فصل سوم
468 ـ (18) عن أُمِّ سلمةَ [لا] قالت: كانَ رسولُ الله جيُجْنِبُ، ثمَّ يَنَامُ، ثم يَنْتَبِهُ، ثمَّ يَنامُ. رواه أحمد [191].
468 - (18) ام سلمه ـ لـ گوید: (برخی شبها) پیامبر ج به حال جنابت در میآمد و با جنابت میخوابید. (به احتمال زیاد، پس از جنابت، حداقل آلت تناسلی خویش را میشست و وضو میگرفت و بعد میخوابید، چرا که در اغلب اوقات، معمول و عادت پیامبر ج چنین بود). سپس از خواب بیدار میشد و بدون اینکه از جنابتش غسل کند، دوباره میخوابید (یعنی در یک شب، بارها میخوابید و بیدار میشد، بدون آنکه مبادرت به غسل جنابت بکند).
[این حدیث را احمد روایت کرده است].
469 ـ (19) وعن شُعبةَ، قال: إنَّ ابنَ عبَّاس كانَ إذا اغتَسلَ من الجَنابةِ، يُفرِغُ بيده اليُمنى على يدِه اليُسرى سبعَ مرارٍ، ثمَّ يغسلُ فرجَه، فنسِيَ مَرَّةً كم أفرَغَ، فَسألَني. فقلتُ: لا أدْرِي. فقال: لا أُمَّ لكَ! وما يمنعُك أنْ تدري؟ ثمَّ يَتَوَضَّأُ وضوءَه للصَّلاة، ثُم يُفِيضُ على جِلده الماءَ، ثُمَّ يقول: هكذا كانَ رسولُ الله جيَتَطَهَّرُ. رواه ابوداود [192].
469 - (19) شعبه گوید: هرگاه ابنعباس ـ بـ، غسل میکرد، با دست راستش آب را هفت مرتبه بر دست چپش میریخت و دستهایش را خوب میشست، سپس طهارت میگرفت و شرمگاهش را میشست.
روزی، (در حالی که من در محضر وی بودم) فراموش کرد که چند بار آب را بر دستش ریخته است، از اینرو از من سؤال کرد، گفتم: نمیدانم. وی توبیخ و سرزنشم کرد و گفت: مادرت را از دست بدهی و در عزایش بنشینی! چطور نمیدانی؟ چه چیزی تو را از به خاطر سپردن این کار باز داشت؟
بعد از آن وضویی مانند وضوی نماز گرفت، آنگاه آب را بر تمام بدنش جاری ساخت و خویشتن را خوب شست و در آخر گفت: (من قصد داشتم به تو کیفیت و چگونگی غسل پیامبر ج را تعلیم و نشان بدهم که ایشان چگونه غسل میکردند، حال بدان که) رسولخدا ج نیز اینگونه که من غسل نمودم. از جنابت غسل مینمودند.
[این حدیث را ابوداود روایت کرده است].
«لا اًمّ لك»:[بیمادر شوی، در عزای مادرت نشینی]. چنانچه قبلاً نیز گفته شد، از چنین عباراتی، حقیقت دعا مدنظر ابنعباس ـ بـ نبوده است، بلکه این از شمار عباراتی میباشد که عربها از روی عادت بر زبان میآوردند.
470 ـ (20) وعن أبي رافعٍ، قال: إنَّ رسولَ الله جطافَ ذاتَ يومٍ على نِسائِه، يغتسِلُ عند هذه، وعندَ هذه، قال: فقلت له: يا رسولَ الله! ألاَ تجْعلهُ غُسلاً واحداً آخِراً؟ قال: «هذا أزْكى وأطيَبُ وأطهَرُ». رواه أحمد، وابوداود [193].
470 - (20) ابورافع س گوید: روزی پیامبر ج با تمام همسرانشان، همبستری و نزدیکی کردند، و در نزد هر کدام، پس از فارغ شدن از جماع و زناشویی، غسل نمودند (یعنی برای هر عمل زناشویی و جماعی با هریک از همسرانشان، یک غسل جداگانه نمودند).
بدیشان گفتم: چرا به یک غسل اکتفا نمیکنید؟ ای رسولخدا ج! (یعنی چرا برای راحتی وآسانی خویش، پس از تمامشدن از همبستری با تمام زنان، به یک غسل بسنده نمیکنید و خویشتن را به مشقت و سختی میاندازید و برای هر زناشویی و جماعی با هریک از همسرانتان، یک غسل جداگانه میکنید)؟
پیامبر ج فرمودند: غسلکردن پس از هر جماع و همبستری با هریک از زنان، زیبندهتر و پاکتر، و شایستهتر است.
[این حدیث را احمد و ابوداود روایت کردهاند].
شرح: چنانچه قبلاً نیز گفته شد، تمام علماء و صاحبنظران فقهی و اسلامی اتفاق نظر دارند که در میان دو جماع و یا بیشتر از دو جماع، غسل و یا وضو الزامی و ضروری و واجب نیست، چنانچه از عمل پیامبر ج جواز آن ثابت است، ولی عادت و معمول آن حضرت ج این نبود، بلکه در اغلب اوقات، پس از هر جماعی، غسل میکرد و میفرمود: پس از هر جماع، غسل کردن، بهتر، پاکیزهتر و زیبندهتر است، و جمهور علماء و دانشمندان اسلامی، غسلکردن و یا وضوگرفتن میان دو جماع را بر استحباب حمل نمودهاند، چنانچه در حدیث شماره 454 در این زمینه بحث شد.
471 ـ (21) وعن الحَكم بن عمرٍو، قال: نَهَى رسولُ الله جأنْ يَتَوَضَّأَ الرجلُ بِفَضلِ طُهورِ المَرأةِ. رواه ابوداود. وابنُ ماجة، والترمذيُّ وزادَ: أو قال: «بُسُؤْرِها» وقال: هذا حديثٌ حسَنٌ صحيح [194].
471 - (21) حَکم بن عمرو س گوید: رسولخدا ج از اینکه مرد از باقیماندهی آب (غسل یا آب وضوی) زن، وضو بگیرد، نهی فرمود (یعنی نباید مردی از باقیماندهی آب غسل، یا آب وضوی زنی، وضو بگیرد و یا غسل کند).
این حدیث را ابوداود، ابنماجه و ترمذی روایت کردهاند. و ترمذی این عبارت را به طریق شک راوی روایت کرده است. یعنی رسولخدا ج از اینکه مرد از باقیماندهی آب وضو و یا غسل زن و یا با پسخور زن، وضو بگیرد، نهی فرمود. و ترمذی گفته: حدیثی حسن و صحیح است.
472 ـ (22) وعن حُمَيْد الحِمْيَريِّ، قال: لَقِيتُ رجُلاً صَحِبَ النبيَّ جأربعَ سنين، كما صَحِبَه أبوهريرة، قال: نهى رسولُ الله جأنْ تَغتَسِلَ المرأةُ بِفَضلِ الرَّجُل، أو يغتسلَ الرجلُ بفضلِ المَرأةِ». زاد مُسَدَّد: وَلْيَغتَرِفا جميعاً. رواه ابوداود، والنِّسائيُّ، وزاد أحمد في أوَّلِهِ: «نهى أنْ يَمتَشِطَ أحدُنا كُلَّ يومٍ أو يبولَ في مُغتَسَلٍ» [195].
472 - (22) حُمید حمیری س گوید: با مردی از صحابه ش ملاقات کردم که بسان ابوهریره س چهار سال در مصاحبت و همراهی و خدمت و همرکابی پیامبر ج بود و از وی شنیدم که گفت: پیامبر ج از اینکه زن، با باقیماندهی آب غسل مرد، غسل کند و یا مرد از باقیماندهی آب غسل زن، غسل نماید، نهی فرمود.
و «مُسدّد» این عبارت را نیز افزوده است که پیامبر ج در ادامه فرمود: «و باید زن و شوهر، هردو با هم در یک زمان، آب را از ظرف بگیرند و در آن واحد، غسل کنند.»
این حدیث را ابوداود و نسائی روایت کردهاند و احمد نیز این حدیث را روایت نموده و در اولش این عبارت را نیزافزوده است: پیامبر ج از اینکه یکی از ما هر روز موهایش را شانه بزند، و یا در حمام ادرار کند، نهی فرمود.
473 ـ (23) ورواه ابنُ ماجة عن عبد الله بنِ سَرجِس [196].
473 - (23) و همین حدیث را ابنماجه نیز از عبدالله بن سرجس روایت کرده است.
شرح: چنانکه قبلاً نیز بیان کردیم، در استفاده از باقیماندهی آب غسل، یا آب وضو، چندین صورت را میشود تصور کرد که در نزد جمهور صاحبنظران فقهی و علمای اسلامی و از جمله امام ابوحنیفه، امام مالک، و امام شافعی، تمام آن صورتها جایز است، یعنی استفاده از باقیماندهی آب مرد برای مرد، استفاده از باقیماندهی آب زن برای زن، استفاده از باقیماندهی آب زن برای مرد، استفاده از باقیماندهی آب مرد برای زن، و در تمام این چهار صورت، یا هردو با همدیگر در یک زمان، غسل میکنند،.یا هر کدام به طور جداگانه، یکی پس از دیگری، غسل کنند، در تمام این صورتها، در نزد جمهور اشکالی نیست.
و استدلال جمهور به حدیث ابن عباس ـ بـ است که گفت: میمونه ـ لـ روایت کرده است که:
«كُنتُ اغتسل اَنا ورسول الله ج من إناء واحد من الجنابة». «من و پیامبر هردو باهم از یک ظرف پر آب غسل میکردیم».
از این روایت معلوم میگردد که زن و مرد میتوانند با هم از یک ظرف غسل کنند و جواز استفاده از باقیماندهی آب یکی پس از دیگری، از روایت دیگری از ابنعباس است که گفت:
«اِغتسل بعض ازواج النبي ج في جفة، وأراد رسول الله ج أن يتوضّأ منه. فقالت: يارسول الله ج! إني كنتُ جنباً فقال: انّ الماء لا يجنب».
[به حدیث شماره 457 و 458مراجعه شود].
ولی امام احمد واسحاق بنراهویه، غسل یا وضو را با باقیماندهی آب وضو و غسل زن، مکروه میدانند و به حدیث باب استدلال میکنند. و جمهور، حدیث امام احمد را محمول بر کراهیت تنزیهی کردهاند وگفتهاند: نهی و ممنوعیتی که در حدیث «حکم بن عمرو» و«حُمید حمیری» شده، نهی تشریعی نیست، بلکه نهی ارشادی است.
[191]- مسنداحمد 6/298. [192]- ابوداود 1/171 ح 246. [193]- مسنداحمد 6/8، ابوداود 1/149 ح 219، ابن ماجه 1/194 ح 590. [194]- ابوداود 1/63 ح 82، ابن ماجه 1/132 ح 373، ترمذی 1/93 ح 64 وقال: حدیث حسن، مسنداحمد 5/66. [195]- ابوداود 1/63 ح 81، نسایی 1/ 130 ح 238، مسنداحمد 4/110. [196]- ابن ماجه 1/133 ح 374 و قال: إنه وهم.