ترجمه و شرح «مشکوة المصابیح»- جلد دوم

فهرست کتاب

فصل سوم

فصل سوم

486 ـ (13) عن يحيى بن عبد الرَّحمنِ، قال: إنَّ عُمرَ خَرَجَ في رَكْبٍ فيهم عَمْرو بنُ العاص حتى وَرَدُوا حَوْضاً. فقال عمرو: يا صاحبَ الحوض! هلْ تَرِدُ حوضَكَ السِّباعُ؟ فقال عمرُ بن الخطابِ: يا صاحبَ الحَوض! لا تُخْبِرْنا، فإنَّا نَرِدُ على السِّباعِ وتَرِدُ علينا. رواه مالك [209].

486- (13) یحیی بن عبدالرحمن گوید: حضرت عمر س با گروهی از اسب‌سواران (یا شترسواران) که در میان آنها عمرو بن عاص س نیز بود، بیرون شد. (و به مسیر خود ادامه دادند) تا به حوضی نزدیک و بدان وارد شدند (و چون وقت نماز فرا رسیده بود، و این گروه می‌خواستند با آب آن حوض وضو بگیرند و نیز می‌خواستند از پاکی و تمیزی آب آن حوض اطمینان خاطر، حاصل نمایند، از این‌رو) عمرو بن عاص س از مالک آن حوض پرسید: ای مالک حوض! آیا درندگان در حوض تو آمد و شد می‌‌کنند و از آن آب می‌نوشند؟ چون حضرت عمر س این سخن عمرو بن عاص س را شنید فرمود: ای دارنده‌ی حوض! ما را از آن آگاه نکن و پیرامون این مسئله چیزی نگو، چرا که ما دور و بر درندگان در رفت وآمدیم. و بر آنها وارد می‌شویم، و آنها نیز دور و بر ما در رفت و آمدند، و بر ما وارد می‌شوند (از این‌رو، چه ما را از واردشدن درندگان در این آب، آگاه نمایی و چه مطلع نسازی، یکسان است، و ما از این آب وضو می‌گیریم، چرا که آب این حوض زیاد است، و واردشدن درندگان در آن، و نوشیدن آنها از آب این حوض، ضرری به پاکی و طهارت آن نمی‌رساند. و بالفرض اگر نجاستی نیز از ناحیه‌ی درندگان در آن بیافتد، باز هم اثر نجاست از یکسوی آن، به سوی دیگرش سرایت نمی‌کند و یکی از اوصاف آن را تغیر نمی‌دهد، از این جهت صرفاً نمی‌توان بر اساس وسواس و اوهام محض و احتمالات، به نجس‌بودن آب این حوض، حکم کرد).

[این حدیث را مالک روایت کرده است].

ركب:شترسواران و اسب‌سواران. «حتي وردوا حوضاً»:تا به حوضی وارد شدند.

487 ـ (14) وزادَ رَزينٌ، قال: زادَ بعضُ الرُّواةِ في قولِ عمَر سوإنِّي سمعتُ رسولَ الله يقولُ: «لها ما أخَذَتْ في بُطوُنِها، وما بَقي فهو لنا طَهورٌ وشَرابٌ» [210].

487- (14) همین حدیث را «رزین» نیز روایت نموده و درآن، این جملات را نیز افزوده است: برخی راویان، این عبارت را نیز از عمر س روایت کرده‌اند که گفت: من از رسول‌خدا ج شنیدم که فرمود: آنچه درندگان از این آب نوشیدند و در شکم‌هایشان ریختند، از آن آنهاست، و آنچه باقی گذاشتند، برای ما آبی پاک و پاک کننده، و نوشیدنی‌ای شیرین وگواراست.

488 ـ (15) وعن أبي سعيدٍ الخُدريِّ: أنَّ رسولَ الله جسُئِلَ عن الحِياضِ الَّتي بين مكةَ والمدينةِ تَرِدُها السِّباعُ والكلابُ والحُمُرُ عن الطُّهْرِ منها. فقال: «لها ما حمََلَتْ في بطونِها، ولنا ما غَبَرَ طَهورٌ». رواه ابن ماجة [211].

488- (15) ابوسعید خدری س گوید: از رسول‌خدا ج پیرامون طهارت و پاکیزگی آب حوض‌هایی سؤال شد که میان مکه و مدینه واقع است و درندگان و چهارپایان و الاغ‌ها، در آنها آمد و شد می‌‌کنند و از آن می‌نوشند (که تکلیف این چنین آب‌هایی چیست؟ آیا وضوگرفتن و غسل نمودن با آنها درست است یا خیر؟ وآیا چنین آب‌هایی پاک‌اند یا نجس)؟

پیامبر ج فرمودند: آنچه درندگان، چهارپایان، و الاغ‌ها از آب این حوض‌ها نوشیدند و در شکم‌هایشان ریختند، از آن آنهاست، و آنچه باقی گذاشتند، برای ما، آبی پاک و پاک‌کننده است (مسلماً آب چنین حوض‌ها وآبگیرها و تالاب‌ها و غدیرهایی که در میان مکه و مدینه واقع بوده‌اند در حکم آب کثیر به شمار می‌رفتند و به فرض داخل شدن نجاستی از ناحیه‌ی درندگان و چهارپایان در آنها، به نجس بودن آنها حکم نمی‌شود، البته به شرطی که هیچ یک از اوصاف آب آن، تغییر نکند).

[این حدیث را ابن‌ماجه روایت کرده است].

489 ـ (16) وعن عمرَ بنِ الخَطَّابِ، س، قال: لا تَغْتَسِلوُا بالماءِ الْمُشَمَّسِ؛ فإنَّه يُورِثُ البَرَصَ. رواه الدارقطني [212].

489- (16) عمر بن خطاب س گوید: با آبی که مستقیماً به وسیله‌ی حرارت و اشعه‌ی زرّین خورشید گرم می‌شود، غسل نکنید، چرا که غسل‌کردن با چنین آبی «پیسی» را در پی خواهد آورد.

[این حدیث را دارقطنی روایت کرده است].

«الـماء الـمشمّس»: آبی که به وسیله‌ی حرارت و اشعه‌ی زرّین و تابان خورشید گرم شود.

«البَرص»: پیسی. بیماری پوستی که در اثر آن، لکه‌های سفید بر روی پوست بدن پیدا می‌شود که با سفیدشدن یا بی‌رنگ شدن قسمتی از پوست بدن و پررنگ شدن قسمت‌های اطراف آن، بر فرد مبتلا مشخص می‌شود.

[209]- مؤطا مالک کتاب الطهارة 1/23 ح 14. [210]- رواه رزین. [211]- ابن ماجه 1/173 ح 519. [212]- دار قطنی 1/39 ح 4 باب «الماء المسخن».