ترجمه و شرح «مشکوة المصابیح»- جلد دوم

فهرست کتاب

فصل اول

فصل اول

«ستره»:آنچه نمازگزار آن را در جلوی خویش نهد، اعم از عصا و غیر آن، خواه آن چیز او را بپوشاند یا نپوشاند.

طول ستره وکمترین اندازه‌ی آن در شرع مقدس اسلام به اندازه‌ی پشتی پالان شتر است و پشتی پالان شتر به اندازه‌ی یک ذراع می‌باشد، یعنی ارتفاع ستره باید از یک ذراع کمتر نباشد، و هر ذراع 45 سانتیمتر است...ضخامت ستره باید به قدر انگشت باشد.

و علّت نصب آن این است که نقطه‌نظر فرد نمازگزار در نماز و محل سجده‌اش معلوم شود و مردمی که می‌آیند و می‌روند بدانند که محل سجده‌ی فرد نمازگزار کجا است و برآن عبور نکنند و اگر کسی هم از پشت آن شیء عبور کند، گناهی ندارد.

772 ـ (1) عن ابنِ عمرَ، قال: كانَ النبيُّ جيَغْدُو إلى المُصَلِّى والعَنـزَةُ بينَ يَدَيهِ تُحمَلُ، وتُنصَبُ بالمُصَلِّى بينَ يديه، فيُصَلِّي إليها. رواه البخاريّ [512].

772- (1) ابن عمرـ بـ گوید: پیامبر ج به سوی عیدگاه می‌رفت و پیشاپیش ایشان چوبدستی‌ای درازتر از عصا و کوتاهتر از نیزه که در انتهای آن آهن بود، حمل می‌شد و در جلوی روی ایشان (در جهت قبله) نصب می‌گردید و آن حضرت ج رو به آن نماز می‌خواند (و مردم هم پشت سر پیامبر ج نماز می‌خواندند).

[این حدیث را بخاری روایت کرده است].

شرح: «العنزة»: چوبدستی درازتر از عصا و کوتاهتر از نیزه که در انتهای آن آهن باشد. فرد نمازگزار برای اینکه نقطه نظرش در نماز و محل سجده‌اش معلوم شود و مردمی که می‌آیند و می‌روند، بدانند که محل سجده‌اش کجا است و بر آن عبور نکنند، سنّت است که یک قطعه چوب یا شمشیر و غیره را در جلوی خود در جهت قبله نصب نماید و رو به آن نماز بخواند و اگر کسی از پشت آن شیء عبور کند، گناهی ندارد.

و از حدیث بالا دانسته شد که سنّت است فرد نمازگزار در وقت نمازخواندن ستره‌ای در جلوی سجده‌گاهش قرار دهد تا مانع عبور دیگران از جلوی نمازگزار و مانع نگاه‌کردن او به آن سوی ستره شود. و ستره با دیوار یا ستون یا عصایی که در زمین فرو برده شود و یا وسیله‌ی سواری(مانند شتر) را اگر در مقابل خود قرار دهد و نماز بخواند، تحقق پیدا می‌کند و کمترین اندازه‌ی ستره‌ی شرعی به اندازه‌ی پشتی‌ی پالان شتر (یعنی به اندازه‌ی یک ذراع) است.

773 ـ (2) وعن أبي جُحيفة، قال: رأيتُ رسولَ الله جبمكَّة وهو بالأَبطح في قُبَّةٍ حمراءَ من أَدَمٍ، ورأيتُ بِلالاً أخَذَ وضوءَ رسول الله ج، ورأيتُ النَّاسَ يَبْتَدِرُونَ ذلك الوضوء، فمنْ أصابَ منهُ شيئاً تَمَسَّح به، ومنْ لم يُصِبْ ِمنهُ أخذ مِنْ بَلَلِ يد صاحبه ثمَّ رأيتُ بِلالاً أخذَ عَنَزَةً فَرَكَزَها. وخرج رسول الله جفي حُلَّةٍ حمراء مُشمِّراً صلَّى إلى العَنَزَةِ بالناس رَكعَتَين. ورأيتُ النَّاسَ والدَّوابَ يَمُرُّون بين يدي العَنْزَة. متفق عليه [513].

773- (2) ابوجحیفه س گوید: پیامبر ج را دیدم که در خیمه‌ی چرمی قرمزرنگی در سرزمین «أبطح» که نزدیک مکه‌ی مکرمه واقع است، قرار دارد و دیدم که بلال س آبی را که پیامبر ج با آن وضو گرفته است برداشته و مردم نیز پشت سرهم با عجله و شتاب می‌خواستند هریک مقداری از آن آب را به دست آورند.

کسانی که توانسته بودند مقداری از آن آب را به دست آورند، آن را به عنوان تبرک به صورت و بدن خویش می‌مالیدند و کسانی که نتواسته بودند چیزی را به دست آورند، از تری و نم دست دیگر همراهان و همرکابانش استفاده می‌کرد.

آن‌گاه بلال س را دیدم که چوبدستی (درازتر از عصا وکوتاه‌تر از نیزه که در انتهای آن آهن بود،) را آورد و آن را (به عنوان ستره) در زمین فرو برد و نصب کرد و پیامبر ج با لباس قرمز رنگ، در حالی که مقداری از ساق پاهایش دیده می‌شد، از خیمه بیرون آمد و به طرف چوبدستی ایستاد و دو رکعت نماز را به امامت با مردم خواند.

و دیدم که مردم و حیوانات از پشت آن چوبدستی (که به عنوان ستره از آن استفاده می‌شد) آمد و رفت و عبور و مرور می‌کردند.

[این حدیث را بخاری و مسلم روایت کرده‌اند].

«أبطح»:در لغت به این معانی استعمال می‌شود: زمین پست، بستر رود، رودخانه‌ی فراخ، گذرگاه سیل که در آن شن و سنگریزه‌‌ی فراوان باشد.

اما در اینجا به معنای وادی‌ای در نزدیکی مکه و در راه منی است که آن را «محصب» و «بطحاء» نیز‌گویند. و مکه را به جهت آن «بطحاء» نیز می‌‌گویند.

«قبّة»:خیمه. «أدم»:پوست. «وَضوء»: آب وضو. «بَلَل»:تری و نمی.

774 ـ (3) وعن نافع، عن ابن عمر، أنَّ النبيَّ جكان يَعْرِضُ راحِلتَه فيُصَلِّي إليها. متفق عليه. وزاد البخاري، قلت: أفرأيت إذا هبَّتِ الركاب. قال: كان يأخذ الرَّحْلَ فَيُعَدِّلُه، فيُصَلِّي إلى آخرته [514].

774- (3) نافع از «ابن عمر» ـ بـ روایت می‌کند که گفت: گاهی اوقات پیامبر ج شتر خویش را در میان خود و در جهت قبله قرار می‌داد و رو به طرف آن نمازش را می‌خواند.

[این حدیث را بخاری و مسلم روایت کرده‌اند، و بخاری این عبارت را نیز افزوده است:]

نافع گوید: به ابن عمر ـ بـ گفتم: به من بگو: اگر شتر از جای بر می‌خاست و می‌رفت (آن حضرت ج چه کاری انجام می‌داد؟) ابن عمرـ بـ گفت: پالان شتر را بر می‌داشت (و به عنوان ستره) آن را در جلوی خویش راست می‌گذاشت و رو به طرف پشتی پالان شتر نماز می‌خواند.

«هبّت»:از جای برخاست و رفت.

775 ـ (4) وعن طلحة بن عبيد الله، قال: قال رسول الله ج: «إذا وَضَعَ أحَدُكُم بينَ يديهِ مِثلَ مُؤَخِّرَةِ الرَّحلِ فَليُصَلِّ، ولا يُبالِ مَنْ مرَّ وراءَ ذلك». رواه مسلم [515].

775- (4) طلحة بن عبيدالله س گوید: پیامبر ج فرمود: هرگاه یکی از شما چیزی به اندازه‌ی پشتی پالان شتر را رو بروی خویش قرار دهد، نمازش را بخواند و به کسی که از آن سوی آن عبور می‌کند، توجه نکند (چرا که با گذاشتن ستره، نقطه نظرش در نماز و محل سجده‌اش معلوم شده و مردمی که می‌آیند و می‌روند، می‌دانند محل سجده‌ی وی کجا است و بر آن عبور نخواهند کرد، و به فرض اگر کسی هم از پشت آن عبور کند، گناهی شامل وی نمی‌شود).

[این حدیث را مسلم روایت کرده است].

776 ـ (5) وعن أبي جُهَيم، قال: قال رسول الله ج: «لو يَعلَمُ المارُّ بينَ يدي المصَلِّي ماذا عليه، لَكان أنْ يَّقِفَ أربعين خيراً لهُ من أنْ يَمُرَّ بين يديه». قال أبو النضر: لا أدري قال: «أربعينَ يوماً، أو شهراً، أو سنةً». متفق عليه [516].

776- (5) ابوجُهیم س گوید: پیامبر ج فرمود: آن کسی که از جلوی نمازگزار عبور می‌کند، اگر می‌دانست که مرتکب چه گناهی شده، چهل (سال، ماه، یا روز)...؟ توقف را بر عبور از جلوی نمازگزار، ترجیح می‌داد.

ابوالنضر (که راوی حدیث است) گوید: نمی‌دانم که پیامبر ج چهل شبانه‌روز فرمود، یا چهل ماه و یا چهل سال!.

[این حدیث را بخاری و مسلم روایت کرده‌اند].

777 ـ (6) وعن أبي سعيد، قال: قال رسول الله ج: «إذا صَلَّى أحَدُكُم إلى شيءٍ يَستَرُه مِنَ الناس، فأرادَ أحَدٌ أنْ يجتازَ بينَ يديه، فَليَدْفَعْهُ، فإن أبى فلْيُقاتِلْهُ، فإنَّما هو شيطانٌ». هذا لفظ البخاري، ولمسلم معناه [517].

777- (6) ابو سعید خدری س گوید: پیامبر ج فرمود: هرگاه یکی از شما چیزی (چوب، شمشیر، نیزه، دیوار، عصا و غیره) را به عنوان ساتر در بین خود و مردم قرار داد و به سوی آن نماز خواند و کسی خواست که از فاصله‌ی بین ساتر و نمازگزار عبور کند، باید فرد نمازگزار اجازه ندهد از جلویش عبور کند و تا می‌تواند مانع او شود (برای اینکه از جلوی نمازش عبور نکند) و اگر سرپیچی کرد و اصرار نمود، باید با او بجنگد، زیرا او شیطان است (یعنی موذی و مضرّ است).

[این لفظ بخاری است و مسلم نیز به همین معنا روایت کرده است].

شرح: «فانّما هو شيطان»:در روایت دیگری آمده است: «فانّ معه القرين»[چون شیطان با اوست].، به هر حال هردو عبارت دلالت دارند که شیطان باعث و راهنمای اوست و می‌خواهد میان نمازگزار و ستره‌اش بگذرد.

از این حدیث مشخص می‌شود که اگر کسی خواست از میان نمازگزار وستره‌اش بگذرد، شخص نمازگزار می‌تواند در صورت اصرار بر عبور از جلوی نمازش، مانع او شود و در صورت سرپیچی می‌تواند از خویشتن شدت به خرج دهد.

778 ـ (7) وعن أبي هريرة قال: قال رسول الله ج: «تَقْطَعُ الصَّلاةَ المَرأةُ والحِمارُ والكَلْبُ. ويَقي ذلك مثلُ مُؤَخِّرَة الرَّحْل». رواه مسلم [518].

778- (7) ابوهریره س گوید: پیامبر ج فرمود: عبور زن، الاغ، و سگ، نماز را (در صورتی که در جلوی نمازگزار ستره ای نباشد) قطع می‌کند. و نماز را از قطع‌شدن حفظ می‌کند وجود ستره‌ای که به اندازه‌ی پشتی پالان شتر (تقریباً در حدود یک ذراع) باشد.

[این حدیث را مسلم روایت کرده است].

شرح: ظاهر این حدیث دلالت بر این دارد که اگر نمازگزار در جلوی خویش ستره نداشته باشد، عبور زن، الاغ و سگ سیاه، نماز او را قطع می‌نماید. و ظاهر معنای قطع نماز این است که نماز را باطل می‌سازد.

و در حدیثی ضعیف که ابوداود آن را روایت نموده، عبور یهودی و نصرانی و مجوسی و خوک هم وقتی که ستره نباشد، نماز را قطع می‌کند.

ولی جمهور علماء و صاحب‌نظران اسلامی بر این باورند که چیزی از این مواردی که یاد شد، نماز را قطع نمی‌کند، و حدیث را تأویل کرده‌اند که مقصود از قطع‌نماز، نقصان خشوع و خضوع و حضور قلب در نماز است که به عبور این‌ها، دل نمازگزار ممکن است مشغول شود.

و در حقیقت احادیث زیاد و بی‌شمار دیگری هست که عموم این احادیث را تخصیص می‌دهند. مثل حدیثی که از ابن‌عباس ـ بـ روایت شده که وی سوار بر الاغی بود و از جلوی صفی که در آن رسول‌خدا ج با صحابه ش نماز می‌خواند، عبور نمود در حالی که نه رسول‌خدا ج نماز را اعاده نمود و نه به صحابه ش فرمان داد که نماز را اعاده کنند. [به حدیث شماره 780 مراجعه شود].

و نیز روایتی که رسول‌خدا ج به شب نماز می‌خواند و عایشه ـ لـ در جلوی نماز ایشان خوابیده بود و در موقع سجده‌ی رسول‌خدا ج، پاهای خود را جمع می‌کرد و پیامبر ج نفرمود که او از جلوی نماز بلند شود [حدیث 779] و...

و برخی از علماء می‌گویند: احادیث قطع نماز به حدیث 785 منسوخ هستند، آنجا که:

«ابوسعید» س می‌گوید: پیامبر ج فرمود: «هیچ چیز نماز را قطع نمی‌کند، نه عبور زن و نه الاغ و نه سگ و نه یهودی و نه غیر اینها.»

و مقصود از قطع نماز در حدیث بالا، این است که ممکن است به عبور یکی از اینها تشویشی در نماز حاصل گردد و نقصانی در خشوع و خضوع و حضور قلب در نماز ایجاد کند.

پس مقصود از قطع نماز (ابطال نماز نیست) بلکه قطع خشوع و خضوع و حضور در نماز است و این همان مطلبی است که با بیشتر احادیث ثابت می‌شود.

779 ـ (8) وعن عائشة، قالت: كان النبيُّ جيُصَلِّي من اللَّيل وأنا مُعتَرِضَةٌ بينَهُ وبين القبلة كَاِعتِراضِ الجِنازة. متفق عليه [519].

779- (8) عایشه ـ لـ گوید: پیامبر ج در شب نماز می‌خواند در حالی که من در بین پیامبر ج و قبله به روی رختخواب، مانند جنازه‌ای درازکش کرده بودم.

[این حدیث را بخاری و مسلم روایت کرده‌اند].

شرح: حضرت عایشه ـ لـ، این حدیث را در حقیقت در رد کسانی بیان کرد که معتقد بودند که عبورکردن سگ و الاغ و زن از جلوی نمازگزار باعث باطل‌شدن نماز او می‌گردد.

چنانچه در روایت بخاری نقل شده که «مسروق» گفت:

چیزهایی که باعث بطلان نماز می‌شوند، را پیش عایشه ـ لـ بیان کردند. گفتند: عبورکردن سگ و الاغ و زن از جلوی نمازگزار، باعث باطل‌شدن نماز او می‌گردد.

عایشه ـ لـ به عنوان اعتراض گفت: ما زن‌ها را به سگ و الاغ تشبیه نمودید؟! به خدا قسم! در حالی که پیامبر ج نماز می‌خواند. من در جلو او در جهت قبله بر روی رختخواب می‌خوابیدم. و وقتی که کاری برایم پیش می‌آمد دوست نداشتم که بلند شوم و بنشینم و او را اذیت کنم، بلکه آهسته و مخفیانه از طرف پائین رختخواب خارج می‌شدم.

780 ـ (9) وعن ابن‌عباسٍ، قال: أقبَلتُ راكِباً على أتانٍ، وأنا يَومَئِذٍ قد ناهَزتُ الاِحتِلام، ورسولُ اللَّهِ يُصُلّي بالناسِ بِمِنىً إلى غيرِ جدارٍ، فَمَرَرتُ بينَ يدَي بعضِ الصَّفِّ، فَنَزَلتُ، وأرسَلتُ الأتانَ تَرتَعُ، ودخلتُ في الصَّفِّ، فلم يُنكِرْ ذلكَ عَليَّ أحَدٌ. متفق عليه [520].

780- (9) ابن‌عباس ـ بـ گوید: در حالی که سوار بر ماده خری بودم و در آستانه‌ی رسیدن به سن بلوغ قرار داشتم، آمدم و پیامبر ج را دیدم که در «منی» بدون اینکه دیواری را در جلو خود (به عنوان ستره) قرار داده باشد، برای مردم نماز می‌خواند، از جلوی بعضی از صف‌ها، (با الاغ) عبور کردم، و پائین آمدم و ماده خر را رها کردم تا بچرد و خود نیز داخل صف نمازگزاران شدم و هیچ کس (نه پیامبر ج و نه صحابه شمرا از این کار منع نکرد.

[این حدیث را بخاری و مسلم روایت کرده‌اند].

شرح: «أتان»:ماده خر. «ناهزت الاحتلام»:به سن بلوغ نزیک شده بودم.

این حدیث بیانگر این مسئله است که عبور خر (زن و سگ سیاه) از جلوی نمازگزار، در صورت نگذاشتن ستره، نماز را باطل نمی‌کند، چرا که: ابن‌عباس ـ بـ می‌گوید: پیامبر ج را دیدم که بدون اینکه دیواری را در جلوی خود به عنوان ستره قرار داده باشد، از جلوی بعضی از صف‌ها، با الاغ خویش عبور کردم و پیامبر ج به خاطر این کار به من اعتراض نکرد و این خود روشنگر این است که عبورکردن حیوانات از جلوی نماز، باعث باطل‌شدن آن نمی‌شود.

[512]- بخاری 2/463 ح 973، ابن ماجه 1/413 ح 1304 ابن ماجه حدیث مذبور را با اندکی تقدیم و تأخیر در الفاظ روایت کرده است. و دارمی باختصار ان را نقل نموده است:1/383 ح 1410، مسنداحمد 2/145. [513]- بخاری 1/485 ح 376، مسلم 1/360 ح (250-503). [514]- بخاری با اندکی زیادتی آ ن را در صحیحش 1/580 ح 507 نقل کرده است، مسلم 1/359 ح (247-502). [515]- مسلم 1/358 ح (241- 499)، ابوداود 1/442 ح 685، ترمذی 1/156 ح 335، ابن ماجه 1/303 ح 904، مسنداحمد 1/161. [516]- بخاری 1/584 ح 510، مسلم 1/363 ح (261-507)، ابوداود 1/449 ح 701، ترمذی 2/158ح 336، نسایی 2/66 ح 756، ابن ماجه 1/304 ح 945، دارمی 1/387 ح 1417، مؤطا مالک کتاب قصر الصلاة فی السفر 1/154 ح 34، مسنداحمد 4/169. [517]- بخاری 1/581 ح 509، مسلم 1/362 ح (259-505)، ابوداود 1/449ح 700، نسایی 2/66 ح 757، ابن ماجه نیز به همین معنی نقل کرده است:1/307 ح 954، دارمی 1/384 ح 1411، مؤطا مالک کتاب قصر الصلاة فی السفر 1/154 ح 33، مسنداحمد 3/36. [518]- مسلم 1/365 ح (266- 511)، ابن ماجه نیز اول این حدیث را در سننش 1/305 ح 950 نقل کرده است.، مسنداحمد 2/425. [519]- بخاری 1/492 ح 383، مسلم 1/366 ح (267-512)، ابوداود نیز این حدیث را با الفاظی نزدیک به الفاظ این حدیث در سننش 1/456 ح 711 روایت کرده است.، ابن ماجه 1/370 ح 956، مسنداحمد 6/199. [520]- بخاری 1/571 ح 493، مسلم 1/361 ح (254- 504)، ابوداود 1/458 ح 715، مؤطا مالک کتاب قصر الصلاة فی السفر 1/155 ح 38، مسنداحمد 1/264.