍ واحدٍ، وكِلاَنَا جُنُبٌ، وكانَ يَأمُرُني، فأتَّزَرُ، فيُباشِرُني وأنا حائضٌ. وكانَ يُخرِجُ رَأسَه إِليَّ وهو مُعتكفٌ، فَأغسِلُه، وأنا حائضٌ. متفق عليه [271].
546 – (2) عایشه ـ لـ گوید: من و پیامبر ج هر دو در حالی که جنابت داشتیم از یک ظرف پر آب، غسل میکردیم، و هرگاه من به حالت حیض در میآمدم (و پیامبر ج میخواست با من مباشرت کند و تماس بگیرد) به من دستور میداد تا دامن و شلوارم را بر روی ناف و زانوهایم محکم ببندم (تا سایر اعضای بدنم آلوده و ملوث نشود) آنگاه در حالتی که حیض بودم به جز جماع، هرگونه تماس و مباشرتی را (در قسمتهای بالای ناف و پایین زانو) با من میگرفت، و وقتی که پیامبر ج در مسجد اعتکاف میکرد، سرش را از مسجد به سوی من (که در حجرهی خودم بودم) بیرون میآورد و من با این وجود که در حیض بودم، سر مبارک رسولخدا ج را میشستم و تمیز میکردم.
[این حدیث را بخاری ومسلم روایت کردهاند].
شرح: علما و صاحبنظران اسلامی و فقهی در مفهوم کنارهگیری مردان از زن در مدت حیض اختلافنظر دارند:
1- ابنعباس و عبیده سلمانی معتقدند که کنارهگیری از تمام بدن زن واجب است، زیرا خداوند متعال در دستور کنارهگیری از زنان چیزی از جسم ایشان را خاص نگردانیده است. البته این رأی، خارج از قول علماء و مخالف سنت صحیح و ثابت پیامبر ج میباشد.
2- امام احمد حنبل میگوید: کنارهگیری از موضع پلیدی ـ یعنی محل خروج حیض ـ واجب است، چنانچه: مسروق بن اجدع میگوید:
برای عایشه ـ لـ گفتم: چه چیز در حالت حیض برای مرد حلال است؟ فرمود: همه چیز، مگر جماع.
3- جمهور فقها و صاحبنظران اسلامی معتقدند که کنارهگیری از مابین ناف تا زانوی زن واجب است، به دلیل این که:
رسولخدا ج در جواب فردی که پرسید: چه چیز از زنم در حال حیضش بر من حلال است؟ فرمود: شلوار آن را محکم ببند و سپس تو دانی و قسمت بالای بدن آن.
و حضرت عایشه ـ لـ نیز گوید:
یکی از ما همسران پیامبر ج، چون حیض میشد، رسولخدا ج به وی دستور میداد تا شلوارش را محکم ببندد، سپس با او ملامست میکرد.
پس مانعی نیست که مرد مسلمان به هنگام حائضهبودن همسرش، به جز از مابین زانو و ناف او متلذذ شود.
اسلام نه افراط یهودیان و مجوسیان را قبول دارد که نسبت به زن در حال حیض، بسیار سختگیری میکردند و در دوری از آن افراط و مبالغه مینمودند و در ایام حیضزن، به کلی از زن در همه چیز(در خوردن، نوشیدن، مجلس و بستر و رختخواب) جدا میشدند و معاشرت مردان با اینگونه زنان را به طور مطلق حرام میدانستند.
و نه تفریط نصاری را قبول دارد که هیچگونه محدودیت و ممنوعیتی برای خود در برخورد با زنان در این ایام، قائل نبودند و با زنان حائضه مجامعه مینمودند و به حیض توجهی نداشتند و نه بیتوجهی جاهلیت را قبول دارد که زنان حائضه را از خود دور میساختند و با آنان غذا نمیخوردند و یکجا نمینشستند و حتی در یک منزل هم زندگی نمیکردند و مثل یهود و مجوس با آنان سختگیری میکردند.
اسلام با این روش، طریقهی عادلانهای را انتخاب کرده که از افراط کسانی که زنان حائضه را از منزل اخراج میکنند و تفریط نصاری که حتی از مجامعهی آنان خودداری نمیکنند به دور میباشد و راه وسط و میانه و به دور از افراط و تفریط را برگزیده است.
547 – (3) وعنها، قالتْ: كنتُ أشرِبُ وأنا حائضٌ، ثمَّ أُناوِلُه النبيَّ ج، فَيَضَعُ فاهُ على موضِعِ فِيَّ، فَيشرَبُ؛ وأتَعَرَّقُ العَرْقَ، وأنا حائضٌ، ثمَّ أُناوِلهُ النبيَّ؛ فَيَضَعُ فاهُ على موضِع فِيَّ. رواه مسلم [272].
547 – (3) عایشه ـ لـ گوید: هنگامی که در حالت حیض بودم، از آب (کاسه) مینوشیدم، سپس دستم را دراز میکردم و کاسهی آب را به پیامبر ج میدادم. ایشان نیز دهان مبارک خویش را در موضعی مینهاد که من در حالت حیض دهانم را در همانجا نهاده بودم و آنگاه از آب مینوشید.
و نیز هنگامی که در حالت حیض بودم، گوشت را از استخوان با دندان جدا میکردم، سپس آن را به پیامبراکرم ج میدادم و ایشان نیز، دهان خویش را بر جائی میگذاشت که من نهاده بودم، سپس از آن میخورد.
[این حدیث را مسلم روایت کرده است].
«أتعرّق»: گوشت را از استخوان با دندان میکندم. «العرق»: استخوانی که بیشتر گوشت روی آن را برداشته باشند.
548 – (4) وعنها، قالت: كانَ النبيُّ جيَتَّكِىءُ في حِجْري وأنا حائضٌ، ثمَّ يَقرَأُ القرآنَ. متفق عليه [273].
548 – (4) عایشه ـ لـ گوید: هنگامی که در حالت حیض بودم، پیامبر ج در آغوش من خویشتن را تکیه میکرد و قرآن میخواند.
[این حدیث را بخاری و مسلم روایت کردهاند].
شرح: قبلاً نیز گفتیم که یهود اعتقاد داشت که معاشرت مردان با زنان حائضه در ایام قائدگی مطلقاً حرام است، هر چند به صورت غذاخوردن سر یک سفره و یا زندگی در یک اتاق باشد، مثلاً میگویند: جائی که زن حائض بنشیند، مرد نباید بنشیند، اگر نشست باید لباس خود را بشوید و الا نجس و پلید است، و نیز اگر در رختخواب او بخوابد لباس و بدن را باید شستشو دهد. چنانچه در باب 15 از سفر «لاویان» تورات آمده است
«اگر زنی صاحبهی جریان باشد و جریان از بدنش خون حیض باشد، تا هفت روز جدا خواهد بود. و هرکس که او را مس کند تا شام ناپاک باشد ـ و هر چیزی که وقت جداماندنش بر آن بخوابد، ناپاک و هر چه که برآن نشسته باشد ناپاک باشد ـ و هر کسی که بسترش را لمس نماید، لباس خود را بشوید و خویشتن را با آب شستشو دهد و تا به شام ناپاک باشد...»
در مقابل یهود، نصاری هستند که معتقدند: هیچگونه فرقی میان حالت حیض زنان و غیرحیض نیست و همه گونه معاشرت، حتی آمیزش جنسی با آنان بیمانع است.
مشرکان عرب به خصوص آنها که در مدینه زندگی میکردند، کم و بیش به خلق و خوی یهود، انس گرفته بودند و با زنان حائضه مانند یهود رفتار میکردند و در زمان عادت ماهیانه از آنها جدا میشدند و زنان حائضه را از خود دور میساختند و با آنان غذا نمیخوردند و یک جا نمینشستند و حتی در یک منزل هم با آنان زندگی نمیکردند.
ولی پیامبراکرم ج تمام این مزخرفات و خذعبلات، و اراجیف و اکاذیب را با اوامر و فرامین تابناک، و تعالیم و آموزههای تعالیبخش و سعادتآفرین خویش، به زبالهدان تاریخ افکند و با قول و عمل، به تمام جهانیان فرمود: همه نوع معاشرت: خورد و نوش، نشست و برخاست، رفت و آمد، آمیزش... با زنان حائضه انجام دهید، به جز جماع.
و مانعی ندارد که مرد مسلمان به هنگام حائضهبودن همسرش بجز از مابین زانو و ناف او متلذذ شود.
و از حدیث (548) معلوم گردید که زن حائض میتواند به قرآن گوش فرا دهد اما حق تلاوت و لمس آن را ندارد.
549 – (5) وعنها، قالت: قال لي النبيُّ ج: «ناوِلِيني الخُمْرَةَ من المسجِد». فقلتُ: إِني حائضٌ. فقال: «إِنَّ حَيضتَكِ ليستْ في يَدِكِ». رواه مسلم [274].
549 – (5) عایشه ـ لـ گوید: پیامبر ج به من فرمود: «(دستت را از حجره، به سوی مسجد دراز کن و) سجاده به من بده» گفتم: من در حالت قاعدگی هستم. آن حضرت ج فرمود: «دستت که قاعدگی ندارد».
[این حدیث را مسلم روایت کرده است].
شرح: «الخمرة»:سجاده و جانمازی که از برگ خرما بافته شده باشد.
از این حدیث دانسته شد که بدن زن در حالت قاعدگی از جهت مادّی نجس و پلید نیست، به طوری که هر چیزی که با آن برخورد نماید آلوده گردد (چنانکه یهودیان و مجوسیان و مشرکان جاهل عرب، اینگونه اعتقاد داشتند) بلکه نجاست آن حکمی و معنوی است که شریعت مقدس اسلام، ازالهی آن را به طهارت کبری (یعنی غسل) مقرر نموده است، اما بدن زن حائض، دست و دهان و آب دهان و... نه نجس است و نه آلوده به نجاست.
زنان در گذشته چنین گمان میبردند که بدنشان در حالت قاعدگی آلوده است، تا آنکه:
روزی رسولخدا ج به عایشه ـ لـ فرمود: «سجاده را به من بده. عایشه ـ لـ گفت: ای فرستادهی خدا ج! من در حال قاعدگی هستم! آن حضرت ج فرمود: «إِنَّ حَيضتَكِ ليستْ في يَدِكِ».یعنی: «دستت که قاعدگی ندارد».
و این به آن معنا است که در چنین حالتی دست نجس نیست تا با برخورد با آب، آب را آلوده کند و یا با برخورد با چیزی دیگر، آن را آلوده سازد. پس هر چیزی که با بدن زن در حالت قاعدگی تماس حاصل نماید، پاک و پاکیزه میباشد و جنابت نیز دارای چنین حکمی است، یعنی جنابت باعث نمیشود که بدن نجس گردد، چنانچه قبلاً در این زمینه نکاتی را مرقوم داشتیم.
550 – (6) وعن مَيمونةَ، [لا]، قالتْ: كانَ رسولُ الله جيُصَلِّي في مِرْطٍ، بعضُه عَلَيَّ وبعضُه عليه، وأنا حائض. متفق عليه [275].
550 – (6) میمونه ـ لـ گوید: هنگامی که در حالت حیض بودم، پیامبر ج در پارچهای نماز میخواند که قسمتی از آن بر روی من و قسمتی دیگر از آن بر روی پیامبر ج قرار داشت.
(ازاین حدیث نیز مشخص میشود که بدن زن در حال قاعدگی از جهت مادّی نجس و پلید نیست به طوری که هر چیزی بدان برخورد نماید، آلوده گردد).
[این حدیث را بخاری و مسلم روایت کردهاند].
«مِرط» هر پارچه پشمی یا ابریشمی و یا کتانیِ ندوخته که دور خود پیچند و یا زنان بر سر افکنند.
[269]- مسلم 1/246 ح (16-302)، ابوداود 1/177 ح 258، ترمذی 5/199 ح 2977، نسایی 1/152 ح 288، دارمی بصورت مختصر 1/261 ح 1053، مسنداحمد 3/132. [270]- ﴿وَيَسَۡٔلُونَكَ عَنِ ٱلۡمَحِيضِۖ قُلۡ هُوَ أَذٗى فَٱعۡتَزِلُواْ ٱلنِّسَآءَ فِي ٱلۡمَحِيضِ وَلَا تَقۡرَبُوهُنَّ حَتَّىٰ يَطۡهُرۡنَۖ فَإِذَا تَطَهَّرۡنَ فَأۡتُوهُنَّ مِنۡ حَيۡثُ أَمَرَكُمُ ٱللَّهُۚ إِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلتَّوَّٰبِينَ وَيُحِبُّ ٱلۡمُتَطَهِّرِينَ٢٢٢﴾[البقرة: 222]. [271]- بخاری1/403 ح 299 و 300 و 301، مسلم 1/243 ح (5-296) و 1/244 ح (8-297) و لفظ حدیث فوق از بخاری است و بخاری نیز بصورت متفرق و پراکنده به نقل این حدیث در روایت مختلف پرداخته است.، نسایی نیز این حدیث را به صورت پراکنده در چندین روایت نقل کرده است. این طور که اول حدیث را در سنن خویش: 1/201 ح 411 و آخر آن را در 1/193 ح 388 روایت نموده است. [272]- مسلم 1/245 ح (14-300)، ابوداود 1/178 ح 259، نسایی 1/149 ح 282، ابن ماجه 1/211 ح 643، مسنداحمد 6/127. [273]- بخاری 1/401 ح 297، مسلم 1/246 ح (15- 301)، ابوداود 1/178 ح 260، نسایی 1/147 ح 274، ابن ماجه 1/208 ح 634. [274]- مسلم 1/242 ح (11-298)، ابوداود 1/179 ح 261، ترمذی 1/241 ح 134، نسایی 1/146 ح 271، ابن ماجه 1/207 ح 632، دارمی 1/218 ح 771، مسنداحمد 6/45. [275]- این حدیث در هیچ یک از صحیحین(بخاری و مسلم) موجود نیست بلکه این حدیث را ابن ماجه 1/214 ح 653 و احمد در مسند 6/330 روایت کردهاند.و بخاری با این لفظ به روایت این حدیث پرداخته است: «كان رسول الله جيصلي وأنا حذاءه وربما أصابني ثوبه إذا سجد» صحیح بخاری 1/488 ح 379، و این حدیث را مسلم نیز نقل کرده است: صحیح مسلم 1/367 ح (273-513) و در حدیثی دیگر امام مسلم چنین روایت کرده است: «عن عايشة ًلقالت:كان النبي جيصلي من الليل وأنا إلي جنبه وأنا حائض وعليّ مرط وعليه بعضه إلي جنبه» صحیح مسلم 1/367 ح (274 – 514)، و ابوداود از حضرت میمونه ـ ًلـ چنین نقل کرده است:«أن النبي جمرط وعلي بعض ازواجه منه وهي حائض وهو يصلي وهو عليه» سنن ابوداود 1/258 ح369.