فصل سوم
820 ـ (9) عن جابرٍ، قال: كانَ النبيُّ جإذا استَفتَحَ الصَّلاةَ كبَّرَ، ثمَّ قال: «إنَّ صلاتي ونُسُكي ومَحْيايَ ومَماتِي لِلَّهِ ربِّ العالمين، لا شريكَ له، وبذلكَ أُمِرتُ وأنا أوَّلُ المسلمينَ. اللَّهُمَّ اهْدِني لِأحسنِ الأعمال، وأحسنِ الأخلاقِ، لا يَهْدي لِأحسَنِها إلاَّ أنتَ، وقِني سَيِّىءَ الأعمال، وسَيِّىءَ الأخلاقِ، لا يَقِي سيِّئَها إلاَّ أنتَ». رواه النسائيُّ [561].
820- (9) جابر س گوید: پیامبر ج وقتی که نمازش را شروع میکرد، «الله اکبر» میگفت. و پس از تکبیر احرام، میفرمود: «ان صلاتي ونسكي ومحياي ومماتي لله ربّ العالمين، لاشريك له وبذالك امرت وأنا اول المسلمين. اللهم اهدني لأحسن الاعمال واحسن الاخلاق، لا يهدي لأحسنها الا انت، وقني سئّ الاعمال وسئّ الأخلاق، لا يقي سيّئها الا انت». ترجمه: «نماز و عبادت و زیستن و مردن من از آن خداست که پروردگار جهانیان است (و این است که تنها خدا را پرستش میکنم و کارهای این جهان خود را در مسیر رضایت او میاندازم و بر بذل مال و جان در راه یزدان میکوشم و در این راه میمیرم، تا حیاتم ذخیرهی مماتم شود). خدا را هیچ شریک و انبازی نیست و به همین، دستور داده شدهام و من اولین مسلمانان (در میان امت خود و مخلصترین فرد در میان همهی انسانها، برای خدا) هستم.
پرودگارا! مرا به بهترین کردار، و برترین خصلتها و ویژگیهای اخلاقی رهنمون ساز، چرا که جز تو کسی به بهترین کردار و اخلاق هدایتگر نیست، و مرا از کردار زشت و اخلاق بد، محفوظ و مصون بدار، زیرا کسی جز تو از بدی اخلاق و زشتی کردار، حفظ نمیکند».
[این حدیث را نسائی روایت کرده است].
821 ـ (10) وعن محمَّدِ بن مَسْلمَةَ، قال: إنَّ رسولَ اللَّهِ [كانَ] إذا قامَ يُصَلّي تَطَوُّعاً، قال: «اللَّهُ أكبرُ، وجَّهتُ وَجْهِيَ لِلَّذي فطرَ السَّماواتِ والأرضَ حَنيفاً، وما أنا منَ المُشرِكينَ». وذكرَ الحديثَ مثلَ حديثِ جابرٍ، إلاَّ أنَّه قال: «وأنا مِنَ المسلمينَ». ثمَّ قال: «اللَّهُمَّ أنتَ الملِكُ، لا إلهَ إلاَّ أنتَ، سُبحانكَ وبِحَمدِكَ». ثمَّ يقرأُ. رواه النسائيُّ [562].
821- (10) محمدبن مسلمه س گوید: پیامبر ج وقتی که میخواست نماز نفل بخواند، میفرمود: «الله اكبر، وجّهت وجهي للذي فطرالسموات والارض حنيفاً وما أنا من المشركين»، و بقیهی حدیث را مانند حدیث جابر س [شماره820] ذکر کرد، جز اینکه به عوض عبارت «وأنا اول المسلمين»، «و أنا من المسلمين» روایت نمود.
سپس پیامبر ج در ادامه فرمود: «اللهمّ انت الملك، لا اله الا انت، سبحانك وبحمدك»،«پروردگارا! پادشاه همه تویی، جز تو کسی شایستهی بندگی و بایستهی اطاعت و فرمانبرداری نیست و تو معبود بر حق هستی، پروردگارا! تو پاک و منزهی ـ ازآنچه کافران و مشرکان و چندگانهپرستان میگویند ـ و من پاکی و تقدیس و حمد و ستایش تو را بیان میکنم،» آنگاه پس از فراغت از خواندن این دعا، پیامبر ج مشغول به قرائت شد.
[این حدیث را نسائی روایت کرده است].
[561]- نسایی 2/129 ح 896. [562]- نسایی 2/131 ح 898.